ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

فیلم و سریال

تحلیل شخصیت الی – لبخندی که واقعی نبود!

موفقیت فیلم‌های اصغر فرهادی، چیزی نیست که کسی بخواهد منکر آن باشد و به قولی یک موضوع ثابت شده است. یکی از موفق‌ترین و محبوب‌ترین فیلم‌های او، فیلم زیبا و مرموز درباره الی است. در ...

ایمان اکرمی
نوشته شده توسط ایمان اکرمی | ۱۸ مرداد ۱۴۰۰ | ۲۰:۳۱

موفقیت فیلم‌های اصغر فرهادی، چیزی نیست که کسی بخواهد منکر آن باشد و به قولی یک موضوع ثابت شده است. یکی از موفق‌ترین و محبوب‌ترین فیلم‌های او، فیلم زیبا و مرموز درباره الی است. در این مقاله می‌خواهیم شخصیت الی را زیر ذره‌بین قرار بدهیم و از منظر روانشناسی شخصیت او را موشکافی کنیم. با تحلیل شخصیت الی همراه ویجیاتو بمانید.

درباره الی

از ابتدای فیلم شروع می‌کنیم؛ جایی که همگی در یک تونل تاریک شروع به فریاد زدن می‌کنند، البته بهتر است به جای همگی بگوییم بیشتر شخصیت‌های الی و سپیده به این حرکت اشتیاق نشان می‌دهند. آن‌ها به گونه‌ای فریاد می‌زنند که انگار سال‌هاست نتوانستند فریادشان را بدون ترس بزنند.

این حرکت فریاد زدن در تونل، به آن‌ها نوعی احساس آزادی کوتاه مدت می‌دهد و برای لحظه‌ای از کسی که هستند دور می‌شوند و تبدیل به کسی می‌شوند که سال‌ها آرزوی شدنش را دارند. وقتی تاریکی تونل به پایان می‌رسد و نور بیرون فضای تاریک را روشن می‌کند، فریاد‌های آنان قطع می‌شود همگی به شخصیت اصلی خودشان برمی‌گردند.

در پرده اول فیلم، رفتار‌های الی به گونه‌ای است که گویا این اعمالش برخواسته از یک مفهوم مرموز است. مفهومی که پایان فیلم و حتی بعد از گم شدن الی، داخل بطن فیلم جریان دارد.

این مفهوم پیچیده‌تر از آن است که بخواهیم برای آن اسم بگذاریم؛ اما اگر قرار به اسم گذاشتن باشد، عنوان در جست و جوی آزادی می‌تواند عنوان خوبی باشد؛ اما جامع نیست.

الی با رفتارش نشان می‌دهد که از یک نوع عارضه روحی رنج می‌برد و برای پنهان کردن این عارضه از لبخندی استفاده می‌کند که بیشتر حالت تدافعی دارد تا یک لبخند واقعی. این لبخند وقتی در میان جمع است هیچ وقت ناپدید نمی‌شود. حتی تا آخرین لحاظات در جا‌هایی که ناراحت می‌شود، بازهم لبخندش را حفظ می‌کند تا به صورت ناخودآگاه از آشکار شدن عارضه روانی‌اش جلوگیری کند.

اما این عارضه چیست؟ برگردیم به عنوان در جست و جوی آزادی. از نگاه‌های عمیق به دریا و گوش سپردن به صدای امواج، تا بادبادک هوا کردن و مثل بچه‌ها دویدن و خندیدنش. بیشتر اعمال او این مفهوم را می‌رساند که الی برای چشیدن طعم یک نوع آزادی تلاش می‌کند. نوعی از آزادی که برای رسیدن به آن حاضر است آبرویش را در میان بگذارد و با وجود داشتن نامزد، بی خبر با یک گروه به شمال بیایید و با وجود این که می‌داند برای او نقشه‌هایی کشیده شده آنجا بماند.

