ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

فیلم و سریال

تحلیل شخصیت بث هارمون _ گامبی وزیر

گامبی وزیر، یک مینی سریال درام و آمریکایی است که به تازگی در پلتفرم نتفلیکس پخش شده و در مقابل مخاطبان واکنش بسیار خوبی نسبت به این سریال داشتند. قطعا یکی از اصلی‌ترین دلایل محبوبیت ...

ایمان اکرمی
نوشته شده توسط ایمان اکرمی | ۳ دی ۱۳۹۹ | ۲۰:۲۹

گامبی وزیر، یک مینی سریال درام و آمریکایی است که به تازگی در پلتفرم نتفلیکس پخش شده و در مقابل مخاطبان واکنش بسیار خوبی نسبت به این سریال داشتند. قطعا یکی از اصلی‌ترین دلایل محبوبیت این سریال در کوتاه مدت، وجود شخصیت عمیق بث هارمون است. در ادامه این شخصیت را از جنبه عمیق روانشناسی بررسی و تحلیل می‌کنیم. با تحلیل شخصیت بث هارمون همراه ویجیاتو بمانید.

کنترل صفحه شطرنج، جبران عدم کنترل زندگی

بث هارمون دوران کودکی سخت و غیر قابل کنترلی داشته است. او در سن کم مجبور به تحمل رنج‌های زیادی بوده که خودش هیچ دستی در آن نداشته و نمی‌توانست این سختی‌ها و رنج‌ها را کنترل کند.

درواقع او مثل یک تماشاگر مسابقه فوتبال بوده؛ در مسابقه فوتبال، تماشاگران گاهی اضطرابشان از بازیکنان هم بالاتر می‌رود، به این دلیل که تماشاگران نمی‌توانند تغییری در وضعیت بازی ایجاد کنند و صرفا باید تماشا کنند و حرص بخورند.

درست مثل شخصیت بث که در دوران کودکی صرفا تماشاگر مجموعه‌ای از اتفاقات ناگوار از جمله مرگ مادرش بوده و در واقع او هیچ کنترلی روی زندگی خود نداشته؛ این موضوع ذهن کودکانه‌اش را بدجوری دچار عذاب کرده است.

در نهایت او وارد یتیم خانه می‎شود؛ جایی که باید یکسری قوانین ناخواسته را رعایت کند، بدون اینکه به آن‌ها باور داشته باشد. او همواره به خاطر از دست رفتن کنترل زندگی خود، افسرده و ناراحت است.

اما زمانی که وارد زیرزمین می‌شود و در آن فضای خفقان و بسته، یک پیرمرد را درحال بازی کردن با مهره‌هایی روی یک صفحه می‌بیند، ذهنش شروع به پویایی در می‌آید و این آغاز یک سفر است.

او در وهله اول با صفحه شطرنج آشنا شد؛ یک صفحه کوچک که به چندین مربع کوچک‌تر تقسیم شده است. او با دیدن صفحه شطرنج و مهره‌هایش که توسط آقای شایبل هدایت می‌شد، به این فکر افتاد که چه فرمانروایی جالب و کوچکی!

بث شروع به یادگیری شطرنج کرد؛ زیرا قصد او کنترل و فرمانروایی یک ناحیه، هرچند کوچک بود. او به خاطر کنترل نداشتن روی زندگی، عقده بزرگی درونش شکل گرفته بود که باید در هر صورت تخلیه می‌شد.

او تمام تلاشش را کرد تا این کنترل را بدست آورد و بتواند به نوعی عدم کنترلش روی زندگی را جبران کند. از رفتار او چه در کودکی و چه در بزرگسالی متوجه می‌شویم که هدف او از شطرنج بازی کردن، نه سرگرمی است و نه تقویت حافظه، بلکه حکومت است.

اگر مواقعی را که او از حریفانش می‌باخت بازنگری کنید، متوجه می‌شوید که استرس عجیبی سراسر وجود بث را فرا می‌گرفت و بدجوری عصبی می‌شد. به قول خودش که در مصاحبه گفته بود، او در صفحه شطرنج احساس امنیت می‌کند زیرا کنترل کاملی در آن دارد؛ اما زمانی که می‌بازد و این کنترل را از دست می‌دهد، احساس امنیتش از دست می‌رود و خاطرات بد دوران کودکی از جلوی چشمانش می‌گذرد. او بعد از هر باخت به شدت افسرده می‌شود و اعتماد به نفسش پایین می‌آید.

