پایان بوجک هورسمن – یک سریال موفق درباره اعتیاد و ناموفق درباره قدرت
در طول پخش شش فصل بوجک هورسمن، جوکهای سریال خندهدارتر نشدند، بلکه ترسناکتر شدند. درست است، این اسب کارتونی افسرده و معتاد به الکل؛ به یک بیمار سرطانی آسیب زد و به خورد چند نوجوان ...
در طول پخش شش فصل بوجک هورسمن، جوکهای سریال خندهدارتر نشدند، بلکه ترسناکتر شدند. درست است، این اسب کارتونی افسرده و معتاد به الکل؛ به یک بیمار سرطانی آسیب زد و به خورد چند نوجوان الکل داد. آینده شغلی همکارانش را خراب کرد تا بتواند شغل خودش را حفظ کند و دوست رو به مرگش را به حال خود رها کرد. اما وقتی هشت قسمت آخر سریال بوجک هورسمن منتشر شد، میشد دید که سریال بر تقاص پس دادن تمرکز بیشتری دارد تا خنداندن مخاطب.
در آخر، عواقب تمام اعمال بوجک به نحوی یقه او را میگیرد. بوجک هورسمن، سریال نتفلیکس درباره ستاره سیتکامی قدیمی است که همزمان که با افسردگی سر و کله میزند تلاش دارد به دنیای فیلم و سریال بازگردد. این اسب انساننما مدام تلاش میکند درد رفتارهای ناشایست گذشتهاش را با رفتارهایی که در نهایت بدترند، تسکین ببخشد. سریال گسترش پیدا کرد، شخصیتهای جدیدی به آن اضافه شدند و داستانها و موضوعات زیادی را از سر گذراندند، اما دو تا از مهمترین موضوعات سریال، مستقیما به شخصیت اصلی آن مربوط میشد: یکی اعتیاد و دومین موضوع پرورش و ثابت ماندن عادات بد به خاطر شهرت.
فصل ششم سریال نابود کننده بود
شاید پیشنهاد دادن سریالی که شخصیت اصلیاش را به خاطر رفتارهای بد به زندان میفرستد و یک جورهایی او را تبرئه میکند، چندان جالب نباشد. اما خداحافظی تلخ و شیرین بوجک با شخصیت اصلیاش، بدرودی است که قسمتهای سریال درباره اعتیاد و بهبودی را بر بخشهای مربوط به قدرت و سو استفادهاش ارجح میداند. وقتی متوجه میشویم فصل آخر سریال درباره ارزیابی کارهای وحشتناک او در طول کل سریال بوده این تصمیم (پررنگتر بودن افسردگی نسبت به قدرت و سو استفاده) عجیب بنظر میرسد. کارهای اشتباه بوجک طوری در معرض دید عموم قرار گرفتند که کارهای آدم بدهای واقعی در سالهای اخیر در معرض دید قرار گرفت.
وقتی خبرنگاران مدارک همدستی بوجک در مرگ همکار قدیمیاش، سارا لین، به علاوه اشتباهات دیگر او را کنار هم میگذارند، زندگی آرامی که بوجک پیدا کرده و عاشقش شده - یعنی هوشیاری و تدریس در دانشکده تئاتر – به کلی نابود میشود. او در یک برنامه ملی مصاحبه میکند و با توجه به گرایش فرهنگ ما به محبت داشتن به مردان توبهکار در برابر قربانیانشان، مصاحبه در ابتدا خوب پیش میرود. بوجک که از این موفقیت ذوق زده شده، به قسمت دوم مصاحبه نیز تن میدهد و این مصاحبه الگوی اخلاقهای سواستفادهگرانه و خشن او را برای تمام دنیا آشکار میسازد.
سریال بوجک هورسمن معمولا بر درونیات شخصیتهایش تمرکز دارد – تا حدی که مجبور شد به شکلی صریح و خشن به مخاطبانش یادآوری کند اعمال خودخواهانه شخصیت اصلی داستان، بر اطرافیانش تاثیری واقعی و ویرانکننده دارد. (یکی از ایدههای اصلی فصل پنجم هشدار درباره همزادپنداری زیاد از حد مخاطبان با شخصیتهایی چون بوجک بود.) فصل ششم داستان تمام شخصیتهای داستان و طرقی که هر یک به خاطر بوجک آسیب دیدهاند (برخی تا نفسهای آخر) را به ما یاد آوری میکند و به همین خاطر نابود کننده است.
بله، عروسی پرنسس کارولین یک پایان تلخ و شیرین است که علاقه سازندگان به خود بوجک را نشان میدهد. بوجک هورسمن با قربانیان خودش حس همذات پنداری دارد. میبینیم که تا پایان سریال، دوستان قبلی بوجک مرزهای جدیدی برای زندگیشان معین کردهاند و واضح نیست که آیا بوجک پس از آزاد شدن، در زندگی آنها جایی خواهد داشت یا خیر. بله، همهشان با او دوستانه رفتار میکنند اما بوجک احتمالا هنوز در شوک افرادی که او را رها کردند به سر میبرد.
