ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

فیلم سینمایی

۱۰ رمان برتر علمی تخیلی که باید بخوانید

با بهترین منابع اقتباس برای فیلم‌های علمی تخیلی آشنا شوید

حمزه سروری
نوشته شده توسط حمزه سروری | ۱۹ اسفند ۱۴۰۳ | ۱۳:۰۰

زیبا ترین کتاب‌های تخیلی که به سینما راه پیدا کردند

هنر همواره بازتابی از دنیای پیرامون ماست. مدیای ساخته شده توسط بشر، فارغ از مسائل زمانه، به ما نشان می‌دهند که چه کسی هستیم و به مسائل مهم می‌پردازند. سبک علمی تخیلی به عنوان یکی از ژانرهای پرطرفدار مدیا، با پرداختن به ایده‌های بزرگ درباره‌ی تکنولوژی و استفاده‌های آن، ذاتی سیاسی دارد و به مسائلی چون هویت، جنسیت و جامعه می‌پردازد. البته چنین مفاهیمی توسط مین‌استریم به حاشیه رانده می‌شوند و برچسب ووک می‌خورند؛ انگار که آگاهی‌یابی اجتماعی و فرهنگی یک‌جور مریضی‌ست.

یکی از خاصیت‌های این ژانر، توانایی پیش‌گویی آینده است و در آثار گوناگون آن را توانسته‌ایم بیابیم. مثلاً سری Star Trek درباره‌ی ارتباطات فضایی می‌گوید؛ اچ. جی ولس هواپیماها و بمب‌های اتمی را در آثار خود نشان می‌دهد و در 1984، اورول دنیایی را به تصویر می‌کشد که توسط حکومتی تمامیت‌خواه به سیطره درآمده است. علاوه بر این‌ها، جیمز کمرون هم جی‌پی‌اس و نبردهای هوایی را پیش‌بینی کرده بود. این پیشگویی‌ها درباره‌ی جامعه‌ی بشری نه حدس‌هایی منطقی هستند که نشان می‌دهند تکنولوژی چطور تکامل خواهد یافت نه توسط شواهد تاریخی سر هم شده‌اند، بلکه محصول تخیل انسان می‌باشند. در ادامه با ویجیاتو همراه باشید تا نگاهی داشته باشیم به ده تا از برترین کتاب‌های نوشته شده در ژانر علمی-تخیلی.

The War of the Worlds به قلم اچ. جی ولز

۱۰ رمان برتر علمی تخیلی که باید بخوانید

آثار علمی-تخیلی با تم‌های هجوم بیگانگان و فضای آخرالزمانی، کشش و جذابیت بالایی دارند. تنها کافی‌ست مصاحبه‌های اورسون ولز درباره‌ی تأثیر اقتباس رادیویی The War of the Worlds را پیدا کنید تا ببینید که چطور آمریکایی‌ها هنگام گوش دادن آن شوکه شدند و فکر می‌کردند واقعاً یک هجوم از سوی بیگانگان در حال رخ دادن است. ترس و خشم نسبت به مهاجمان یکی از نکات اصلی و مهم در داستان می‌باشد. این را به خوبی می‌توان در فیلم اقتباسی اسپیلبرگ در سال ۲۰۰۵ هم مشاهده کرد که تام کروز در آن بارها می‌میرد!

ترس ذاتی نهفته در هجوم بیگانه‌ها بسیار وحشت‌ناک‌تر از کابوس‌های نظامی به‌نظر می‌رسد و War of the Worlds در نشان دادن آن کم نمی‌گذارد. در مرگ هر بیگانه مقداری هم‌ذات‌پنداری هم نهفته است که با عنصر بقا ترکیب شده. مضمونی چون غافلگیری و حمله‌ی ناگهانی هم در محوریت قرار دارد. در این کتاب نوشته شده توسط ولز نسل‌کشی و نژادپرستی به نمایش گذاشته می‌شود و اثرات آن مورد بررسی قرار می‌گیرد. این کتاب در واقع نقدی بر امپریالیسم انگلیس می‌باشد.

