ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

نگاهی به فرنچایز Predator
فیلم و سریال

نگاهی به فرنچایز Predator | تلفیق دو ژانر جذاب

یکی از محبوب‌ترین فرنچایز‌های ژانر اکشن که اگر دقیق شویم کلاژ‌ی‌ است از ژانر وحشت و علمی‌تخیلی، فرنچایز «غارتگر» (Predator) است. این فرنچایز در طول ۳۳ سال حیات خود چندین فراز و نشیب را تجربه ...

امیر پریمی
نوشته شده توسط امیر پریمی | ۵ مرداد ۱۴۰۱ | ۱۳:۴۹

یکی از محبوب‌ترین فرنچایز‌های ژانر اکشن که اگر دقیق شویم کلاژ‌ی‌ است از ژانر وحشت و علمی‌تخیلی، فرنچایز «غارتگر» (Predator) است. این فرنچایز در طول ۳۳ سال حیات خود چندین فراز و نشیب را تجربه کرده است. از دنباله‌ها و نیمه ریبوت‌هایی که سعی کرده‌اند فرنچایز را به مقصدهای جاه‌طلبانه و جدید برسانند بگیرید، تا اسپین‌آف‌های گاهی شرم‌‌آور. اما Predator با وجود تمام این پستی بلندی‌ها همچنان یک فرنچایز محبوب و دوست‌داشتنی باقی مانده است. حالا بیایید در این مطلب ویجیاتو با هم نگاهی به فراز و نشیب‌های فرنچایز Predator داشته باشیم.

آرنولد در Predator

شروعی جذاب

آرنولد شوارتزنگر با حضور در آثار مطرحی چون «کونان ویرانگر»، «نابودگر» و «کماندو»، تا قبل از حضور در فیلم Predator یک ستاره بزرگ و پُرکار بود. بنابراین، وقتی تهیه‌کنندگان «غارتگر» برای هم‌کاری در این پروژه به سراغ او رفتند، ابتدا با کمی بی‌میلی روبه‌رو شدند. اما در نتیجه آرنولد با کمی بازار گرمی در نهایت به این پروژه پیوست.

جالب است بدانید فیلم کلاسیک «غارتگر» ابتدا با طرح یک شوخی و پارودی از روی فیلم‌های راکی نوشته شده بود. با این استدلال که فیلم اول ابتدا دیده خواهد شد و سپس با آمدن دنباله‌ها، قهرمان فیلم مجبور به مبارزه با بیگانه‌ها می‌شود. اما در نهایت، فیلم‌نامه‌نویسانِ کار یعنی جیم و جان توماس تکه‌هایی از ایده‌ی اولیه را برداشتند و آن را به شکلی دیگر توسعه دادند.

این فیلم قبل از دریافت نام Predator با عنوانی دیگر در حال تولید بود. در واقع نام اولیه‌ی این اثر Hunter یا شکارچی بود. با این اوصاف فیلم «غارتگر» در سال ۱۹۸۶ مراحل تولید خود را تحت هدایت جان مک‌تیرنان گذراند، و تبدیل به اثر محبوبی شد که امروزه آن را به عنوان یکی از بهترین فیلم‌های اکشن علمی‌تخیلی می‌شناسیم.

فیلم اول فرنچایز Predator اثری است که در دوران قهرمانان خُشک عضلانی با سلاح‌های بزرگ و قدرتمند، توانست خود را با ایده‌ای جالب و تخیلی به جهان معرفی کند. از طرفی دیگر روش تعریف حضور یک بیگانه‌ی قاتل در سیاره‌ی زمین خودبه‌خود تبدیل به عنصری ماندگار در تاریخ سینمای اکشن علمی‌تخیلی شد.

آرنولد شوارتزنگر

نکته جالب در مورد بیگانه‌ی فیلمِ «غارتگر» این بود که این‌گونه‌ی فضایی به محیط‌های گرم جذب می‌شود، اما چالش شکار کردن جالب‌ترین شاخصه‌ی این بیگانه‌ی قاتل است. از سویی دیگر این گونه‌ی شکارچی همیشه به دنبال کسب غرور است. همچنین این بیگانگان اکثر اوقات به دنبال خطرناک‌ترین طعمه ممکن می‌گردند.

