آیا انگل میتواند تاریخساز شود؟ بونگ جون هو و سونگ کانگ هو، انتظار هر اتفاقی را دارند
آیا بهترین فیلم غیر انگلیسیزبان جشنواره کن میتواند بزرگترین جایزه آکادمی اسکار را از آن خود کند؟ این سوالی است که پیشبینی کنندگان اسکار بارها آن را تکرار کردهاند درهرصورت فیلم انگل (Parasite) بونگ جون ...
آیا بهترین فیلم غیر انگلیسیزبان جشنواره کن میتواند بزرگترین جایزه آکادمی اسکار را از آن خود کند؟ این سوالی است که پیشبینی کنندگان اسکار بارها آن را تکرار کردهاند درهرصورت فیلم انگل (Parasite) بونگ جون هو تا همینجا هم تاریخساز شده است.
زندگی انگل از نمایش آن در جشنواره کن آغاز شد. جایی که چند روز پس از اکران جهانی موفق به دریافت اولین نخل طلای کن برای کره جنوبی شد. این اتفاق تنها چند سال پس از جنجال فیلم اوکاجا در مطبوعات فرانسوی بهعنوان اثر نتفلیکس در کن، به وقوع پیوست. پیشنمایش این فیلم آغازگر بحثها درباره نقش جریان در سینما بود، بحثهایی که هنوز هم ادامه دارد.
در حال حاضر بونگ جون هو جشنواره کن را آغاز کار انگل میداند. جایی که واکنشها به این فیلم پر سروصدا تر از آن چیزی بود که از یک مخاطب محترم کن انتظار میرود زیرا دارای ویژگیهای منحصربهفرد و تاثیرگذار بسیاری بود. اما ثبت رکورد برای انگل همچنان ادامه دارد. انگل اولین فیلم کره جنوبی بود که نامزد دریافت بهترین فیلم بینالملل (پیشتر با نام بهترین فیلم خارجی زبان) شد و این خبری شگفتانگیز در 100 سالگرد تاسیس سینمای کره جنوبی بود.
اما شگفتی سازی انگل به همینجا محدود نمیشود. انگل اولین فیلم کره جنوبی است که در بخش بهترین فیلم نیز نامزد دریافت جایزه شده و ششمین فیلم خارجی زبانی است که در هر دو بخش استحقاق دریافت جایزه را دارد. هرچند تابهحال هیچ فیلم خارجی زبانی این جایزه را نبرده و تنها سال گذشته روما ساخته آلفونسو کوارون از بختهای اصلی آن به شمار میرفت اما در نهایت کوارون موفق شد جایزه بهترین کارگردانی و بهترین فیلم خارجی زبان را با خود به خانه ببرد. انگل همچنین نامزد دریافت جایزه بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامه اورجینال نیز است.
بونگ در روز اعلام نامزدهای اسکار امسال گفت احساس میکند در تعلیق است. « اینیک رویا است. بهزودی از خواب بیدار میشوم و میبینم در واسط ساخت انگل هستم.همه تجهیزات خراب است، کامیون غذا آتشگرفته و من در حال فریاد زدنم.»
به مناسبت جوایز SAG بار دیگر با او ملاقات کردیم. در میان بازیگران فیلم انگل، سونگ کانگ هو بیشترین همکاری را با او داشته. به همین مناسبات با کارگردان و بازیگر این فیلم به گفتگو نشستیم. برای خواندن این مصاحبه جذاب با ویجیاتو همراه باشید.
