همگناه در چه مواردی خوب عمل کرد و در چه چیزهایی خراب کرد؟
سریالهای شبکه نمایش خانگی ایران دچار یک طلسم شدهاند و در این میان هر سریالی که میآید تا حرف تازهای بزند، در نهایت تو زرد از آب در میآید. یک نمونهاش سریال نهنگ آبی که ...
سریالهای شبکه نمایش خانگی ایران دچار یک طلسم شدهاند و در این میان هر سریالی که میآید تا حرف تازهای بزند، در نهایت تو زرد از آب در میآید. یک نمونهاش سریال نهنگ آبی که آن چیزی نشد که باید میشد. در این میان استثناهایی در این میان وجود دارد مانند سریال شهرزاد که البته بازهم در فصل آخر خود دچار افت زیادی شد اما همچنان یک تنه ارزش و اعتبار سریالهای نمایش خانگی را نگه داشته است و باعث شده فجایعی چون هیولا و عاشقانه و مانکن و یا این روزها سریال مزخرف «دل» را زیاد جدی نگیریم. «همگناه» هم قرار بود از همین استثناها باشد، آیا اینطور بود؟ باهم در این مطلب جواب این پرسش را درمییابیم.
- 1 لینک دانلود قسمت آخر سریال همگناه
- 1.1 بدها: همگناه یک مینی سریال خوب بود تا یک سریال دو فصلی معمولی
- 2 لینک دانلود قسمت آخر سریال همگناه
- 2.1 خوبها: خطوط داستانی موازی
- 2.2 بدها: عدم بالانس بین خطوط داستانی
- 2.3 خوبها: بازی هدیه تهرانی
- 2.4 بدها: پرستویی جوان
- 2.5 خوبها: موسیقی
- 2.6 بدها: پردازش نامناسب شخصیتها
- 3 لینک دانلود قسمت آخر سریال همگناه
- 3.1 خوبها: نحوه پخش سریال
- 3.2 بدها: پایان بندی سریال
- 4 لینک دانلود قسمت آخر سریال همگناه
لینک دانلود قسمت آخر سریال همگناه
تیم پشت سریال همگناه تیم قدرتمندی به حساب میآید، از مصطفی کیایی کارگردان گرفته تا برادرش محسن کیایی که وظیفه نویسندگی اثر را بر عهده داشته تا تیم بازیگری که قدرت اصلی در دست آنهاست. محسن کیایی در زمینه نویسندگی کارنامه چندان جالب توجهی ندارد و مصطفی کیایی نیز نیز با بارکد و مطرب پیش مخاطبین شناخته میشود که هر دو جزو آثار یکبار مصرف سینما به حساب میآیند.
با این وجود همانطور که گفته شد این ردیف اسامی بازیگران بود که همگناه را پیش چشمان تماشاگر متمایز میساخت، حالا پرویز پرستویی وارد شبکه نمایش خانگی شده بود، بازیگری که میتواند باعث پایین گرفتن گارد خیلی از مردم در برابر ندیدن یک سریال باشد. در کنار پرستویی، مسعود رایگان و هنگامه قضایی و حبیب رضایی و مهدی پاکدل و رویا تیموریان را داریم و البته هدیه تهرانی.
پرستویی در سالهای اخیر با بازی در فیلمهایی چون تهران لس آنجلس و مطرب نشان داده که دیگر آن پرستویی سابق نیست که هر فیلمی بازی کرد بیبروبرگرد یک اثر خوب است و میتوان به انتخابهایش احترام گذاشت. تهرانی نیز که چند سالیست بعد از یک غیبت صغری دوباره وارد عرصه سینمایی شده، تجربه ناموفقی همچون فصل سوم قلب یخی را در شبکه نمایش خانگی داشت و بازگشت او به این عرصه، تداعی کننده آن سریال کذایی بود. با تمام این تفاصیل، پس از تمام شدن مانکن و قحطی یک سریال مناسب در شبکه نمایش خانگی، همگناه توسط مردم دیده شد، خیلی خوب هم دیده شد.
