برترین فیلمهای جنگی تاریخ سینما چه عناوینی هستند؟ [قسمت دوم]
در قسمت قبلی مقاله به معرفی آثار تاریخی و جنگی سینمای جهان پرداختیم و دلایل موفقیت آن ها را نیز تا حدی مورد بررسی قرار دادیم. در این بخش نیز قصد داریم به ادامه لیست ...
در قسمت قبلی مقاله به معرفی آثار تاریخی و جنگی سینمای جهان پرداختیم و دلایل موفقیت آن ها را نیز تا حدی مورد بررسی قرار دادیم. در این بخش نیز قصد داریم به ادامه لیست پرداخته و خود را با دنیای بیرحم جنگ و خونریزی همراه کنیم. گفتیم که جنگ و حوادث مربوط به آن به سبب ویژگیهای منحصر به فردی که دارد، همیشه مورد توجه فیلمسازان بوده و تمام سعی خود را کردهاند تا اتفاقات دوران مختلف را هرچه طبیعی و واقعگرایانه پیش روی مخاطب قرار دهد.
یادآوری این نکته لازم است که جنگ همیشه به شکل توپ و تانک و مسلسل ظاهر نمیشود، بلکه برهههایی از تاریخ شاهد جنگ سرد نیز بودهایم، جایی که دیگر سلاح و مهمات بهکار نمیآید و روح و ذهن نقش اصلی را بازی میکند.
حال وقت آن است که بدون معطلی به سراغ ادامه لیست رفته و نگاهی به آنها داشته باشیم؛ با ویجیاتو همراه باشید.
توجه داشته باشید که در ادامه مقاله ممکن است داستان برخی از عناوین اسپویل شود.
- 1 (The Bridge On The River Kwai (1957
- 2 (The Dam Busters (1955
- 3 (Where Eagles Dare (1968
- 4 (Grave Of The Fireflies (1988
- 5 (Inglourious Basterds (2009
- 6 (Dr. Strangelove (1964
- 7 (Apocalypse Now – Final Cut (1979 / 2019
- 8 (Platoon (1986
- 9 (Full Metal Jacket (1987
- 10 (The Hurt Locker (2009
- 11 (Edge Of Tomorrow (2014
- 12 دوره: جنگهای خیالی آینده
- 13 (Starship Troopers (1997
(The Bridge On The River Kwai (1957
دوره: جنگ جهانی دوم
پل رودخانه کوای (The Bridge On The River Kwai) فیلمی بریتانیایی و به کارگردانی دیوید لین است که در سال ۱۹۵۷ منتشر شد. این فیلم که اقتباسی از رمانی به همین نام اثر پیر بول ساخته شده، یکی از فیلمهای جنگی کلاسیک به شمار میرود که بخشی از حوادث جنگ جهانی دوم و زندانیهای آن دوران را روایت کرده است.
داستان این فیلم در مورد سربازان انگلیسی است که به دست نیروهای ژاپن اسیر شدهاند و برای ساخت یک پل بر روی رودخانه کوای به منطقهای در تایلند فرستاده میشوند، اما تنها رهبر آمریکایی اسرا دوست ندارد که با انگلیسیها در ساخت این پل همکاری کند و قصد فرار از آنجا را دارد. دیوید لین در این فیلم کمی از خط مقدم فاصله گرفته و داستان زندانیان اسیر شده به دست نیروهای ژاپن را به تصویر میکشد. این ساخته دیوید لین همچنین به جنبههای روانشناسی و از هم گسیختگی ذهنی افسر کلنل نیکلسون (با بازی الک گینس) اشارهای دارد.
در این فیلم کلاسیک که برنده جایزه اسکار بهترین فیلم در سال ۱۹۵۷ شد، هنرپیشگان برجستهای همچون ویلیام هولدن، الک گینس و جک هاوکینز نقشآفرینی کرده اند.
(The Dam Busters (1955
دوره: جنگ جهانی دوم
هنوز هم خیلیها با شنیدن موسیقی "The Dam Busters March" که در حقیقت موسیقی متن این فیلم به شمار میرود، بیدرنگ به یاد خاطرات فراموشنشدنی آن میافتند.