- بدون شک چیزی در مسیر این فیلم متفاوت و در کره تاریخساز است. این تفاوت چیست؟
بونگ جون هو: وقتی در حال آمادهسازی فیلم بودم، هرگز این اتفاق را پیشبینی نمیکردم. در واقع من فقط میخواستم هفتمین فیلم بلندم را بسازم. شرایط فیلمبرداری انگل دقیقاً همان چیزی بود که همیشه انجام میدهم و فقط امیدوار بودم بعد از آن بتوانم هشتمین، نهمین و دهمین فیلم بلندم را بسازم. پس از آن به جشنواره کن رفتیم و موفق شدیم نخ طلا را به دست آوریم و تازه در آنجا متوجه شدم این اتفاق با صدمین سالگرد ایجاد سینمای کره جنوبی همزمانشده. در همان حال و هوا NEON توزیعکننده آمریکایی فیلم، اعلام کرد: « چه بخواهید چه نه، انگل به فصل جوایز فراخوانده میشود.» بهنوعی ما مجبور شدیم این سفر را شروع کنیم. (با خنده) صادقانه بگویم، من هیچوقت برای این اتفاق برنامهریزی نکرده بودم؛ بنابراین نمیتوانستم آن را پیشبینی کنم. اما درهرحال اتفاق افتاده و گمان میکنم چیز بدی نیست.
میتوانید بگویید اینیک استثنا برای سینمای کره جنوبی است. اما از سوی دیگر میتوانید بگویید سینمای کره با حفظ صنعت سینمای قدرتمند، بهتدریج برای این لحظه آماده شد و سرانجام با انگل فرا رسید. ممکن است این اتفاق بازهم برای سینمای ما تکرار شود.
- کمی قبل دولت کره جنوبی بلک لیستی منتشر کرد که نام شما و 10000 فیلمساز دیگر به علت انتقاد از دولت در آن بود؛ بنابراین بهواسطه آن از دریافت بودجه هنری منع شدید. اما با روی کار آمدن دولت جدید به خاطر این لیست، بیانیهای با مضمون عذرخواهی عمومی منتشر شد. در حال حاضر اوضاع بهتر شده؟
سونگ کانگ هو: چه حالا و چه در گذشته هنرمندان کرهای خیلی خودشان را درگیر این لیست نکردند. در واقع همیشه تمام تلاششان را برای فشار آوردن و نحقق علایقشان انجام میدهند. حداقل من فکر نمیکنم این اتفاق تاثیر زیادی بر هنرمندان کرهای گذاشته باشد.
بونگ جون هو: نام کارگردانهایی مثل من و پارک چان ووک در این لیست وجود داشت. اما در واقع این اتفاق تاثیر زیادی روی کار ما نگذاشت و بیشترین تاثیر خود را روی افرادی گذاشت که از بودجه دولتی تغذیه میکردند. مثل مستندسازان که خب نام آنها هم از لیست خارج شد. من و پارک بیشتر با شرکتهای خصوصی مثل CJ Entertainment کار میکردیم؛ بنابراین مستقیما تحت تاثیر قرار نگرفتیم. اما واقعیت رقتانگیز این است که بلک لیست وجود داشت و این اتفاق را تنها میتوان از یک دولت نظامی انتظار داشت.
- انگل شگفتانگیز است و من را به این فکر میاندازد که ممکن است تو در خانه یک سنگ شانس مرموز داشته باشی. مثل چیزی که در فیلم دیدیم. این خیلی استعاری است.
بونگ: (خنده) البته، وقتی بچه بودم پدرم که چند سال پیش فوت کرد، سنگهایی شبیه به این را جمعآوری میکرد. در اطراف من خانوادههای زیادی بودند که این کار را انجام میدادند. پس من با این سنگها بزرگ شدم و پدرم بارها از من خواست برای جمعآوری آنها با او به رودخانه بروم. برعکس مادرم از سنگ متنفر بود و فکر میکرد تمیز کردن این زائدات سنگین مصیبت است. پس وقتی اسبابکشی کردیم همه را دور ریخت. اما فکر میکنم هنوز یکی از آنها را در خانه دارد و البته که هیچکدام از آنها به من تعلق ندارد!
اولین نمایش انگل در جشنواره کن بود و طیف وسیعی از مخاطبان از کشورهای مختلف به تماشای آن نشستند. هرچند فیلم در بخش رقابتی بود اما بیشتر شبیه به یک نمایش دیوانه ورا در تورنتو به نظر میرسید. مردم در اواسط فیلم کف میزدند و با صدای بلند میخندیدند. ما واکنشهای عجیبی دریافت کردیم و از همان لحظه فهمیدیم چیزی متفاوت است. این اتفاق با چیزی که پیشبینی میکردم، فرق داشت. صرفنظر از اینکه برنده شویم یا نه دیدن این واکنشها برایم شگفتانگیز بود. بعدها با نمایش فیلم در سیدنی، تورنتو مونیخ واکنشهای مشابهی دریافت کردیم و دقیقا همان اشتیاق را در مخاطبان دیدیم.