نتیجه: با گذشت زمان و آشنایی بث با عناصر زندگی از جمله رفاقت، هوس، عشق، رقابت و دیگر عناصر فلسفی و وجودی، متوجه این موضوع شد که هیچ وقت نمی‌تواند روی همه چیز کنترل داشته باشد. او به این موضوع پی برد که ما باید تمام تلاشمان را بکنیم اما گاهی باید فرمان را دست شانس یا تقدیر واگذار کنیم. در نهایت درگیری ذهنی او با این تحول پایان یافت.

مهارت در شطرنج به واسطه خشم

خشم، یک تمایل درونی است که با دیگر عناصر درونی از جمله عشق، محبت و لذت رابطه مستقیم دارد.

اواخر سریال طی یک فلش بک به گذشته، دیالوگی از آقای شایبل بیان می‌شود که خطاب به بث می‌گوید:« خشم زیادی در درونت داری، باید مراقب باشی»

یک جسم کوچک و ظریف که با انواعی از مشکلات در زندگی روبه رو است و اتفاقات تلخی از جمله مرگ مادرش را تجربه کرده است، چه کاری از دستش بر می‌آید؟ او نه می‌تواند کنترل کند، نه اظهار نظر کند و نه چیزی را تغییر دهد؛ او فقط می‌تواند خشمگین باشد و به این احساس خشم که یک محرک قوی است بها دهد.

این خشم نه می‌تواند با داد و بیداد برطرف شود و نه با دعوا و پرخاشگری، زیرا قدرت آن خیلی بیشتر از این حرف‌ها است.

در فلسفه و روانشناسی، به احساس خشم توجه زیادی شده و آن را یک عقده‌ای دانستند که اگر به مرور تخلیه نشود، نتایج نا مطلوب روانی زیادی خواهد داشت. از این رو صاحب نظران همواره به دنبال یک روش مناسب برای تخلیه این خشم بودند.

از نظر برخی از آن‌ها، تخلیه خشم از راه هنر و درگیر کردن ذهن به هنر می‌تواند یک روش مناسب و کارآمد باشد.

شخصیت بث از طریق درگیر کردن ذهنش با قوانین شطرنج و یادگیری قوانین جدید و در نهایت برنده شدنش در مقابل عده‌ای از پسران بزرگ‌سال، خشمش را تخلیه می‌کند.

این خشم درون او به قدری زیاد است که شخصیت بث جنبه باخت ندارد و حتما باید برنده میدان باشد؛ در غیر این صورت خشم او برطرف که نمی‌شود هیچ، بلکه بیشتر هم می‎‌شود.

حال به دیالوگ آقای شایبل فکر کنید؛ او که یک پیرمرد با تجربه است و احتمالا خودش هم با شطرنج و گوشه گیری، درحال تخلیه خشمش است، از این موضوع آگاه است. او به هارمن گوشزد می‌کند که مراقب خودش باشد، زیرا خشم می‌تواند او را در غرور و تکبر غرق کند و آنقدر تشنه بردن شود که با یک باخت کوچک زندگی‌اش تباه شود.

که البته بث تا مرز نابودی پیش رفت اما بعد از مرگ آقای شایبل متحول شد و دیدگاه او دچار تغییر بزرگی شد.

شطرنج راهی برای فرار

یک تئوری دیگری که می‌تواند در مورد شخصیت بث هارمن حقیقت داشته باشد، این است که این شخصیت شطرنج بازی می‌کند تا از زندگی واقعی فرار کند و در ذهن خودش زندگی کند.

در دوران کودکی او، نشانه‌هایی از فرار را می‌بینیم؛ اینکه همش از قوانین یتیم‌خانه و درس خواندن فراری است و فقط به دنبال بازی کردن در یک فضای بسته و غرق شدن در ذهن خود است.

خوردن قرص‌های آرام‌بخش هم می‌تواند مصداقی برای این فرار باشد و زمانی که او از قرص خوردن محروم می‌شود، به شدت عصبی می‌شود؛ زیرا نمی‌تواند به صورت عمیق به ذهن خودش سفر کند.

ریز پردازی‌های شخصیتی

ریز پردازی‌های شخصیتی شامل مجموعه‌ای از کنش و واکنش‌های جزئی است و با اینکه ظاهرا بی اهمیت هستند، تاثیر زیادی در شخصیت پردازی می‌گذارند.

نوع دست دادن

اگر در رابطه با زبان بدن مطالعه‌ جزئی داشته باشید، می‌دانید که پایه‌ترین دانش زبان بدن، مخصوص شیوه دست دادن است.

