ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

فیلم و سریال

نقد فیلم I’m Thinking of Ending Things – خوابم میاد

تقریبا حال و روز هیچکسی خوش نیست و واقعا این اتفاق هم چندان عجیب نیست. دنیا از هر جهتی که به آن نگاه می‌کنیم به جای تاریک و ترسناک‌تری تبدیل شده و تنها فکر کردن ...

شایان کرمی
نوشته شده توسط شایان کرمی | ۲۶ شهریور ۱۳۹۹ | ۱۳:۰۷

تقریبا حال و روز هیچکسی خوش نیست و واقعا این اتفاق هم چندان عجیب نیست. دنیا از هر جهتی که به آن نگاه می‌کنیم به جای تاریک و ترسناک‌تری تبدیل شده و تنها فکر کردن به خاطرات خوب گذشته است که می‌تواند کمی اعصاب آدم را آرام کند. I'm Thinking of Ending Things هم راجع به همین خاطرات است، خاطراتی که فکرش را نمی‌کردیم روزی قرار است این قدر برایمان مهم بشوند و حالا در زمان حال حسابی درگیر آن‌ها شده‌ایم.

اینجا دلگیره

I'm Thinking of Ending Things در مورد سفر جاده‌ای دو نوجوان است که می‌خواهند اولین بار با یکدیگر پس از پیمودن مسیری طولانی به خانه روستایی پسر بروند. هوا حسابی گرفته و زمین هم پر از برف شده، آن‌ها هم سوار بر ماشینی قدیمی و رادیویی که به سختی کار می‌کند مسیری را آغاز کرده‌اند که از همان اولش کمی عجیب‌وغریب به نظر می‌رسد.

فیلم I'm Thinking of Ending Things

رابطه‌ای که بین این دو شخصیت برقرار است، اصلا چیزی رویایی نیست. پسر از دختر خوشش میاد و دختر هم حس مثبتی نسبت به این پسر دارد اما همان‌طور که از دیالوگ‌ها پیداست می‌توان حدس زد که قرار است این رابطه خیلی زود به پایان برسد.

I'm Thinking of Ending Things همزمان با جو گرفته‌ای که دارد، روابطی سرد و محیطی بدون احساس را به تصویر می‌کشد. در واقع طی فیلم به طور مداوم این حس را خواهید داشت که انگار چیزی در فضا کم است، انگار چارلی کافمن به عنوان کارگردان فیلم به طور پیوسته می‌خواهد که به شما نشان دهد این قاب عادی‌ای که در حال پخش است، واقعیت اصلی ماجرا نیست.

خیالی که از واقعیت قدرتمندتر است

به نظر من چه نکات مثبت فیلم و چه مشکلات آن دقیقا از زمانی شروع می‌شود که چارلی کافمن ذره ذره بار سورئالیسم در I'm Thinking of Ending Things را افزایش می‌دهد. کم کم او به شما نشان می‌دهد که همه چیز با آن‌چه که تصور داشتیم فرق می‌کند و رابطه این دو فرد و حتی خانواده‌ای که از پسر می‌بینیم، آن‌چیزی نیست که انتظارش را داریم.

فیلم I'm Thinking of Ending Things

محیط سورئالی که I'm Thinking of Ending Things به لطف ورود به خانه پدری آن را خلق می‌کند در اواسط فیلم حسابی فضا را هیجان‌انگیزتر از سکانس‌های طولانی و کند قبل از آن می‌کند اما مشکل اینجاست که این سورپرایز یک جایی متوقف می‌شود. نه این که صحنه‌های سورئال فیلم با گذشت زمان کمتر شوند بلکه آنقدر از یک فرمول تکراری برای نشان دادن شرایط غیر عادی استفاده خواهد شد که حتی ممکن است بیننده بتواند به راحتی نکته اصلی در مورد داستان را متوجه شود و به اصطلاح دست فیلم‌نامه رو خواهد شد.

در واقع همان‌جایی که انتظار داریم کارگردان بعد از مکثی طولانی و ندادن هیچ‌گونه اطلاعاتی به مخاطب، از سورئالیسم برای رسیدن به پیام خود استفاده کند، چارلی کافمن پشت سرهم صحنه‌هایی شبیه بهم را جلو دوربین می‌آورد که دیگر آن هیجان ابتدای ورود دختر و پسر به خانه را ندارند زیرا به طور کامل شبیه آن است.

فیلم I'm Thinking of Ending Things

این باعث می‌شود که متوجه شویم این فیلم از آن‌چه که وانمود می‌کند کوچک‌تر و محدودتر است. یعنی I'm Thinking of Ending Things اصلا به اثری تبدیل نمی‌شود که مثل مالهالند درایو یا سگ آندلسی بخواهیم آن را به خاطر نمایش خوب سورئالیسم تماشا کنیم.