سونگ: من بهشدت سورپرایز شدم برای اینکه در طول سیزده سال گذشته این سومین فیلم من در بخش رقابتی جشنواره کن بود و تجربه تماشای آن با فیلمهای قبلی تفاوت داشت. از جو خاموش و خفه خبری نبود. ری اکشنهای سرخوشانه مخاطبان تا حدی دیوانهوار بود که من نمیدانستم بالاخره انگل فیلم خوبی است یا بد (خنده). البته در نهایت به علت انرژی خوبی که در سالن نمایش جریان داشت مطمئن بودم اتفاقات خوبی در انتظارمان است.
بونگ سالها قبل درباره پروژههایش با من صحبت میکرد. وقتی فیلمنامه انگل را به من داد یک توافقنامه نیز روی آن بود که اگر جزئیات فیلمنامه را فاش کنم از من شکایت میکند؛ بنابراین مجبور شدم آن را امضا کنم تا فیلمنامه را دریافت کنم.
بونگ: البته ما هرگز از هم شکایت نمیکنیم (خنده). این اتفاق هیچوقت نمیافتد.
- فکر میکردید موضوع فیلم را بتوان به خارج از کره هم تعمیم داد؟
بونگ: فیلمها و برنامههای تلویزیونی بسیاری درباره فقرا و ثروتمندان ساختهشده است اما اینکه تو یک موضوع جهانی در دست داشته باشی به این معنا نیست که همه مردم دنیا بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. طنز فیلم چیزی است باعث میشود بسیاری از مخاطبان با فیلم ارتباط برقرار کنند. مثلا جرینگ جرینگ جسیکا، ملودی که کیم کی جونگ برای یادآوری چیزها از آن استفاده میکرد. در جشنواره کن بسیاری از مخاطبان از کشورهای مختلف میگفتند آنها هم در مدرسه برای یادآوری ریاضی و تاریخ از ملودیهایی شبیه به این استفاده میکردند. این موارد چیزهای بود که مخاطبان میتوانستند بهسادگی با آن ارتباط برقرار کنند.
مثلا درصحنه ابتدایی بچهها به دنبال رمز وای فای میگردند و نمیتوانند آن را حدس بزنند. البته که این جزئیات خیلی کرهای است اما هر کسی که در یک کلانشهر زندگی کند آن را میپذیرد؛ بنابراین فکر میکنم تفاوت زیادی در نحوه زندگی مردم وجود ندارد.
سونگ: وقتی برای اولین بار فیلمنامه انگل را خواندم بهشدت مسحور آن شدم. کارنامه بونگ در طول 20سال گذشته و راهی که بهعنوان یک هنرمند طی کرده بود، از نظرم گذشت. به یاد هیجانی که هنگام خواندن فیلمنامه خاطرات قتل (Memories of Murder) داشتم افتادم و همه آنها با خواندن انگل دوباره برایم زنده شد.
فکر میکنم درون همه ما یک کی تائک وجود دارد. همه ما تمام توانمان را برای یک زندگی بهتر میگذاریم اما محیط اطراف لزوما این اجازه را به ما نمیدهد. در این فرآیند ممکن است غم، اندوه، شادی، رنج و خوشحالی را پشت سر بگذاریم. کمدی و تراژدی توأمان وجود دارد. پس برای من ایفای این کاراکتر کاملا ذاتی و طبیعی بود.
