ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

انیمیشن

12 مورد از بهترین انیمیشن ها در سال 2025

از The Bad Guys 2 تا KPop Demon Hunters

ایمان اکرمی
نوشته شده توسط ایمان اکرمی تاریخ انتشار: ۲۶ مهر ۱۴۰۴

بزرگ‌ترین و پربیننده‌ترین انیمیشن‌ها معمولا توسط استودیو‌های دیزنی، پیکسار، ایلومینیشن اینترتینمنت و دریم‌ورکز انیمیشن، ساخته می‌شوند. متاسفانه عموم مردم تصور می‌کنند که بهترین انیمیشن ها فقط برای کودکان ساخته‌ می‌شوند اما چنین تصوری کاملا اشتباه است. در واقع برخی آثار مناسب تمام اعضای خانواده هستند و برخی به خاطر الفاظ رکیک و خشونتی که در آن‌ها وجود دارد؛ برای بزرگسالان ساخته شده‌اند. 

انیمیشن ژانر نیست و یک رسانه‌ است. در واقع انیمیشن‌ها علاوه‌بر اینکه جنبه‌ی سرگرمی دارند، بسیار آموزنده هستند و می‌توانند درس‌های بزرگی به کودکان و حتی بزرگسالان بدهند. در ادامه، بهترین انیمیشن ها در سال 2025 را معرفی خواهیم کرد. با ویجیاتو همراه بمانید.

 12. 100 Meters 

همیشه داستان‌های ورزشی در قالب انیمیشن بهترین جلوه را دارند؛ برای مثال آثار The First Slam Dunk و Haikyu و Hajime no lppo همگی داستان‌های ورزشی دارند. انیمیشن 100 Meters، به خوبی توانسته‌است که هیجان، آدرنالین، لذت و حتی ترس و هراس دویدن در مسیر مسابقه را نشان دهد.

این انیمیشن درباره‌ی دو مرد است که از دوره‌ی راهنمایی تا بزرگسالی، در دومیدانی باهم رقابت می‌کنند و این مسیر برای آن‌ها پر از فراز و نشیب است. این انیمیشن بر اساس مانگایی به همین نام از نویسنده‌‌ی Orb: On the Movements of the Earth، یعنی اوتو ساخته شده‌است. این اثر در تلاش است تا بفهمد چه چیزی یک ورزشکار را به جلو می‌راند؛ همچنین درباره‌ی معنایی که می‌توان در دستیابی به برتری ورزشی یافت و سقوط‌های تلخ و عمیقی که ممکن است در پی شکست رخ بدهند.

بخوانید: ۴۲ انیمیشن برتر تاریخ که به رویاهایتان جان می‌دهند

کاگردان، Kenji Iwaisawa، همان رویکرد اکسپرسیونیستی فیلم مستقل و تحسین‌برانگیزش، On-Gaku: Our Sound را در این اثر نیز به کار گرفته‌است. او تلاش می‌کند احساس سریع‌ترین انسان بودن را با سپردن نقش اصلی روایت به تصاویر، به بهترین شکل ممکن به تصویر بکشد. این اثر با زاویه‌ دیدی متفاوت، میزان جزئیات طراحی و سبک هنری خاصی که دارد؛ طوری انیمیشن را پیش می‌برد تا نگاه قهرمانانش را بازتاب دهد. کمتر انیمیشنی تا این اندازه از نظر بصری شگفت‌انگیز بوده‌است.

 11. Arco

برخی از بهترین انیمیشن‌های جهان آنقدر قدرت دارند که می‌توانند دیدگاه شما را نسبت به جهان به‌کلی تغییر دهند؛ تا جایی که وقتی برخی تصاویر واقعی را می‌بینید ناخودآگاه آن انیمیشن را به یاد بیاورید. انیمیشن فرانسوی Arco ساخته‌ی Ugo Bienvenu از همین دست آثار است و بعد از تماشای آن، هیچوقت رنگین‌کمان را مانند قبل نخواهید دید.

