گاهی ساخت یک ایده جذاب بر روی کاغذ حاوی نکات جالبی است که یک فیلمساز را مجاب به تولید آن میکند. اما همین ایده به ظاهر جذاب و خوب، گاهی در نتیجه تبدیل به اثری معمولی میشود. برای مثال گاهی ترکیب دو نماد سینمای وحشت چون بیگانه ریدلی اسکات و غارتگر جان مک تیرنان در یک فیلم، یک ایده فک انداز و دارای پتانسیل به نظر میرسد. اما نتیجه این ترکیب، آن چیزی نیست که خیلیها منتظر آن بودند.
به طور کلی دیدن یک کانسپت خوب بیننده را امیدوار و مشتاق به یک فیلم میکند، اما دلایل زیادی وجود دارد که باعث میشود فیلمها نتوانند به قول خود عمل کنند. از بازیگران بد گرفته تا فیلمنامههای تنبل و کارگردانی ضعیف. بسیاری از ایدههای عالی پس از عبور از خط تولید هالیوود هدر رفتهاند و این چیز تازهای نیست. اما حالا در این لیستِ مورد نظر ما چند فیلم وجود دارد که از چنین پتانسیل بزرگی برخوردار بودهاند، اما نتیجه صرفاً یک اثر متوسط یا هدر رفته شده است.

Lucy
فیلم لوسی بر اساس این نظریه که انسانها فقط از 10٪ از تواناییهای مغز خود استفاده میکنند بنا شده است. در واقع لوسی بررسی میکند اگر ما بتوانیم از 100٪ توانایی مغزمان استفاده کنیم چه اتفاقی میافتد. فیلم لوسی با این ایده جالب خود و همچنین بازی ستارهای چون اسکارلت جوهانسون در نقش اصلی، با امیدی بسیار زیاد توسط لوک بسون تولید شد.
بدون شک شروع فیلم لوسی بسیار جذاب و دیدنی است، چرا که شخصیت لوسی با مصرف دارویی خاص، از تواناییهای ذهنی و جسمی برتری برخوردار میشود که عملاً او را به ابرقهرمانی با قدرت تله پاتی تبدیل میکند. اما متأسفانه تمام ایده جالب فیلم در همین چند جمله خلاصه میشود.
بعد از نمایش فیلم لوک بسون اذعان میکند، ایده اصلی این بوده است که فیلم در نیمه اولش چیزی مشابه لئون حرفهای باشد، و در نیمه دوم ترکیبی از تلقین و ادیسه فضایی. در واقع همین توضیح میدهد که چرا فیلم بعد از یک شروع طوفانی تبدیل به یک اثر عجیب و متوسط میشود. اگرچه این فیلم از نظر تجاری موفقیت آمیز بود، اما بسیاری از تماشاگران و منتقدانِ فیلم از پایان کار مضحک آن راضی نبودند.

Warcraft
مجموعه عظیم Warcraft یک فرنچایز از بازیهای ویدیویی، رمان و دیگر رسانههای متعددی است که توسط Blizzard Entertainment ایجاد شده است. این مجموعه در دنیایی فانتزی قرار گرفته و بر نژادهای مختلف درون آن مانند انسانها، اورکها، ترولها، کوتولهها و اِلفها تمرکز دارد. گسترشهای متعدد این جهان فانتزی باعث شده است که سری Warcraft به عنوان یکی از محبوبترین بازیهای استراتژی در همه زمانها معرفی شود.
وارکرافت با وجود چنین پتانسیل بزرگی در جهان سازی و محتوا و همچنین طرفدارانی خاص و فراوان میتوانست به مهمترین اثر سینمای برگرفته از بازیهای ویدیویی تبدیل شود. اما فیلم آن با وجود تبدیل شدن به پر درآمدترین اقتباس از بازیهای ویدیویی، به محبوبیت و موفقیت حیاتی بازیهایش دست نیافت.
این فیلم با یک طرح پیچیده که سعی دارد داستانی را در مورد چگونگی آغاز جنگ بین انسانها و اورکها بیان کند شروع میشود، و این در حالی است که فیلم همچنین سعی در ترکیب عناصر افسانههای وارکرفت نیز دارد. این پیچیدگی منجر به نمایش بسیاری از موضوعات شد که فقط طرفداران بازی میتوانستند آنها را درک کنند. همین ساختار نامنظم در قصه گویی و اجرا باعث شد تا وارکرافت نیز به یک اثر فانتزی با پتناسیل بالا تبدیل شود که در اجرا کاملاً حیف شده است.

