نقد فیلم ستاره بازی – جایی برای جانکیها نیست
معمولا داستانهایی که ما هر روزه آنها را میشنویم برداشتی از واقعیت هستند یا خود از روی یک داستان واقعی ساخته شدهاند. ستاره بازی هم از همین داستانها محسوب میشود. این فیلم براساس داستان واقعی ...
معمولا داستانهایی که ما هر روزه آنها را میشنویم برداشتی از واقعیت هستند یا خود از روی یک داستان واقعی ساخته شدهاند. ستاره بازی هم از همین داستانها محسوب میشود. این فیلم براساس داستان واقعی دختری به نام صبا است که به خاطر طلاق پدر و مادرش از یک ماده مخدر خطرناک استفاده میکند و همین اتفاق هم موضوع اصلی فیلمنامه «ستاره بازی» را تشکیل میدهد.
یک برداشت غلط
فیلم ستاره بازی سعی میکند که از فیلمهای شناخته شده این حوزه مثل Drugstore Cowboy و حتی کازینو از مارتین اسکورسیزی الهام گرفته و نتایج آرام آرام حل شدن در مواد مخدر و زندگی به عنوان یک معتاد را به تصویر بکشد.
البته هرچه که جلوتر میرویم ستاره بازی از هدف اصلی خود دورتر میشود. مهمترین موضوعی که باعث میشود بتوانیم با سرنوشت قهرمان یک داستان ارتباط بگیریم، این است که در ابتدای کار از خود او خوشمان بیاید یا حداقل کاراکتر اصلی برایمان اهمیت پیدا کند.
این موضوع کلیدی در ستاره بازی به هیچ عنوان رخ نمیدهد. در واقع نویسنده داستان نتوانسته از فضای سیال و راحتی که در برای روایت در فیلم بهوجود آورده برای خلق یک کاراکتر ارزشمند و پختهتر کردن او استفاده کند. صحنههایی که از کاراکتر اصلی در این فیلم میبینیم، هر کدام خرده داستانهایی هستند که نه خود به تنهایی ارزشی پیدا میکنند و نه میتوانند سرنخی برای فهم بیشتر شخصیتها و پیشبرد داستان ارائه دهند.
نکتهای که سازندگان ستاره بازی روی آن مانور زیادی دادند، استفاده از مایکل مدسن بازیگر شناخته شده آمریکایی به عنوان یکی از کاراکترهای مکمل است. مایکل مدسن که دیگر آن ستاره همیشگی هالیوود نیست پیش از این سابقه حضور در فیلمهای شناخته شدهای مثل دنی براسکو، سگهای انتقام جو، بیل را بکش و هشت نفرتانگیز را در کارنامه خود دارد.
مشکل آنجاست که در هیچ ثانیهای از این فیلم این حس در تماشاگر ایجاد نمیشود که چه خوب شد که پای داستان فیلم به آمریکا کشیده شد و چهقدر جالب از آب در آمده که یک بازیگر شناخته شده مثل مایکل مدسن در این فیلم حضور پیدا کرده است.
این فیلم هیچ تلاشی برای منطقی کردن وصل شدن داستان ستاره بازی و کاراکترهایش به خارج از کشور و بهخصوص ربط پیدا کردن قضیه به مایکل مدسن انجام نمیدهد و به همین خاطر هم فرصت طلایی و مهمی که در استفاده از یک ستاره هالیوودی برای بیشتر دیده شدن فیلم وجود داشت، به یکی از نقاط ضعف اصلی آن تبدیل میشود که در آن بخشهایی که این بازیگر در فیلم حضور دارد و اصلا داستان مربوط به خارج از کشور ستاره بازی به یکی از کسلکنندهترین و غیر مهمترین بخشهای داستان فیلم تبدیل میشود.
یک فیلم بیهویت
ستاره بازی بهخاطر بی هویت بودن خودش هم قربانی میشود. این فیلم سعی میکند ناگهان به جای تمرکز روی مشکلاتی که ممکن است اعتیاد برای یک فرد و خانواده او بهوجود آورد، ناگهان به بحرانهای ناشی از مهاجرت هم میپردازد. لقمهای که حسابی برای فیلم کوچکی مثل ستاره بازی بزرگ است.
برای مثال این فیلم در بخش ابتدایی خود نمیتواند که دغدغهای برای اهمیت بخشیدن به مشکل اعتیاد ایجاد کند و بعد در حالی که هنوز این موضوع را حل نکرده و از پس آن بر نیامده، سعی میکند که چالشهای مهاجرت را هم مورد بررسی قرار دهد.
نگاهی که کارگردان و نویسنده در بررسی این چالش دارند، بسیاری سطحینگرانه و غیر کارشناسی شده است و همین هم باعث میشود تا فیلم حتی از نظر منطق داستانی هم فاقد ارزش زیادی باشد.
حضور بازیگران شناخته شدهای مثل فرهاد اصلانی و شبنم مقدمی در کنار استفاده از یک تیم فنی شناخته شده و با مهارت در ستاره بازی، نشان میدهد که علیمردانی ابزار لازم برای ساخت یک فیلم سرگرم کننده را در اختیار داشته زیرا فیلم چه از نظر بصری و چه در ساخت تصویرهای زیبا، تا حد زیادی موفق عمل میکند و نزدیکی بیشتری به استانداردهای جهانی دارد.
از سمتی دیگر محتوای کم و نسبتا کمارزش ستاره بازی باعث میشود که این نکات مثبت هم ارزش خود را از دست بدهند و بعد از مدتی دیگر نتوانیم به خاطر آنها هم که شده ستاره بازی را تا انتها تحمل کنیم.
فیلم ستاره بازی ساخته دیگری در ادامه ساختههای ضعیف جشنواره فیلم فجر امسال است که بعید است اقبالی چه در همین جشنواره و چه در زمان اکران پیدا کند و تنها احتمالا ادامه حضور علیمردانی در نقش یک کارگردان سینمایی را با چالش روبرو خواهد کرد.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.