
۱۰ فیلم علمی تخیلی محبوب دهه ۲۰۰۰ که هنوز ارزش دیده شدن دارند
از عشق رباتها تا شورش انسانها
جامعه انسانی مدتهاست شیفته ژانر علمی تخیلی است؛ نگاهی به انبوه کتابها، سریالها و فیلمهایی که در این ژانر تولید شدهاند، مدرکی است برای اثبات این دلبستگی. یک فیلم علمی تخیلی میتواند دروازهای باشد به جهانهای غریب و زمانهایی دور، فرصتی برای فرار از روزمرگی و سفر به ناشناختهها. در هر دهه، فیلمهایی نو ظهور میکنند که برای بسیاری از تماشاگران جوان، به تجربهای بنیادین و بهیادماندنی بدل میشوند. دهه ۲۰۰۰ میلادی نیز از این قاعده مستثنا نبود؛ دههای پر از آثار درخشان که در آن، بسیاری از فرنچایزهای بزرگ تلاش کردند تا نسخهای نو از یک فیلم علمی تخیلی را ارائه دهند.
ژانر علمی تخیلی در دهه ۲۰۰۰ با تمها و کلیشههای متنوعی بازی کرد، اما مهمتر از آن، آغازگر تجربهگریهای تازهای در حوزه انیمیشن و جلوههای ویژهی کامپیوتری بود. نتیجه، انبوهی از روایتهای نو بود که تماشاگران را شیفته خود ساخت.
شاید یکی از جذابترین ویژگیهای علمیتخیلی در این دوران، مشارکت گسترده فرنچایزهای مختلف باشد. در سال ۲۰۰۸، دنیای سینمایی مارول با قدرت وارد میدان شد، درحالیکه سهگانه پیشدرآمد Star Wars در میانه راه خود قرار داشت. حتی دیزنی نیز با اثری کمتر شناختهشده و کمتر دیدهشده، پا به این میدان گذاشت؛ فیلمی که حالا تقریباً از حافظه عمومی پاک شده است. برای علاقهمندان به این ژانر، این سالها دوران طلایی تماشای فیلم در سالنهای سینما بود؛ زمانی برای انتظار مشتاقانه قسمت بعدی داستانهای محبوبشان.
WALL-E

فیلم WALL-E بیتردید دوستداشتنیترین و دلرباترین فیلم علمی تخیلی این فهرست است؛ فیلمی پسا-آخرالزمانی از استودیوی پیکسار که ماجراهای ربات کوچکی به همین نام را دنبال میکند. داستان سالها پس از ترک زمین توسط انسانها آغاز میشود؛ زمینی که به حال خود رها شده و تنها رباتهای نظافتچی، چون WALL-E، در آن باقی ماندهاند. این ربات مهربان و وفادار، سالهاست که بیوقفه در حال پاکسازی سیارهای متروک است، درحالیکه یکییکی همنوعانش از کار افتادهاند و به زباله تبدیل شدهاند. اما با ورود EVE، رباتی پیشرفته که برای ارزیابی وضعیت زمین از سفینهی فضایی Axiom آمده، زندگی WALL-E دستخوش تغییری بنیادین میشود.
WALL-E فیلمی است لطیف و عاشقانه، با لحنی کمی اندوهبار. این اثر بیشتر به خاطر استفاده محدودش از دیالوگ، بهویژه میان دو شخصیت اصلی و نمادین خود، مشهور شده است. گرچه انسانها نیز بخشی از روایت را تشکیل میدهند، اما حضور آنها بیشتر در حاشیه است و تأثیر چندانی بر خط اصلی داستان نمیگذارد. صداپیشگان این اثر شامل «بن برت»، «الیسا نایت»، «جف گارلین»، «جان راتزنبرگر»، «کتی نجیمی» و «سیگورنی ویور» میشود.
The Matrix Reloaded

