نقد فیلم Unstoppable | برای برد یه پا هم کافیه
هیچ چیز غیرممکن نیست، حتی با یک پا!
فیلم Unstoppable یک درام و زندگینامه ورزشی آمریکایی است که در سال ۲۰۲۴ به کارگردانی ویلیام گلدنبرگ (William Goldenberg) و نویسندگی مشترک اریک چامپنلا (Eric Champnella)، جان هایندمن (John Hindman) و الکس هریس (Alex Harris) بر اساس داستان واقعی به همین نام و به نویسندگی آنتونی روبلز و آستین مورفی (Austin Murphy) ساخته شده است. این فیلم داستان زندگی آنتونی روبلز (Anthony Robles)، کشتیگیری که بدون یک پا به دنیا آمد و در سال ۲۰۱۱ قهرمان مسابقات NCAA شد، را روایت میکند. جرل جروم (Jharrel Jerome) در نقش آنتونی روبلز بازی میکند و بازیگران مکمل شامل جنیفر لوپز (Jennifer Lopez)، بابی کاناول (Bobby Cannavale)، مایکل پنیا (Michael Peña) و دان چیدل (Don Cheadle) هستند. این فیلم توسط بن افلک (Ben Affleck) و مت دیمون (Matt Damon) تهیه شده است.
داستان فیلم بر تلاشهای روبلز برای غلبه بر چالشهای فیزیکی و اجتماعی تمرکز دارد. او با حمایت مادرش و ارادهای قوی، به یکی از کشتیگیران برجسته تبدیل میشود و در نهایت قهرمان ملی NCAA در سال ۲۰۱۱ میشود.
اولین دغدغه آنتونی
فیلم Unstoppable در یکسوم ابتدایی خود به جای تمرکز بر مسابقات کشتی، زمان زیادی را صرف فرآیند انتخاب کالج آنتونی روبلز میکند. این تصمیم در نگاه اول غیرمنتظره به نظر میرسد، اما به شکلگیری شخصیت و مسیر او کمک میکند. انتخاب کالج برای روبلز فقط یک انتخاب تحصیلی نیست، بلکه نمادی از چالشهای بزرگتر او در زندگی است. او نه تنها باید با محدودیتهای فیزیکی کنار بیاید، بلکه باید در فضایی رقابتی جایگاه خود را تثبیت کند.
این بخش از فیلم فشارهای روحی، شک و تردیدها و انتظارات اطرافیان را نشان میدهد که روبلز با آنها روبهرو است. با این حال، تمرکز طولانی بر این موضوع به راحتی از پویایی فیلم میکاهد. مخاطبی که انتظار دارد سریعتر وارد فضای رقابتی کشتی شود، احساس میکند که داستان بیش از حد درگیر جزئیات فرعی شده است. اما از طرفی، این رویکرد باعث میشود وقتی روبلز بالاخره وارد دنیای مسابقات میشود، اهمیت این لحظه دوچندان باشد.
این بخش از فیلم نشان میدهد که پیروزیهای ورزشی تنها بخشی از مسیر موفقیت هستند. تصمیمهای مهم زندگی، مانند انتخاب مسیر تحصیلی و حرفهای، میتوانند به اندازهی رقابتهای ورزشی چالشبرانگیز باشند. این انتخاب در نهایت فیلم را از یک روایت صرفاً ورزشی فراتر میبرد و به داستانی عمیقتر دربارهی اراده و هویت فردی تبدیل میکند.
معضلات یک پا
ویلیام گلدنبرگ در فیلم Unstoppable سختیهای زندگی آنتونی روبلز را بهخوبی به تصویر میکشد و این کار را نه از طریق اغراق در مشکلات، بلکه با نمایش جزئیات واقعی و ملموس انجام میدهد. او به جای تکیه بر لحظات کلیشهای، با تمرکز بر موانع روزمره، چالشهای جسمی و اجتماعی روبلز را باورپذیرتر میسازد. یکی از نقاط قوت فیلم، نمایش نحوهی برخورد دیگران با روبلز است. نگاههای شکاک مربیان، تردید همتیمیها و حتی نگرانیهای مادرش، فضای واقعبینانهای ایجاد میکند که نشان میدهد مشکل اصلی فقط نقص جسمی او نیست، بلکه انتظارات و پیشداوریهای اطرافیان نیز به همان اندازه تأثیرگذارند.
همچنین، گلدنبرگ بدون آنکه به احساسگرایی افراطی روی بیاورد، سختیهای فیزیکی روبلز را با جزئیاتی دقیق به نمایش میگذارد. تمرینهای طاقتفرسا، تعادلگیری در کشتی با یک پا و حتی مشکلات سادهای مانند تمرینات روزمره ورزشی، همگی به شکل طبیعی در داستان جای گرفتهاند. این انتخاب باعث میشود مخاطب با چالشهای روبلز همذاتپنداری کند، بدون آنکه احساس کند فیلم قصد دارد او را به زور تحت تأثیر قرار دهد.