این اثرِ مایکل اندرسون که در سال ۱۹۵۵ منتشر شد، داستان سربازان بریتانیایی را روایت میکند که سرسختانه به دنبال راهی برای کوتاه کردن جنگ جهانی دوم هستند، بدین منظور حملهای شجاعانه به قلب صنعت آلمان پیشنهاد میشود. در ابتدا این نقشه غیرممکن به نظر میرسید تا اینکه یک دانشمند بریتانیایی سلاحی اختراع میکند که قابلیت نابود کردن هدفهای از پیش تعیین شده را دارد و به این طریق میتوانند به سدهای آلمانیها حمله کنند. ریچارد تاد، مایکل ردگریو، چارلز کارسون و رابرت شاو از جمله بازیگران این عنوان را تشکیل میدهند.
در این فیلم همچنین سگی سیاهرنگ به نام (Nigger) وجود دارد که گویا از داستان واقعی این ماجرا الهام گرفته شده است. اخیرا BBFC [هیئت ردهبندی سنی فیلمهای بریتانیا] رده بندی سنی این فیلم را به PG تغییر داده تا موضوعات نژادپرستی آن نمود بیشتری پیدا کند.
(Where Eagles Dare (1968
دوره: جنگ جهانی دوم
قلعه عقابها (Where Eagles Dare) از آن دسته عناوین اکشن و جنگی است که در آن میتوان شاهد پیچش، چرخش و هیجان زیادی بود. این فیلم به کارگردانی برایان جی هاتن براساس رمانی به همین نام اثر آلیستر مکلین است که خود او نیز وظیفه نگارش فیلمنامه را برعهده داشته است.
داستان این فیلم در جنگ جهانی دوم اتفاق میافتد، جایی که یک گروه کاماندویی هفت نفره به فرماندهی جان اسمیت (ریچارد برتون)، مأمور نجات ژنرالی امریکایی می شوند که در قلعه ای در کوه های آلپ باواریا اسیر آلمانی هاست. ماریس شفر (کلینت ایست وود)، ستوان کارآزموده ی آمریکایی، «اسمیت» را در انجام این مأموریت یاری می کند. آنها خیلی زود متوجه میشوند که چیزهای خیلی بیشتری در این مأموریت وجود دارد که تا کنون از آن بیخبر بودهاند.
(Grave Of The Fireflies (1988
دوره: جنگ جهانی دوم
مسئلهای که شاید کمتر به آن پرداخته میشود، نتایج و عواقب دردناک پس از جنگ است، جایی که خیل زیادی از مردم بیپناه شده و باید به فکر راه چارهای برای آن باشند. عنوان «مدفن کرمهای شبتاب» انیمهای تراژدی به کارگردانی و نویسندگی ایسائو تاکاهاتا است. این نخستین فیلم تولیدشده توسط شینچوشا است که کارهای تولیدی انیمه آن در استودیو جیبلی انجام شدهاست.
این اثر یک فیلم اقتباسی از رمانِ شبه اتوبیوگرافی مدفن کرمهای شبتاب نوشته آکیوکی نوساکا است که با هدف عذرخواهی شخصی او از خواهرش که در جنگ جهانی دوم بر اثر سوء تغذیه جان باخت نوشته شدهاست. این انیمه اغلب به عنوان یک فیلم ضدجنگ شناخته میشود اما این برداشت مورد نقد برخی نقادان و کارگردان آن قرار گرفته.
ماجرای فیلم که عمدتاً در ژاپن و در زمان جنگ جهانی دوم رخ میدهد، روایت پسری جوانی به نام سیتا، است که پس از مرگ مادرش میخواهد از خواهر کوچکترش ستسوکو مراقبت کند. آنها خانه و کاشانهشان را در زمان جنگ و بمباران از دست دادهاند و اکنون در تلاش برای بقا در این شرایط دشوار به سر میبرند.
مدفن کرمهای شبتاب نقدهای مثبتی از منتقدان فیلم کسب کرد. راجر ایبرت از شیکاگو سان-تایمز از این فیلم به عنوان یکی از بهترین و قویترین فیلمهای ضدجنگ در طول تاریخ یاد میکند و در سال ۲۰۰۰ میلادی آن را در فهرست بهترین فیلمهایش جای داد.
