نقد فیلم Harriet – زنبودن دشوارتر است یا سیاهپوستبودن؟
هالیوود دوران ویژهای را پشت سر میگذارد. جریانها و مکتبهای فکری به لطف شبکههای اجتماعی تاثیرگذارتر از همیشه هستند. تاریخ آنقدر روایات گوناگون دارد که فیلمسازی از آنها هرگز تمام نمیشود. در میان این سوژههای ...
هالیوود دوران ویژهای را پشت سر میگذارد. جریانها و مکتبهای فکری به لطف شبکههای اجتماعی تاثیرگذارتر از همیشه هستند. تاریخ آنقدر روایات گوناگون دارد که فیلمسازی از آنها هرگز تمام نمیشود. در میان این سوژههای تمامنشدنی، کتابها و کامیک بوکهای بسیاری وجود دارند که همین حالا هم منبع فیلمنامههای سینمایی هستند. با این حال سختترین مسئولیت ممکن ساختن فیلم سینمایی از هیچکدام از این سوژهها نیست.
شکلدادن یک شخصیت ناشناخته در دل تاریخ به یک فیلم سینمایی ارزشمند، یکی از دشوارترین سوژههایی است که یک کارگردان میتواند سراغ آن برود. ایدهای که در نگاه نخست خیلی وحشتناک نیست. اما وقتی به حاصل آن تماشا میکنیم، باید به ناگواربودن آن اعتراف کنیم. بنابراین چگونه یک کارگردان میتواند از مرداب ساخت فیلمی درباره یک شخصیت حقیقی کمترشناختهشده در میان صفحات تاریخ، پیروزمندانه خارج شود؟ او میتواند از ظرفیتهای شخصیت اصلیاش استفاده کند. آیا شخصیت اصلی فیلم Harriet آنقدر جذابیت دارد که این اثر زیرژانر تاریخی را از ناامیدکنندهبودن نجات دهد؟ با ویجیاتو همراه باشید.
داستان فیلم Harriet براساسی شخصیتی واقعی ساخته شده است. هریت تابمن، زنی برده در مریلند آمریکا بود. او در سال ۱۸۲۲ در خانوادهای که همه اعضای آن برده بودند به دنیا آمد. اما در سال ۱۸۴۹ موفق شد به سمت فیلادلفیا فرار کند. فرار او به فیلادلفیا، مسیر زندگی او را برای همیشه تغییر داد. خانم تابمن آهسته آهسته تغییر کرد و از دختری مطیع و ترسو به زنی رهبر و شجاع تبدیل شد. جدیدترین ساخته کسی لیمونز، درباره اوست. اما هویت شخصیت هریت تابمن، بیشتر از آن که برای یک فیلم سینمایی مناسب به نظر بیاید، شاید برای یک سریال تلویزیونی بهتر باشد.
بازیگری که فیلم کارگردانش را زنده نگه میدارد
ضعفهای روایی و کارگردانی فیلم توسط بازیگر اصلی آن تاحدودی جبران میشود. سینتیا اریوو با هنرنمایی فوقالعادهاش بخش عظیمی از شخصیتپردازی هریت تابمن را به تنهایی به دوش میکشد. در Harriet هیچ بازیگری در سطح و اندازه اریوو ظاهر نمیشود. اما بازیگری ارزشمند او تنها محدود به فیلم نشد و این شانس را برای او به همراه داشت تا در لیست بهترین بازیگران نقش اصلی زن جوایز آکادمی اسکار حضور داشته باشد.
اما بزرگترین ضعیف فیلم Harriet این است که نمیداند یک بیوگرافی تاریخی است یا یک درام اکشن که تهمزه یک شخصیت تاریخی را میدهد. فیلم در توصیف زندگی هریت تابمن عملکرد قابل قبولی دارد اما نمیتواند جذابیتهای داستان او را به کار بگیرد. فارغ از این حقیقت که شاید زندگی هریت تابمن اصلا در سطح یک فیلم سینمایی ۱۲۰دقیقهای است یا نه، کسی لیمونز نمیتواند تماشاگرش را تحت تاثیر قرار دهد. او روایتی معمولی و گاهی خستهکننده از داستانی دارد که رنگ و بوی درام آن به مراتب بیشتر از جذابیتهای اکشنیاش است. ظاهرا کارگردان خودش هم این حقیقت را فهمیده و تلاش کرده تا درگیریهای فیلم را بیشتر کند. اما این هیجانهای مقطعی هم نمیتواند فیلمش را نجات دهد.