انیمیشن Arco با رنگ‌ها و سبک بصری درخشانش، نه تنها یک آینده بلکه دو آینده را به تصویر می‌کشد. آینده‌ی نخست، در سال ۲۰۷۵، کم‌زرق‌وبرق‌‌تر اما قابل‌تصورتر است. در این دوران، دختری ده‌ساله به نام آیریس با صداپیشگی Margot Ringard Oldra زندگی می‌کند؛ او پدر و مادری ندارد و تنها چیزی که شبیهه پدر و مادرش است یک دستگاه پخش هولوگرام است. آیریس در دنیایی زندگی می‌کند که به خاطر تغییرات اقلیمی نابود شده‌است. دنیایی که آب و هوا فقط با کمک فناوری‌هایی کنترل می‌شود که انگار همان ادامه‌ی تکنولوژی‌های امروزه هستند.

با این حال، آینده‌ی آینده‌ی دوم روشن‌تر است. در آن دنیا آیریس با پسری به نام آرکو با صداپیشگی Oscar Tresanini آشنا می‌شود. آرکو کودکی از سال ۳۰۰۰ میلادی است؛ زمانی که انسان‌ها با ظاهر شدن در قالب رنگین کمان‌ به دوران‌های گذشته سفر می‌کنند. آن‌ها دخالت نمی‌کنند، صرفا به دنبال یافتن راه‌هایی برای جبران اشتباهات گذشته هستند و سال ۲۰۷۵ پر از چنین اشتباهاتی است. مشکل اصلی این است که آرکو بدون اجازه سفر کرده و در زمان آیریس فرود آمده‌است؛ آن‌هم در زمانی که بازتولیدشان تقریبا غیرممکن است.

آرکو از آن انیمیشن‌هایی است که زیبایی‌ چشم‌نوازش با مفاهیم عمیقی همراه است. با این وجود که موضوعش عمیق و سنگین است؛ پر از لحظات دلگرم‌کننده و سرشار از امید است. Bienvenu در گفت‌و‌گو با وب‌سایت جشنواره‌ی کن گفته‌است که آرکو استعاره‌ای از بهترین چیزی است که می‌تواند رخ دهد. اگر رساندن این پیام هدف فیلمساز بوده‌است، به خوبی از پس آن برآمده‌است.

10. The Bad Guys 2

زمانی که انیمیشن The Bad Guys در سال ۲۰۲۲ اکران شد، انگار یک اثر سرگرم‌کننده و تازه از یک انیمیشن کودکانه‌ی معمولی بود. این انیمیشن حال‌و‌هوای سرقت‌محور داشت که به خوبی با داستان‌های خانوادگی و بامزه‌ی آن ترکیب شده بود و همه را به خنده وا‌می‌داشت. تنها مشکل این بود که داستان انیمیشن اول، با حال‌‌وهوایی شبیه به فیلم Oceans 11، بیش از حد خوش‌بینانه به پایان رسید. آقای ولف و گروهش مسیر جدیدی را در پیش گرفتند، مسئولیت کارهایشان را پذیرفتند، دشمن اصلی را شکست دادند و در نهایت با آینده‌ای روشن روبه‌‌رو شدند.

حالا یک سوال پیش می‌آید. چطور می‌توان همچین داستانی را ادامه داد و همچنان جذاب نگه‌داشت؟

با اکران انیمیشن The Bad Guys 2 در سال ۲۰۲۵. این انیمیشن تلاش نمی‌کند همه‌چیز را از اول بسازد ؛ زیرا تماشاگران از قبل این ضدقهرمانان انیمیشنی را می‌شناسند. آن‌ها گذشته‌ی تاریکی داشتند، گاهی لغزش کرده‌اند ولی حالا می‌خواهند آدم‌های خوبی باشند. درواقع قسمت دوم این انیمیشن روی همین چالش تمرکز می‌کند.

این انیمیشن علاوه‌بر بعد خنده‌دار و کمدی‌اش، دارای بعد روایی و عمیق هم هست که دشواری‌ها و یکنواختی مسیر درست و پاک را پس از پایان شرارت و تبدیل به نیکی نشان می‌دهد. این اثر حال‌وهوای خانوادگی‌اش را حفظ کرده و در ادامه‌ی داستان از ساده‌سازی و تشابه با دیگر انیمیشن‌ها در مسیر رستگاری پرهیز کرده‌ که بسیار موفق هم بوده‌است. این اثر با تمایز‌های برجسته‌اش توانسته‌است در فهرست بهترین انیمیشن‌های سال قرار گیرد.