(Inglourious Basterds (2009
دوره: جنگ جهانی دوم
حیف است که در بین این همه آثار درخشان جای عنوان «حرامزادههای لعنتی» ساخته کوئنتین تارانتینو خالی باشد. این فیلم که به کارگردانی و نویسندگی تارانتینوی افسانهای در سال ۲۰۰۹ منتشر شد، حوادث فیلم در زمان جنگ جهانی دوم اتفاق میافتد. کارگردان در این فیلم پایان جنگ جهانی دوم و رایش سوم را در یک ماجرای کاملاً خیالی به تصویر کشیدهاست.
گروهی از نیروهای متفقین که در قالب جوخهای به نام حرامزادهها به رهبری شخصی به نام آلدو رین به خشنترین شکل ممکن به کشتار نازیها میپردازند. در این میان دختری جوان به نام شوشانا (ملانی لوران) نیز به دنبال انتقام قتل عام خانوادهاش از نازیها و به طور ویژه، سرهنگ بیرحمی به نام هانس لاندا (کریستوف والتز) است. در این فیلم بازیگران متعدد و سرشناسی به ایفای نقش پرداختهاند که از میان آنها میتوان به برد پیت، کریستوف والتز، مایکل فاسبندر، الی راث و تیل شوایگر اشاره کرد.
تارانتینو که خود نویسندگی فیلم را هم بر عهده داشته گفتهاست که ایده ساخت این فیلم را از مدتها پیش در سر داشته و فقط ۱۰ سال روی شخصیت آلدو (برد پیت) در فیلم فکر میکرد. داستان فیلم شامل چندین فصل است که هرکدام نام مخصوص به خود را دارد. جالب است بدانید که لئونارد دیکاپریو انتخاب اول تارانتینو برای نقش سرهنگ هانس لاندا بود ولی در ادامه تصمیم بر این میشود که از یک بازیگر آلمانی زبان برای این نقش استفاده شود. حرامزادههای لعنتی با نامزدی در ۸ بخش مختلف جوایز اسکار، در بین تمام آثار تارانتینو از این حیث رکورددار است.
(Dr. Strangelove (1964
دوره: جنگ سرد
دکتر استرنجلاو یا چگونه یادگرفتم دست از هراس بردارم و به بمب عشق بورزم (Dr. Strangelove or: How I Learned to Stop Worrying and Love the Bomb) یکی دیگر آثار کوبریک که در گروه فیلمهای تاریخی جای میگیرد.این اثر که در سال ۱۹۶۴ منتشر شده، یک کمدی سیاه پیرامون جنگ سرد و تهدید هستهای است. کوبریک اینبار یک تریلر بیپرده در رابطه با جنگ اتمی را برداشت و از آن طنزی ساخت که تاثیری بیشتر از داستان اصلی بر جامعه میگذاشت.
جک ریپر ژنرال روانپریش ارتش و رئیس یک پایگاه هوایی در آمریکاست که در اقدامی خودسرانه، تهاجمی هستهای علیه شوروی به راه میاندازد و رئیسجمهور و سیاستمداران آمریکا پس از آگاهی از این عمل با تجمع در اتاق فرماندهی جنگ ایالات متحده به دنبال راهی برای توقف این حملات میگردند. پیتر سلرز در این فیلم، یکی از عمیقترین شخصیتهای کمدی سیاه کلاسیک را نشان میدهد. دکتر استرنج لاو دانشمند آلمانی می خواهد از نبرد اتمی روس ها و امریکایی ها جلوگیری کند.
وی همچنین علاوه بر شخصیت دکتر استرنجلاو در چند نقش دیگر یعنی، لیونل مندیک و رییس جمهور امریکا هم هست. منتقدان نظرات مختلفی درباره این اثر متفاوت استنلی کوبریک داشتند و برخی از آنها این فیلم را جسورانهترین فیلم کوبریک توصیف کردند.
(Apocalypse Now – Final Cut (1979 / 2019
دوره: جنگ ویتنام
اینک آخرالزمان (Apocalypse Now) فیلمی حماسی، ماجراجویی و جنگی به کارگردانی فرانسیس فورد کوپولا و نویسندگی است که بخشی از حوادث جنگ ویتنام را به تصویر میکشد. داستان این فیلم برداشتی آزاد از رمان دل تاریکی نوشتهٔ جوزف کنراد است. اینک آخرالزمان یکی از بحث برانگیزترین و مهمترین فیلمهای تاریخ سینما است و هماکنون در بین ۲۵۰ فیلم برتر تاریخ بانک اطلاعات اینترنتی فیلمها رتبه ۵۶ را به خود اختصاص دادهاست.