- به فیلم خاطرات قتل اشاره کردید. اثری که بر اساس یک ماجرای واقعی قتلهای زنجیرهای که بین سالهای 1986 تا 1991 در کره اتفاق افتاده بود و در سال 2003 ساخته شد. این فیلم اثر کاملی برساخت انگل داشت. سرانجام امسال عامل آن قتلها اعتراف کرد. چه حسی داشتید؟
بونگ: اسم او لی بود، لی چون جی. آن قتلهای سریالی آسیب بزرگی برای نسل ما بود و هنوز هم برای من عجیب است که چرا دستگیری او آنقدر زمان برد. دوست دارم به ملاقاتش بروم اما میدانم او همچین اجازهای به من نمیدهد. 17 سال پیش وقتی فیلمنامه خاطرات قتل را مینوشتم، برای یک یا دو سال کاملا در شخصیت لی غرقشده بودم و مطمئنم سونگ هم در حین فیلمبرداری این احساس را تجربه کرد.
وقتی تصویر او را میبینید با خود میگویید نرمال است؟ شبیه آدمهای عادی نیست؟ دیالوگ آخر فیلم را به یاد بیاورید، جایی که سونگ از دختربچهای که قاتل را دیده، میپرسد او چه شکلی بود؟ دختر در پاسخ میگوید: « کاملا معمولی .» اما فکر نمیکنم قاتل واقعی چهرهای معمولی داشته باشد و این چیزی است که خیال مرا تا حدی راحت میکند. مثلا اگر چهره او عادی و تا حدی زیبا بود، واقعا احساس بدتری داشتم اما بههرحال او اینگونه نیست.
- شاید چون حقیقت آشکار شده این حرف را میزنید. من نمونههای بسیاری را میشناسم که در معرض بزه بودند اما کاملا عادی به نظر میرسند. به آنها نگاه میکنیم و درباره وجوه تاریک شخصیتشان شک داریم.
بونگ: من در حین ساخت فیلم چهره لی را تصور میکردم و طرحهای اولیه پلیس نیز درباره چهره او وجود داشت. به نظرم همه ما تمایل داریم چهره جنایتکاران و اشرار را بررسی کنیم تا خیالمان راحت شود که میتوانیم در برابر آنها از خود محافظت کنیم. اینکه چهره یک قاتل شناسایی نشود بسیار رنجآور است و مردم این رنج را برای دههها تحمل کردند.
- تابهحال به ذهنتان رسیده که ممکن است فیلم را دیده باشد؟ فکر میکنید نظرش درباره چیزی که از او ساختید چیست؟
سونگ: تصور اینکه او فیلم را چگونه دیده، حقیقتاً دشوار است.
بونگ: یک زوج از همراهان او گفتهاند، وقتی فیلم در تلویزیون به نمایش درآمد، او حدوداً سه بار آن را تماشا کرد. بههرحال مشخص نیست این روایت درست است یا نه چون بههرحال میل بهدروغ در مجرمان وجود دارد اما این ادعا مطرحشده.
صادقانه بگویم در حین ساخت فیلم برای همه ما سخت بود که تصور کنیم ، ممکن است قاتل در زمان اکران به سینما بیایید و فیلم را ببیند. لحظات بغرنجی برای من بود و این اصلاً خوب نیست.
- خاطرات قاتل اولین فیلم شما با هم بود و پس از آن میزبان و برفشکن را باهم کار کردید. چه چیزی باعث این همکاری مجدد در انگل شد؟
سونگ: وقتی به 20 سال گذشته و فیلمهایی که با هم کار کردیم نگاه میکنم. به این نتیجه میرسم آنها نهتنها بهترین فیلمهایی است که ساختیم بلکه جزو بهترین آثار کره جنوبی است. فیلمهایی که به کانون صنعت سینما تبدیل شدند.
احساس میکنم در کنار بونگ در مسیر تکاملی که بهعنوان یک فیلمساز و هنرمند طی کرده است، حضور داشتم. وقتی به پروژهها نگاه میکنم کنجکاو و هیجانزده میشوم و این هیجان همیشه مرموز است. مثلا چه داستانهایی را روایت خواهد کرد؟ یا قرار است چه نوع فیلمی را به ما نشان دهد؟ این هیجان و انتظار از آنجایی میآید که میدانم همیشه و هر زمان درهای دنیای جدیدی را به روی من باز خواهد کرد.