فیلم ماتریکس که در سال ۱۹۹۹ اکران شد، تأثیری عمیق و ماندگار بر صنعت سینما گذاشت. بنابراین جای شگفتی نبود که طرفداران با اشتیاق فراوان در انتظار دنبالهی آن باشند؛ انتظاری که با اکران The Matrix Reloaded در سال ۲۰۰۲ به پایان رسید. نکته جالب اینجاست که قسمت سوم یعنی The Matrix Revolutions، تنها شش ماه پس از قسمت دوم روانه پرده سینماها شد. شاید همین سطح بالای انتظارات باعث شد که این فیلم علمی تخیلی در ابتدا با واکنشهایی تا حدی سرد و ناامیدکننده روبهرو شود.
اما با گذشت زمان، درک مخاطبان از اهداف و مسیر این فیلم آسانتر شده است. Reloaded صحنههای اکشن خیرهکنندهای داشت و تلاش زیادی کرد تا جوهره فلسفی و مفهومی مجموعه را حفظ کند. مهمتر از همه، بازگشت بازیگران محبوبی چون «کیانو ریوز»، «لارنس فیشبرن»، «کری-ان ماس» و «هوگو ویوینگ»، آن را به تجربهای بهیادماندنی برای طرفداران بدل کرد.
Serenity

فیلم Serenity که در سال ۲۰۰۵ اکران شد، مدیون هوادارانی وفادار و پیگیر است که با تعصب و عشق، ساخت آن را ممکن کردند. این فیلم ادامهی داستان سریال تلویزیونی Firefly است؛ اثری که پیش از موعد و بهرغم پتانسیل بالایش لغو شد. اما طرفدارانش کوتاه نیامدند و با تلاش و پافشاری، زمینه ساختهشدن این فیلم را فراهم کردند؛ فیلمی که کاملاً شایسته این همه انتظار بود. Serenity روایتی سرد و گزنده از یک فیلم علمی تخیلی وسترن است، با شرکتهای فاسد، آدمکشهایی بیرحم و یکی از صمیمیترین و واقعیترین «خانوادههای ساختهشده» در دنیای علمیتخیلی.
با آنکه طرفداران مدتها در انتظار Serenity بودند، اما کمتر کسی حدس میزد چه نوع روایتی در دل این فیلم نهفته باشد. فیلم نهتنها افسانهشناسی سریال را بسط میدهد، بلکه پایانی منسجمتر و احساسیتر برای آن جامعه محبوب رقم میزند؛ هرچند این پایان هم نتوانست عطش طرفداران برای ادامه داستان را فرونشاند. ترکیب بازیگران فیلم گسترده و درخشان بود: «نیتن فیلیون»، «آلن تودیک»، «آدام بالدوین»، «سامر گلاو» و «چیویتل اجیوفور» در این اثر به ایفای نقش پرداختند.
Treasure Planet

همانطور که پیشتر اشاره شد، دهه ۲۰۰۰ دورانی بود که حتی دیزنی نیز به آزمایش با عناصر علمیتخیلی روی آورد. یکی از این تلاشها فیلم Atlantis: The Lost Empire بود، اما نمونه درخشانتر و شاید کمتر دیدهشده، Treasure Planet محسوب میشود. این انیمیشن ماجراجویانه که در سال ۲۰۰۲ اکران شد، اقتباسی آزاد و هوشمندانه از رمان کلاسیک «جزیره گنج» اثر «رابرت لویی استیونسون» است. هرچند در نگاه اول شاید این ترکیب عجیب به نظر برسد، اما Treasure Planet بیتردید یکی از بهترین اقتباسهای ادبی دیزنی تا امروز است.
این فیلم علمی تخیلی با ترکیبی منحصربهفرد (و پرهزینه) از سبکهای مختلف انیمیشن، به ظاهری چشمنواز و متمایز دست یافت. از نظر بصری، فیلم آمیزهای است از زیباییشناسی ویکتوریایی استیمپانک و ماجراجویی فضایی، با کشتیهایی باشکوه که ظاهراً برای دریا ساخته شدهاند، اما در واقع در پهنه کهکشانها سفر میکنند. افزون بر همه اینها، Treasure Planet از صداپیشگانی قدرتمند بهره میبرد؛ از جمله «جوزف گوردون-لویت»، «برایان موری»، «اما تامپسون»، «دیوید هاید پیرس»، «مارتین شورت» و چندین چهره دیگر که به این ماجراجویی فضایی جان بخشیدهاند.
Star Wars: Episode III – Revenge of the Sith