تحت تاثیر استانداردهای منتقدان
بنابراین شاید تفاوتی نمیکند که او کارگردان فیلم یا سریال Harriet باشد. کسی لیمونز احتمالا گزینه مناسبی برای کارگردانی این فیلم نبود. به هر حال فیلم با بودجه ۱۷ میلیون دلاریاش موفق شد بیشتر از ۴۰ میلیون دلار فروش داشته باشد و با درخشش سینتا اریوو به گلدن گلوب و اسکار هم رسیده است. منتقدان هم فیلم را پسندیدند و باور داشتند اگر یکی از بهترین روایتهای نژادپرستی نباشد، قطعا در لیست فیلمهای ارزشمند آن قرار میگیرد.
اما بعید به نظر میرسد اگر ساخته لیمونز درباره دوره دیگری از تاریخ و با شخصیتهای متفاوتی ساخته میشد، باز هم موفقیتهای بسیاری داشته باشد. فیلم Harriet بیشتر از این که برای کارگردانی و فیلمنامهاش تحسین شود، به دلیل شجاعتش برای روبروشدن با یک سوژه نژادپرستانه-زنستیزانه محبوب منتقدان شده و البته که بازی درخشان سینتیا اریوو هم باعث شده فیلم در فصل جوایز، بیکار نباشد. استودیو Focus Features سوژه خوبی را انتخاب کرد و اگرچه افراد خوبی برای آن ساخت آن پیدا نکرده اما موفق شده از ناامیدکنندهبودن آن فرار کند.
اما سوال اساسی این است؛ آیا تا به حال فیلمی در مذمت نژادپرستی و زنستیزی دیدهاید که هرگز تحسین نشود؟ بله نمونههایی وجود دارد. فیلم Birth of a Nation یکی از بهترین فیلمهای تاریخی است که براساس زندگی واقعی نت ترنر ساخته شد. نت ترنر در شرایطی کاملا مشابه با هریت تابمن یکی از رهبران مخالف نژادپرستی بود که البته به اندازه همتای مریلندیاش موفق نبود. فیلم به شدت مورد استقبال منتقدان میگرفت اگر نیت پارکر، بازیگر اصلی و کارگردان آن با اتهام تجاوز جنسی روبرو نمیشد.
شاید بهتر است همین امروز پروژه بازسازی دوباره آن را آغاز کنند
در فیلم Harriet صحنههایی وجود دارد که ناخودآگاه تماشاگر را به یاد صحنههای تعقیب و گریز سریالهای دهه ۷۰ میلادی میاندازد. زندگی شخصیتی که فیلم از آن اقتباس شده هم بیشتر حال و هوای درام-زندگینامهای دارد. بنابراین با تغییراتی در ریشه داستان، ساخت یک مینی سریال جذاب از فیلم Harriet خیلی دشوار نخواهد بود. بخش عمدهای از ضعف روایت و نقصهای شخصیتپردازی فیلم هم به محدودیت زمانی آن بازمیگردد. اتفاقی که باعث شده عوامل فیلم در کنار سوژه ذاتا تاثیرگذارشان فقط با کمک موسیقیهای حماسی، فیلمبرداری جذاب و بازی واقعا جذاب اریوو در نمایش آن موفق باشند.
ردهبندی PG-13 فیلم هم محدودیت دیگری است که فیلم Harriet را زمینگیر میکند. اما بزرگترین نقطه ضعف ساخته لیمونز شخصیتپردازی بیش از حد ساده لوحانه فیلم در کنار داستانی است که هرگز نمیداند چه مسیری را طی میکند. ندانمکاری فیلمنامه آنقدر پیشروی میکند که حتی هیجانانگیزترین سکانسها هم هویت ندارد. همه این شکستهای کوچک دست در دست یکدیگر فیلم را به سمت ویرانی پیش میبرند اما یک مانع بزرگ وجود دارد.
پرسشی که Harriet مطرح میکند، همه بازندگیهای آن را زیر سوال میبرد؛ واقعا در دنیای خونین سالهای وحشتناک تاریخ آمریکا، زنبودن دشوارتر است یا سیاهپوستبودن؟ پرسشی که فیلم حتی پاسخ ناقصی هم برای آن ندارد اما به تنهایی میتواند خودش را با کمک آن نجات دهد.
بیشتر بخوانید:
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.