The League Of Extraordinary Gentlemen
آلن مور یکی از مشهورترین نویسندگان کتاب های کُمیک در نسل خود برای آثاری مانند واچمن، وی فور وندتا و بتمن بوده است که در آثار زیادی مورد اقتباس قرار گرفتهاند. یکی از نوشتههای کمیک او مجموعه انجمن نجیب زادگان عجیب بود که در ابتدای قرن ۲۱ تبدیل به یک اثر سینمایی شد.
این کمیک بر روی مجموعه قهرمانان دوران ویکتوریایی با فناوری استیمپانک متمرکز بود. مانند اکثر کارهای مور، این داستان نیز به جنبه تاریک شخصیتهای آن مانند آقای هاید، مرد نامرئی و سرآمد آنها، آلن کوارترمین، توجه ویژه کرده بود. به همین منظور طرفداران کمیک مطمئن بودند که اگر فیلم به مطالب اصلی وفادار بماند، موفقیت بزرگی به دست میآورد. در سال های اخیر حرف از یک بازسازی بوده اما تاکنون چنین عملی رُخ نداده است.
اما متأسفانه این فیلم آنقدر فاصله عظیمی با منبع اقتباس خود دارد، که هیچ گونه نکته مثبتی برای طرفداران این کمیک باقی نمانده است. مسائل منفی عمده بر سر تولید این فیلم و انتخابهای بد تیم بازیگری منجر به یک شکست تجاری و خداحافظی بازیگری چون شان کانری از دنیای سینما شد.

Chappie
پس از ساخت چندین فیلم کوتاه، نیل بلومکمپ نویسنده و کارگردان آفریقایی با اولین فیلم بلند خود District 9 که بر اساس یکی از داستانهای کوتاهش ساخته شده بود، به شهرت رسید. فیلم بعدی او، الیسیوم یا بهشت، آنچنان موفقیت آمیز نبود، اما توانایی او را در ساخت داستانهای جالب و جذاب در یک فضای علمی تخیلی واقع گرایانه را بیشتر نشان داد.
اما فیلم چپی در ظاهر یکی دیگر از آثار خاص و ایدههای جالب بلومکمپ به نطر میرسید. چپی نیز بر اساس یکی دیگر از داستانهای کوتاه این کارگردان شکل گرفت بود. فیلم داستان رباتی هوشمند و پلیس مانند را در ژوهانسبورگ آفریقای جنوبی روایت میکرد که توسط گانگسترها اسیر میشود و سبک زندگیاش دچار تغییر میشود.
اما آنچه که به نظر یک فیلم علمی تخیلی جدید و جالب به نظر میرسید، تلاش دیگری توسط این کارگردان است که سعی میکند حرفی معنی دار بزند، بدون اینکه وسیلهای برای گفتن آن به روشی جذاب داشته باشد. در پایان، Chappie چیزی بیش از یک مخلوط گیج کننده از عناصر علمی تخیلی و اکشن، با داستانی که منطق را بیش از یک بار از پنجره بیرون میاندازد نیست.

The Monument Men
فیلمهای زیادی وجود داشته است که حوادث واقعی جنگ جهانی دوم را به تصویر میکشد، اما هیچ یک از آنها کاملاً شبیه داستان مردان آثار یادبود نیست، به همین دلیل بسیاری از افراد با دیدن خلاصه این اثر به دیدن آن امیدوار شدند.
این فیلم درباره گروهی از مردان است که در جریان جنگ جهانی دوم از طرف دولت رزولت مامور میشوند تا به آلمان رفته و چند قطعه هنری ارزشمند را بدست بیاورند و به صاحبان اصلی شان بازگردانند.
خلاصه داستان جالب و بازیگران بزرگی چون جورج کلونی، مت دیمون، جان گودمن و بیل مورای را در نظر بگیرید، این اثر برای دیده شدن و موفقیت ساخته شده بود، اما نتیجه آن چیزی که ما انتظار داشتیم نشد. کلونی اعتراف کرد که از شنیدن عدم موفقیت این فیلم در گیشه و استقبال متفاوت و منفی منتقدانش از فیلم دلش شکسته است.
اما مشکل عمده این اثر فیلمنامه ضعیف و شخصیتهای یک بعدی آن بود. پتانسیل فراوان فیلم در ایده اولیه جا مانده بود و جرج کلونی فیلمی معمولی و بدون جذابیت ظاهری را برای بینندگاه تولید کرده بود.