بونگ: وقتی به روند خلاقانهام فکر میکنم، به این نتیجه میرسم که من خیلی آدم واقعگرایی نیستم، ایدههای پوچ و عجیبوغریبی بسیاری دارم و همه آنها حساسیتهای زیادی را برای من بهعنوان یک هنرمند ایجاد میکند. اما سونگ حقیقتاً نماینده سینمای کره است؛ بنابراین وقتی ایدههای عجیبوغریب من در کنار او قرار میگیرد واقعبینانهتر میشود.
وقتی میدانم سونگ ایفاگر یکی از نقشهای فیلمهای من است جسورتر میشوم. به انگل نگاه کنید، جو واقعی آن مدیون بازیگران است، اگر آنها را از فیلم حذف کنید با مجموعهای از ایدههای عجیب سروکار خواهیم داشت. داستان این فیلم واقعا عجیب است و بازیگران هستند که مخاطبان را به سمتی میبرند که همه حوادث میتواند در زندگی روزمره و محله ما نیز رخ بدهد.
- شما میتوانید به کمپین تبلیغاتی فیلم بپیوندید چیزی که برای فیلمهای خارجی زبانی که در آمریکا اکران میشود، عجیب است. معمولاً اینیک سفر انفرادی برای کارگردان است.
سونگ: بله و باعث شد خوندماغ شوم!
بونگ: (خنده) واقعا این اتفاق در ارتفاع بالای تلوراید افتاد.
سونگ: اما الان از همه شکافهای بدنم خونریزی میکنم ( خنده)
بونگ: فقط ما این شرایط را نداریم بلکه بسیاری از فیلمسازانی که در این مسابقه حضور دارند شبیه ما هستند. زیر چشمان نوح بامباخ (کارگردان داستان ازدواج) کاملا گود شده (خنده). با تیلدا سوینتین که در سال 2007 به خاطر فیلم مایکل کلیتون اسکار برد در فیلمهای برفشکن و اوکاجا همکاری داشتم، از او پرسیدم منتظر چی هستی و پاسخ داد این هیجان هیچوقت برنمیگردد.
سونگ: نهتنها بونگ بهعنوان کارگردان بلکه همه ما دوست داریم اتفاقهای خوب بیافتد. همه ما اولین بار است که یک کمپین جوایز را پشت سر میگذاریم و بدیهی است که همهچیز شگفتانگیز و تازه است. دیدن اینهمه شور بهعنوان یک فیلمساز واقعا به من انگیزه میدهد. ما هر روز همدیگر را میبینیم و شبیه به خانواده هم شدیم.
بونگ: بعداً چه زمانی ممکن است ما رابرت دنیرو و آلپاچینو را سه بار در هفته ببینیم؟ (خنده) تایکا وایتیتی را هرروز میبینیم و احساس دوستانهای به او داریم. در حال حاضر ما در یک سفر و ماجراجویی بسیار شاد هستیم.
- این لحظه بزرگ و مهی برای کره است. اما با توجه به موفقیت روما (Roma) در فصل پیشین جوایز، فکر میکنید این اتفاق نشاندهنده افزایش اشتیاق برای فیلمهای خارجی زبان در آمریکا است؟ بونگ، تو در گلدن گلوب گفتی زمانی که بتوانی بر مانع یک اینچی زیرنویس غلبه کنی، فیلمهای شگفتانگیز دیگری را معرفی خواهی کرد.
بونگ: سخنانی که در گلدن گلوب گفتم چیزی بود که از لحظه اعلام نامم تا رفتن روی صحنه به ذهنم رسید و در واقع از قبل چیزی برای این لحظه آماده نکرده بودم. احساس میکنم سخنان من با وجود شرایط امروز کمی دیر و کهنه بود. در حال حاضر مانع زیرنویس باوجود سرویسهایی مثل نتفلیکس و یوتیوب در حال نابودی است. ما در زمانهای قرار داریم که شبکههای اجتماعی مرزهای میان افراد و قارهها را کمرنگ کرده ؛ بنابراین سخنان من در چنین شرایطی بهجا به نظر نمیرسید.