فیلم اول فرنچایز با طراحی چنین جزئیاتی در طرف بیگانه، و خلق یک قهرمان عضلانی قدرتمند در طرف انسانی، توانست تبدیل به یک فیلم ماندگار شود. همچنین نباید از کارگردانی خوب مک‌تیرنان نیز به راحتی عبور کرد. این فیلمساز استاد تولید آثار اکشن تاریخ‌ساز است و «غارتگر» نیز یکی از این موارد است. جان مک تیرنان یکی از تنها نمونه‌های ماندگار فیلم‌‌سازی اکشن «سیاره‌ی هالیوود» است.

با نگاهی به سکانس فینال فیلم اول که در آن آرنولد گِل‌آلود در لحظاتی پُر تنش به جنگ شکارچی قاتل می‌رود فکر کنید، تا متوجه کار عالی فیلم‌ساز این اثر شوید. قسمت اول «غارتگر»، سینمای اکشنِ خالص در کارآمدترین و جذاب‌ترین شکل ممکن بود. با ترکیب یک فیلم اکشن شوارتزنگری با یک بیگانه‌ی تخیلی، هماهنگی عجیب و شگفت‌انگیزی در اثر شکل گرفته، به این ترتیب که نه قهرمان اکشن و نه موجود بر دیگری برتری ندارند.

Predator

با وجود این که فیلم اول «غارتگر» در واقع داستانی نبود که خواهان دنباله باشد، اما این اتفاق در دهه‌ی نود میلادی رُخ داد. علت اصلی این عمل، موفقیت تجاری فیلم اول در گیشه بود. این اثر توانست در سال ۱۹۸۷ به ۹۸ میلیون دلار فروش خالص دست پیدا کند. اما آنچه طرفداران این فیلم به عنوان دنباله دریافت کردند Predator 2 در سال ۱۹۹۰ بود. یک فیلم بلاک‌باستری با ارتباطی تقریباً صفر با نسخه‌ی اورجینال.

در این دنباله، آرنولد شوارتزنگر به دلیل اختلاف در مبلغ قرار دارد حاضر به تکرار نقش شخصیت داچ در فیلم اول نشد و همچنین جان مک‌تیرنان نیز جای خود را به استفان هاپکینز روی صندلی کارگردانی داد. دنباله‌ی فیلم «غارتگر» میدان نبرد بیگانه‌ی شکارچی را تغییر داد. و این یعنی بیگانگان از جنگل وارد منظره‌ی شهری لس‌آنجلس شدند. ورود این شکارچی فضایی به درون محیط شهری در طول یک موج گرمای شدید با درگیری گروه‌های خشن مافیایی و پلیس نیز ترکیب شد.

شکارچی فضایی در این قسمت، شروع به کشتن انسان‌ها در کوچه خیابان‌ها می‌کند، و در وسط این ماجرا ستوان مایک آر هریگان با بازی دنی گلاور نیز درگیر حل ماجرا می‌شود. هرچند گلاور به طور واضح یک قهرمان بسیار متفاوت از شوارتزنگر است، اما علاقه‌ی هر دو به سلاح‌های بزرگ وجه اشتراک آن‌ها است.

Predator 2

این دنباله با وجود تفاوت‌های داستانی و البته تفاوت عمده در تیم تولید، هم از سوی منتقدان کوبیده شد و هم از جانب تماشاگران چنان که باید تحویل گرفته نشد. در واقع فیلم «غارتگر۲» (Predator 2) نوعی دنباله‌ی هالیوودی است که فقط باید ساخته می‌شد. البته این بدان معنی نیست که «غارتگر۲» به‌طور کامل اثر مشکل‌داری است. چرا که این فیلم به عنوان یک دنباله‌ی بلاک‌باستری در تمام ابعاد مورد نظر یک فیلم اکشن تخیلی گسترش پیدا کرده بود.

کارگردانی هاپکینز نیز شاید به اندازه‌ی مک‌تیرنان جالب نباشد، اما او حداقل زیبایی چشمگیری را در فضای شهری ایجاد می‌کند، موضوعی که باعث خلق لحظات سرگرم‌کننده در فیلم شده‌اند.

با این وجود فرنچایز غارتگر بعد از این دنباله به یک خواب زمستانی فرو رفت. هرچند همیشه حرف از ادامه و گسترش آن وجود داشت. از این گذشته، فیلم «غارتگر۲» (Predator 2) شامل یک شات با سر یک زنومورف بود که سال‌ها گمانه‌زنی‌ها را در مورد امکان فیلمِ کراس‌اور برای این فرنچایز باز نگه داشت، و بعد‌ها این اتفاق افتاد.