بیایید موارد سریال را به خوبها و بدها تقسیم کنیم. اینگونه بهتر میتوان پا به پای داستان خانواده صبوری (خانوادهای که داستان بر محوریت آنها میچرخد) کنکاش کرد.
بدها: همگناه یک مینی سریال خوب بود تا یک سریال دو فصلی معمولی
دو فصل سریال پشت سر هم پخش شدند و حالا که سریال ظاهرا به ایستگاه پایانی رسیده (محسن کیایی گفته ساخت فصل سوم بعید نیست، با توجه به پایان بندی سریال و استقبال مخاطبین، ساخت فصل سوم به نظر من هم اصلا بعید نیست!) بد نیست نگاهی به آن داشته باشیم.
شروع سریال همگناه شروع سیاه و سفیدی است، سیاه از منظر قدرتمند بودن و سفید از منظر ضعیف بودن. سریال یک آغاز تقریبا متمایز با دیگر سریالهای ایرانی دارد ولیکن توامان با این سوژه خوب، اسیر کلیشههای سریالسازی ایرانی نیز میشود. صحنهها کش میآیند و کاراکترها دیالوگهایی ادا میکنند که بخشی از آنها انگاری از دل کتاب جملات قصار در آمده است. همگناه بعد از یکی دو قسمت روند خسته کنندهای به خود میگیرد و تقریبا تا قسمت شش هفت فصل یک، حرفی برای گفتن ندارد.
لینک دانلود قسمت آخر سریال همگناه
دقیقا سر بزنگاه و زمانی که مخاطب از سریال ناامید شده، سرنخهای جدیدی وارد داستان میشود و داستان به اصطلاح کمی جان میگیرد. به این ترتیب به جرات میتوان نتیجه گرفت که سریال میتوانست یک مینی سریال (در یک فصل) بسیار قوی و گیرا باشد و با حذف زایدات فراوانی که در قسمتهای اول وجود دارد، داستان را در ده دوازده قسمت جمع کند.
خوبها: خطوط داستانی موازی
نکته خوبی که سریال همگناه آن را به تصویر کشید، پرداختن به چند داستان بود. سریال تصمیم گرفت به جای تمرکز روی یک داستان واحد، تقریبا سه داستان (داستان فرهاد، جناب سرهنگ و آرمان) را روایت کند. این ریسک بزرگی بود که کیایی به عنوان نویسنده آن را گردن گرفت و تصمیم او باعث شد تا سریال از یکنواختی در بیاید.
این تصمیم البته در ادامه روند سریال به ویژه در فصل دوم دچار نقصهایی شد، نقصهایی که آنقدر بد بود که در رتبه «بدها» بعدی قرار میگیرد.
بدها: عدم بالانس بین خطوط داستانی
همانطور که گفته شد، همگناه چند داستانک پرمغز را روایت کرد. این مهم در ابتدای امر راه درستی پیش میرفت و یک بالانس مناسب بین این داستانکها پخش شده بود. این روند با پیشرفت سریال ذره ذره بالانس خود را از دست داد به طوری که در نهایت سکان هدایت این داستانکها از دست نویسنده رسما خارج میشود. این اتفاق در قسمتهای آغازین فصل دوم بیش از همیشه رخ میدهد و خودش را نشان میدهد به طوری که چندین قسمت فقط روی یک شخصیت تمرکز میکند و دیگر افراد داستان را کاملا از یاد میبرد.
این اتفاق چه زمانی تبدیل به یک نقطه ضعف اساسی میشود؟ هنگامی که سریال به قسمتهای پایانی خود میرسد و فیلمنامه میخواهد عجولانه تکلیف داستانها را مشخص کند. همین میشود که پایان بندی سریال (که بعدتر به آن اشاره مفصلتری خواهیم کرد) به مشکل میخورد.
خوبها: بازی هدیه تهرانی
با اینکه تقریبا تمام تیم بازیگری همگناه بازیهای خوبی از خود ارائه میکنند (به جز برخی از اعضای این تیم مانند مارال بنی آدم که در برخی موارد بسیار بازی آماتوری از خود نشان میدهد) ولی هدیه تهرانی یک سر و گردن از تمامی گروه بازیگری جایگاه بالاتری دارد. تهرانی در این سریال بینظیر بازی میکند و قدرت بازیگریاش در تک تک سکانسهایی که حضور دارد نسبت به نقش روبروی خود برتری خاصی دارد.