Alien Vs Predator
ایده ترکیب این دو نماد سینمای وحشت و علمی تخیلی حداقل روی کاغذ به نظر یک پیروزی آسان به نطر میرسید. دو فیلم بیگانه و غارتگر یک وحشت فرازمینی بودند که هر کدامشان در اکوسیستم مربوط به خود یک انفجار از ایده و اجرای درست به حساب میآمدند.
با توجه به محبوبیت این دو اثر، ترکیب ایده تقابل زنومورف وحشتناک با آدمکش فضایی که کماندوهای حرفهای را چون انسانهای آماتور پاره میکرد، چیزی جذاب به نظر میرسید. اما پُل دبلیو اس اندرسون چنین پتانسیل بالایی را به یک اثر افتضاح تبدیل کرد. تنزل فیلم از بلاکباستر دیدنی به یک فیلم درجه B، با بازیگرانی بد و کارگردانی وحشتناک و فقدان صحنههای جذاب اکشن، حاصل این ایده به ظاهر خفن شد.

Batman v Superman: Dawn of Justice
تقابل بتمن و سوپرمن شاید تنها مسابقه ابرقهرمانی بود که همه منتظر دیدن آن بودیم. بیش از بیست سال از این رویارویی رد سینما صحبت میشد. تصور کنید یک بیگانه روئینتن چون سوپرمن در برابر ثروتمندترین مرد شهر گاتهام یعنی بتمن قرار بگیرد. بدون شک دیدن این تقابل بر پرده سینما یک اتفاق خاص و مهم بود.
پیش از این اثر، شخصیت بتمن و سوپرمن در آثار زیادی به صورت انفرادی حضور داشتند، اما ساخت یک کراس اوور با چنین تقابلی کاملاً جذاب و بکر به نظر میرسید. زک اسنایدر قول داده بود این اثر در زمان اکرانش به رویداد سینمایی سال تبدیل شود، اما نتیجه آن چیزی که همه منتظرش بودند نشد.
فیلم به جای اینکه طرح خاصش را به شعاری حماسی تبدیل کند، آن را به یک آشفتگی کامل از منظر کارگردانی، اکشن و کاراکتر تبدیل کرد. برای بسیاری از افراد، زک اسنایدر بهترین کارگردان کمیک است زیرا در واقع فیلمهای خود را مانند کتابهای کمیک نشان میدهد. اما بتمن و سوپرمن به کلی این تصور را به ورطه نابودی کشاند.

The Invention of Lying
تصور کنید هر دروغی که گفتید توسط همه اطرافیانتان باور میشود. علاوه بر اینکه این موضوع رویای خیالی دونالد ترامپ است، مطمئناً یک پیش فرض عالی برای یک فیلم نیز ایجاد میکند. اختراع دروغ یک فیلم کمدی رمانتیک است که دنیایی بدون دروغ را به تصویر میکشد که در آن، نقش اصلی فیلم یعنی ریکی جرویس تحت فشار شرایط زندگی، دروغ را اختراع میکند.
اختراع دروغ نیز در حد ایده گیر میکند، و نمیتواند به چیزی که پتانسیل آن را دارد تبدیل شود. مشکل اساسی این فیلم اهداف بسیار کوچک فیلمنامه آن است. در واقع کلیت فیلم معطوف به آرزوها و خواستههای شخصیت اصلی آن میشود. بنابراین فیلم به یک اثر کوچک با ایده ای بزرگ بدل میشود که نمیتواند حرف ویژهای بزند.