Predator 2

کراس اورهای بیگانه محور

شاید جالب باشد بدانید که ایده‌ی تقابل بیگانه علیه غارتگر نزدیک به یک سال قبل از انتشار «غارتگر۲» (Predator 2) مطرح شده بود. زیرا این ایده ابتدا در قالب کتاب‌های مصور راه‌اندازی و سپس مورد توجه عموم قرار گرفت. نزاع بین دو موجود فرازمینی بدون شک موضوع جالبی‌ است. بنابراین تولید چنین فیلمی نیز بر روی کاغذ نکته‌ی پرطرفداری به نظر می‌رسید.

با این اوصاف شخص Paul W. S. Anderson پس از موفقیت در تولید اولین فیلم رزیدنت اویل قرارداد کارگردانی «بیگانه علیه غارتگر» را امضا کرد. رزومه‌ی این فیلمساز شامل آثار اکشنی چون «افق رویداد»، «مورتال کامبت» و «سرباز» در دهه‌ی نود میلادی بود. علی‌رغم این واقعیت که مشخص شده بود شکارچیانِ فرنچایز غارتگر آب و هوای گرم‌تری را ترجیح می‌دهند، اما ماجراجویی گروه، این فیلم را به قطب جنوب کشاند تا یک راز باستانی را کشف کنند.

Alien vs. Predator

بدون شک فیلم‌نامه‌ی این اثر یکی از بکر‌ترین ایده‌های موجود را به یکی از بدترین طرح‌های ممکن بدل کرد. تقابل شکارچیان فضایی با زنومورف‌ها در یک برخورد آیینی که انسان‌ها نیز تنها نقش یک طعمه را در این میان ایفا می‌کنند - یکی از بد فُرم‌ترین و شلخته‌ترین فیلم‌نامه‌های تاریخ سینمای علمی‌تخیلی را شکل داده است.

قابل ذکر است، این فیلم اولین عنوان در فرنچایز است که شکارچیان را به عنوان شخصیت‌های اصلی به تصویر می‌کشد، زیرا آن‌ها در نتیجه‌ی از کنترل خارج شدن شرایط زنومورف‌ها با دانشمندان و مزدوران همکاری می‌کنند. «بیگانه علیه غارتگر» در نهایت هم در داخل و هم در خارج از کشور ایالات متحده با شکست مواجه شد و در پایان کار خود ۱۷۲میلیون دلار درآمد کسب کرد، اما همه از این کار راضی نبودند.

Alien vs. Predator

منتقدان نه تنها با نقد‌های تند دل کارگردان این فیلم را کباب کردند، بلکه خیلی‌ها به سرعت از درجه‌بندی سنی فیلم نیز شکایت کردند - زیرا دو موجود بیگانه‌ی این اثر همیشه در دنیای خودشان در اوج خشونت بودند. اما تقابل این دو در یک فیلم مشترک آن‌ها را در بسته PG-13 قرار داد. هرچند استودیو سازنده‌ی فیلم سه سال بعد، با تولید «بیگانه علیه غارتگر: آمرزش‌خوانی»، تلاش کرد تا با پیگیری این مسئله را حل کند، اما با این وجود هم فیلم جدید کاملاً درست پیش نرفت.

در نهایت کمپانی فاکسِ آینده، دو برند قدرتمند خود را در اختیار برادران استراس قرار داد. برادرانی که قبل از آن تنها کارگردانی کنسرت‌های مختلف را برعهده داشتند. در واقع «بیگانه علیه غارتگر: آمرزش‌خوانی» اولین فیلم سینمایی بلند آنها به حساب می‌آمد. دلیل اصلی استخدام آن‌ها این بود که برادران استراس بنیانگذاران شرکت جلوه‌های تصویری Hydraulx بودند و با این تخصص، آن‌ها می‌توانستند بدون کاهش ارزش فنی تولید، به پایین نگه‌داشتن بودجه کار نیز کمک کنند. متأسفانه، نتایج حاصل از «بیگانه علیه غارتگر: آمرزش‌خوانی» نشان می‌دهد که احتمالاً انتخاب این دو توسط فاکس تصمیم درستی نبوده است.

Alien vs. Predator: Requiem

این فیلم به طرز عجیبی به اولین عنوان در مجموعه‌ی «غارتگر»(Predator) تبدیل شده که در آن داستان به شکل نامفهومی بسیار پوچ و بی‌ارزش است. وجود موجودی نیمه زنومورف نیمه شکارچی در این فیلم نه تنها جالب از کار درنیامد بلکه ماهیت جذاب این موجودات را نیز زیر سوال برد.