 9. The Colors Within

نائوکو یامادا کارگردان انیمیشن A Silent Voice با انیمیشن درخشان و رویایی خود، The Colors Within، نگاه تازه‌ای به درام‌های بلوغ بخشیده‌است. او با استفاده از انیمیشن دوبعدی چشم‌نواز، جهانی زنده و پرجزئیات آفریده‌است. داستان این اثر در قالب بخشی کوچک اما واقعی از عشق و با ریتمی آرام پیش می‌رود و به نوجوانان، تاتسوکو، کیمی و رویی، فرصت می‌دهد تا در بین روزمرگی‌های مدرسه، پیوند‌های عمیق و صادقانه شکل دهند. این انیمیشن درباره‌ی آرزو‌ها و رویاهای نوجوانی است؛ رویاهایی که در لحظات ساده و روزمره‌ی زندگی خودش را نشان می‌دهد. از تشکیل یک گروه موسیقی در ساختمانی متروکه گرفته تا گفت‌وگو درباره‌ی شک و ایمان، هیچ‌چیز غیرطبیعی یا اغراق‌آمیز نیست؛ چون هر سه شخصیت در حال جست‌وجوی خودشان هستند و سعی می‌کنند بین خواسته‌های جامعه و احساسات واقعی درونشان تعادل برقرار کنند.

توانایی تاتسوکو در دیدن رنگ‌های درونی افراد یا احساسات پنهان آن‌ها به انیمیشن The Colors Within بعدی خاص و متفاوت می‌دهد و باعث می‌شود از آثار مشابه متمایز شود. این صحنه‌ها با لطافتی شبیه به رقص به تصویر کشیده شده‌اند و با دردهای خاموش در تضاد هستند و در رشد و بلوغ قرار می‌گیرند. با این حال، آخرین ساخته‌ی یامادا به اندازه‌ی انیمیشن A Silent Voice تکان‌دهنده و دردناک نیست. این اثر بسیار آرام‌تر و متفکرانه‌تر است که از سکوت آگاهانه برای پرداخت شخصیت‌ها بهره می‌گیرد. این لحظات آرام و شاعرانه در نهایت به یک انفجار احساسی از موسیقی می‌رسند؛ لحظه‌ای که در آن سه شخصیت اصلی، خودشان را به صادقانه‌ترین شکل ممکن، بیان می‌کنند.

 8. The Day The Earth Blew Up: A Looney Tunes Movie

انیمیشن Looney Tunes از بهترین انیمیشن‌های آمریکاست. در این انیمیشن، پورکی پیگ و دافی داک، هردو با صداپیشگی Eric Bauza، به دلیل بدهی زیادی که دارند در خطر از دست دادن خانه‌شان هستند و باید هرچه سریع‌تر راهی برای به‌دست آوردن پول پیدا کنند. در همین حین، در حالی‌که آن‌ها به دنبال شغلی هستند؛ حمله‌ای فضایی در حال رخ دادن است.

شخصیت‌های Looney Tunes، در ابتدا برای داستان‌های کوتاه، در کمتر از هفت دقیقه طراحی شده بودند و در آن زمان گسترش آن‌ها برای انیمیشن‌های بلندتر ناموفق بوده‌است. با این حال، این‌بار نتیجه کاملا موفق بوده‌است؛ زیرا داستان آن‌قدر پرهیاهو و دیوانه‌وار است که همان فضای قسمت‌های کلاسیک Looney Tunes را برایمان یادآوری می‌کند. 

ماروین د مارتین دیگر تنها بیگانه‌ی این دنیا نیست،  زیرا The Day the Earth Blew Up شخصیت جدیدی را وارد دنیای Looney Tunes کرد. این شخصیت جدید مهاجم فضایی بود که سوار بر بشقاب پرنده‌ای ظاهر شد. طراحی لباس این شخصیت شبیه به فیلم‌های علمی تخیلی درجه‌دو دهه‌هایی است که چاک جونز هنوز قسمت‌های جدید Looney Tunes را می‌ساخت. 

انیمیشن Looney Tunes با حرکات زیاد و شخصیت‌های اغراق‌شده، ادای احترامی به سبک چاک جونز و اریک باوزا است. حتی بدون حضور باگز بانی در The Day the Earth Blew Up آنقدر بامزه‌است که از خنده نفستان بند می‌آید.