I, Robot به قلم آیزک آسیموف

۱۰ رمان برتر علمی تخیلی که باید بخوانید

کتاب I, Robot در واقع مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه است که مضامین مربوط به ربات‌ها را از دریچه‌های تکنولوژیک و جامعه‌شناختی زیر ذره‌بین خود قرار می‌دهد. در اینجا با قوانین‌ «سه قانون ربات‌ها» هم آشنا شدیم که در دهه‌های بعدی بر کلیت ژانر علمی‌تخیلی اثرگذار بودند. مثلاً در ادیسه‌ی فضایی، ربات HAL 9000 از این قوائد پیروی می‌کند و بیشاپ در Aliens مستقیماً آن‌ها را نقل قول می‌کند. همچنین در دنیای واقعی هم می‌بینیم که این شروط در قلمروی هوش مصنوعی قابل اجرا هستند و موضوعیت دارند.

قوانین مطرح شده ساده‌اند: اولاً هیچ رباتی نباید از طریق فعل یا انفعال موجب صدمه زدن به انسان‌ها بشود؛ دوماً یک ربات باید از تمامی دستورات داده شده توسط انسان‌ها پیروی کند، مگر اینکه آن دستور با قانون شماره یک منافات داشته باشد؛ سوماً یک ربات می‌تواند از خودش محافظت کند، مگر اینکه در تقابل با دو قانون اول مشکلی بوجود بیاید.

این قانون‌ها آزادی زیادی برای آفرینش ایجاد می‌کنند و به داستان‌ها اجازه می‌دهند که اقتباس‌ها خلاقانه شوند. فیلم ساخته شده توسط الکس پوریاس، I, Robot بر اساس قوائد سه‌گانه ساخته شده و جزئیاتی را هم از خود داستان‌ها وام گرفته؛ در آن شاهد هنرنمایی ویل اسمیت و آلن تودیک هم هستیم. به‌طور کلی برای درک شیفتگی دنیای امروز با ربات‌ها و هوش مصنوعی، می‌توان ریشه‌های محکم آن را در آثار آیزک آسیموف مثل همین کتاب جست و جو کرد.

The Left Hand of Darkness به قلم اورسولا کی. لوگویین

۱۰ رمان برتر علمی تخیلی که باید بخوانید

تفاسیر و نقدهای زیادی پیرامون The Left Hand of Darkness وجود دارد تا دنیای دو-جنسیتی آن را مورد تحلیل قرار بدهد؛ دنیایی بسیار جالب که در آن می‌توان موضوع عشق را از دریچه‌ای نوین بررسی کرد. این نقدها بررسی می‌کنند که استفاده از ضمایر مردانه، باعث می‌شود که این دنیا شبیه به جایی مردسالار شود. با این حال خود لوگویین تفسیر و مقاصد متفاوتی دارد و این مقاصد او به ایجاد هارمونی در دنیا و رابط زن‌ومرد مربوط می‌شود. دنیایی که در طول کتاب با آن آشنا می‌شویم، وضعیتی را نشان می‌دهد که به هر دو جنسیت به اندازه‌ی برابر ارج گذاشته می‌شود.

پلات داستان، برنامه‌های سیاسی سنگین را هم در دنیایی که شخصیت اصلی داستان، سفیر انسان‌ها، تمام قوانین را نمی‌دانند، وارد کار می‌کند. برای درک کلی این کتاب، زمان زیادی را باید وقف آموختن خصیصه‌ها و افکار هر شخصیت کنیم تا تفاوت‌ها و تمایزات موجود را بتوانیم هضم کنیم و با آن‌ها به شکل موانع برخورد نکنیم. با داستانی پر از ترحم و شقاوت روبرو هستیم که شاید امروز دیگر آن تازگی را نداشته باشد اما یکی از بهترین مثال‌ها برای ساختن دنیایی‌ست که در آن به «دیگری» می‌نگریم تا نسبت به خودمان آگاه شویم. این کتاب همچنین نقطه عطفی در ژانر علمی تخیلی فمنیستی محسوب می‌شود که هنوز هم برای خیلی از مشکلات راه حل‌های واقعی ارائه می‌کند و نشان می‌دهد که مردانگی سمی جواب مناسبی برای مشکلات اجتماعی نیست.