در سال ۱۹۷۰، در میانه جنگ ویتنام، سرهنگ نیروهای ویژه والتر کورتز (مارلون براندو) عقل خود را از دست داده و به همراه افراد خود که او را به صورت نیمه خدا پرستش میکنند در جنگلهای کامبوج پناه گرفتهاست. سروان ویلارد (مارتین شین) طبق فرمانی کاملاً سری از ستاد مشترک ارتش آمریکا مأموریت یافته تا فرماندهی سرهنگ کورتز متمرد را به شدیدترین وجه خاتمه دهد.
این عنوان یکی از سختترین مراحل تولید را در تاریخ سینما داشت؛ ۲۸۳ روز فیلمبرداری در شرایط بسیار سخت در فیلیپین در نهایت به خلق یکی از بهترین فیلمهای جنگی تاریخ انجامید، فیلمی که خود کوپولا معتقد است ضدجنگ نیست و البته گروهی از منتقدان نظری مخالف کارگردان دارند. نسخه اصلی «اینک آخرالزمان» دو ساعت و ۳۳ دقیقه بود و کوپولا سال در ۲۰۰۱ با افزودن ۴۹ دقیقه دیگر یک نسخه ۲۰۲ دقیقهای تدوین کرد. حالا دوستداران سینما میتوانند «اینک آخرالزمان: نسخه نهایی» را با زمانی کمی بیش از سه ساعت تماشا کنند و همه هنر کوپولا و گروه بازیگران و عوامل تولید را در آن ببینند.
البته سال پیش نسخه نهایی این فیلم منتشر شد که با برخی تغییرات همراه بوده و از نظر زمانی جایی بین دو نسخه قبلی آن قرار میگیرد. اینک آخرالزمان توانست در جشنواره کن ۱۹۷۹، نخل طلای این دوره را به خود اختصاص دهد.
(Platoon (1986
دوره: جنگ ویتنام
الیور استون با فیلم جوخه (Platoon) نهتنها توانست عنوان بهترین کارگردان را بدست آورد، بلکه این عنوان تجربهای فوقالعاده در دوران فیلمسازی او به حساب میآید. جوخه فیلمی آمریکایی ضدجنگ درباره جنگ ویتنام بهکارگردانی الیور استون، با بازی تام برنگر، ویلم دفو، و چارلی شین است که در سال ۱۹۸۶ پخش شد.
این فیلم اولین قسمت سهگانه جنگهای ویتنام بهکارگردانی الیور استون است؛ دو قسمت دیگر که عبارتاند از متولد چهارم ژوئیه (Born on the Fourth of July) و بهشت و زمین (Heaven & Earth) به ترتیب در سالهای ۱۹۸۹ و ۱۹۹۳ منتشر شدند. استون فیلمنامه این فیلم را براساس تجربیات شخصیاش بهعنوان پیادهنظام ارتش ایالات متحده در ویتنام نوشتهبود. همچنین این فیلم نخستین فیلم هالیوودی بود که کارگردان و نویسنده آن مجروح جنگ ویتنام بود.
داستان نیز درباره دانشجویی است که از تحصیل انصراف میدهد و برای جنگ در ویتنام داوطلب میشود. با ورود به خاک ویتنام، تمامی عقاید و آرمانهایش زیرو رو میشود و تصویر دیگری جلوی چشمش نقش میبندد. جوخه در سال ۱۹۸۶ برنده جایزه اسکار برای بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین میکس صدا و بهترین تدوین شد.
(Full Metal Jacket (1987
دوره: جنگ ویتنام
بازهم با اثری اقتباسی از استنلی کوبریک روبه رو هستیم. غلاف تمام فلزی (Full Metal Jacket) اثری اقتباسی در ژانر جنگی است که در آن به نقد از تبدیل شدن جوانان بیگناه آمریکایی به ماشینهای کشتار پرداخته شده است. این فیلم با تحسین منتقدان مواجه گشت و نامزد یک جایزه اسکار برای بهترین فیلمنامه اقتباسی شد.
