ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

نقد فیلم شنای پروانه
فیلم و سریال

نقد فیلم شنای پروانه – قهرمانی که نق نمی‌زند

دوست‌داران سینمای مستند با محمد کارت آشنا هستند، جوان شیرازی که در نخستین فیلم بلند داستانی‌اش سعی کرده به‌جای فهرست کردن مشکلات اجتماعی و ژست دغدغه‌مندی، شخصیت محوری بسازد که از میان دنیای چرک و ...

محمدسعید خزایی
نوشته شده توسط محمدسعید خزایی | ۱۲ تیر ۱۳۹۹ | ۲۰:۳۰

دوست‌داران سینمای مستند با محمد کارت آشنا هستند، جوان شیرازی که در نخستین فیلم بلند داستانی‌اش سعی کرده به‌جای فهرست کردن مشکلات اجتماعی و ژست دغدغه‌مندی، شخصیت محوری بسازد که از میان دنیای چرک و خشن پیرامونش راه خود را به سمت رستگاری هموار می‌کند. در ادامه با نقد فیلم شنای پروانه همراه ویجیاتو باشید.

نخستین فیلم بلند محمد کارت به دنبال دستیابی به یک کاتارسیس است. بیننده در عین حال که دوست ندارد هرگز در موقعیت قهرمان منفرد فیلم قرار گیرد، اما با قلب و احساسش همواره تصمیمات او را مطاوعت می‌کند. شنای پروانه با اینکه رگه‌هایی از ژانر گانگستری را به‌همراه دارد، بیشتر شبیه فیلم‌های اجتماعی جنوب شهری چند سال اخیر سینمای ایران است. با این تفاوت که برخلاف اغلب آن آثار، در این‌جا کارت در خلق اتمسفر و محله موفق بوده و با بهره جستن از یک فیلم‌نامه سه پرده‌ای مطابق با آموزه‌های سید فیلد به فیلمی سرحال و منسجم رسیده‌است.

شنای پروانه با یک اتفاق شوکه‌کننده و مهم آغاز می‌شود. فیلمی از شنای شخصیت پروانه (با بازی طناز طباطبایی) در استخر، در حال دست‌به‌دست شدن است و شوهر گنده لات او، هاشم (با بازی امیر آقایی) تاب تحمل چنین رخدادی را ندارد و با خشونت تمام همسرش را به قتل می‌رساند. این قتل سر آغاز تمام پریشان‌حالی‌های حجت (با بازی جواد عزتی) است. کارت پس از اینکه در نیم ساعت نخست فیلمش به معرفی شخصیت‌ها و دنیای کلی اثر می‌پردازد، در پرده دوم به سراغ روایت ایستگاهی می‌رود و به صورت قطره‌چکانی بیننده و قهرمانش را غافلگیر می‌کند. یکی از عمده‌ترین دلایلی که شخصیت حجت در سراسر فیلم استوار باقی می‌ماند، به موقعیت‌های داستانی باز می‌گردد که او و بیننده را به موازات یکدیگر غافلگیر می‌کنند. فیلم‌ساز سعی داشته در نیمه فیلم با سکانس‌هایی بعضا طولانی داده‌هایی که از فصل نخست به‌همراه داریم را گسترش دهد و برای خلق صحنه‌های دراماتیزه پایانی زمینه‌چینی کند. اما متاسفانه شنای پروانه در رشد دادن روابط و شخصیت‌هایش طی این سکانس‌ها چندان موفق نیست و اگر در آن دقایق شاهد شکل‌گیری یک دوستی دنباله‌دار –که در انتها واقعا تاثیر گذار باشد- یا دیدار با یک شخصیت جدید و موثر بودیم، ارزش محتوایی این بخش‌های فیلم افزایش پیدا می‌کرد. البته به مدد شروع خوب و اتفاقات پایانی بسیار قابل‌توجه، چنین سکانس‌هایی در کل منسجم فیلم اخلال ایجاد نمی‌کنند، اما اگر نویسندگان می‌توانستند در میانه راه بر بار معمایی فیلم بیفزایند، ذهن مخاطب بیش از این درگیر اتفاقات می‌شد.

نقد فیلم شنای پروانه

شخصیت حجت شباهت‌های غیرقابل انکاری به قهرمان‌های کلاسیک سینمای ایران دارد. مردانی همچون قیصر که خود را درگیر کار کرده‌اند، اما دست تقدیر چندان با آن‌ها یار نیست. او مجبور است همانند شخصیت نوری از فیلم سرب برای رسیدن به عدالت، پا در میدان نبرد بگذارد. میدانی که به درستی ترسیم می‌شود و بیننده به خوبی قراردادها و سبک روابطش را می‌پذیرد. شنای پروانه قصد دارد با تزکیه شخصیتش از خودخواهی و خشم، اهمیت خانواده و باهم بودن را به ما یادآور شود. در سکانس پایانی و در میان نگاه‌های ملتمسانه افسانه و آهی که پدر از سر استیصال می‌کشد، حجت ترجیح می‌دهد سکوت کند تا بنیان مشکل‌دار خانواده‌شان بیش از این آسیب نبیند و چراغ خانه روشن بماند.

