۱۰ بازی که اسکوئر انیکس باید بعد از Final Fantasy 7 ریمیک کند
درحالی که نسخه ریمیک Final Fantasy VII با استقبال عمدتا خوب منتقدان و گیمرها همراه بوده، به نظر زمان خوبی میرسد که اسکوئر انیکس دستی به سر و گوش دیگر عناوین مشابه خود نیز بکشد. ...
درحالی که نسخه ریمیک Final Fantasy VII با استقبال عمدتا خوب منتقدان و گیمرها همراه بوده، به نظر زمان خوبی میرسد که اسکوئر انیکس دستی به سر و گوش دیگر عناوین مشابه خود نیز بکشد. در این لحظه، هدف اصلی اسکوئر انیکس اینست که پارتهای بعدی Final Fantasy VII را طی دو سال آتی روانه بازار کند، اما لازم نیست این شرکت تنها بر ریمیک همین یک بازی متمرکز باشد.
کمپانی ژاپنی مورد اشاره با ریمیک اخیرش به سراغ محبوبترین بازی در تاریخ خود رفته و اطمینان حاصل کرده که قشر وسیعی از مخاطبان منتظر آن باشند. اگرچه این یک استراتژی بسیار هوشمندانه است، اما میتوان بحث کرد که عناوین کمتر موفق اسکوئر انیکس احتمالا بیشترین نفع را از ریمیک شدن با چنین سطحی از کیفیت خواهند برد. موضوع چه کلاسیکهای بهیادماندنی باشد و چه بازیهایی که نتوانستند بیشترین استفاده را از پتانسیلهایشان ببرند، در این مقاله به سراغ ۱۰ بازی میرویم که اسکوئر انیکس باید بعد از Final Fantasy 7 ریمیک کند.
Drakengard
موفقیت بازی NieR: Automata راه را هموار کرده تا نبوغ منحصربهفرد یوکو تارو، کارگردان شهیر ژاپنی حالا مخاطبان گستردهتری داشته باشد. بدون هیچ تردید نمیتوان سیستم مبارزهای که پلاتینیوم گیمز برای Automata طراحی کرد را دست کم گرفت، اما در حقیقت این روایت داستان یهبادماندنی بازی بود که آن را به یکی از برترین عناوین دهه اخیر تبدیل کرد.
به عنوان بازیای که سرمنشا تمام این نبوغ بود، نخستین Drakengard کاندیدایی شایسته برای یک ریمیک تمام و کمال خواهد بود، خصوصا با درنظرگیری اینکه آنقدرها از عرضه Nier نمیگذرد و میتوان به یک ریمستر برای آن بسنده کرد. با پسزمینه فانتزی دارک در جهانی به نام میدگارد، Drakengard تمهای بزرگسالانه مختلفی را در بستری روایی دنبال میکند که به احتمال زیاد بهترین در این فرنچایز باشد. با این همه، گیمپلی و ویژگیهای بصری بازی حتی برای سال ۲۰۰۴ بسیار بد بود و بازی میتواند از انبوهی از تغییرات بهرهمند شود.
Dragon Quest III
از لحاظ فنی، Dragon Quest III تا به امروز چندینبار بازسازی شده است، اما این کلاسیک سال ۱۹۸۸ هنوز یک ریمیک تمام عیار نداشته است. جالب است بدانید برای مدتهای طولانی این شایعه را شنیدهایم که اسکوئر انیکس ممکن است به دنبال یک بازنگری در این بازی باشد، اما تنها اتفاقی که از آن زمان افتاده، یک پورت معمولی برای کنسول سوییچ بوده است.
بازی Dragon Quest XI: Echoes of an Elusive Age اثبات کرد که گیمرهای سراسر جهان به این سری بازی علاقهمند هستند و بنابراین ریمیک آنچه به عنوان بهترین بازی این فرنچایز شناخته میشود تصمیمی کاملا عقلانی خواهد بود.