داستان این فیلم در مورد ماجرایی تلخ در خلال جنگ ویتنام و در میان تفنگداران نیروی دریایی ارتش آمریکا است و چگونگی تزریق خشم و نفرت برای جنگیدن را در میان سربازان به تصویر میکشد. غلاف تمامفلزی یکی از بهترین فیلمها درباره بهوجود آمدن معضلات روانیِ جنگ بر روح و روان سربازان است و در کنار آن نقدی بر مقوله جنگ، بهخصوص جنگ ویتنام دارد. در این فیلم بازیگرانی همچون متیو موداین، آدام بالدوین، وینسنت دن آفریو، آر. لی آرمی به ایفای نقش پرداخته اند.
(The Hurt Locker (2009
دوره: جنگ عراق
مهلکه (The Hurt Locker) فیلمی درام جنگی به نویسندگی مارک بول و کارگردانی کاترین بیگلو است که کمی از فضای هالیوودی فاصله گرفته و جنگهای موجود در خاورمیانه را به تصویر کشیده است.
داستان چند سرباز آمریکایی به فرماندهی گروهبان اول، ویلیام جیمز (با بازی جرمی رنر) را روایت میکند که در خاک عراق مأمور خنثی کردن بمبهای جادهای هستند که شورشیان عراق در معابر سطح شهر کار میگذارند. انگیزه زیاد و علاقه مفرطی که ویلیام جیمز شخصاً در مأموریتهای خطیرش بروز میدهد باعث تعجب و رعب همقطارانش میشود. بسیاری از منتقدین «مهلکه» را بهعنوان بهترین فیلمی میشناسند که تاکنون با محوریت موضوع جنگ آمریکا در عراق ساخته شده است.
مهلکه، نامزد ۹جایزه اسکار شد که توانست شش جایزه را کسب کند، در مراسم گلدن گلوب نامزد سه گوی طلایی بود که هیچکدام را بدست نیاورد و در بفتا نیز نامزد هشت جایزه بود که توانست شش عدد از جوایز را برنده شود.
(Edge Of Tomorrow (2014
دوره: جنگهای خیالی آینده
حال با اثری روبهرو هستیم که ربطی به جنگهای گذشته و اتفاقات پیش از آن ندارد، بلکه برعکس زندگی آینده بشر را نشان میدهد که توسط موجودات ناشناخته تهدید میشود. لبه فردا یا همان (Edge Of Tomorrow) فیلمی اقتباسی به کارگردانی داگ لیمان است که از رمان ژاپنی «فقط باید بکشی» (All You Need Is Kill) از هیروشی ساکورازاکا میباشد.
ماجرای این فیلم در زمانی از آینده که در آن زمین توسط یک نژاد بیگانه مورد هجوم قرار گرفتهاست اتفاق میافتد، تام کروز در نقش «بیل کیج» ایفای نقش میکند؛ یک افسر روابط عمومی، بدون هیچ تجربه جنگی که توسط مافوق خود دستور دارد در خط مقدم یک عملیات بسیار مهم علیه بیگانگان شرکت کند. اگرچه او در میدان جنگ کشته میشود، اما خود را گرفتار یک حلقه زمانی میبیند که با هربار کشته شدن او را به روز قبل از جنگ بازمیگرداند. کیج به همراه ریتا ورتاکسی (بلانت)، یک جنگجو نیرو ویژه گروهی تشکیل میدهد تا راهی برای شکست دادن موجودات فرا زمینی بیابند.
تام کروز که به حرکات نمایشی خود در فیلمهایش شهره است، در این فیلم نیز به همراه امیلی بلانت با پوشیدن لباسهای فلزی به ایفای نقش میپردازند.
(Starship Troopers (1997
دوره: جنگهای خیالی آینده (قرن بیست و سوم)
این فیلم نیز مانند مورد قبل در فضای جنگهای آینده فیلمبرداری شده است. جنگاوران اخترناو (Starship Troopers) اثری اقتباسی به کارگردانی پل ورهوفن است که بر اساس رمانی علمی تخیلی، به همین نام، او اثر رابرت آنسون هاینلاین ساخته شده.
داستان دنیای آینده را به تصویر میکشد، جاییکه زمین برای جدال در برابر حشرات غول آسایی از سیارات دیگر که به تهدیدی جدی بدل شده اند، آماده می شود. جانی (وان دین) و کارمن (ریچاردز)، هم مدرسه ای های دل باخته یک دیگر که از هم جدا شده اند و به ارتش پیوسته اند، دوباره طی علملیات جنگی در فضا یک دیگر را مییابند.