 7. Detective Conan: One-Eyed Flashback

مجموعه‌ی Detective Conan، با بیش از هزار قسمت تلویزیونی و ۲۸ فیلم بلند تا امروز، یکی از گسترده‌ترین مجموعه‌های تاریخ انیمه است. جدیدترین انیمیشن این مجموعه، Detective Conan: One-Eyed Flashback از دو منظر بسیار برجسته‌ است؛ از یک طرف، اثری پرتحرک و سرشار از معما و هیجان است که طرفداران قدیمی را کاملا راضی می‌کند و از طرف دیگر برای کسانی که تازه‌ می‌خواهند با دنیای conan آشنا شوند دروازه‌ای عالی است. داستان پیچیده‌ی فیلم زمانی آغاز می‌شود که یک پلیس بازنشسته‌ی توکیویی شاهد قتلی می‌شود و اتفاقاتی که میفتد، پای یک کاراگاه جوان را به ماجرا باز می‌کند.

در این میان، کوگورو هم فرصتی پیدا می‌کند تا بدون اینکه همیشه زیر سایه‌ی کونان باشد، خودش را به عنوان مردی مصمم و مأمور نشان دهد؛ که این خود تغییری خوشایند نسبت به روال همیشه است.

اپیزود One-Eyed Flashback ترکیبی از گاراهی نیمه‌جدی و درام پلیسی خشن است و این ترکیب انقدر خوب از آب درآمده‌است که در غیر این صورت ممکن بود فیلمی بیش از حد پر از توضیح باشد. ریتم پرانرژی داستان، همراه با انیمیشن چشم‌نواز، فضایی نوارگونه و رازآلود می‌آفریند که به ما اجازه می‌دهد درک کنیم کونان چگونه می‌اندیشد، در حالی که دیگران هنوز در تلاش‌اند تا به نبوغ او برسند. موسیقی جاز یوگو کانو هم یکی دیگر از امتیازات مثبت این انیمیشن است و به زیبایی ما را میان صحنه‌های اکشن روان و منسجم در مناظر برفی هدایت می‌کند.

اگر از طرفداران قدیمی کونان هستید، بدون شک از این اپیزود لذت خواهید برد؛ زیرا علاوه‌بر اینکه احساس تکرار ندارد، بلکه گاهی حتی مانند یک نسیم ملایم و خنک از هوای کوهستانی به نظر می‌رسد.

 6. Dog Man

اقتباس انیمیشنی از کتاب Dog Man، نوید ماجراجویی پرهیایو و سرگرم‌کننده را می‌دهد. برای لذت بردن از این فیلم، نیازی به آشنایی قبلی با مجموعه نیست. کافی است بدانید که قهرمان داستان، داگ‌من، یک ابرپلیس شجاع است که در این انیمیشن، به دنبال دشمن قدیمی‌اش پیتی که گربه‌ای شرور بوده، است. درحالی که پیتی و بقیه‌ی خلافکاران با زبانی واضح صحبت می‌کنند، داگ‌من فقط با پارس کردن و واق‌واق، مأموریت خود را برای مقابله با جرم و بازگرداندن دشمنش به زندان پیش می‌برد. ماجراهای خنده‌دار و پر از شیطنت در کنار لحظات احساسی فراوان، این انیمیشن پرانرژی را همراهی می‌کنند.

در این انیمیشن، واقعا با یک بمباران بصری روبه‌رو هستیم؛ اما همین آشوب شیرین و بی‌نظم، قسمت اصلی جذابیت داگ‌من را شکل می‌دهد. هرچند ممکن است هرکسی خوشش نیاید و کمی طول بکشد تا برخی با آن کنار بیایند. بیشتر شوخی‌های فیلم بامزه و ساده‌ طراحی شده‌اند تا بیننده به راحتی بخندد و درگیر صحنه‌ی خنده‌دار بعدی شود. با اینکه طنز این انیمیشن زیاد است؛ باعث نمی‌شود که لحظات احساسی و جدی‌تر ندرخشند. هرچند این ماجراجویی بیشتر برای مخاطبان کم‌سن‌تر ساخته شده، اگر با جهان شوخ‌طبع و پرهیجان آن همراه شوید، دا‌گ‌من برای تمام سنین چیزی در آستین دارد.