مشکل این قضیه هم به خاطر داستان کوچکی است که I'm Thinking of Ending Things دارد. داستان در مورد یک موضوع خاص یا یک دغدغه مشخصی که کارگردان داشته باشد نیست، بلکه بیشتر از همه چیز فضایی برای زنده شدن یک خاطره خاص برای یک نفر مشخص است که اصلا شاید نتوانید با او ارتباط بگیرید زیرا فیلم به جز همان خاطر اتفاق خاص دیگری از زندگی او را به نمایش نمی‌گذارد که بخواهید به این کاراکتر وابستگی خاصی پیدا کنید.

ظاهر درخشان

هر چقدر که I'm Thinking of Ending Things نتوانسته محتوایی غنی چه از نگاه سورئالیسم و چه داستانی ارائه کند، در ارائه دادن طراحی صحنه عالی، قاب‌بندی فوق‌العاده و حتی موسیقی متن عالی عمل کرده است.

فیلم I'm Thinking of Ending Things

همه المان‌هایی که پیش از این نامشان را آوردم کاملا در جهت اهداف کارگردان حرکت می‌کنند و همین باعث می‌شود که خانه و جاده به عنوان دو لوکیشن اصلی فیلم به فضایی ماندگار در ذهن مخاطب تبدیل شوند.

طراحی خانه و موقعیت‌های تصویری جذابی که کاراکترها در آن قرار می‌گیرند آن‌قدر زیباست که می‌توان به هر کدام از آن‌ها مدتی خیره شد یا به عنوان تصویر پس زمینه از آن‌ها استفاده کرد. فیلم‌برداری جالبی که در I'm Thinking of Ending Things از آن استفاده شده این امکان را به کارگردان داده که هم بتواند تنشی که بر فضا حاکم است را به خوبی منتقل کند و هم فضایی شبیه به خواب و رویاگونه‌ای که فیلم در آن جریان دارد را بسیار عالی به تصویر کشیده است.

فیلم I'm Thinking of Ending Things

لوکشین‌هایی که داستان I'm Thinking of Ending Things در آن‌ها جریان دارد و نوع حرکت دوربین در آن‌ها این فضا را برای شما به‌وجود می‌آورند که انگار در حال دیدن یک کابوس طولانی هستید. اتفاقات فقط در محلی که کاراکترها حضور دارند رخ می‌دهد و انگار بقیه جهان به جز نقطه‌ای که دوربین در آن حضور دارند اصلا هیچ وقت وجود نداشته است.

حس سرما، تنهایی و از دست دادن همگی نکاتی هستند که به خوبی به مخاطب منتقل می‌شوند و موسیقی زیبایی که در پس زمینه فیلم پخش می‌شود هم دقیقا به اثر بیشتر این حس‌ها کمک می‌‌کند.

فیلم تعداد بازیگران بسیار کمی دارد و به‌طور کلی شاهد حضور ۷ شخصیت هستیم. جسی پلمونس و جسی باکلی به‌عنوان بازیگران اصلی فیلم عملکرد کاملا متوسطی دارند. حتی دیالوگ‌های روی مخ و چهره عصبانی جسی پلمونس در تمام مدت ممکن است باعث شود که بسیاری نتوانند با او که از مهم‌ترین کاراکترهای داستان است ارتباط برقرار کنند. در واقع فضای خاصی هم در I'm Thinking of Ending Things ایجاد نمی‌شود که این کاراکتر بتوانند خودش را درست نشان بدهد و زمانی که کارگردان می‌خواهد به شخصیت او بپردازد هم وارد بخش‌های نهایی فیلم شدیم که به نظرم بدترین دقایق این اثر هستند.

فیلم I'm Thinking of Ending Things

چارلی کافمن در نهایت رویایی که برای بیننده آماده کرده را به شکل عجیبی سرسری به پایان می‌رساند. پایان‌بندی فیلم که بیشتر اتفاقات اصلی داستان هم در آن رخ می‌دهند ملال آور نیست بلکه آن‌قدر با سرعت بالا پرداخته می‌شود که هم مخاطب ممکن است خطی که تا الان از داستان دنبال کرده را از دست بدهد و هم فرصت شخصیت‌پردازی کاراکترها در این اتفاقات مهم گرفته می‌شود.

در واقع کافمن به‌جای آن که بخواهد اتفاقات کتابی که با الهام از آن این فیلم را ساخته بازگو کند، دست به استفاده از سورئالیسم برای بازگو کردن پایان‌بندی فیلم می‌زند. مشکل اینجاست که نتیجه کار آن‌قدر سریع و عجیب‌وغریب شده که اصلا نمی‌شود با اصلی‌ترین نکته کتاب که بخش طوفانی پایان آن است ارتباط برقرار کرد.