با این حال، فیلم به سختیها به چشم موانع غیر قابل عبور نگاه نمیکند، بلکه آنها را بهعنوان بخشی از مسیر رشد روبلز نشان میدهد. این نگاه مثبت باعث میشود فیلم از فضای صرفا تراژیک دور بماند و پیام الهامبخش خود را تقویت کند. در مجموع، گلدنبرگ موفق میشود داستانی واقعگرایانه و تاثیرگذار ارائه دهد که هم بر سختیها تاکید دارد و هم ارادهی قهرمان خود را برجسته میکند.
پرداخت کم به مسابقات ورزشی
فیلم Unstoppable در پرداختن به مسابقات آنتونی روبلز، تنها لحظات پیروزی او را نشان میدهد و از نمایش کامل رقابتها، شکستها و چالشهای فنی او غفلت میکند. این تصمیم اگرچه باعث میشود فیلم روی پیام الهامبخش خود تمرکز کند، اما از نظر یک اثر ورزشی، نقصی اساسی محسوب میشود. ویلیام گلدنبرگ در به تصویر کشیدن سختیهای زندگی روبلز موفق عمل میکند اما حضور آنتونی در مسابقات را کامل تصویر نمیکند.
او با نمایش موانع روزمره، نگاههای شکاک مربیان و فشارهای روانی، مسیر دشوار قهرمان داستان را واقعی جلوه میدهد. اما وقتی بحث رقابتهای او مطرح میشود، فیلم بیشتر به صحنههای بُردهایش اکتفا میکند و از نمایش روند تدریجی پیشرفت او غافل میشود. عدم نمایش کامل مسابقات، باعث میشود که مخاطب بهطور ملموس درگیر لحظات نفسگیر رقابت نشود و مسیر قهرمانی روبلز کمی سطحی جلوه کند.
اگر فیلم علاوه بر پیروزیها، شکستها و مبارزات سخت روبلز را هم به تصویر میکشید، حس تعلیق و هیجان مسابقات بیشتر میشد و مخاطب درک دقیقتری از مهارتها و استراتژیهای او پیدا میکرد. اما کارگردان تنها در قسمت انتهایی فیلم و مسابقه نهایی آنتونی را به طور کامل نشان میدهد و از نظر تنش این نقطه بالاترین سطح اضطراب فیلم را تصویر میکند. این انتخاب باعث شده که Unstoppable بیشتر در قالب یک درام انگیزشی باقی بماند تا یک فیلم ورزشی کامل.
عدم زاویه دید منحصربهفرد
فیلم Unstoppable در پرداخت به معضلات خانوادگی، فردی و ورزشی آنتونی روبلز موفق عمل میکند و این مشکلات را با جزئیات و واقعگرایی قابل قبولی نمایش میدهد. اما زاویهی نگاه کارگردان چندان هنرمندانه نیست و بیشتر در چهارچوبهای مرسوم فیلمهای مستند ورزشی باقی میماند. این موضوع باعث میشود که فیلم از نظر روایت و فرم بصری، تاثیرگذاری محدودتر و به نظر برخی منتقدین نگاه صادقتری داشته باشد. ویلیام گلدنبرگ فیلم را به شیوهای میسازد که کاملا در خدمت داستان الهامبخش آنتونی روبلز باشد.
کارگردان هیچگاه از این چهارچوب خارج نمیشود و تلاش خاصی برای ارائه دیدگاهی منحصربهفرد ندارد. بسیاری از سکانسها، مخصوصا در بخشهای خانوادگی و ورزشی، با همان شیوهای ساخته شدهاند که در مستندهای ورزشی رایج است. یعنی دوربینهای دستی، قاببندیهای ساده و روایتی سر راست که بیشتر به دنبال ارائه اطلاعات است تا خلق یک تجربهی سینمایی منحصربهفرد. فیلم از نظر بصری کاملا استاندارد و در چهارچوب ژانر ساخته شده است. اما برخلاف برخی فیلمهای ورزشی تاثیرگذار مانند The Wrestler (۲۰۰۸) یا Creed (۲۰۱۵)، کارگردان جسارت استفاده از تکنیکهای خلاقانه را ندارد.
مثلا در صحنههای مسابقات، از زوایای دوربین غیرمنتظره یا تدوینهای پرانرژی خبری نیست و لحظات تنشزا صرفا با برشهای متداول و موسیقی حماسی هدایت میشوند. این باعث میشود که فیلم در سطح یک روایت خطی باقی بماند و فاقد هیجان بصری باشد. در فیلمهای ورزشی، نمایش احساسات شخصیتها و پرداخت سینمایی به موقعیتهای دراماتیک، میتواند تاثیرگذاری فیلم را چند برابر کند. اگر گلدنبرگ نگاه هنریتری به اثر داشت، میتوانست از نمادگرایی، قاببندیهای خاص و طراحی بصری متمایز برای تاکید بر درونیات شخصیت اصلی استفاده کند. مثلا میتوانست از لحظات سکوت، سایه روشنهای تصویری یا حرکات دوربین متفاوتی برای نشان دادن فشار روحی و جسمی روبلز بهره ببرد.