 5. Elio

شاید گفتن اینکه پیکسار نیاز به بازگشتی دوباره دارد چندان درست نباشد، اما نمی‌توان انکار کرد که انیمیشن Elio بیشتر از هر انیمیشن دیگری یادآور دوران طلایی پیکسار است. این انیمیشن علمی‌تخیلی فقط به خاطر داشتن داستانی اورجینال تحسین برانگیز نیست. به خصوص وقتی در سال‌های اخیر آثاری مانند Coco, soul, Luca,Turning Red را از همین استودیو دیده‌ایم. با این‌حال، این اثر با وجود تغییرات و چالش‌های پشت‌صحنه، توانسته تجربه‌ای رضایت‌بخش خلق کند که شایسته‌ی تماشا روی پرده‌ای سینماست. 

کارگردانان Madeline Sharafian و Domee Shi با تکیه بر پایه‌های مستحکمی که کارگردان اصلی   Adrian Molina، بنا نهاده بود، دو قهرمان جدید و غیرمنتظره را به دنیای کودکان معرفی کرده‌اند. یکی Elio با صداپیشگی Yonas Kibreab پسربچه‌‌ای خیال‌پرداز که در جست‌وجوی جایگاه خودش در دنیاست و دیگری بهترین دوست فضایی‌اش Glordon  با صداپیشگی Remy Edgerly که سرشار از خوش‌بینی و امید است.

در سراسر سفر کیهانی خود کاملا مشخص است که  Elio عاشق علم و ماجراجویی است. رنگ‌های درخشان و چشم‌نوازی که در تصویر به کار برده شده‌اند و شخصیت‌های عجیب و بامزه و پرداختن به موضوعات احساسی دشوار، همگی به یکی از تاثیرگذارترین پایان‌بندی‌های تاریخ پیکسار ختم شدند. در هر لحظه از این سفر بین ستارگان، همه‌چیز مانند نامه‌ای عاشقانه به ژانر علمی‌تخیلی و هنر انیمیشن است.

 4. Fixed

انیمیشن Fixed ساخته‌ی گندی تارکوفسکی در ابتدا قرار بود در سال ۲۰۲۳ توسط استودیوی وارنر برادرز به‌صورت سینمایی اکران شود، اما به خاطر جریان‌های صرفه‌جویی شدید این استودیو، به نتفلیکس واگذار شد. شاید همه فکر کنند که انتقال به پلتفرم استریم باعث شود مخاطبان کمتری آن را ببینند، اما بعد از تماشای فیلم، به راحتی نمی‌توان گفت چه کسی اصلا می‌خواهد آن را تماشا کند. 

انیمیشن Fixed اثری ساده‌لوحانه، کودکانه و بی‌پرده است که تمام شوخی‌هایش درباره‌ی بیضه، مدفوع، جفت‌گیری است و دوباره همان موضوعات جنسی در آن تکرار می‌شوند. داستان درمورد سگی به نام بول با صداپیشگی Adam Devine است که متوجه می‌شود قرار است روز بعد عقیم شود و فقط ۲۴ ساعت وقت دارد که با هانی با صداپیشگی Kathryn Hahn جفت‌گیری کند. از دیگر صداپیشگان فیلم می‌توان به ادریس البا، فرد آرمیزن و بابی موینیهان اشاره کرد.

تارتاکوفسکی در این انیمیشن به معنای واقعی نهایت توان خود را در انیمیشن‌سازی به‌کار گرفته و انرژی چندش‌آور و آشفته‌‌ای شبیه به Ren and Stimpy به انیمیشن بخشیده‌است. در هیچ‌کدام از فریم‌های انیمیشن، حالت چهره‌ها شبیه هم نیست. او با تمام وجود سعی داشت که شوخی‌های رکیک و ساده‌لوحانه‌ را وارد اثر کند. در عین حال، این انیمیشن نوعی صداقت و یکپارچگی‌ دارد که اگاهانه می‌خواهد مخاطب را پس بزند.

این انیمیشن از آن دسته آثاری است که ممکن است تماشاگر را از شدت ناباوری به خنده بیندازد. این روزها به‌ندرت شاهد آثاری با حال‌و‌هوای جشنواره‌های قدیمی و جنون‌آمیز انیمیشن به‌خصوص در قالب انیمیشن بلند، مثل Spike and Mike’s Sick and Twisted Festival of Animation هستیم. انیمیشن Fixed دقیقاً همان جای خالی را پر می‌کند و باید گفت تارتاکوفسکی به بهترین شکل از پس آن برآمده‌است.