قسمت آخر این احساس گناه را به خوبی نشان میدهد، اما در قسمت یکی مانده به آخر به اسم «منظرهِ نیمه انتهایی راه» (The View From Halfway Down) به شکلی اختصاصی به آن پرداخته میشود. در تجربهای نزدیک به مرگ، بوجک در جایی شبیه جهنم یا برزخ گیر میافتد و مجبور میشود با تمام افرادی که به آنها آسیب زده در مهمانی شام شرکت کند. قسمت آخر سریال با اسم «تا وقتی ادامه داشت دلنشین بود» (Nice While It Lasted) غالبا حول این موضوع میچرخد که چگونه مردی که این همه اشتباه کرده میتواند به زندگیاش ادامه دهد.
در آخر، نتیجه پیوند زدن داستانی درباره سلامت روان و اعتیاد با داستانی درباره یک فرد مشهور، قدرتمند و سو استفادهگر، همواره چیزی در هم بر هم میشود. قدرت شرایط را پیچیده میکند و هنگامی که بوجک میخواهد پاسخهایی جهانیتر بیابد، از او جواب مشخصی میطلبد. چه میکنید وقتی اجازه دادهاید شیاطین درونتان بر بهترین بخشتان غلبه بیابند؟ وقتی کارهایی نابخشودنی انجام دادهاید؟ آیا به رستگاری خواهید رسید؟ چه میکنید وقتی مرتکب اعمالی وحشتناک شدهاید، و تنها جوابی که میابید این است که «زندگی، یک عوضی است و بعد به زندگی کردن ادامه میدهید»؟ (نقل قول از قسمت آخر سریال)
سریال درباره ذات قدرت روراست نیست
یک سریال تلویزیونی به کسی دستورالعمل اخلاقی، یا حتی یک جهان تخیلی اخلاقی برای استفاده در زندگی بدهکار نیست. بوجک میتواند از زیر این چیزها در برود و سازندگان بوجک هورسمن احتمالا موفق شدهاند بر اساس این موضوع، سریالی قابل توجه بسازند. مشکل آنجایی به وجود میآید که سریال دو تا از موضوعات اصلیاش، یکی سلامت روان و اعتیاد و دیگری قدرت و سواستفاده را به طور مشترک جمعبندی میکند، انگار که این دو مسئله متمم همدیگرند، در حالی که نیستند. نهایتا میتوان گفت سریال بوجک هورسمن، بوجک هورسمن را بیش از حد دوست داشت.
این پایانبندی (پایانی که بدون دادن جوابی مشخص میپرسد «حالا بوجک چگونه به زندگیاش ادامه دهد؟»)، برای سریالی با محوریت یک شخصیت افتضاح و معتاد با مشکلات روحی ناشناخته، یک پایان بندی مناسب است. اما این پایان بندی مبهم برای آن یکی بوجک، که سریالی است درباره یک سلبریتی قدرتمند فراموش شده که دوباره راه خودش را از طریقِ زندگی از دست رفته اطرافیانش، به شهرت باز میکند، زیادی مهربانانه به نظر میرسد. این نوع نگاه درباره ذات قدرت، نگاهی صادقانه نیست و اجازه میدهد مردم با بخشش بیشتری برخورد کنند چون قوانین برای سلبریتیها متفاوت است. این به این معنی نیست که رستگاری و توانبخشی غیرممکن است، اما قوانین ضرورتا برای آنها متفاوت است. سریال بوجک هیچوقت واقعا در این مسئله تفاوتی قائل نمیشود.
از این دیدگاه، بوجک هورسمن یادآور پایان سریال برکینگ بد است، سریالی دیگر که قهرمان داستانش را با قدرت به تباهی کشاند تا هنگام پخش موسیقی با او خداحافظی کند و قهرمان داستان در حالی که ظاهرا داشت تنبیه میشد، از لحظات آخرِ دزدیدن زندگی دیگران لذت میبرد. احتمالا نوعی صداقت در این اتفاق هست: زندگی چندان شسته رفته نیست و تلاش برای خوب بودن همیشه نتیجه نمیدهد، اما من میتوانم راهی پیدا کنم که برای بوجک هورسمن افسردهای که تمام مدت در حال خراب کاری است، آرزوی موفقیت و خوشبختی کنم، حتی اگر خودم دیگر او را در زندگیام نخواهم.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
جدا از کاستی هایی که داشت واقعن عالی بود سریال،میتونستی بری توی بطن شخصیت بوجک و بفهمی این همه مشکل شخصیتی که توی این سن براش به وجود اومده از کجا آب میخوره،در حقیقت نشون داد که مشکلات نسل های قبل(اشتباهاتی که هر کدوم از بزرگان در نسل های قبل کردن) دومینو وار توی نسل های بعدی تاثیر گذاشته و چنین شخصیتی به وجود اومده