The Bouncer
The Bouncer به هیچوجه بازی محشری نیست. گذشته از چند اسپینآف بحثبرانگیزش، نسخه اصلی که برای پلی استیشن 2 عرضه شد به راحتی یکی از ناامیدکنندهترین بازیهای اسکوئر انیکس به حساب میآید. این یک بازی بیتمآپ بود که داستانی غنی و گیمپلی بسیار شل و ول داشت. اما The Bouncer همچنان رویکردی منحصربهفرد در این ژانر در پیش گرفت و حداقل به خاطر ساندترک محشرش و داستانی که ارزش توجه را داشت در یادها ماند.
همانطور که عناوینی مانند Asura's Wrath اثبات کردهاند، این دست از بازیهای پتانسیل زیادی برای موفقیت دارند. متاسفانه اما سیستم مبارزه The Bouncer اعصابخردکنتر از آن بود که به شکلی بیمغز سرگرمکننده باشد و کمبنیهتر از آن که واقعا چالشبرانگیز. اگر ریمیک این بازی ساخته شود، هسته سیستم مبارزهاش هم باید به کل تغییر کند تا The Bouncer واقعا به آن چیزی تبدیل شود که باید از اول میبود.
Parasite Eve
Parasite Eve تلاش اسکوئر انیکس برای سخت یک بازی ترسناک مشابه به Resident Evil بود اما با این تفاوت که المانهای نقشآفرینی که امضای اسکوئر هستند را نیز در خود جای میداد. نتیجه نهایی یک بازی عالی اما نهچندان بینقص بود که روایتی جذاب و کاراکترهای بهیادماندنی داشت ولی سیستم مبارزهاش مشخصا از کمبودهای فراوان رنج میبرد.
مکانیکهای نقشآفرینی مانند سلاحهای قابل ارتقا و گشتوگذار به خوبی روی اتمسفر نئو نوآر بازی نشسته بودند اما چنین چیزی را نمیتوان درباره مبارزه نوبتی بازی گفت. چه اسکوئر انیکس Parasite Eve را همانطور که بود ریمیک کند و چه المانهای نقشآفرینی را دستکاری کند تا مبارزات لذتبخشتر شوند، در هر صورت این بازی استحقاق یک ریمیک اساسی را دارد.
SaGa Frontier
درحالی که Romancing SaGa 2 و Romancing SaGa 3 برای نینتندو سوییچ ریمستر شدهاند، کاملا منصفانه است که SaGa Frontier هم شانسی برای درخشیدن داشته باشد. به عنوان یک بازی نقشآفرینی ژاپنی که داستانی غیر خطی و هفت شخصیت اصلی دارد، SaGa Frontier پروژهای بسیار جاهطلبانه بود که گاهی چوب همین جاهطلبی را میخورد. با این وجود، این نقشآفرینی فراموش شده همچنان حرفهای بسیاری برای گفتن دارد.
بسیار بعید است که چنین عنوانی مانند فاینال فانتزی 7 تقریبا به صورت کامل ریمیک شود، اما حتی یک بهروزرسانی کوچک گرافیکی و مکانیکی هم برای جلب توجهها به SaGa Frontier کافی خواهد بود.
Treasure Hunter G
Treasure Hunter G المانهای بسیار اندکی دارد که بتوانیم آنها را حقیقتا منحصربهفرد تلقی کنیم. سیستم مبارزه بازی در برابر عناوینی نظیر Shining Force ،Tactics Ogre و سری Fire Emblem حرف چندانی برای گفتن ندارد و داستان بازی هم به صورت تمام و کمال فرمت روایی دراگون کوئست را دنبال میکند. بازی تمرکز مضاعف هم بر گشتوگذار و ماجراجویی دارد اما لوکیشنهایش بسیار معمولی هستند.
بنابراین چرا داریم پیشنهاد به ریمیک چنین عنوان غیر اورجینالی میدهیم؟ حتی با اینکه بسیاری از عناصر بازی را میتوان در عناوین دیگر یافت، Treasure Hunter G در تقلید از بازیهای رقیب مهارت بسیار داشت. با توجه به اینکه بازی در سال ۱۹۹۶ روی کنسول Super Famicom و فقط در ژاپن عرضه شد، به راحتی به دست فراموشی سپرده شده و این جای ناراحتی دارد. نمیگوییم اسکوئر انیکس باید چنین عنوانی را در ابعاد فاینال فانتزی 7 ریمیک کند، اما بازی دیگر لیاقت یک ریمستر اقتصادی برای نینتندو سوییچ را دارد.