پس این عارضه می‌تواند نوعی فقدان آزادی و دور شدن از خویشتن حقیقی باشد. خویشتنی که آزادی کامل دارد و بی پروا حرف می‌زند و می‌خندد و شادی می‌کند. به بیانی دیگر، آزادی بیان و عمل دارد و بابت زندگی‌اش تنها خودش تصمیم می‌گیرد و دیگران حق دخالت در آن را ندارند.

الی همیشه قربانی تصمیماتی بوده که دیگران برای او می‌گرفتند و این موضوع درون او تبدیل به یک معضل روحی شده و او را وادار به حرکت کرده است. شاید در کودکی پدرش روی او کنترل اضافی داشته و بیش از حد او را محدود و منفعل کرده و بعد‌ها حتی وقتی تبدیل به یک انسان بالغ شد، برای زندگی او تصمیماتی می‌گرفته که حق دخالت در آن را نداشته.

شاید الی از روی اجبار نامزد کرده باشد. شاید حتی بعد از نامزد کردنش همچنان دیگران قصد کنترل او را داشتند. حتی وقتی با این جمع به شمال آمد، افراد سعی داشتند بدون توجه به خواسته الی او را به سمت یک نوع سرنوشت ناخواسته هل دهند. مثل سکانسی که پیمان و بقیه احمد را وادار می‌کنند تا با الی حرف بزند یا سکانسی که زن شمالی برای الی آواز می‌خواند و دست می‌زند. در همه این سکانس‌ها الی از درون ناراحت می‌شود و از اینکه بخواهند او را مدام به سمت چیزی که نمی‌خواهد بکشانند اذیت می‌شود.

بحث درونگرا بودن

بیایید این پاراگراف را با اشاره به یکی از صحنه‌های فیلم آغاز کنیم. جایی که الی خرده شیشه‌های ریخته شده را از روی زمین جمع می‌کند و هنگام بردن آن‌ها به داخل آشپزخانه شخصیت نازی به او برخورد می‌کند و مقداری از شیشه‌ها می‌ریزد. الی بعد از یک ناراحتی کوتاه به نازی لبخندی می‌زند و رد می‌شود. اگر خرده شیشه‌ها را نمادی از شخصیت و غرور الی در نظر بگیریم، دیگران همیشه باعث می‌شوند غرور و شخصیت او خرد شود و این خرده‌ها به زمین بریزند. برخورد نازی با الی و ریخته شدن شیشه‌ها نشان از این دارد که این الی است که همیشه قربانی افراد دیگر می‌شود. او همیشه بعد از شکسته شدن غرور و شخصیتش لبخندی ملیح می‌زند که نشان از ترس او از آشکار شدن ضعفش می‌دهد که بازهم به این نتیجه می‌رسیم که الی شخصیتی درونگرا دارد.

شخصیت الی مدام از جمع فراری است و به هر بهانه‌ای که شده فاصله خودش را با جمع حفظ می‌کند و با حالت تدافعی‌اش که همان لبخند ملیحش است از شخصیت درونش در مقابل هجوم دیگران محافظت می‌کند. شاید او از قضاوت شدن می‌ترسد و نمی‌خواهد اراده جمع بر اراده او غلبه کند.

این درونگرا بودن، برای شخصیت الی مضراتی هم داشته. درونگرایی او باعث شده هیچ وقت از امیال درونش‌اش به کسی نگوید و نتواند به درستی این نیاز به داشتن استقلال و آزادی عمل را برطرف کند. در نتیجه درون او نوعی عقده شکل گرفته که رفته رفته با خرد شدن شخصیتش بزرگ‌تر می‌شود و او را برای یک حرکت بزرگ آماده می‌کند.

الی و سپیده شخصیت‌هایی شبیه به هم دارند؛ با این تفاوت که سپیده برونگرا است و الی درونگرا. هر دو از نوعی عارضه روحی رنج می‌برند که نوعی فقدان آزادی بیان و عمل است. اما شخصیت سپیده به واسطه برونگرا بودنش، یا به وسیله جر و بحث کردن و یا شیطنت‌هایش این نیاز به استقلال را بالاخره ذره ذره تخلیه می‌کند. اما الی مانند او بی پروا نمی‌تواند حرف بزند یا عمل کند. در نتیجه عقده فقدان آزادی او بزرگ‌تر می‌شود.

