ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

رپورتاژ آگهی

چگونه کتاب ها را از یاد نبریم؟

چرا بعضیا به نظر هر چیزی که می خوانن رو کل عمرشون یادشون می مونه ولی بقیه وقتی چند روز از خوندن یک کتاب می گذره، اسمش رو هم به زور یادشون میاد؟ پاسخش سادست ...

واحد تبلیغات
نوشته شده توسط واحد تبلیغات | ۲۷ دی ۱۳۹۹ | ۱۹:۱۵

چرا بعضیا به نظر هر چیزی که می خوانن رو کل عمرشون یادشون می مونه ولی بقیه وقتی چند روز از خوندن یک کتاب می گذره، اسمش رو هم به زور یادشون میاد؟

پاسخش سادست اما نه انجامش.

اینکه چی می خونن مهم نیست. مهم اینه که چطوری می خونن. عادات خوب مطالعه نه تنها باعث میشه بیشتر بخوانی، بلکه کمک می کنن بهتر هم بخوانی.

«من کتابایی که می خوانم رو به اندازه شام دیشبم یادم می مونه ولی با اینجال اونان که من رو ساختن.»

  • رالف والدو امرسون

خواننده های فعال و غیرفعال

خواننده های غیر فعال چیزی رو نخونده یادشون میره. اما خواننده های فعال اکثر چیزی که خوندن یادشون میمونه. تفاوت دیگه این دو مدل خواننده اینه که میزان مطالعه، تاثیر متفاوتی روشون میذاره. خواننده های غیرفعالی که زیاد می خوانن، فرق چندانی با خواننده های غیرفعالی که کم می خوانن ندارن اما اگه خواننده فعالی باشی، موضوع خیلی فرق می کنه.

هرچی خواننده های فعال بیشتر بخوانن، بهتر می شن. اونا یک سری شبکه ذهنی به دست میارن که مفاهیم توشون ذخیره می شه و ماندگاریشون رو بالاتر می بره.

خواننده های فعال می تونن مباحث خوب رو از بد تشخیص بدن. خواننده های فعال قدرت تصمیم گیری بهتری دارن چون می دونن چطوری دنیا رو مجبور کنن بخش بزرگ کار رو براشون انجام بده. خواننده های فعال کمتر به مشکل بر میخورن. اونا یک برتری دیگه هم دارن: هرچه بیشتر بخوانن، سریع تر می خوانن.

به کتاب هایی که توی مدرسه خواندی فکر کن. به جز گذر زمان، بیشترمون خیلیاش رو یادمونه. حتی اگه جزییاتش شفاف نباشه، می تونیم داستان کلی، شخصیت های اصلی، مزامین مهم و کلیت جریان رو به یاد بیاریم. چرا؟ یک دلیلش اینه که به طور غیرفعال نمی خواندیم. به طور فعال می خواندیم و در کلاس نوبتی بلند بلند می خواندیمش، اجراش می کردیم یا حتی اقتباس سینمایی ازش می دیدیم. هرچقدر هم که از آخرین باری که پا توی کلاس گذاشتیم بگذره، احتمالا قلعه حیوانات رو یادمونه.

عادات موثر کتاب خوانی

معقوله که استراتژیی برای بهتر شدن در هر کاری که زمان زیادی صرفش می کنیم، داشته باشیم. با اینکه ممکنه زمان زیادی صرف مطالعه و دریافت اطلاعات کنیم، افراد کمی هستن که کیفیت مطالعشون رو بالا میبرن.

برای اینکه بهترین استفاده از کتابی که می خوانیم رو ببریم، حیاتیک برنامه ای برای ضبط، تفکر و انجام نتیجه ای که از اطلاعات اکتسابیمون گرفتیم، داشته باشیم. در این مقاله بهت نشون میدیم چطوری بیشترین استفاده از هر صفحه کتابی که می خوانی، ببری.

اول بیا یک سری سوتفاهم که درباره مطالعه وجود داره رو رفع کنیم. من این چیزا رو می دونم:

  • کیفیت مهم تر از کمیته. اگر فقط هفته ای یک کتاب بخونی و کاملا درک و جذبش کنی خیلی جلوتر از کسی هستی که نصف یک کتابخانه رو بدون هیچ توجهی می خوانه.
  • تندخوانی چرته. تنها راه سریع تر خواندن، بیشتر خواندنه.
  • خلاصه کتاب، ناقصه. خیلی از شرکت ها هزینه گزافی برای دسترسی به خلاصه هایی که توسط افراد 22 ساله کاملا بدون تجربه درباره موضوع کتاب نوشته شدن، میگیرن. این خلاصه ها نه تنها از هدف مطالعه ما بلکه از نوع یادگیریمون هم دورن.
  • نیاز به برنامه و ابزارهای پیچیده نیست. یک دفترچه، علامت و خودکار کاملا کافیه. (برای کسایی که دنبال یک ابزار ساده برای کمک می گردن، Evernote مناسبه.)
  • چیزی که به نظرت کسل کنندست، نخون.
  • تموم کردن کتاب، اجباری نیست. باید کتاب های زیادی شروع کنی و فقط تعدادیشون رو تموم کنی.