Neuromancer به قلم ویلیام گیبسون

۱۰ رمان برتر علمی تخیلی که باید بخوانید

وقتی که کتاب Nueromancer نوشته شد، تلویزیون‌ها چیزی به جز جعبه‌هایی نبودند که اشعه‌ی کاتودی از خود بیرون می‌دادند و شبیه به جادو می‌ماندند. همانطور که گیبسون در خطوط ابتدایی این رمان توصیف می‌کند، صفحه‌ی یک کانال تلویزیونی از کار افتاده بیشتر شبیه به آسمانی بود که از آن برف کثیف می‌بارد! زمانه تغییر کرده است و حالا با یک صفحه‌ی خاکستری زغالی روبرو می‌شویم. ولی هنوز آسمان می‌تواند بهم بریزد و گیبسون می‌تواند سنگ‌بنای سبک سایبرپانک مدرن را روی هم بگذارد. ماتریکس، بنا بر توصیف گیبسون دنیای خرابه‌ای از ربات‌های متخاصم نیست که خواهران واچووسکی توصیف می‌کنند. با یک فضای سایبری عجیب و جئومتریک طرف هستیم که در آن شبکه‌ی سیستم‌های کامپیوتری در نقش استعاره‌ی بصری هستند. یک هوش مصنوعی نوپا هم در آن رخنه کرده و آماده است تا سوالاتی پیچیده درباره‌ی بقای هویت و آگاهی ما هنگام مواجهه با دریای اطلاعات دیجیتالی بپرسد.

امروزه وقتی که می‌بینیم یک هکر به فضای سایبری می‌رود و شغل شریف دزدی اطلاعات را انجام می‌دهد، برایمان جای تعجبی ندارد و با آن آشنایی داریم. با بازی کردن Cyberpunk 2077 آن را انجام داده‌ایم و با دیدن نئو در سه‌گانه‌ی ماتریکس از آن بیرون زدیم. در Ghost in the Shell میجر موتوکو کوساناگی را دیدیم که با آگاهی ماشینی از آن بهره می‌برد. اما تمام این‌ها با Neuromancer شکل گرفتند و او به نوعی پدر این سبک محسوب می‌شود.

Roadside Picnic به قلم آرکادی و بروس استروگاتسکی

۱۰ رمان برتر علمی تخیلی که باید بخوانید

دو داستان علمی تخیلی وجود دارند که انسان را در نزدیکی واقعه‌ای عجیب و فضایی قرار می‌دهند که ممکن است اثراتی برگشت‌ناپذیر بر گونه‌ی ما داشته باشند. یکی از آن‌ها فیلم ادیسه‌ی فضایی به کارگردانی کوبریک است و دیگری رمان Roadside Picnic. از این رمان، فیلمی بزرگ به کارگردانی آندری تارکوفسکی هم ساخته شده است که Stalker نام دارد؛ ولی داستان آن تا حد زیادی متفاوت است. داستان هر چه به انتها می‌رسد غریب‌تر و غریب‌تر می‌شود.

استاکر، پروتاگونیست داستان، شخصی‌ست به نام ردریک که دهه‌ها مکان‌های زباله‌ی فضایی را گشته‌ است و اشیایی پیدا کرده که تأثیرات جادویی و غیرقابل باور دارند. فردی او را استخدام می‌کند تا گوی طلایی را به چنگ بیاورد؛ وسیله‌ای که با آن می‌توان به خواسته‌های خود رسید. رِدریک هم آن را می‌خواهد تا بتواند از طریقش فرزند جهش‌یافته‌ی خود را شفا بدهد؛ حتی اگر به قیمت قربانی کردن مشتری‌اش باشد.

در این داستان انسان در برابر عظمت یونیورس و غیرقابل فهم بودن آن قرار می‌گیرد. رمان Roadside Picnic از المان‌های وحشت بهره می‌برد و آن را با علم منطقی ترکیب می‌کند؛ همچنین به نحوه‌ی برخورد انسان با محیط‌زیست می‌پردازد و تولید اسلحه در نظامی‌گری را مورد نقد خود قرار می‌دهد. فیلم Stalker جنبه‌هایی از رمان را در خود دارد، اما بیش از همه بر روی مناطق تخریب‌شده مانور می‌دهد و انسان را از دریچه‌های متفاوتی می‌نگرد.

