چرا طرفداران قدیمی Resident Evil 3 با بازسازی آن مشکل دارند؟

بالاخره و پس از گذشت ۲۰ سال، کپکام نسخه بازسازی شده Resident Evil 3 را منتشر کرد. با این حال، پس از عرضه Resident Evil 3 خیلی از طرفداران دو آتشه بازی نتوانستند با چیزی که به دستشان رسیده بود ارتباط برقرار کنند. دلیلشان هم این بود که کپکام در بازسازی Resident Evil 3، بیخیال خیلی از لوکیشن‌ها و المان‌های مهم و خاطره‌انگیر خط داستانی نسخه اصلی شده و آن‌ها را به شکل بی‌رحمانه‌ای تغییر داده.

برای اینکه دلیل عصبانیت طرفداران قدیمی را بهتر درک کنید، بیایید با هم نگاه دوباره‌ای به نسخه اورجینال بیندازیم و ببینیم دقیقا چه چیزهایی از بازسازی Resident Evil 3 حذف شده. ناگفته نماند که در این متن، در مورد خط داستانی Resident Evil 3 صحبت خواهیم کرد. بنابراین، اگر Resident Evil 3 اورجینال یا بازسازی آن را هنوز تجربه نکردید، خطر لو رفتن داستان بازی‌ برایتان وجود دارد و بهتر است این صفحه را همین حالا بوکمارک کنید و بعدا به سراغش بیایید. اما برویم سراغ لیست تغییرات و حذفیات:

Resident Evil 3 اورجینال، پر بود از لحظات و سکانس‌های خاص که اکثرشان را نمسیس رقم می‌زد. شاید یکی از مهمترین لحظات بازی مرگ برد ویکر بود. در ساعات اولیه نسخه اورجینال، شما چند باری با برد ویکر که در حال فرار از دست یک موجود خطرناک بود، ملاقات می‌کردید. آخرین ملاقات شما با برد اما جلوی در اداره پلیس راکون سیتی بود. جایی که برای اولین بار، نمسیس به شکل هولناکی ظاهر می‌شد و برد ویکر را در عرض چشم‌ برهم زدنی به شکلی عذاب آور می‌کشت. این بهترین و در عین حال خشن‌ترین سکانسی بود که می‌شد برای یک آنتاگونیست طراحی کرد. کپکام با چنین شروعی، کاری کرد که شما بفهمید نمسیس با هیچکس شوخی ندارد و از آن باس‌هایی نیست که بتوان با خیال راحت با او سرشاخ شد.

اما جدای از نمسیس، باید به وفادار بودن شخصیت پردازی برد ویکر به چیزی که از او در نسخه اول دیده بودیم هم اشاره کرد. برد ویکر تنها عضو گروه استارز بود که پس از حمله سگ‌ها در کوهستان ارکلی، فرار را بر قرار ترجیح داد و با هلیکوپتر فرار کرد. برد ویکر نه دل خوشی از گروه استارز داشت و نه مثل مابقی اعضای تیمش، کاراکتری نترس و با دل و جرات بود. او به عنوان فرد بزدل گروه شناخته می‌شد و از آن شخصیت‌هایی بود که برای زنده نگه داشتن خودش، هر کاری می‌کرد. این‌ها فاکتورهایی بودند که از نسخه اول به برد ویکر ارث رسیدند و به خوبی می‌توانستیم تمامشان را در نسخه سوم هم ببینیم.

اما این رویه در بازسازی Resident Evil 3 کاملا تغییر کرده. حالا برد ویکر، نه به دست نمسیس کشته می‌شود و نه یک بزدل تمام عیار است. بلکه کاملا برعکس، اینجا برد ویکر یک قهرمان است و برای نجات جان جیل، خودش را قربانی زامبی‌ها می‌کند. این اتفاق از چند جهت مشکل دارد. اول اینکه با تغییر شیوه مرگ برد، از خشونتی که نمسیس در اولین ساعات نسخه اورجینال به تصویر می‌کشید به شکل قابل توجهی کاسته شده. در کنار این، اگر ملاک را بر این بگذاریم که بازسازی Resident Evil 3 در اصل دنباله‌ایست بر بازسازی‌های قسمت اول و دوم، می‌توان گفت شخصیت پردازی برد در تک‌تک سکانس‌های بازی اشتباه است. چون برد ویکری که در بازسازی Resident Evil 3 ملاقات می‌کنید، به آن ترسویی که در کوهستان اعضای تیمش را رها کرد، هیچ شباهتی ندارد.

در نسخه اورجینال Resident Evil 3 هدف از راه‌اندازی قطار، خروج از شهر نبود. بلکه اعضای UBCS تصمیم داشتند با به حرکت درآوردن یک قطار فرسوده، خود را به برج ساعت برسانند و با هلیکوپتری که در آنجا منتظرشان بود، از راکون سیتی فرار کنند. مثل نسخه بازسازی شده، شرایط آنطور که اعضای UBCS انتظار داشتند پیش نمی‌رود و قطار با مداخله نمسیس از ریل خارج می‌شود.