کاسپر ون دین، دنیس ریچاردز، دینا میر، جیک بیزی، نیل پاتریک هریس، مایکل ایرون از جمله بازیگران این عنوان هستند.
بدون شک در این لیست جای عناوین زیادی خالی است، آثاری نظیر گلادیاتور، تروی، اسپارتاکوس، و پیانیست. به نظر شما چه عناوینی مستحق حضور در این لیست بودند؟
بیشتر بخوانید:
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
سلام وقت بخیر
من از فیلمی مرگم.که اسمش را بردید اما چون بینظیر هست مجدد میگم das boot عالیه و اگر ندیدید از ژانر جنگ جهانی انگار چیزی ندیدید.
بهتر بود بجای استفاده از کلمه "نقاد" ، "منتقد رو به کارمیبردین. ولی در کل مقاله جالبی بود مرسی
وقتی فیلمی مثل
Come And See
تو لیست نیست یعنی اینکه این معرفی کلا به باد فناست
انیمیشن Grave Of The Fireflies رسما از 5 تا برترین انمیشنای تاریخه... به حق خدای مطلق، جیبلی لامصب استاد فتح قلب مخاطبه
انیمه مدفن کرم های شب تاب خداست بعد از پایانش تا یک ساعت داشتم گریه میکردم
فیلم Hacksaw Ridge چرا تو لیستتون نیست :|
از فیلم هایی که خیلی خوشم میاد
اولیش نجات سرباز رایان هست . نمی دونم روی چه حسابی بس که گریه کردم هق هق میکردم دیگه با اینکه اصولا ادمی نیستم که گریم بگیره
مورد بعدی غلاف تمام فلزی هست خیلی سنم کم بود ولی بازی دخشان وینسنت د اونفوریو رو یادم نمیره وقتی داشت تفنگش رو اماده میکرد...
از فیلم kingdom of heaven هم خوشم اومد که فیلم به صورت بی طرف بود تقریبا
ولی نمی دونم چرا حرامزاده های لعنتی رو گذاشتین توی لیست. اصلا یه داستان کاملا تخیلی با کلی مسخرگی و گاف بود.هیتلر توی سینما باید سر جمع دو تا بادیگارد داشته باشه؟اونم توی فرانسه؟خیلی مسخره بود بنظر من
این فیلم یه برداشت متفاوت از هیتلر و جنگ جهانی بود با امضای تارانتینو و البته یه کلاس بازیگری از کریستوف والتز که یه شخصیت استثنایی بود. اینطوری باشه نصفه فیلمای لیست نباید باشه چون تخلیه و واقعیت نداشته.
نگاه دوست عزیز سبای بازیگری فوق العاده کریستوف چالتز،این فیلم هیچ سنخیتی بر اساس رویداد های واقعی نداره فقط یسری الهامات از نقشه های ترور و غیره گرفته شده.همین و بس.ولی یه فیلمی مثل سرباز رایان که من گفتم شما بر اساس یه داستان واقعی هست و حتی قلمرو بهشت.
حالا قبول دارم بقیه فیلم ها هم بر اساس داستانهای غیر واقعی هستن ولی این فیلم بر اساس کاراکترهای اصلی توی دنیای واقعی اومده یه فیلمی ساخته که خیلی هم به شعور مخاطب توهین میکنه نمونشو من گفتم، هیتلر و هیملر توی یه اتاق باشن فقط دو تا بادیگارد داشته باشن؟یسری از بالاترین افسران اس اس توی سینمای از فرانسه هستن و اونقدر الکی میان میشینن فیلم ببینن؟یعنی هیچ بررسی ای نباید بشه ؟حداقل میخواد از کاراکتر عای واقعی الهامات بگیره و واقع بینانه درستش کنه،سعی کنه عقلانیت هم به خرج بده.
من به فن های تورنتینو احترام میزارم ولی من یکی به غیر از جنگو ش از هیچ کدوم از فیلم هاش خوشم نیومد حتی پالپ فیکشنش که همه میدونن بسیار خوش ساخت و خوب برش خورده هست.
سوای بازیگری...