 3. KPop Demon Hunters

در چند سال اخیر، دنیای انیمیشن‌های خانوادگی دوران پر فراز و نشیبی را پشت سر گذاشته‌است. پیکسار با دشواری‌هایی روبه‌رو بوده، پلتفرم‌های استریم در این زمینه موفقیت‌های متغیری داشته‌اند، و حتی پرفروش‌ترین آثاری مانند مجموعه‌ی Spider-Verse نیز گرفتار همان مشکلات همیشگی‌ اضافه‌کاری انیماتورها و تأخیر در اکران شده‌اند.

در این میان، نتفلیکس به‌آرامی فهرستی از موفقیت‌های کوچک اما قابل‌توجه را برای خود ساخته‌است؛ The Sea Beast و Nimona، از نمونه‌های این موفقیت‌هایش هستند. شاید همین مسیر باعث شد پدیده‌ی فرهنگی سال، انیمیشن KPop Demon Hunters شکل گیرد. با این حال، هیچ‌کس نمی‌توانست پیش‌بینی کند که این فیلم تا چه اندازه بزرگ و همه‌گیر خواهد شد.

ترانه‌های اورجینال و پرطرفدار، انیمیشنی زیبا و چشم‌نواز، بازتاب دقیقی از حال‌وهوای روز دنیای کی‌پاپ و موج گسترده‌ی تعریف و تبلیغ مردم، همگی در موفقیت این اثر نقش داشتند. شخصیت‌های دوست‌داشتنی و قابل‌تطبیق، فضای صمیمی و گرم و دوستی‌های زنانه‌ی واقعی، همگی اجزای داستان موفقیت بزرگ این سال‌اند اما حاصل نهایی از مجموع بقیه‌ی بخش‌هایش هم فراتر رفت. فرهنگ تماشای مکرر این فیلم در میان مخاطبان، انیمیشن KPop Demon Hunters را به پربیننده‌ترین فیلم اورجینال تاریخ نتفلیکس تبدیل کرد.

شاید جالب‌ترین نکته درباره‌ی این انیمیشن این باشد که وقتی بعد از آن‌همه تعریف اطرافیان، تصمیم می‌گیرید تماشایش کنید؛ دقیقا به همان میزان خوب است که بقیه گفته‌ بودند. فقط با دیدن سه دقیقه‌ی اول انیمیشن متوجه می‌شوید که دلیل خوب بودن این انیمیشن چیست. با اینکه انیمیشن حال‌وهوای مدرن و پر از رنگ و نشانه‌های فرهنگ پاپ دارد، جذابیت اصلی‌اش در تماشای سه دوست صمیمی و یک پسر غمگین که با شیاطین واقعی و درونیشان مبارزه می‌کنند، است. احساسی ناب و صادقانه که در انیمیشن‌های امروزی کمتر پیدا می‌شود.

 2. Ne Zha 2

در سال ۲۰۲۵ هیچ انیمیشنی بزرگ‌تر از این انیمیشن فانتزی چینی وجود ندارد. گفتن اینکه Ne Zha 2 یک پدیده‌ی فرهنگی بوده، در واقع کم‌گویی است؛ حتی اگر تماشاگران آمریکایی چندان با آن آشنا نباشند. این فیلم نه‌تنها پرفروش‌ترین اثر سال در گیشه‌ی جهانی است، بلکه یکی از بهترین انیمیشن‌های سال نیز به شمار می‌آید؛ یک حماسه‌ی فانتزی تمام‌عیار که در قالب انیمیشن روایت شده و صحنه‌های اکشنی دارد که با Avengers: Endgame برابری می‌کند.

دیدن انیمیشن نخست می‌تواند مفید باشد اما داستان Ne Zha 2، آن‌قدر ریشه در مفاهیم اسطوره و جهان دارد که حتی بدون شناخت اساطیر چینی می‌توان به‌راحتی آن را فهمید. داستان، نژا را دنبال می‌کند، پسربچه‌ای که خدایان او را تهدید می‌دانند، در حالی‌که از پدر و مادری فانی متولد شده و قدرت‌های مهار‌نشدنی و روحیه‌ای سرکش دارد که همه از آن می‌ترسند. در دنباله‌ی این داستان، نژا باید با استاد شن، دشمنی شرور و قدرتمند، روبه‌رو شود و در این راه از روح دوست درگذشته‌اش، آو بینگ، کمک بگیرد.