- آمدن به آمریکا و ساخت فیلم انگلیسیزبان برای هر کارگردان خارجی یک موهبت است. شما اولین فیلم انگلیسیزبان خود یعنی برفشکن را در سال 2011 ساختید و هاروی واینستین با چنگ و دندان در این فیلم با شما جنگید. وقتیکه اوکاجا در جشنواره کن به نمایش درآمد همه مطبوعات به این واقعیت پرداختند که یکی از فیلمهای نتفلیکس در کن حضور دارد. فکر میکنید ساخت فیلم انگلیسیزبان یک موهبت است؟
بونگ: وقتی اوکاجا و برفشکن که تقریباً 80 درصد انگلیسی بود را ساختم بهاندازه انگل مورد توجه قرار نگرفتند؛ بنابراین فکر میکنم آنچه بیشتر از زبان فیلم اهمیت دارد داستان و ساختار آن است.
سونگ: من بهعنوان یک بازیگر فکر نمیکنم کسی تنها به دلیل موفقیت، فیلم بسازد. مردم فکر میکنند همه دوست دارند یک ستاره بزرگ و موفق هالیوودی باشند اما واقعیت این است که هیچکس به این خاطر فیلم بازی نمیکند. البته من منکر احساس جذابِ توجه جهانی نمیشوم اما این نباید هدف ساخت یک فیلم باشد. مهم نیست که فیلم خود را یا نقشتان را با هدف خاصی بسازید بلکه این مهم است که در حین کار جایگاه خود را پیدا کنید. اگر واقعا روی ارزشهایی که در طول کار کسب میکنید، تمرکز داشته باشید موفقیت به همراه آن خواهد آمد. اتفاقی که درباره انگل افتاد.
بونگ: گاهی در صنعت سینمای کره، مردم درباره فیلمهایی که بازار خاصی را هدف قرار میدهند، صحبت میکنند. خواه بازار چین باشد و خواه آمریکای شمالی. من فکر میکنم این روند پوچی است. بین منِ فیلمساز و داستان فیلم نباید چیزی دیگری وجود داشته باشد. همچنین میان بازیگر و کاراکتری که ایفا میکند. این تنها راه اداره سینما است. فیلمها کفش نیستند. (خنده)
سونگ: به هاروی واینستین اشاره کردید. بونگ هیچوقت درباره این درگیری و موارد اینچنینی صحبت نمیکند و دوست دارد بهتنهایی از پس آنها بربیاید. من فقط گوشهای از این ماجرا را میدانم و درباره جزئیات آن اطلاعی ندارم.
بونگ: در آن زمان من بههیچعنوان از میزان شهرت او آگاهی نداشتم چون تنها در صنعت کره کارکرده بودم. میدانستم نام مستعار او Harvey Scissorhands (هاروی دست قیچی) است پس خیلی از این موضوع وحشت داشتم. باید با این بحران روبهرو میشدم چون پیشتر تمام فیلمهایی که از من به نمایش درآمده بود، برشهای مدنظر کارگردان بود.
شرایط برفشکن یک چالش بزرگ برای من بود. خوشبختانه سرمایهگذاران CJ از من حمایت کردند. این فیلم به RADiUS-TWC واگذار شد و هرچند بهصورت محدود اکران شد اما پایان خوبی داشت چون من توانستم برش خودم بهعنوان کارگردان را حفظ و نسخه مدنظرم را ارائه کنم. بیشک تام کوئین بنیانگذار NEON کسی بود که این شرایط را بهخوبی کنترل کرد. بنابراین تجربه برفشکن منجر به همکاری مجدد و عالی ما در انگل شد.
- شما اعلام کردی سریال انگل برای HBO با همکاری آدام مک کی تولید میشود. به نظر میرسد دنبال یک ماجراجویی آمریکایی دیگر هستید. اما شما به من گفتید به دنبال سنگهای شانس خاموش دیگری برای این شخصیتهای خاص هستید. فکر میکنم این نگرش جدید درباره سینمای خارجی زبان ممکن شما را ترغیب کند که این نمایش را کرهای نگهدارید تا اینکه آن را به چیزی انگلیسیزبان تبدیل کنید.