Xenogears
اگر تنها یک بازی باشد که لیاقت ریمیکی اساسی مانند فاینال فانتزی 7 را داشته باشد، آن بازی قطعا Xenogears است. این بازی که در سال ۱۹۹۸ عرضه شد به زعم بسیاری همچنان بهترین نسخه در فرنچایز Xeno به حساب میآید که تجربهای بسیار غنی از نقشآفرینی ژاپنی ارائه کرده و به زیبایی پیشرفت شخصیتها، داستانسرایی، گیمپلی عمیق اما دسترسیپذیر و گستره وسیعی از مکانیکها را به یکدیگر پیوند میزند.
یک ریمیک درست و حسابی از Xenogears میتواند آن را به عنوانی باورنکردنی تبدیل کند، خصوصا با درنظرگیری اینکه گرافیک بازی در همان زمان هم جزو معدود نقطه ضعفهایش بود.
Brave Fencer Musashi
با در نظرگیری اینکه اسکوئر انیکس ظاهرا در سالهای اخیر بازیهای اکشن-نقشآفرینی را در اولویت قرار داده، ریمیک Brave Fencer Musashi دیگر اصلا بیش از حد منطقیست. با داستانی سرخوشانه و اتمسفری عمدتا ماجراجویانه، Brave Fencer Musashi نسبت به پروژههای اسکوئر انیکس در آن دوران بسیار متفاوت ظاهر شد.
سیستم مبارزه این بازی را میتوان پیشدرآمدی برای امثال Kingdom Hearts و نسخههای بعدی فاینال فانتزی تلقی کرد و جای بحث دارد که گیمپلی Brave Fencer Musashi از اکثر آن بازیها هم عملکردی بهتر داشت.
Vagrant Story
علیرغم اینکه جزو بهترین نقشهای آفرینی کنسول پلی استیشن بود، Vagrant Story آنقدر دیر روی نخستین کنسول سونی عرضه شد که نتوانست به اندازه فاینال فانتزی و عناوین مشابه آن به شهرت برسد. Vagrant Story که داستان حماسی و شخصیتمحورش را در بطن یک جهان قرون وسطایی که در میانه یک نبرد داخلی گیر افتاده روایت میکند، راجع به مردی است که باید کسی که فرزند دوک را ربوده را به پایین بکشد.
نوعی حس تنهایی در سراسر داستان و گیمپلی بازی حاکم بود و با کمترین میزان شوخطبعی، تجربهای کاملا متفاوت از دیگر نقشآفرینیهای ژاپنی اسکوئر انیکس به حساب میآمد. بازتاب این موضوع را میشد در سیستم مبارزه و پیشرفت بازی هم دید که بیشتر راجع به بهینگی بود تا استایل. Vagrant Story یک شاهکار به تمام معناست که یک نسخه ریمیک میتواند آن را به گیمرهای امروزی معرفی کند.
Treasure Of The Rudras
یک بازی نقشآفرینی دیگر که به صورت انحصاری در بازار ژاپن عرضه شد Treasures of the Rudras بود که الهامات فراوان از فرهنگ سرخپوستی گرفته و داستان روزهای آخر حضور بشریت در زمین -پیش اینکه کاملا از هستی محو شوند و جهان فرصتی برای شروع دوباره بیابد- را روایت میکند.
اگر صادق باشیم حتی یک پورت با پشتیبانی از زبان انگلیسی هم کافی خواهد بود. اما سیستم جادوی قابل شخصیسازی Treasure of the Rudras به تنهایی دلیلی برای ریمیک خواهد بود. احتمال اینکه اسکوئر انیکس به جای فاینال فانتزی به سراغ چنین عنوانی برای ریمیک برود تقریبا صفر است، اما اتفاقاتی عجیبتر از این هم در صنعت بازی داشتهایم.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.