هیچ تماشاگری نیست از بازی تهرانی در همگناه لذت نبرد و خود سازندگان سریال نیز بر این موضوع آگاهی داشتند و از همین رو در بسیاری از سکانسهای حساس و یا حتی موزیک ویدیو رسمی این سریال، از بازی قهارانه او بهره میجویند.
بدها: پرستویی جوان
همانطور که گفته شد سریال خرده داستانکهایی دارد و تقریبا تمامی این خرده داستانکها را به سرانجام میرساند و برای آوردن آنها در خلال داستان دلیل دارد البته با فاکتور از یک داستانک! سکانسهای بیخود و بیجهت گذشته فریبرز که نقش جوانی پرویز پرستویی به پسرش سپرده شده بود و به نظر میرسد تنها دلیل وجود این صحنهها همین حضور پرستویی جوان بود و بس!
خوبها: موسیقی
استفاده از عنصر موسیقی در همگناه بهجا و درست بود. اگر قرار بود سکانسی دارای آواز باشد، این اتفاق به موقع رخ داد و برعکس سریال مانکن شورش را در نیاورد. موسیقی آرمان موسی پور روی متن سریال کاملا نشسته و موسیقی پایان بندی و یا آهنگی که محسن چاووشی برای سریال خواند، همه و همه دست به دست هم دادند تا همگناه از نظر سمعی یک اثر به شدت جذاب باشد. برخلاف فیلمبرداری سریال که چنگی به دل نمیزد و باگهای فراوانی در میزانسن صحنهها وجود داشت، همگناه از منظر شنوایی کار خودش را به نحو احسن انجام داد.
بدها: پردازش نامناسب شخصیتها
فریبرز یک سرهنگ قهار ۵۸ ساله است که سالهاست به دنبنال معمای چرایی رفتن همسر اولش فکر میکند و ذرهای با خودش فکر نکرده که شاید برادر و خواهرش در این امر دست دارند. او آرمان را شماطت میکند و در لحظه عقب میکشد و تکلیفش با خودش مشخص نیست. حتی زمانی که پیمان را پیدا میکند، خیلی تصنعی رفتار میکند و در لحظاتی که حقایق وحشتناکی برایش رو میشود نیز به آن تعجبی که باید برسد نمیرسد.
لینک دانلود قسمت آخر سریال همگناه
تک تک اعضای خاندان صبوری قابل بحث هستند، از فرید گرفته (که انصافا بهترین شخصیت پردازی را در بین اعضای این خانواده دارد) تا فریده که اصلا معلوم نیست با خودش چند چند است. آرمان و زیبا و سیر تحولی شخصیتش بر ما پنهان است و ماجرای فرهاد نیز دست کمی از یک رمان تخیلی ندارد.
خوبها: نحوه پخش سریال
همگناه در زمان شیوع کرونا پخش شد، آنهم در پلتفرمهای آنلاینی مانند فیلیمو و نماوا که این روزها وسیله سرگرمی اصلی مردم در خانهشان هستند. هیچ خبری از نسخه فیزیکی این سریال نبود و نیست (برخلاف سریالهای دیگری مانند خواب زده که روی دی وی دی پخش شد و یا سریال موچین که پخش فیزیکی و آنلاین دارد و هر دو کمتر دیده شدند).
فیلیمو و نماوا پخش قدرتمندی برای سریال داشتند و به خوبی پشت سریال ایستادند. تبلیغات آنها و ساخت پشت صحنههای سریال (که البته متاسفانه تنها در چند قسمت ابتدایی رواج داشت) و... باعث شد که همگناه به خوبی دیده شود.
بدها: پایان بندی سریال
همگناه هم مانند بسیاری از سریالها به سندروم پایان بد دچار شد. این سندروم فقط در محصولات ایرانی به چشم نمیخورد و یک اپیدمی جهانی دارد و حتی اثر فاخر و فراموش نشدنی مثل لاست هم از آن مصون نماند! همگناه نیز با رسیدن به قسمتهای پایانی منطقهای داستانی خود فرو پاشید و تغییرات ناگهانی به وجود آورد که با ریتم سریال همخوانی نداشت.