بونگ: پیش از موضوع زبان، امیدوارم فرصتی دست دهد که بتوانم اهداف و مضامین جهانی داستان انگل را نشان دهم. فرقی ندارد این داستان در آمریکا اتفاق بیافتد یا در بریتانیا.، داستان فقیر غنی در تمام کشورهای دنیا صدق میکند.
ایده سریال انگل چیزی بود که من خودم پیشنهاد دادم نه چیزی که تحت عنوان بازسازی و... به من تحمیل شود. در زمان ساخت انگل به تهیهکننده کار گفتم که دوست دارم سریال محدود و جمعوجوری از آن بسازم. چون زمانی که فیلمنامه را مینوشتم، داستانهای فرعی بسیاری در آی پدم داشتم. داستانهایی که نتوانستم آنها را در یک فیلم دوساعته به تصویر بکشم.
به این اثر به چشم یک برنامه تلویزیونی نگاه نمیکنم چون خودم خیلی اهل تلویزیون نیستم. در واقع به دنبال نسخه کاملتری از انگل هستم، نسخهای پنجتا ششساعته و این دقیقا همان چیزی است که مرا نسبت به همکاری با مک کی و HBO راضی کرد. آنها با Succession ثابتشدهاند (هرچند خودم هنوز آن را ندیدم). من به آنها اعتماد کامل دارم و برای شروع این کار هیجانزدهام.
- آن داستانها چه بودند؟
بونگ: مثلا در بخشی از فیلم خدمتکار اصلی منزل را به یاد میآورید که در شب بارانی به خانه بازمیگردد؟ صورت او پر از زخم و کبودی است و فیلم هیچ توضیحی درباره آن نمیدهد. من چند داستان برای این اتفاق در ذهن دارم. یا مثلا رابطه عجیبی میان خدمت کار و معمار واقعی خانه وجود دارد. چرا معمار درباره مخفیگاه تنها به خدمتکار توضیح داده؟ شاید میان آنها اتفاقی افتاده. فکر میکنم هنوز جزئیات و شگفتیهای بسیاری برای کسانی که فیلم را دیدهاند وجود دارد. روابطی که در میان جزئیات به خاک سپرده شدند. پس در آینده منتظر آنها باشید.
- سونگ، آیا در حین ساخت انگل بونگ جزئیاتی از این داستانها را برای خلق بهتر کی تائک در اختیار تو قرار داده بود؟ امیدواری در این فیلم جدید نیز حضور داشته باشی؟
سونگ: ما در حین فیلمبرداری مکالماتی را باهم داشتیم اما او هیچ از جزئیات چیزی نمیگفت درباره کلیات و چیزهایی ازایندست صحبت میکرد. درهرصورت این نقش بسیار پیچیده و جذاب است و ما در انگل محدودیت دوساعتهای برای نشان دادن آن داشتیم. من بسیار هیجانزدهام که در ادامه این شخصیت را عمیقتر بررسی و داستانهای بیشتری را از زندگی او بازگو کنیم.
بونگ: هنگامیکه در رستوران رانندگان درباره مشاغل ناموفق قبلیاش صحبت میکرد. او را در حال درست کردن مرغ سوخاری و کاپ کیک تایوانی تصور میکردم و واقعا دوست داشتم فلش بکهایی به گذشته داشته باشیم اما قرار ما این بود که از نشان دادن این جزئیات خودداری کنیم؛ بنابراین تصورات من در همان سطح ماند.
- آیا عناصری در فیلم وجود دارد که مخاطبان را شگفتزده کرده باشد؟ از شما نخواستند آنها را بسط و گسترش دهید؟
بونگ: میل عجیبی به اسپویل نکردن نقطه اوج فیلم در میان مردم وجود دارند. آنها حتی در جلسات پرسش و پاسخ پس از فیلم نیز ترجیح میدهند درباره آن صحبت نکنند.