جیل و کارلوس اما تنها افرادی هستند که از این حادثه جان سالم به در می‌برند و خود را به برج ساعت می‌رسانند. با این حال، قبل از اینکه هلیکوپتر روی زمین بنشیند، توسط نمسیس منفجر می‌شد و لاشه‌اش به برج ساعت اصابت می‌کرد. این اتفاق در میانه‌های بازی رخ می‌داد و بازی به لطف آن، دوباره به ما یادآوری می‌کرد که نمسیس یک آنتاگونیست معمولی نیست و برای رسیدن به اهدافش، خشن‌ترین روش‌های ممکن را در پیش می‌گیرد.

خوشبختانه انفجار نمادین هلیکوپتر در بازسازی Resident Evil 3 هم حفظ شده. فقط مسئله اینجاست که سکانس انفجار هلیکوپتر در نسخه ریمیک، صرفا شما را به یاد اتفاقات نسخه اصلی می‌اندازد و به هیچ وجه آن بار سنگینی که نمسیس با انجام این کار ایجاد می‌کرد را به بازی تزریق نمی‌کند. چراکه این اتفاقی است که در همان ۲۰ دقیقه ابتدایی بازی رخ می‌دهد و شما برای رسیدن به این هلیکوپتر، تلاش به خصوصی نکردید.

اما در نسخه اورجینال، وقتی به برج ساعت می‌رسیدید دیگر نمسیس برایتان تبدیل به کابوس تمام عیاری شده بود که دوست داشتید هر چه زودتر از شرش خلاص شوید. به خاطر همین موضوع، انفجار هلیکوپتر نجات در نسخه اورجینال اهمیت بیشتری داشت و انهدام آن توسط نمسیس حس تنفر عجیبی نسبت به او ایجاد می‌کرد. این در حالیست که از بین رفتن همین هلیکوپتر در بازسازی Resident Evil 3، آنقدرها به چشم نمی‌آید و کسی از تماشایش شوکه نمی‌شود.

یکی از ویژگی‌های جالب Resident Evil 3، مسیرها و انتخاب‌های جالبی بود که می‌توانستید در سرتاسر خط داستانی بازی انجام دهید. به عنوان مثال، وقتی برای اولین بار متوجه حضور کارلوس در کوچه‌های راکون‌سیتی می‌شدید، بازی دو مسیر مختلف برای رسیدن به او پیش‌رویتان قرار می‌داد. جالب اینکه انتهای این مسیرها به لوکیشن‌های یکسانی ختم نمی‌شد و سازنده‌ها سورپرایزهای متفاوتی برای هر یک از آن‌ها داشتند.

یکی از این سورپرایزها مثل همیشه نمسیس بود. بعد از اولین گپ و گفت‌های جیل و کارلوس، نمسیس طبق معمول سر و کله‌اش پیدا می‌شد و بازی برای رهایی از دستش، دو انتخاب کاملا مجزا در اختیار گیمر می‌گذاشت. نمی‌دانم متوجه شدید یا نه ولی رزیدنت ایول ۳ اورجینال در همین مرحله، چهار انتخاب تاثیرگذار در اختیار گیمر قرار می‌داد که هر یک، باعث تغییر اندکی در روند طراحی مراحل بازی می‌شدند.

ناگفته نماند که این انتخاب‌ها به میزان محدودی پایان بازی را هم دست خوش تغییر می‌کردند. برای مثال، با انتخاب یک سری از مسیرها، بری برتون با هلیکوپتر برای نجاتتان می‌آمد و شما را از راکون‌سیتی فراری می‌داد. متاسفانه هیچ یک از این انتخاب‌ها و پایان‌‌بندی‌های متعدد، در بازسازی Resident Evil 3 حضور ندارند و بازی به شکل غیر قابل باوری نسبت به نسخه اورجینال خطی‌تر شده. همین موضوع، تاثیر زیادی روی ارزش تکرار بازی گذاشته و اگر بخواهید بازی را برای بار دوم یا سوم تجربه کنید، طبیعتا بازسازی Resident Evil 3 هیچ چیز جدیدی برایتان نخواهد داشت.

پازل‌ها جزء جدایی ناپذیر از DNA رزیدنت ایول‌های کلاسیک بودند. مسیر مراحل سه‌گانه اصلی همیشه به یک‌سری معمای به خصوص ختم می‌شد که تا حل‌شان نمی‌کردید، قادر به پیش‌روی در داستان نبودید. جدای از این، خود معماری ساختمان یا شهرهایی که پا در آن‌ها می‌گذاشتید، اصلی‌ترین معمای این سری بازی‌ها بود.