پیچشهای شخصیت منفی سریال یعنی پیمان در قسمتهای آخر اصلا باورپذیر نبود و این تغییرات یکهویی باعث شد که بازی پدرام شریفی نیز در نقش خود بسیار افت پیدا کند. شخصیتهایی مانند همسر فریبرز و پرویز نیز نیمه کاره رها شدند (شاید برای فصل بعد نگه داشته شدهاند) و تغییرات شخصیتی فرید و فریده نیز قابل باور نبود.
لینک دانلود قسمت آخر سریال همگناه
سریال همگناه نخواست مانند آثار ایرانی تمام شود و همه چیز یا به خیر خوشی به اتمام برسد و یا سایه غم و اندوه به کلی روی داستان سایه بیفکند، باید اعتراف کرد از این حیث بازهم از سوژههای نخنما و کلیشه فرار کرده اما در نهایت جمعبندی کار شبیه به همان پدیده سر و ته داستان را به هم آوردن است. اتفاقی که شاید با ساخت فصل سوم (که کاملا پتانسیل آن وجود دارد) کمی از شدت بد بودن آن کمتر شود.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
Hi, I watch the series to study farsi.. Do you know a page with an episode guide to follow the plot better? Something like this: https://en.wikipedia.org/wiki/Friends_(season_1)
Thank you!
اولین مشکل سریال روابط مصنوعی و غیر قابل باور شخصیت ها با هم بود تو این خونه هیچ کس پدر مادرش رو مامان بابا صدا نمی کرد کوچیکترا بزرگ تراشونو به اسم کوچیک صدا می کنن انگار همه غریبن با هم داستان سریال خوب بود و من خوشم اومد ولی اینکه پیمان رو تا این حد بد و انتقام جو نشون دادن اصلا قابل باور نبود حالا بیماری روانی داشتن به کنار ولی اینکه تنها شخصیت های بد فقط پیمان و پرویز باشن در حالی که هردو به نوعی از صبوریا ضربه دیده بودن خیلی مسخرست پریا برای بچه دار شدن پدرش با زن دوم ادم معرفی میکنه تو هیچ منطقی نمی گنجه این حرکت اونم در حالی که می دونست اون خانواده مسبب اواره شدن مادرش و زندگی بدی بوده که داشتن خشم پیمان باز قابل درک تره ولی پریا جور رفتار میکنه انگار مقصر بلایی که سر مادرش اومده خود مادرش بوده نه خانواده صبوری و این اصلا با منطق جور درنمیاد حتی اگه عاشق هم شده باشه باز بی معنیه فقط خط سیر داستان ارمان و تغییر شخصیتش منطقی بود و درست حتی پلیس یعنی فریبرز انگار یه جورایی مصنوعیه پلیسی که به داداش زن سابقش اجازه داده ازاد بچرخه در حالی که میدونه پرویز جرمای زیادی مرتکب شده و درگیر کاری بوده که توش ادم کشتن همون زن شهلا و حتی تو عملیات علیه گورکن پیمان به طرف پلیسا شلیک میکنه یعنی اسلحه داشته ولی وقتی فریبرز میفهمه اون کلاه کاسکت دار همون پیمان بوده تو قرار خرید دستگاه به جای دستگیری فوریش بهش میگه ثابت کن گورکن نیستی در حالی که چه گورکن باشه چه نباشه اونجا قاطی خلاف کارا بوده اسلحه داشته و به پلیس شلیک کرده
غیر از دو قسمت آخر این سریال میشه گفت خوب بود ، قسمت آخر خنده دارش اینجا بود که زیبا داره میمیره ولی میذارن صندلی جلو بشینه در حالیکه روی صندلی عقب ماشین باید دراز میکشید ، بعدشم چه اصراری بود که بچه ش رو ازش جدا کنند ، خب کنار مادرش می موند چی میشد؟!!