The Handmaid’s Tale به قلم مارگارت اتوود

۱۰ رمان برتر علمی تخیلی که باید بخوانید

کتاب The Handmaid’s Tale بیشتر صفحات خود را وقف توصیف واقعه‌ای می‌کند که کاملاً ممکن است در دنیای واقعی هم رخ بدهد و در کنار آن انسان‌هایی را نشان می‌دهد که می‌توانند به رخ دادن آن کمک کنند! با اولین قدم‌ها به دنیای گیلیاد رگه‌هایی از امید، بقا و مقاومت در برابر آینده را مشاهده می‌کنیم. شاید ترسناک‌ترین بخشِ مربوط به رمان، این موضوع باشد که اتوود از تاریخ الهام گرفته است تا چیزی را خلق کند که به سختی می‌توان تماماً فیکشن بودن آن را زیر سوال برد.

در میان نوشته‌های او می‌توان چنین حکایات واقعی هم یافت: در سال ۱۹۶۷، مستبد رومانیایی یعنی نیکولای چائوشسکو سقط جنین و پیش‌گیری از بارداری را جرم اعلام کرد تا بر اساس فرمان ۷۷۰ بتواند جمعیتی بیشتر بوجود بیاورد. این فرمان اصرار داشت که تمامی زنان حداقل چهار یا پنج فرزند بیاورند و آن را از طریق پلیس مخفی به مردم تحمیل کرد. با این حال برخلاف قانون فلوریدا، چائوشسکو به زنانی که مورد زنا یا تجاوز قرار گرفته بودند، اجازه‌ی سقط کردن می‌داد. همچنین، اتوود در میان برگه‌های خود این نقل‌قول روزنامه‌ای از سال ۱۹۸۶ را هم قرار داده بود: «کاپیتالیست‌های افراطی و شدیداً مرد-سالار که این روزها در حال کنترل آمریکا می‌باشند، دارند تصمیم می‌گیرند که ما باید بیشتر و بیشتر بچه بیاوریم تا در رقابت با کمونیست‌های کثیف و جهان‌سومی‌های تیره‌پوست کم نیاوریم!» قابل توجه است که ایلان ماسک این عبارت را در نوامبر ۲۰۲۴ تکرار کرده بود.

کتاب The Handmaid’s Tale خوانشی جالب نخواهد بود و مینی‌سریال ساخته شده توسط شبکه‌ی Hulu تنها این درد را افزایش می‌دهد؛ الیزابت ماس آفرید در دنیایی تبدیل به قهرمان می‌شود که دید چندان مثبت و امیدوارکننده‌ای در آن یافت نمی‌شود. این داستان در دنیای واقعی هم مصداق دارد و خصوصاً به عنوان یک زن که در آمریکای امروز زندگی می‌کند، می‌توان به خوبی با آن ارتباط برقرار کرد.

The Martian به قلم اندی وایر

۱۰ رمان برتر علمی تخیلی که باید بخوانید

هر رمان علمی تخیلی لزوماً قرار نیست قصه‌ای غم‌انگیز را روایت کند. اندی ویر با کتاب The Martian خودش را وارد صحنه کرد؛ کتابی پر از جزئیات علمی که احساس یک بلاک‌باستر بزرگ را به ما می‌دهد. چنین وایبی باعث شد که خیلی سریع شاهد یک فیلم بزرگ هالیوودی هم با بازی مت دیمن از آن باشیم. در این کتاب با جزئیات پرورش سیب زمینی بهتر از هر کتاب دیگری آشنا می‌شوید، با این حال مارک واتنی زمان زیادی برای انجام این کار و جان خودش ندارد. بدین ترتیب شاهد اولین دزد-دریایی فضایی هم خواهیم بود!

