
حواشی مربوط به نسخه هوش مصنوعی جادوگر شهر از چیست؟
سینمای تعاملی: تجربهای فراتر از تماشا

سینما همیشه در حال تحول بوده؛ از روزهای فیلمهای صامت و سیاهوسفید تا ورود صدا، رنگ و جلوههای ویژهی دیجیتال. حالا اما، موج جدیدی از فناوری تجربهی تماشای فیلم را دگرگون کرده: «سینمای تعاملی و فرامتنی» یا همان Immersive Cinema. جایی که تماشاگر دیگر فقط ناظر نیست، بلکه بخشی از دنیای فیلم میشود.
یکی از نمونههای شگفتانگیز این رویکرد، نمایش فیلم کلاسیک جادوگر شهر اُز در مجموعه بزرگ Sphere لاسوگاس یا همان گوی معروف این شهر است. در این تجربه، فیلم نه فقط روی پرده، بلکه در فضایی ۳۶۰ درجه با نمایشگرهای LED غولپیکر جان میگیرد. تماشاگران خود را وسط طوفان کانزاس حس میکنند، نسیم واقعی را روی پوستشان لمس میکنند و با حرکت هماهنگ پهپادها در سالن، انگار در دنیای داستان قدم گذاشتهاند. این دیگر فقط یک فیلم نیست؛ یک سفر تمامعیار است که فناوری آن را ممکن کرده.

راز این تجربه در ترکیب چند فناوری پیشرفته نهفته است: نمایشگرهای باکیفیت که از هر زاویه شما را غرق تصویر میکنند، افکتهای فیزیکی مثل باد، لرزش صندلی یا حتی پخش رایحه که دنیای فیلم را واقعیتر میکنند، و هوش مصنوعی که میتواند صحنهها را بازسازی یا تجربه را برای هر مخاطب شخصیسازی کند. نتیجه؟ شما فیلم را نه فقط میبینید، بلکه در آن زندگی میکنید.
از نگاه اجتماعی، سینمای تعاملی پاسخی است به یک پرسش قدیمی: در روزگاری که همه به سمت تماشای فیلم در خانه و روی پلتفرمهای شخصی میروند، سالنهای سینما چه جذابیتی دارند؟ پاسخ در حس مشترک و جمعی نهفته است. وقتی صدها نفر کنار هم طوفان جادویی جادوگر شهر اُز را تجربه میکنند، ارتباطی شکل میگیرد که در تماشای خانگی نمیتوان یافت.با این حال، این تجربه بینقص نیست. برخی نگرانند که این همه جلوهی بصری و حسی، اصل فیلم راovershadow کند. آیا تماشای جادوگر شهر اُز برای لذت بردن از داستان و بازی جودی گارلند است یا فقط غرق شدن در فناوری؟ هزینههای بالای این سالنها هم ممکن است این تجربه را به قشر خاصی محدود کند. از سوی دیگر، برخی کارشناسان هشدار میدهند که این حجم از محرکهای حسی میتواند تمرکز روی داستان و معنای فیلم را کم کند، بهویژه برای سینمای هنری که روایت و عمق در آن حرف اول را میزند.

با وجود این چالشها، سینمای تعاملی دریچهای تازه به آیندهی این هنر باز کرده. همانطور که ورود صدا و رنگ زمانی با مقاومت روبهرو شد ولی بعد به بخش جداییناپذیر سینما بدل گشت، شاید غوطهوری فرامتنی هم راه خود را پیدا کند. تصور کنید فیلمهای جدیدی که از همان ابتدا برای «زیستن» طراحی شوند، نه فقط «دیدن». داستانهایی که با انتخابهای تماشاگر تغییر کنند یا حتی با حس و حال او هماهنگ شوند.آیندهی این تحول به یک چیز بستگی دارد: تعادل. اگر فناوری در خدمت داستان باشد، سینمای تعاملی میتواند به شکل جدیدی از هنر تبدیل شود. اما اگر فقط به جلوههای بصری محدود بماند، ممکن است به یک پارک تفریحی پرزرقوبرق تقلیل پیدا کند. در نهایت، سینمای تعاملی یادآوری میکند که سینما همیشه بیش از تصویر، یک تجربه است؛ تجربهای جمعی، حسی و انسانی که حالا با فناوری به مرزهای جدیدی رسیده. آیندهی سینما شاید در همین نقطهی تلاقی روایت و غوطهوری شکل بگیرد.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.