شاید بشود این فیلم را به خاطر فضای اغلب تینیجری و عریانش یک اسپین‌آف افتضاح برای American Pie دانست تا فرنچایز «غارتگر». با این اوصاف فیلم مورد بحث به عنوان یک فاجعه ثبت شد و همچنان عنوان بدترین نسخه در هر یک از دو فرنچایز غارتگر و بیگانه را یدک می‌کشد.

دوران مدرن فرنچایز

فیلم افتضاح «بیگانه علیه غارتگر: آمرزش‌خوانی» دنیا را به آتش نکشید، اما حداقل باعث الهام بخشیدن به نسل جدید عناوین فرنچایز Predator شد. افراد حاضر در کمپانی فاکس تشخیص دادند که هنوز پتانسیل‌های زیادی در این برند وجود دارد. این همان چیزی است که منجر به همکاری با Troublemaker Studios و رابرت رودریگز فیلم‌ساز شد.

جالب است بدانید رودریگز فیلمنامه Predators را در سال ۱۹۹۴وقتی که فیلم دوم خود را با نام Desperado فیلمبرداری می‌کرد، نوشته است. اما این رویکرد و ایده او رد شد زیرا استودیو معتقد بود که تولید چنین سناریویی در آن سال‌ها هزینه زیادی خواهد داشت. اما دنیای فیلم‌سازی طی پانزده سال تغییرات زیادی کرد و بنابراین فرصت جدیدی به این فیلم‌ساز داده شد تا چشم‌انداز خود را از یک فیلم Predator خلق کند.

Predators

با تهیه‌کنندگی رودریگز، الکس لیتواک و مایکل فینچ نسخه‌های جدیدی از فیلمنامه‌ی اولیه او را نوشتند و وظایف کارگردانی نیز به نیمرود آنتال سپرده شد. همانطور که حتماً می‌دانید، Predators برای اولین بار فرنچایز را از زمین می‌گیرد و در آن یک گروه جذاب شامل آدریان برودی، ماهرشالا علی، والتون گوگینز، دنی ترخو، لارنس فیشبورن و… را به سیاره شکارچی‌ها می‌برد.

این فیلم علاوه بر معرفی دنیای این موجودات، انواع مختلفی از شکارچیان، از جمله Trackers ، Falconers و Berserkers را نیز معرفی می‌کند. منطقه‌ی جنگلی این فیلم نیز به لطف گیاهان و جانوران وحشتناک ساکن در سیاره‌ی بیگانه به اندازه کافی از فیلم ۱۹۸۷ متمایز است. همچنین برخلاف فیلم‌های «بیگانه علیه غارتگر» (AvP)، شخصیت‌ها کاملاً مشخص و جالب هستند.

Predators

هرچند انتخاب بازیگران بسیاری از طرفداران را گیج و مبهوت کرده بود، اما با این وجود آدریان برودی کار خود را به عنوان شخصیت اصلی ادامه داد و قهرمان اکشن و خشنی را با شکوه کامل از دل نقشش بیرون کشید. این فیلم نقدهای متفاوتی را به دست آورد، اما مسئله بزرگتر آن زمانی بود که فیلم به سینماها آمد. زیرا این فیلم در سراسر جهان ۱۲۷.۲ میلیون دلار درآمد کسب کرد، اما این عملکرد چنان متوسط بود که تقریباً یک دهه‌‌ی دیگر فرنچایز را در حالت ایستا باقی گذاشت.

Predator

اما در نهایت نویسنده و کارگردان شین بلک که در واقع بازیگر اصلی فیلم ۱۹۸۷بود - نسخه‌ی جدید خود را در پاییز ۲۰۱۸ به سینماها تحویل داد. این فیلم نیز با تمام هیاهو و التهاباتش به فیلمی معمولی در فرنچایز بدل شد. فیلم بلک اثری اکشن با سرعت بالا، اغلب خنده‌دار و فوق‌العاده خونین است. اما از منظر داستانی حرفی برای گفتن ندارد.

Prey

در نتیجه با وجود تمام دنباله‌های بدون الهام، اسپین‌آف‌ها و نیمه ریبوت‌های معمولی در فرنچایز Predator، بازهم غارتگر در بین مردم جایگاه محکم خود را حفظ کرده است، آن هم به‌طور عمده بر اساس علاقه به نسخه اصلی این فرنچایز؛ این بود داستان پر فراز نشیب یک اثر ماندگار هالیوودی. اما حال باید منتظر ماند و دید فیلم پیش درآمد Prey ساخته‌ی دن تراختنبرگ این فرنچایز را به چه سمت و سویی خواهد کشاند.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید

مطالب پیشنهادی