Jumper
وقتی ایده فیلم جهنده اعلام شد، همه منتطر یک اثر اکشن بودند که شخصیتهای آن قادر به طیالارض (به نوعی دورنوردی گفته میشود که در آن فاعل با اتکا به اراده خویش بدون حرکت در مکان منتقل میشود) میشوند. بدون شک این ایده پتانسیل یک فیلم علمی تخیلی مفرح و مهیج را داشت.
اما متأسفانه جهنده نیز تجربه کاملاً حیف شده از یک ایده جالب است. یکی از مشکلات اساسی فیلم این است که برای تعیین واقعی قوانین این سفر ماورایی زمان کمی در نظر گرفته است. این ایراد باعث میشود که بیننده از همان ابتدا گیج شود. مفاهیم فلسفی از قبیل سفر در زمان و مکان بدون پرداخت مناسب نتیجه جالبی به جای نمیگذارند و فیلم جهنده نیز دچار همین مشکل عمده است.

Limitless
قرصی را تصور کنید که به شما امکان دسترسی به 100٪ از تواناییهای مغزتان را میدهد. به تمام احتمالات بی انتهایی که به همراه خواهد داشت فکر کنید، چیزهایی که میتوانستید به دست آورید و قبلاً از دسترس خارج شده بودند. حالا با وجود چنین ایده خفنی در فیلم نامحدود، باید گفت که این اثر حتی از 10٪ از پتانسیل خودش هم استفاده نمیکند.
«ادی مورا» نویسندهای ناموفق است که «لیندی» دوست دخترش، به تازگی او را به دلیل اینکه آدم بدرد نخوری است ترک کرده. ادی خود را در تمام امور زندگی شکست خورده میپندارد و امید به بهتر شدن اوضاع ندارد. ادی بهطور اتفاقی به دارویی دست پیدا میکند که او را قادر میسازد از ۱۰۰٪ تواناییهای مغز خود استفاده کند؛ ادی به تدریج پی میبرد که با استفاده از این قدرت میتواند دست به کارهای بزرگتری بزند و نویسندگی را رها میکند.
فیلم های خوش ایدهای مانند نامحدود از مفاهیم خود برای کشف شکافهای عمیق فلسفی استفاده میکنند. اما نامحدود دوست دارد بدون اینکه در واقع معنی هر یک از حرفهایش را بداند، کلمات پر سر و صدایش را به سوی بیننده پرتاب کند. به طور قطع فیلم نامحدود یک فرصت هدر رفته عظیم با قهرمانی ضعیف و حیف شده است.
اولا ممنون از مقاله مفیدتون
۲ اقا فیلم بتمن در برابر سوپر من از بیخ مشکل داشت
فقط اونحاش که بتمن به جای اینکه نقشه بکشه برا سوپرمن داشت بارفیکس میرفت و دمبل میزد خخخخخ
bvsرو خودم منتظرش بودم ولی واقعا اصلا حتی استاندارد های تو کمیک بتمن رعایت نشده بود مهمترین مثالش این بود که جعبه رو کوبید تو سر اون یارو پخش پاشید رو دیوار
با حرفتون درمورد چپی موافق نیستم انصافا فیلم خوبی بود و ازش لذت بردم اما بیشتر از همه با bvs موافق بودم. واقعا این فیلم اگر فاجعه بارترین فیلم ابرقهرمانی تاریخ به حساب نیاد مقام دوم رو به خودش اختصاص میده. فرق دی سی و مارول هم همینه مارول از پتانسیل هاش تا ته استفاده می کنه و دی سی هدرشون میده. اگه این فیلم خوب ساخته میشد احتمالا جای اونجرز اندگیم الان این پرفروش ترین فیلم تاریخ بود
ممنون به خاطر مقاله ی خوبتون 👌
این فیلما واقعا حیف شدن .
ممنون بابت مقاله
وارکرافت خیلی حیف شد
البته شایعه شده میخوان فیلم آرتاس (یکی از شخصیت های وارکرافت) رو با بازی هنری کویل بسازن
با فیلم چپی موافق نیستم و یکی از بهترین فیلم هایی بود ک دیده بودم.
توی یک سایت دیگه هم لیستی تقریبا با همین مضمون دیدم ک فیلم مورد عجیب بنجامین باتن توی لیست بود! درصورتی ک ب نظر من اون فیلم فوق العاده بود.البته من فقط نظر شخصیمو گفتم.ممنون
“علاوه بر اینکه این موضوع رویای خیالی دونالد ترامپ است”
?Wtf was that
البته معلومه که این مقاله ترجمس
خوشبختانه فیلم های عمو از تمام پتانسیل هاشون به نحو احسن بهره می بردند😉
مقاله جالبی بود ممنون