The Martian بهترین نوع تبلیغات برای ناسا است که در آن به ما یادآوری می‌شود برخی از باهوش‌ترین ذهن‌هایی که تلاش می‌کنند ما را در میان ستارگان شکوفا کنند، از آدم‌های عجیب‌وغریب روی زمین هستند؛ عجایبی که شایسته‌ی عشق و حمایت ما هستند. آن‌ها ایده‌آل بشریت‌اند، آن‌ها به دنبال راه‌هایی برای یادگیری و تکامل هستند؛ شبیه به بزرگ‌ترین قهرمانان در داستان‌های علمی-تخیلی، اما با این تفاوت که ابزارهای واقعی‌ که در دسترس دارند. فیلم اقتباس شده پیغام خوش‌بینی جهانی و شعار «همه با هم هستیم» را به چیزی تبدیل می‌کند که واقعاً آرامش‌بخش است.

این کتاب دارای لحن بسیار خاص و شوخی‌های خاصی‌ست. لحنی که در دنباله‌ی شادتر و کمی عجیب‌تر ویر، یعنی Project Hail Mary نیز رخنه کرده است. در اقتباس این اثر، که در آینده شاهدش خواهیم بود، رایان گاسلینگ، نقش رایلند گریس را بازی خواهد کرد؛ نقشی دیگر که انگار برای او ساخته شده است. ما در داستان‌های علمی-تخیلی‌مان شایسته‌ی خوش‌بینی هستیم و به دلایلی نیاز داریم تا برای آینده‌ای بهتر به مبارزه ادامه دهیم. اندی ویر در نشان دادن این «چرا» ماهر است؛ چون ما حتی وقتی اوضاع به شدت سخت می‌شود، همچنان مراقب یکدیگر هستیم.

Fahrenheit 451 به قلم ری بردبری

۱۰ رمان برتر علمی تخیلی که باید بخوانید

داستان Fahrenheit 451 صرفاً یک طغیان علیه سانسور نیست. بلکه هشداری‌ست علیه پروپاگاندای رسانه‌ای و علیه ظهور فناوری‌هایی که قرار است ذهن ما را از تأمل عمیقی که کتاب‌ها می‌توانند به ارمغان بیاورند دور کنند. وقتی کتاب‌ها می‌سوزند، بردبری نشان می‌دهد که هدفون‌هایی ذهن مردم را با حرف‌های چرند و بی‌ارزش پر می‌کنند؛ سخنانی که فقط برای سرگرمی و حواس‌پرتی طراحی شده‌اند و نتیجتاً بی‌سوادی و بی‌علاقگی را گسترش می‌دهند. قصه‌ای غریب و ناآشنا!

در این کتاب، کتاب‌ها سانسور می‌شوند و می‌سوزند؛ همان‌طور که نازی‌ها کتاب‌هایی را که مخالف خود و مضر می‌دانستند سوزاندند؛ همان‌طور که در آفریقای جنوبی دوران آپارتاید در دهه‌ی ۷۰ کتاب‌ها، سوزانده شدند؛ کتاب‌هایی که در میان آن‌ها آثار بردبری را هم می‌شد یافت! حتی امروز هم کتاب‌ها توسط سازمان‌های راست‌گرا که خود را در نقش مادرانی دلسوز جا می‌زنند، ممنوع و گاهی سوزانده می‌شوند.  شاید برخی الیگارش‌ها این جمله را نقل کنند که «سوزاندن لذت‌بخش بود» و همزمان وب‌سایت‌های دولتی را پاک ‌کنند، داده‌های حیاتی ایمنی عمومی را مسدود ‌سازند و همزمان اطلاعات مالی و شخصی را بدزدند. همچنین مسدود کردن تصاویر ویرایش‌نشده از مرد ثروتمندی که در مراسم تحلیف ریاست‌جمهوری سلام نازی می‌دهد، لذت‌بخش بود (به سلام نظامی ایلان ماسک در مراسم تحلیف دونالد ترامپ اشاره دارد). فاشیست‌ها می‌دانند که تفکر آزاد و تحلیل انتقادی تهدیدی برای هر رژیم اقتدارگراست. بردبری دقیقاً همین را درک کرده بود. «فارنهایت ۴۵۱» را خودتان بخوانید و چرایی آن را متوجه بشوید.