معماری ساختمان‌ها و شهرها به قدری تو در تو و گیج کننده بود که خیلی پیش می‌آمد در آن‌ها گم شوید و نتوانید مسیر درست را پیدا کنید. این ویژگی متاسفانه به طور کلی از بازسازی Resident Evil 3 حذف شده و به هیچ وجه حس اکتشاف مسیر درست به گیمر منتقل نمی‌شود. البته شاید بتوان حذف این یک مورد را توجیه کرد اما در مورد حذف تعداد زیادی از پازل‌های نسخه اصلی چه می‌توان گفت؟

تعداد پازل‌های ریمیک Resident Evil 3 متاسفانه از تعداد انگشت‌های یک دست هم کم‌تر است. این در حالی است که نسخه اورجینال، ۹ پازل جذاب و پیچیده داشت که حل کردن هر یک از آن‌ها به گیمر حس کسب موفقیت می‌داد. از بهترین نمونه‌های این پازل‌ها می‌توان به معمای ساعت‌ها و دستگاه کلینر اشاره کرد که تجربه رزیدنت ایول ۳ به لطفشان چالش برانگیزتر هم می‌شد.

کپکام در بازسازی Resident Evil 3 سعی کرده طوری از لوکیشن‌های نسخه اصلی استفاده کند تا داستان بازی شکل واقع‌گرایانه‌تری به خود بگیرد. اما این تصمیم، در نهایت منجر به حذف خیلی از لوکیشن‌هایی شده که کپکام نمی‌توانسته سفر جیل و کارلوس به آن‌ها را در روایت تازه‌اش توجیه کند. از بین لوکیشن‌های حذف شده می‌توان به منطقه سیتی‌هال، دفتر خبرگذاری، راکون پارک، گورستان و دد فکتوری اشاره کرد.

این یعنی تمام اتفاقاتی که در این لوکیشن‌ها رخ می‌دادند نیز حذف شده و عملا شیوه روایت بازی به نحو دیگری صورت می‌گیرد. به تمام لوکیشن‌هایی که به آن‌ها اشاره کردم، برج ساعت را هم اضافه کنید. البته برج ساعت در بازی حضور دارد اما این بار جیل و کارلوس به آن سفر نمی‌کنند و به هیچ وجه پایشان را به داخل این عمارت تاریخی نمی‌گذارند. حذف بیش از حد این لوکیشن‌ها از جمله مسائلی است که خیلی به مذاق طرفداران قدیمی خوش نیامده.

چراکه کپکام در ازای حذف این لوکیشن‌ها، لوکیشن جدیدی به بازی اضافه نکرده و در بازسازی Resident Evil 3 تنوع محیط به مراتب کم‌تری را نسبت به نسخه اصلی تجربه می‌کنیم. البته همه این تصمیمات کپکام اشتباه هم نبودند. برای مثال می‌توان گفت، نست ۲ جایگزین خیلی خوبی برای دد فکتوری بوده و وقایعی که در آن اتفاق می‌افتند، از منطق بیشتری نسبت به پایان نسخه اورجینال برخوردارند. اما حقیقتش را بخواهید، بشخصه از حذف منطقه گورستان بیشتر از هر لوکیشن دیگری ناامید شدم.

گورستان رزیدنت ایول ۳ اورجینال، لوکیشن تاریک و رعب‌آوری بود که حس و حالی شبیه به چیزی که نمونه‌اش را در فیلم‌های کلاسیک زامبی محور دیده بودیم، القا می‌کرد. در گورستان رزیدنت ایول ۳، حتی به زمینی هم که روی آن ایستاده بودید، نمی‌توانستید اعتماد کنید و هر لحظه امکان داشت یک جنازه از زیر زمین بیرون آید و پایتان را دو دستی بگیرد. لوکیشن گورستان یکی از ترسناک‌ترین مناطق بازی بود و به نظرم آنقدر پتانسیل داشت که در بازسازی Resident Evil 3 نیز از آن استفاده شود.

در کنار لوکیشن‌ها، خیلی از موجودات جهش یافته‌ای هم که در نسخه اورجینال با آن‌ها رو به رو می‌شدیم، از بازسازی Resident Evil 3 کنار گذاشته شده‌اند. به عنوان مثال کلاغ‌ها و عنکبوت‌های بزرگ برج ساعت، به طور کامل از بازی حذف شدند و دیگر خبری از آن‌ها نیست. اما چیزی که بیشتر از این‌ها توی ذوق می‌زند، حذف باس «گریو دیگر» است. کرم عظیم‌الجثه‌ای که در منطقه گورستان با آن رو به رو می‌شدیم و یکی از به یادماندنی‌ترین باس‌فایت‌های تاریخ سری توسطش رقم می‌خورد.

حذف گریو دیگر، باعث شده تا نمسیس تنها خطر جدی راکون‌سیتی باشد. اما متاسفانه از آنجایی که حضور خود نمسیس هم مثل نسخه اورجینال آنقدر پر رنگ نیست، فقدان باس‌فایت در بازسازی Resident Evil 3 بیشتر از هر چیز دیگری حس می‌شود. با این حال کپکام سعی کرده با زامبی‌های جهش یافته و سِفالوها، این حذفیات را تا حدودی جبران کند. اما آیا واقعا همین کافی بوده؟ من که چنین عقیده‌ای ندارم.