اصلا برای هرکدام از شخصیت های این سریال میشد ۱۰ تا سوال بی جواب مطرح کرد.
شخصیت سارا هم در نوع خودش کارکتر غیرقابل درکی بود.
من دیگه اصلا اینجور فیلم ها رو نگاه نمیکنم همش عشق بازی سینما رو هم به گند کشاندند فقط دوتا فیلم خیلی مورد پسندم بود اولین فیلم خارق العاده هیولا دومی هم سال های دور از خانه متاسفانه هر دوتاشون رو نتونستم تا آخر ببینم چرا سایت مثل ۳ روز پیش نیست پست های ۳ روز پیش حداقل ۱۵۰ کامنت داشتن اما الان حداقل ۲۰ تا دارن میشه یکی توضیح بده (کاربرا توضیح بدید) نه اینکه کاربرا از سایت رفتن ؟؟؟
سایت همسایه چند تا مشکل داشت این ها هم رفتن اعتراض کردند بعد خیلی اومدن اینجا ولی الان سایت درست شد همه رفتن :/
فکر کنم باید روی دلیلمون برای کامنت گذاشتن بیشتر فکر کنیم. ما کامنت را برای این ارسال می کنیم که صرفا نظرمان را نسبت به مطلب اظهار کنیم و لزوما نیاز نیست با چند نفر روی نظرمان دیالوگ داشته باشیم و برای به کرسی نشاندن حرفمان به هم پرخاش کنیم.
من به شخصه اصلا متوجه نمی شوم چرا یکسری روی یک سایت تعصب پیدا می کنند و به اصطلاح فن آن سایت می شوند.
من اخبارهای از جنس گیم و سرگرمی را از دو سایت پیگری می کنم که یکیش ویجیاتو است. این سایت را به دو دلیل انتخاب کردم
۱. جنس اخبار و مقالات این سایت از نوع خودش است و مقالات ویژه و, متن صمیمی و بی تکلف و بی ادعایی دارد.
۲. افرادی که در این سایت کامنت می گذارند مشخصا از فرهنگ سطح بالاتری نسبت به آن یکی سایت برخوردارند. مقایسه و قضاوت در این مورد اصلا سخت نیست.
نمی دانم چرا یکسری باکس کامنت زیر یک مطلب را با چت روم های تینیجرها اشتباه می گیرند.
باتشکر از مقالتون
من بعد از تجربه هایی ک از سریالای آشغال ایرانی (ببخشید ولی واقعا همینه) داشتم دیگه هیچ وقت سریال ایرانی نمیبینم
درست میگی دقیقا. از این قبیل ایرادات زیاد داره سریال و یک جو کاذبی که راه افتاده درباره عالی بودن این سریال کاملا غلطه.
لطفا آیتم ویدئویی تاریخچه بازی ها درست کنید مثلا ۲۰ سال پیش راک استار تاسیس شد یا gta v پنج سال پیش اومد
به هیچ وجه ارزش دیدن نداشت و هیچ ویژگی خوبی تو این سریال نبود
عین سریالای ترکیه ای و هندی بود
نه این حرف رو قبول ندارم شباهت خاصی به سریالای ترکیهای نداشت واقعا
جالب بود مطلب اگرچه بعد مانکن و رقص روی فاجعه! و یکی دوتا کار دیگه زده شدم از سریال های ایرانی اما دوستدارم بعد یه مدتی! به سریالا یه فرصت دیگه بدم.
بیشتر مطلب بگذار ارش ??
حتما سعیمو میکنم بیشتر بنویسم براتون
همگناه فیلم خرابی بود که علنا فساد و فحشا رو عادی جلوه میده مثلا یه پسر با یه زن مطلقه هم خونه میشه و داستان جوری پیش میره که ادم باید دلشم برا معصومیتشون بسوزه یا هدیه باعث خیانت فرهاد به نامزدش میشه و ادم باید خوشحال باشه ازعشق ایجاد شده در فرهاد یا هرکی از طرف مقابلش دچار شکست عشقی شد فورا باید وارد یه رابطه دیگه شه یا یه پدر دلسوز ک میخاد دخترش دختر بمونه ادم بده داستان میشه