محققان زبان بدن، با تحقیق و پژوهش روی شیوه‌های مختلف دست دادن، نتایج جالبی را بدست آوردند و توانستن از طریق نوع دست دادن، به امیال درونی اشخاص پی ببرند.

شخصیت بث هارمن، قبل و بعد هر بازی با حریفش دست می‌دهد؛ اگر به شیوه دست دادن او دقت کنید، متوجه می‌شوید که هنگام دست دادن کف دستش را به سمت پایین می‌گیرد و دست طرف مقابل به ناچار زیر دست بث می‌آید.

در علم زبان بدن، این نوع دست دادن به دست دادن آمرانه یا تسلط‌گرا معروف است. به این معنا که شخص خودش را برتر از طرف مقابل می‌داند و این پیام را از طریق دست دادن به طرف مقابل هم می‌رساند. جالب است بدانید که اینگونه دست دادن ناخودآگاه است و شخص تسلط‌گرا هیچ آگاهی روی شیوه دست دادنش ندارد، بلکه امیال درونی او باعث شده که روی کنش‌های بیرونی‌اش تاثیر بگذارد.

بیاید بیشتر این نوع دست دادن را تعبیر کنیم. کف دست نشانه صداقت است؛ وقتی بث هنگام دست دادن کف دستش را پایین می‌گیرد، یعنی قصد دارد تمام لایه‌های درونی و نقاط ضعفش را پنهان کند و اینگونه تسلط کامل روی طرف مقابل داشته باشد.

از طرفی، فرد روبه رو مجبور می‌شود تا کف دستش را رو به بالا بگیرد و به بث دست بدهد؛ این موضوع در ناخودآگاه فرد حک می‌شود که باید در مقابل بث صادق باشد و غرورش را کنار بگذارد. به نظر من علت اینکه بیشتر حریفان بث شیفته او شدند، همین موضوع است.

اما نکته جالب، دست دادن بث با سرسخت‌ترین رقیبش بورگوف است. بورگوف که خود آمرانه دست می‌دهد، هنگام رویارویی با بث به صورت خنثی به یکدیگر دست می‌دهند. بعد از اینکه بث از او می‌بازد، در رویارویی بعدی بورگوف آمرانه دست می‌دهد و بث به خاطر اینکه اعتماد به نفسش پایین آمده به صورت سلطه‌پذیری دست می‌دهد.

اما بعد از اینکه بورگوف در مقابل بث می‌بازد، خود او مهره شاه را در دست می‌گیرد و به طوری که کف دستش رو به بالا است با بث هارمن دست می‌دهد. این یعنی بورگوف تسلط کامل بث را قبول کرده و بث هم با دست دادن به صورت آمرانه، سلطه پذیری بورگوف را تایید می‌کند.

چهره خشک و گرفتار

شخصیت هارمون، از ابتدا چهره خشکی داشت به ندرت با تغییر وضعیت، واکنش نشان می‌داد. او حتی بعد از مرگ مادر و نامادری‌اش گریه نکرد؛ زیرا او سرشار از خشم بود، خشمی که به سادگی قابل تخلیه نبود و نیاز به یک محرک قوی داشت که در طول زمان او را متحول کند.

گریه شدید او را نخستین بار بعد از مرگ سرایدار یتیم خانه آقای شایبل دیدیم. او در طول مسابقه‌هایش به این تفکر رسید که ریشه خشمش از ابتدا بی دلیل بوده؛ او به خاطر اینکه روی زندگی کنترل کامل نداشته از درون خشمگین بوده؛ اما به مرور متوجه شد که هیچ وقت نمی‌توان روی زندگی کنترل کامل داشت. به همین دلیل این خشم رفته رفته از درون بث بیرون رفت.

شخصیت بث هارمن، یکی از عمیق‌ترین شخصیت‌های سریالی است که نماد افرادی با عطش بردن است. این افراد شاید بیشتر عمرشان برنده باشند، اما اگر در یک لحظه ببازند و یا احساس بازنده بودن کنند، زندگی‌شان نابود می‌شود و در آخر به افسردگی، بی‌حالی و در بدترین حالت به فکر خودکشی گرفتار می‌شوند.

بیشتر بخوانید:

تحلیل شخصیت پروفسور _ فرشته نجات اقتصادی

تحلیل شخصیت والتر وایت _ شیمی‌دان یاغی

تحلیل شخصیت وال ای – معنایی برای زندگی و مرگ

تحلیل شخصیت بتمن – شوالیه تاریک گاتهام

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید

مطالب پیشنهادی