I'm Thinking of Ending Things می‌توانست بار دیگر نبوغ چارلی کافمن را نشان می‌دهد و هنوز هم ویژگی‌های مثبت زیادی از کارهای سابق این فیلم‌نامه‌نویس شناخته شده به ارث برده اما مشکل آنجاست که پرداخت ضعیف در انتهای داستان و گیر کردن فیلم روی نوار تکرار در بخش میانی باعث می‌شود که بسیاری نتوانند از تماشای این فیلم لذت ببرند یا حداقل نکته‌ای که کارگردان می‌خواست آن را بازگو کند را متوجه شوند.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (6 مورد)
  • Afsaneh
    Afsaneh | ۱۵ آذر ۱۳۹۹

    داداش تو واقعا نفهمیدی فیلمو
    این چرت و‌پرتایی که گفتی چی بود اخه
    اصلا فیلم این نبود
    کی به تو قلم نوشتن داده
    و‌تریبون تولید محتوا اخه

  • Hamid
    Hamid | ۹ آبان ۱۳۹۹

    مرور خاطرات که نیست. یه جورایی مرور حسرت ها و فرصت سوزی ها و استعدادهای تلف شده س. فقط نه اونجوری که اتفاق افتادن. اونجوری که شخصیت اصلی دلش میخواسته اتفاق بیوفتن.

  • N&K
    N&K | ۲۸ مهر ۱۳۹۹

    خوش ساخت بود ولی زیاد خوشم نیومد.
    اینم ظاهرا شده یکی دیگه از اون فیلم های مورد علاقه قشر روشنفکر اهل سینما که هرکی علاقه نداشته باشه میشه جزو "عوام" بی سواد. شاید راست بگن. شاید هم چیزی جز یه زباله پست مدرنیستی دیگه نیست که چندین تم مهم عمیق فلسفی رو در خودش جا داده که هرکدوم نیاز به بررسی موشکافانه دارن و فیلمساز بدش هم نمیومده به شکل متنی هم یه خورده فضیلت فروشی کنه و هر منتقدی هم قراره تفسیر متفاوت خودش رو داشته باشه.
    به عقیده من فیلم رو زیادی سنگین کرده بود با تم های مختلف و در حالی ظاهرا یه مضمون واحد و اصلی (روابط بین زن و مرد و تأثیر زمان, االبته فکر کنم!) وجود داشت بازم زیاد از اون شاخه به این شاخه میپرید, مثلا اول از دیدگاه زن داستان از مردسالاری انتقاد میشه و شخصیت مرد اصلی رو ضعیف و نامطمئن نشون میده بعد اما تو سکانس رقص نگاه سبملیکش به رابطه کهن الگویی زن و مرد یه نگاه کلاسیک مرد سالارانه هست. بعد دوباره اون خوک رو داریم و بعد دوباره آوازخوانی مرد داستان درباره آرزو هاش.
    به شخصه از فیلم هایی که مجبورت میکنن فکر کنی و تفسیرشون کنی بدم نمیاد ولی حتی تو نمونه هایی مثل مادر آرنوفسکی هم گاهی حس میکنی یه چیزایی رو همینطوری (بگیم برای قشنگی) گذاشته تو فیلم که حالا میخواد هدف رسوندن منظوری باشه که فقط داور فلان جشنواره میگیره یا شوکه کردن بیننده و ... لحظات زیاد این شکلی ای در فیلم وجود داره.
    نشستن پای فیلم هم به شدت مشکله, اگه هدف فیلمساز رفتن رو اعصاب بیننده بوده موفق شده چون چندین بار در طول فیلم زمان رو نگاه کردم.
    در کل بنظرمن فیلم های بهتری با این مضامین وجود دارند. از این زیاد لذت نبردم.

    • Hamid
      Hamid | ۹ آبان ۱۳۹۹

      ع

    • Hamid
      Hamid | ۹ آبان ۱۳۹۹

      محض اطلاعتون دختر تو فیلم ساختهء ذهن جیک هستش. ساختهء ذهن جیکِ پیرِ مستخدم مدرسه. دونستن اين موضوع كمك ميكنه تا متوجه بشيد اتفاقا برعكس برداشت شما، فيلم خيلى سر راست و قابل دركه. تم فلسفى نميدونم. ولى شخصيت هايى كه كافمن در مقام فيلمنامه نويس و بعدتر كارگردان خلق كرده فرويدى-يونگ‌ی هستن.

      • Maryo
        Maryo | ۱۶ آذر ۱۳۹۹

        میشه لطفا درمورد لین فیلم توضیح بیشتری بدید

مطالب پیشنهادی