«هروقت یک کتاب عالی می خوانم احساس می کنم دارم یجور نقشه می خوانم، یک نقشه گنج و گنجی که بهش دست پیدا می کنم در اصل هدایت شدن به سمت خودمه اما هر نقشه ناقصه و تنها وقتی می تونم به گنج برسم که همه کتاب ها رو خوانده باشم و به همین دلیل روند رسیدن به بهترین نوع خودم، ماموریتی بی انتهاست و خود کتاب ها هم این ایده رو بازتاب می کنن. به همین دلیله که ایده هر کتابی میشه به صورت "یک نفر دنبال یک چیزی می گرده" خلاصه بشه»

  • مت هایگ، دلایل زنده ماندن

خواندنت رو فیلتر کن

وقتی موضوع انتخاب کتاب باشه، هیچ قانونی وجود نداره. لازم نیست کتاب های پرفروش یا کلاسیک یا کتاب هایی که همه عاشقشن رو بخونیم. اصلا خواندن کتاب هایی که بقیک نمی خوانن خودش برتری حساب میشه. توی مدرسه نیستیم و لیست کتاب های اجباریی وجود نداره. روی کتاب هایی تمرکز کن که: 1)مقابل زمان جوابشون رو پس داده باشن. 2)برات جذاب باشن. 3)با موقعیت فعلیت هم مسیر باشن.

هرچه کتاب جذاب و مرتبط تری پیدا کنیم، احتمال اینکه در آینده اون رو یادمون بمونه بیشتره.

درباره کتاب های قدیمی یا ترجمه شده، بررسی کن که کدوم نسخش بهتره. برای مثال ترجمه هایس از مدیتیشن های مارکوس آرلیوس بیشترین پایبندی به متن اصلی و حس و حال مدرنی داره.

یکم ایده بگیر

بهترین نقطه شروع، تحقیق درباره کتابه. بعضی کتاب ها مثل اگه کمی درباره نویسنده اتهادیک ابلهان و پایم واین درینکارد بخوانی، معنی کتاب خیلی برات عوض میشه.

کتاب های قدیمی رو هم سعی کن کمی از مفاهیم تاریخیش بدونی. سعی کن از مفاهیم فرهنگی کتاب هایی که در کشورهای دیگه نوشته شدن بدونی. بعضی سوال های مفیدی که میشه پرسید:

  • چرا نویسنده این رو نوشته؟ (مجبور بوده؟)
  • پیشینش چیه؟
  • دیگه چه چیزهایی نوشته؟
  • کجا نوشته شده؟
  • شرایط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی زمانی که نوشته شده چی بوده؟
  • کتاب ترجمه یا تجدید چاپ شده؟
  • در زمانی که کتاب نوشته می شده، اتفاقات مهمی مثل جنگ، شرایط بد اقتصادی، تغییر رهبری یا ظهور یک تکنولوژی جدید افتاده بوده؟

دلیل خودت رو بدون

چرا این کتاب رو می خوانی؟ سرگرمی؟ درک چیز یا کسی که چیزی ازش نمی دونی؟ پیشرفت شغلی؟ بهبود سلامت؟ یادگیری یک مهارت؟ تاسیس کسب و کار؟

کتاب رو با محیطت همگام کن

با اینکه همیشه این کار کاربردی نیست اما یکی کردن کتاب با مکان و شرایطمون می تونه کار قدرتمندی باشه. کتاب ها وقتی بخشی از یک تجربه باشن تا همراهش، بازتاب قوی تری دارن.

وقتی می خوای کتاب انتخاب کنی، به شرایط خودت دقت کن و تصمیم بگیر یه ژانر یا نویسنده ای می تونه به حل کردن چالش های فعلیت بهت کمک کنه. در هر موقعیتی که باشی، قطعا قبلا یکی تجربش کرده. یکی همون احساس و دیدگاه رو داشته و دربارش نوشته. وظیفه خودته که اون کتاب رو پیدا کنی.

برای مثال:

  • سفر یا تعطیلات؟ کتابت رو با مکان مرتبط کن – توی آمریکا جک کروئه یا جان مویر، توی ایتالیا ماکیاولی، توی فرانسه نوشته های موتاگن، ارنست همینگوی یا جورج برس بخون. جای خاصی نمیری؟ ولادیمیر نابوکو یا هنری توریا بخون.
  • دچار غم شدی؟ کتاب 12 قانون برای زندگی یا وقتی نفس، هوا می شود نوشته پاول کالانیتی یا هر کدوم از کتاب های تارا براخ رو بخون.
  • درگیر میرایی خودت هستی؟ (برای هممون پیش میاد.) کتاب در باب کوتاهی زندگی سنکا یا انسان در ستجوی معنای ویکتور فرانکل رو بخون.
  • دچار مشقت شدی؟ شغلت رو از دست دادی؟ کتاب مدیتیشین نوشته مارکوس اورلیوس یا سختی های مسیر نوشته رایان هالیدی رو بخون.
  • از شغلت راضی نیستی؟ کتاب لینچپین نوشته ست گودین، استادی نوشته رابرت گرین یا یافتن جریان نوشته میهالی سیکزنتمیهایلی رو بخون.

اگر پزشک بودم به بیمارام کتاب تجویز میکردم، می تونن به اندازه دارو موثر باشن.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید

مطالب پیشنهادی