دو هفته پیش از فیلمبرداری نقطه اوج فیلم از سونگ خواستم باهم غذا بخوریم تا درباره جزئیات آن باهم صحبت کنیم. متاسفم که دوباره باید اسپویل کنم اما آنچه در فیلم میبینید بسیار جسورانهتر از آن چیزی است که در فیلمنامه بود. مثلا در فیلم مشخص نیست که آیا کی تائک واقعا قصد دارد آقای پارک را بکشد یا اینیک حادثه است. اما در فیلم میبینیم که این اتفاق در اثر یک عصبانیت آنی و کاملا عمدی رخ میدهد و البته بعداً از این کار پشیمان میشود.
از سونگ پرسیدم درباره این لحظه جسورانه چه حسی داری؟ او پاسخ داد واقعیت بسیار ظالمانه است. سرد و خشن، اما همان چیزی بود که میخواستم بشنوم. پس کاملا ترغیب شدم و این بخش فیلمنامه را تغییر دادم.
- آیا نمایش تلویزیونی انگل اولویت بعدی شما است یا چیزهای دیگری وجود دارد که باید پیش از آن بسازید؟
بونگ: احتمال بسیار کمی وجود دارد که من این برنامه تلویزیونی را کارگردانی کنم. نقش اصلی من در این کار تهیهکننده است و در حال حاضر به دنبال گزینههایی برای ساخت این اثر هستم. من درگیر داستان میشویم اما برای مدیریت آن خیلی در پشتصحنه حضور ندارم. اولویت من همیشه فیلمهای سینمایی هستند. در حال حاضر بر روی پیشنویس دو فیلمنامه کار میکنم اما فصل جوایز مانع تمرکز من بر روی آنها شده و بهجای نوشتن به رویدادها و مراسمهای مختلف میروم.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
سلام
تعجب می کنم از اینکه میبینم بعضی ها میگن پایانش ضعیف بود
خوب شمایی که میگی پایانش ضعیف بود حدأقل یه دلیل بیار
پایانش کاملا واقع گرایانه بود مگه قرار بود چی بشه
بنظرم فیلمش بسیار عالی بود و حقشه نمره کاملُ بگیره
من یه سری چیزا ازش برداشت کردم اما منظور اصلی که سازنده می خواسته برسونه نتونستم بفهمم
درواقع انگل اصلی اون مرده هست که زنش اون همه بدبختی می کشه ولی شوهره همش بوخور بخواب منظور اون 2 نفر هستند که قسمت مخفی خانه زندگی می کردن اما یک چیز جالب اینجاست که از دید بعضی ها قشنگ و بعضی ها نه و اون عشق زنه به شوهرش هست که در هر حالت ازش نگه داری می کنه
از نظر من انگل همین الان هم تاریخ سازی کرده
نیمچه اسپویل"انگل":.....آغا فیلم فیلم خیلی خوبیه و شدیدا سرگرم کنندس و ریتم عالی و کارگردانی عالی ای هم داره ولی انگار همه منتقدا پایان ضعیف و پرت فیلمو بی خیال شدن!!!! آخه من هیچ جوره با پایان فیلم ارتباط برقرار نکردم و فیلمو به یکی از دوستام هم نشون دادم و اون هم با پایان فیلم مشکل داشت ولی انگار هرچی منتقد بی خیال پایان بندی شدن و فقط به به و چه چه میکنن!!
چطور میتونیم به اون پایان شاهکار بگیم پایان ضعیف؟
آخه پایانش شعاری و خارج چارچوب شخصیتی بود و به نظرم براش به اندازه کافی برنامه ریزی و زمینه چینی نشده بود و تا حدودی منطق داستانو به هم ریخت به طوری که انگار 30 دقیقه از فیلم حذف شده
و کارگردان خیلی زود فیلمو سر هم آورد.....
اون پایانی که میگی، توی تفکرات و رویاهای پسری که پدرش رو از دست داده بود شکل گرفت و واقعیت نداشتا... اینکه پسر پولدار بشه و بره خونه رو بخره و...
منم بنظرم پایان فیلم با ریتم کلی داستان همخوانی نداشت و از چارچوب شخصیت پردازی که انجام شد خارج بود
ولی درکل فیلم خیلی خوبیه و با دقت و ظرافت زیادی ساخته شده