می‌توانید از اقتباس سال ۲۰۱۸ هم صرف‌نظر کنید، چرا که چنگی به دل نمی‌زد؛ مگر اینکه طرفدار سرسخت مایکل بی. جردن و مایکل شنون باشید. بازی آن‌ها توجه را به خود جلب می‌کند، اما پایان فیلم توهین‌آمیز است! در پایان این فیلم نقش ذهن انسان و نیاز ما به یادآوری تاریخ‌مان را به یک ابزار داستانی تقلیل می‌دهد.

Frankenstein به قلم مری شلی

۱۰ رمان برتر علمی تخیلی که باید بخوانید

برای تاریخ‌نگارانِ ژانر علمی-تخیلی، مری شلی پیش از هر کسی عنوان «مادر هیولا» را به دوش می‌کشید. المان‌های وحشت گوتیک رمان فرانکنشتاین را برجسته کرده است و جایگاه آن به‌عنوان اولین رمان علمی-تخیلی پرفروش تا ابد تثبیت شده. هدیه‌ای به نام اراده‌ی آزاد، هر چند برخلاف نیت خالقش، این موجود را به حرکت درمی‌آورد و یک تصنع انسانی را در اتصال به روح می‌یابیم. همه‌ی این‌ها به پرسش‌هایی درباره‌ی مسئولیت خالق، چه در قالب انسانی و چه در قالب الهی، منتهی می‌شود.

رمان Frankenstein به قلم مری شلی بسیار عمیق‌تر از همتایان هیولایی‌اش در فیلم‌هاست، هرچند همه‌ی آن‌ فیلم‌ها به نوبه‌ی خود سرگرم‌کننده‌اند. در رمان، نه شاهد فریادهایی به سوی آسمان طوفانی هستیم و نه موجود سبزپوستی که لال و غرغرکنان کودکان را به برکه‌ها پرت کند، وجود دارد. با وجود اینکه بوریس کارلوف در فیلم «فرانکنشتاین» ۱۹۳۱ به‌عنوان یکی از هیولاهای اصلی سینما جاودانه است ولی باید قبول کرد که فیلم‌های اقتباسی تا حدی در به نمایش کشیدن داستانِ اصلی به انحراف رفته‌اند. در کتاب اصلی حتی اجرای پرشور «پوشیدن لباس ریتز» هم حاضر نیست؛ اجرایی که آن را به یکی از بهترین لحظات سینمایی مل بروکس به یاد می‌آوریم.

هنگام آفرینش، گوشتی خام به چیزی زیبا تبدیل می‌شود. با این وجود، جبر موجود در زندگی بخشیدن به این گولم، زشتی‌ای را که در دزدیدن آتش حیات‌بخش خدا نهفته بود در قالب هیولایی متجسد کرده است. فرانکنشتاین تنها چیزی که می‌خواهد فرصتی برای عشق ورزیدن و زیستن چون انسان است، حتی با آگاهی از نگاه منفی که جهان نسبت به او دارد. ویکتور به عنوان یک خالق از آنچه ساخته می‌گریزد، اما هرگز واقعاً نمی‌تواند فرار کند.