اما در عوض، او به همان فرمولهای آشنا اکتفا کرده و از ایجاد یک زبان بصری منحصربهفرد غافل مانده است. در حالی که فیلم در نمایش سختیهای زندگی روبلز موفق است، اما نگاه هنری مشخصی ندارد و این موضوع باعث شده که از لحاظ سینمایی کمتر درگیر کننده باشد. این چهارچوب مستندگونه در فیلمهای ورزشی رایج است، اما به نظر میرسد که برای خلق یک اثر برجستهتر، باید از این محدودیت فراتر رفت و امضای بصری و خلاقیت کارگردان را نیز وارد کار کرد. اگر فیلم میتوانست از زاویهی دید سینماییتری به داستان روبلز بپردازد، علاوه بر تاثیرگذاری احساسی، میتوانست تجربهی بصری متمایزتری نیز خلق کند.
خانواده، الویت آنتونی
فیلم با وجود ماهیت ورزشی خود، بیش از آنکه به مسابقات و رقابتهای آنتونی روبلز بپردازد، بر رابطهی او با مادرش تمرکز میکند. این تصمیم باعث میشود که فیلم از چهارچوب یک درام ورزشی فاصله بگیرد و به اثری دربارهی نقش مادرانگی و حمایت خانوادگی در مسیر موفقیت تبدیل شود. جنیفر لوپز در نقش جودی روبلز، مادر آنتونی، عملکردی قوی ارائه میدهد. او بدون اغراق، احساسی واقعی را منتقل میکند و نقش مادری فداکار، محکم و در عین حال آسیبپذیر را به خوبی ایفا میکند. رابطهی او با آنتونی طبیعی و باورپذیر به نظر میرسد و در بسیاری از لحظات فیلم، وزن احساسی داستان را بر دوش میکشد.
کارگردان تصمیم میگیرد که به جای پرداختن صرف به مبارزات ورزشی، بر تاثیر مادر آنتونی در زندگی او تمرکز کند. این انتخاب اگرچه از نظر درام شخصی غنیتر است، اما باعث میشود که فیلم از فضای یک اثر ورزشی فاصله بگیرد. لحظات کلیدی فیلم بیشتر حول محور حمایت مادر از آنتونی، تشویقهای او و تلاشهایش برای ایجاد اعتمادبهنفس در پسرش شکل میگیرند. حتی در لحظاتی که باید تنش مسابقات برجسته شود، فیلم همچنان به رابطهی آنتونی و مادرش برمیگردد و نقش او را در موفقیت پسرش پررنگتر از خود رقابتها نشان میدهد. تمرکز بیش از حد روی این رابطه باعث شده که مسابقات کشتی روبلز چندان مورد توجه قرار نگیرد.
در بسیاری از فیلمهای ورزشی موفق، رابطهی خانوادگی نقش مهمی دارد، اما معمولا در تعادل با روایت ورزشی پیش میرود. در فیلم مورد نظر، این تعادل چندان رعایت نمیشود و به همین دلیل، فیلم بیشتر شبیه یک درام خانوادگی است تا یک اثر ورزشی نفسگیر. انتخاب گلدنبرگ برای پررنگ کردن رابطهی مادر و پسر، باعث شده که فیلم جنبهای احساسی و عمیق پیدا کند، اما در مقابل، هیجان مسابقات و مسیر قهرمانی روبلز کمرنگتر شده است. این موضوع باعث میشود که Unstoppable بیشتر روی پیامهای انگیزشی و خانوادگی تأکید کند تا نمایش سختیهای واقعی رقابت در دنیای ورزش. اگرچه این تصمیم به فیلم هویت خاصی میدهد، اما شاید برای مخاطبانی که انتظار یک فیلم ورزشی پرهیجان دارند، کمی ناامیدکننده باشد.
کلام آخر
.بازی جرل جروم در نقش روبلز تحسینبرانگیز است. او توانسته است عمق شخصیت و مبارزات درونی روبلز را بهخوبی به تصویر بکشد. جنیفر لوپز نیز نقش مادری حمایتگر و مصمم را با صداقت و احساس به نمایش میگذارد. کارگردانی گلدنبرگ در اولین تجربهاش در این زمینه قابلتوجه است. او با استفاده از صحنههای تمرینی و مسابقات، تنش و هیجان را بهخوبی منتقل میکند.
فیلمبرداری سالواتوره توتینو نیز با قاببندیهای دقیق و نورپردازی مناسب، به تقویت روایت کمک کرده است.موسیقی الکساندر دسپلا نیز بهخوبی با تمهای فیلم هماهنگ است و احساسات صحنهها را تقویت میکند. در مجموع، Unstoppable داستانی الهامبخش از اراده و پشتکار انسانی را ارائه میدهد.
این فیلم نشان میدهد که با وجود محدودیتهای فیزیکی، میتوان به موفقیتهای بزرگ دست یافت. تماشای این فیلم برای علاقهمندان به داستانهای انگیزشی و ورزشی توصیه میشود. به طور کل این فیلم بهخوبی نشان میدهد که چگونه اراده و حمایت خانواده میتواند بر هر مانعی غلبه کند.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.