زمانی که سهگانه اصلی Star Wars منتشر شد، «جورج لوکاس» بهصراحت اعلام کرده بود که برای جان بخشیدن به پیشدرآمدها، باید منتظر پیشرفت فناوری بماند. آن زمان در اواخر دهه ۹۰ و اوایل دهه ۲۰۰۰ فرا رسید. هر دو فیلم Star Wars: Episode II – Attack of the Clones و Star Wars: Episode III – Revenge of the Sith در همین دهه منتشر شدند؛ بنابراین هر دوی آنها سزاوار حضور در این فهرستاند.
Star Wars: Episode III – Revenge of the Sith نقطه پایانی یک سهگانه مهم و بلندپروازانه بود؛ فیلمی سرنوشتساز که روایت میکرد چگونه «آناکین اسکایواکر» به یکی از مخوفترین چهرههای کهکشان، یعنی «دارث ویدر»، بدل شد. این فیلم در زمان خود به دومین اثر پرفروش Star Wars تبدیل شد. از جمله بازیگران برجسته آن میتوان به «ایوان مکگرگور»، «هیدن کریستنسن»، «ناتالی پورتمن»، «ساموئل ال. جکسون» و بسیاری دیگر از چهرههای فراموشنشدنی اشاره کرد. جالب اینجاست که در زمان اکران، سهگانه پیشدرآمد با واکنشهای منفی بسیاری از سوی طرفداران روبهرو شد، اما با گذشت زمان، آن داستانها جایگاه خود را در دل مخاطبان پیدا کردند.
Star Trek

در سال ۲۰۰۹، دنیای Star Trek با افقی تازه و مسیری نو وارد عرصه سینما شد؛ آغازی که با فیلمی به نام Star Trek کلید خورد. این اثر بهشکلی هوشمندانه تعادلی میان وفاداری به سری کلاسیک و معرفی محتوای تازه برقرار کرد و با قرار دادن داستان در یک خط زمانی متفاوت، جان تازهای به این فرنچایز کهنه بخشید. در کنار آن، چهرههای جدیدی نیز به مجموعه پیوستند، از جمله «کریس پاین«، «جان چو»، «زوئی سالدانا» و «زکری کوئینتو».
روایت از دوران دانشجویی شخصیتها در آکادمی Starfleet آغاز میشود، اما بهسرعت ابعاد ماجرا گستردهتر میشود و تنش بالا میگیرد. در برابر خدمه USS Enterprise، یک کشتی معدنی رومولانی قرار دارد و آنچه از دل این رویارویی بیرون میآید، هم غافلگیرکننده است و هم فراموشنشدنی. این فیلم آغازی بود بر سهگانهای تازه در دنیای Star Trek؛ سهگانهای که بهاحتمال فراوان الهامبخش سریالهای جدیدتر این مجموعه نیز شد.
Minority Report

فیلم علمی تخیلی Minority Report فیلمی سایبرپانکی با فضایی هولناک و اضطرابآور است که مفهومی نگرانکننده را به تصویر میکشد: ادارهای به نام پیشجرم که توانایی دستگیری افراد را پیش از ارتکاب جرمشان دارد. این فیلم اقتباسی است از داستان کوتاه «فیلیپ کی. دیک» به همین نام و بیپروا مخاطب را به تأمل درباره پرسشهایی بنیادین درباره اخلاق، حق فردی، و مرزهای کنترل و اقتدار وادار میکند. روایت اصلی حول شخصیت «جان اندرتون» (با بازی تام کروز)، رئیس بخش پیشجرم، میچرخد؛ کسی که ناگهان درمییابد خود درگیر پروندهای شده و طبق پیشبینی پیشگوها، بهزودی مرتکب قتل خواهد شد.
از اینجا به بعد، داستان وارد سلسلهای از رویدادهای عجیب و مرموز میشود که هنوز هم در ذهن مخاطبان باقی مانده است. Minority Report همچنین با حضور بازیگرانی چون «کالین فارل»، «سامانتا مورتن» و «مکس فون سیدو» همراه است. کارگردانی فیلم بر عهده «استیون اسپیلبرگ» بود؛ ترکیبی که به آن حس خاص و آشنایی کلاسیک و درعینحال مدرن بخشیده است.
۲۸ روز بعد