Dune به قلم فرانک هربرت

۱۰ رمان برتر علمی تخیلی که باید بخوانید

سری کتاب‌های Dune صرفاً یک نقطه‌ی عطف در سبک اپرای فضایی نیستند. این اثر را می‌توان یک رساله‌ی کامل دانست که کهکشان‌ها را درمی‌نوردد، تاریخی برای خودش می‌نویسد و تکامل بشریت و دگرگونی کنترل انسان را در قالب داستانی گیرا گرد هم می‌آورد. این کتاب درسی است درباره‌ی چگونگی تبدیل سیاست‌های پیچیده‌ی فدراسیون‌های تجاری خائن به قصه‌ای جذاب و نقس‌گیر. Dune یکی از اولین آثاری محسوب می‌شود که انتقادهایی تندوتیز درباره‌ی رویکرد «خون در برابر نفت» که قدرت‌های کنترل‌کننده‌ی جهان از خود نشان می‌دادند، ارائه کرد. این سری به شکلی سمبلیک اوپک، سازمانی که هنوز هم صادرات نفت را در دست دارد، را هدف می‌گیرد. در این دنیا CHOAM نهادی عظیم است که تمام تجارت را کنترل می‌کند و از اتحادیه‌ی فضانوردی به‌عنوان دیپلمات خود بهره می‌برد، آن‌ها تهدیدهایی بزرگ برای آراکیس محسوب می‌شود؛ تهدیدهایی حتی بزرگ‌تر از امپراتور پادیشاه. با این حال، این داستان علمی تخیلی، صرفاً با هدف گرفتن سیاست‌های مالی آشکار یا پیاده سازی ظریف ایمان اسلامی، قانع نمی‌شود و فراتر می‌رود.

سیاست جنسیتی نیز از مضامین دیگر است؛ قدرت زنان در بنی‌جسریت و حضور زنان آراکیس به شکلی مهم مورد توجه قرار می‌گیرد. این موضوعی‌ست که در کتاب‌های بعدی حماسه عجیب‌تر می‌شود و تا حدی حتی به بیراهه هم می‌زند؛ مثلاً وقتی قدرت و جنسیت را در کمدی‌ای درباره‌ی مهارت دایم‌التولد دانکن آیداهو در روابط عاشقانه درهم‌آمیزد، می‌توان متوجه این موضوع شد؛ با این حال، این تلاش جذاب است و بنی‌جسریت را به یکی از شگفت‌انگیزترین سازمان‌ها در دنیای داستان تبدیل می‌کند.

قدرت زنان در اقتباس دنی ویلنوو در پیش‌زمینه قرار دارد. تمرکز بیشتر بر روی بر دسیسه‌های بنی‌جسریت با محوریت لیدی جسیکا (با بازی ربکا فرگوسن) قرار دارد و این در حالی‌ست که با چانی (با بازی زندیا) به‌عنوان ‌پروتاگونیستِ دیگر داستان در Dune: Part Two با آراکیس و مردمش همدل می‌شویم. همچنین آلیا (با بازی آنیا تیلور-جوی) و پرنسس ایرولان (با بازی فلورنس پیو) دیدگاه‌های بیشتری به رویدادهای معنوی و سیاسی ارائه می‌دهند.

باید گفت که این دنیای غنی، پیش‌زمینه را برای آفرینش حماسه‌هایی چون Star Wars و Game of Thrones ایجاد کرد و بدون آن شاهد چنین آثار بزرگ دیگری نمی‌بودیم. سری کتاب‌های Dune با تنوع موضوعی و معنایی خود از آثار بسیار مهم سبک علمی تخیلی محسوب می‌شوند.

جمع‌بندی

ادبیات علمی‌تخیلی با آثاری که در طول مطلب معرفی شد، نشان می‌دهد که چگونه قوه‌ی داستان‌سرایی می‌تواند مسائلی مهم چون آینده‌ی بشریت، مسئولیت خالقان، و پیچیدگی‌های قدرت را کاوش کند. از وحشت گوتیک مری شلی که پرسش‌هایی درباره‌ی روح و اراده‌ی آزاد مطرح می‌کند، تا حماسه‌ی فرانک هربرت که سیاست، مذهب و جنسیت را در کهکشانی وسیع می‌آمیزد، این آثار فراتر از سرگرمی‌ گام برمی‌دارند.

رمان‌هایی مثل The Handmaid’s Tale و Fahrenheit 451 هشدارهایی درباره‌ی سانسور و پروپاگاندا می‌دهند، در حالی که کارهای اندی ویر با خوش‌بینی، قدرت انسان برای بقا و همبستگی را نشان می‌دهند. این ۱۰ کتاب برتر، از طریق تخیل بی‌حد خود، ما را به تأمل در تاریخ، فناوری و  کاوش درون خودمان دعوت می‌کنند و ثابت می‌کنند چرا علمی‌ تخیلی یک ژانر تأثیرگذار و ضروری است.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید

مطالب پیشنهادی