این اثر عمیقاً ریشه در فلسفه و تصویرگری چینی دارد و با بهره‌گیری از سبک نقاشی با جوهر، جلوه‌ای بصری منحصربه‌فرد خلق می‌کند. این اثر، انیمیشنی خیره‌کننده است؛ هرچند در بخش‌هایی به قلمرو تاریک‌تری می‌رود و خشونتی غافلگیرکننده را به نمایش می‌گذارد، اما همه‌ی این عناصر در خدمت روایت داستان نژا هستند. این فیلم نمونه‌ی واقعی یک حماسه با سکانس‌های اکشن خیره‌کننده و اسطوره‌سازی در بالاترین سطح است.

 1. Predator: Killer of Killers

دن تراکتنبرگ، کارگردان خلاق، در سال ۲۰۲۲ با فیلم تحسین‌شده‌اش، Prey، جان تازه‌ای به مجموعه‌ی Predator بخشید. اما مشخص شد که حضور او در این جهان سینمایی به همان یک فیلم محدود نمی‌شود؛ زیرا تراکتنبرگ با همکاری دیگران، ماجراجویی جسورانه، خلاقانه و پرهیجانی را با انیمیشن جدیدش، Predator: Killer of Killers، رقم زده‌است.

این نخستین بار است که مجموعه‌ی Predator به شکل انیمیشن ساخته می‌شود، و تراکتنبرگ با همراهی کارگردان مشترک، جاشوا واسانگ و نویسنده‌ی انیمیشن، میکو رابرت روتاره، توانسته اثری چشمگیر خلق کند. این انیمیشن، مجموعه‌ای از داستان‌هاست که در دوره‌های زمانی مختلف می‌گذرد و در هر قسمت، جنگجویانی گوناگون را نشان می‌دهد که با شکارچیان مرگبار و بی‌رحم فضایی روبه‌رو می‌شوند. اثری خشن، خلاقانه و پرشتاب که با وجود معرفی ناگهانی و انتشار مستقیم در پلتفرم‌های آنلاین، به طرز شگفت‌انگیزی قدرتمند ظاهر می‌شود. همانند بهترین نمونه‌های گسترش در یک مجموعه‌ی طولانی‌مدت، این انیمیشن ریسک می‌کند و صرفاً بر موفقیت‌های گذشته تکیه ندارد و همین ویژگی باعث درخشش آن می‌شود.

با این حال، انیمیشن فراتر از یک مجموعه‌ی داستانی معمولی است؛ پایانی شوکه‌کننده و خیره‌کننده دارد که آینده‌ی این مجموعه را کاملاً دگرگون می‌کند. بدون افشای جزئیات، کافی است بدانید که صحنه‌ی پس از تیتراژ پایانی Killer of Killers شایسته‌ی تحسین طرفداران قدیمی است. با این حال، بزرگ‌ترین موفقیت فیلم تنها در زمینه‌سازی برای آثار آینده نیست؛ بلکه در این است که به‌طور کامل تماشاگر را راضی می‌کند، پر از سبک، انرژی و اکشن هیجان‌انگیز است و در عین حال، مسیر را برای ادامه‌ی داستان باز می‌گذارد. این دقیقاً همان چیزی است که می‌توان از یک انیمیشن مجموعه‌ای ایده‌آل انتظار داشت.

سخن آخر

به طور کلی، این انیمیشن‌ها یکی از برترین انیمیشن‌های امسال هستند و می‌توان خلاقیت و پیشرفت را نسبت به سال‌های گذشته در آن‌ها دید. انیمیشن‌ها فقط صرف سرگرمی و لذت نیستند و می‌توان چیزهای بسیاری از آن‌ها یاد گرفت. این تفکر که انیمیشن صرفا برای کودکان است به کل غلط است و تا اینجا دیدیم که حتی بزرگسالان هم نیاز به دیدن انیمیشن دارند.

انیمیشن‌های امروز هم می‌توانند مخاطب عام را سرگرم کنند هم تجربه‌ای عمیق و ماندگار به بیننده بدهند. این آثار نشان می‌دهند که انیمیشن می‌تواند همزمان هنری، تاثیرگذار و پدیده‌ای فرهنگی باشد.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید

مطالب پیشنهادی