یکی از اصلی‌ترین مشکلات فیلم‌های ناتورالیستی ایرانی، عدم ارائه یک مختصات قابل پذیرش از محل وقوع داستان است. در آثاری که فیلم‌ساز به سراغ آدم‌های فقیر جامعه می‌رود و سعی دارد با نمایان کردن پلیدی‌های زیر پوست شهر تلنگری به بیننده بزنند و تلاشی هرچند اندک برای اصلاح و بهبود اوضاع کند، او می‌بایست توجه ویژه‌ای به ساخت محله و اتمسفر داشته باشد و به خاطر محدودیت‌های مالی یا فکری خود را صرفا به چند نمای بسته و یک خانه کلنگی محدود نکند. اتفاقی که خوش‌بختانه برای شنای پروانه رخ نداده فیلم در خلق جهان مد نظرش موفق است.

تدابیر فنی، خصوصا سبک فیلم‌برداری، در تبدیل کردن شنای پروانه به یک سند تصویری از روزگار ما بسیار موثر بوده‌اند. نظر کارگردان این بوده که با انتخاب نمای متوسط به عنوان نمای قالب اثرش، باعث شود بیننده در دام قضاوت‌های شتاب‌زده نیوفتد و فیلم نیز دچار حس‌انگیزی خارج از چارچوب نشود. دوربین همواره حس یک شخصیت حاضر در صحنه به را بیننده القا می‌کند و نه سعی دارد آن‌قدر ساکن باشد که از رخدادها جا بماند، و آن‌قدر خودنمایانه است که تمرکز مخاطب را از شخصیت‌ها به خشونت جاری در فیلم معطوف کند. کارت در مستندهایش –که مضامین نزدیکی به یکدیگر دارند- چنین رویه‌ای را اتخاذ کرده بود و در شنای پروانه نیز در نامحسوس‌ترین حالت ممکن با رعایت فاصله قهرمان کلاسیکش را در گذر از ایستگاه‌های داستان همراهی می‌کند.

داستان شنای پروانه مختص آن محله و افرادش است. اگر اتفاقات داستان را به بخش دیگری از شهر تهران ببریم، ساختمان قصه و واکنش شخصیت‌ها متفاوت می‌شود، به همین خاطر می‌توان گفت سرزمین گنده لات‌های لیان شامپو ساخته می‌شود. نخستین فیلم بلند محمد کارت از فیلم‌نامه سه پرده‌ای پروپیمانی بهره می‌برد که مدام یک گره داستانی کوچک را به گره بزرگ‌تری پیوند می‌زند و با خلق شخصیت‌هایی باور پذیر سعی دارد به ما نشان دهد تمام عطش‌های یک بودن در قلمرو گانگسترها به لبخند دختر بچه‌ای نمی‌ارزد و آن اقتدار پوشالی دیر یا زود فرو خواهد ریخت. شنای پروانه با اینکه می‌توانست روی روابط شخصیت‌هایش مانور بیشتری بدهد و با ساخت همراهی برای قهرمان تنهایش کمی نگاه ژورنالیستی مناسب فیلمش را عمیق‌تر کند، اما همچنان تا دقایق پایانی حرف برای گفتن دارد و با ریتم سریع و جذابش، قادر است با بیان مفاهیمی انسانی در دل آن جهان خشن بیننده عام و خاص را راضی ‌کند.

نظر شما در مورد نقد فیلم شنای پروانه چیست؟ این فیلم را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ نظرات خود پیرامون این مطلب را با ما و سایر کاربران ویجیاتو به اشتراک بگذارید.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (4 مورد)
  • Vin
    Vin | ۱۳ تیر ۱۳۹۹

    کاش نمیخوندم داستان واسم اسپویل شد. یه تذکری میدادید قبلش

    • تیمور
      تیمور | ۱۳ تیر ۱۳۹۹

      دوست عزیز اسم ویجیاتو در اصل اسپولیتو بوده که بعدا عوض کردن، تازه قبلا توی تیتر هم اسپویل میزدن دوستان

    • محمدسعید خزایی
      محمدسعید خزایی | ۱۳ تیر ۱۳۹۹

      سلام
      توی «نقد» فیلم لو رفتن بخشی از داستان اثر اجتناب‌ناپذیر است.

    • علی
      علی | ۲۳ تیر ۱۳۹۹

      اونوقت اسپویل یعنی چی؟

مطالب پیشنهادی