آن دسته از دوستداران علمیتخیلی که طعم ترس و وحشت را هم میپسندند، حتماً «۲۸ روز بعد» را به خاطر دارند؛ فیلمی پسا-آخرالزمانی که در سال ۲۰۰۲ اکران شد. این اثر، داستان ویروسی مرگبار را روایت میکند که شباهت نگرانکنندهای با کلیشه محبوب زامبیها در ژانر وحشت دارد. این فیلم سرآغاز یک فرنچایز شد، هرچند طرفداران آن باید صبر و حوصله زیادی برای دیدن قسمتهای بعدی به خرج میدادند.
در ۲۸ روز بعد، «کیلین مورفی» در نقش اصلی حضور دارد و بازیگرانی چون «نائومی هریس»، «کریستوفر اکلستون»، «مگان برنز» و «برندن گلیسون» نیز نقشهای مکمل را ایفا میکنند. کسانی که با فیلم آشنا هستند، میدانند عنوان آن چگونه در روایت گرهخورده: جیم (با بازی مورفی) بیستوهشت روز پس از آغاز فاجعه، از کما بیدار میشود و درمییابد جهانی که میشناخت، در ورطه هرجومرج و فروپاشی غرق شده است.
Equilibrium

Equilibrium یک فیلم علمی تخیلی دیگر از دهه ۲۰۰۰ است که با جسارت به دنیایی آیندهنگر و سرکوبگرانه گام میگذارد؛ جهانی که در آن، هر نوع ابراز احساسات و بیان فردی ممنوع شده و این قانون حتی مأموران اجرای آن را نیز دربرمیگیرد. در این میان، «جان پرستون» (با بازی کریستین بیل)، یکی از مأموران سرکوب، دوز داروی سرکوب احساساتش را از دست میدهد و همین اتفاق او را به سوی دیدن واقعیتها و نشانههایی سوق میدهد که تا پیش از آن نادیدهشان گرفته بود.
Equilibrium در زمان اکران خود با استقبال چندانی در گیشه روبهرو نشد، اما در گذر زمان به اثری کالت و محبوب در میان گروهی از مخاطبان تبدیل شد. بازیگرانی چون «کریستین بیل»، «امیلی واتسون» و «تای دیگز» در این فیلم ایفای نقش کردهاند.
The Hitchhiker’s Guide to the Galaxy

در پایان میرسیم به The Hitchhiker’s Guide to the Galaxy. این فیلم علمی تخیلی اقتباسی است از مجموعه رمانهای علمیتخیلی مشهور «داگلاس آدامز»، نویسندهای که خود نیز در روند ساخت این اقتباس نقش فعالی ایفا کرد. The Hitchhiker’s Guide to the Galaxy بدون تردید یکی از دلنشینترین کمدیهای علمیتخیلی به شمار میرود؛ ترکیبی از روایت منحصربهفرد دربارهی نژادهای بیگانه، ماهیت انسان، اضطراب وجودی و طنزی ابسورد که تنها از ذهنی چون آدامز برمیآید.
داستان دربارهی «آرتور دنت» است؛ مردی معمولی که تا همین اواخر، بزرگترین دغدغهاش تخریب خانهاش بود، غافل از آنکه سیارهاش نیز در آستانهی نابودی است. آرتور با کمک بهترین دوستش، «فورد پرفکت»، از زمین فرار میکند و سفری پرهیاهو و بیسابقه در پهنه کیهان را آغاز مینماید. در این فیلم بازیگرانی چون «مارتین فریمن»، «یاسین بی» (با نام هنری قبلی Mos Def)، «سم راکول»، «زویی دشانل» و «بیل نای» حضور دارند.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.