بادبادک به مثابه یک روح

الی بازهم از یک طرف قربانی جمع شده و از طرفی دیگر به خاطر مسائل عرفی احساس ناامنی می‌کند. او اینبار تمام مشکلات و ناهنجاری‌های خود را کنار می‌گذارد و بادبادک هوا می‌کند.

یکی از بهترین سکانس‌های فیلم همین سکانس است که الی بدون پروا و با روحی آزاد مثل بچه‌ها به این طرف و آن طرف می‌دود و فریاد می‌زند. او با دیدن بادبادک، خودش را یک پرنده آزاد می‌داند که دیگر نه جمع و نه مسائل عرفی و اجتماعی حق محدود کردن او را ندارند. پخش شدن صدای خندین بچه در پس زمینه سکانس، از روح کودکانه الی خبر می‌دهد که انگار همزمان با پرواز بادبادک از او خارج می‌شود و پرواز می‌کند.

در لحظه‌ای که الی قهقهه‌اش قطع می‌شود و به دختر بچه می‌گوید:« بیا اینو بگیر، باید برم دیگه» انگار دیگر روحی برای او باقی نمانده و هرچی درونش بود را مانند یک بادبادک پرواز داد.

قضاوت‌هایی درباره الی

شخصیت‌های فیلم از همان ابتدا شروع به قضاوت کردن درباره الی می‌کنند. این قضاوت با سکانس قلیان کشیدن شروع می‌شود و الی با کلماتی مثل دختر خوب و گرم، دختر بی عقده، دختر خودمانی و آرام توصیف می‌شود. درواقع این توصیف‌ها یک توصیف سفید از یک شخصیت خاکستری است.

در اواخر فیلم ناگهان این توصیف‌ها برعکس می‌شود و شخصیت‌ها شروع به بدگویی درباره الی می‌کنند و این بازهم یک توصیف سیاه از یک شخصیت خاکستری است.

در واقع الی نه آنقدر خوب و بی نقص بود و نه آنقدر بد و بی شخصیت، بلکه چیزی بین این دو بود. او مسائل عرفی و آبرو را کنار گذاشت تا کمی نیازش به استقلال را برطرف کند و عقده درونی‌اش را تخلیه کند. این کار او نه درست بود و نه غلط. اما به طور کلی او شخصیت خوبی داشت چون در اواخر به خاطر بخش منفی کارش عذاب وجدان داشت و قصد داشت زود از شمال برگردد. به هر حال قضاوت الی هیچ وقت آنگونه که درست است صورت نخواهد گرفت و حتی منتقدان هم نمی‌توانند شخصیت او را قضاوت کنند. این یکی از خصوصیات فیلم‌های فرهادی است که چه قضاوت خوب و چه قضاوت بد در رابطه با شخصیت‌های فیلم، درست و دقیق نیست.

و صابر ابر ...

یکی از نکات جالب فیلم، نمایان شدن نام صابر ابر در پایان فیلم است که انگار تاکید خاصی روی شخصیت او می‌شود و به صورت غیر مستقیم فرهادی به ما می‌گوید که ممکن است همه چیز به خاطر وجود این شخصیت باشد.

شخصیت علیرضا نمام کننده دایره شخصیتی الی و روایت او است. او با ورودش تشویش به جان دیگر شخصیت‌ها می‌اندازد و ناخودآگاه تماشاگر شروع به ترسیدن از او می‌کند.

شخصیت علیرضا همانطور که از رفتارش و دیالوگ‌هایش معلوم است، یک شخصیت کنترل‌گرا و انحصار‌طلب است. او دوست دارد همه چیز را تحت کنترل خود بگیرد و اگر لحظه‌ای اموری از زیر کنترلش خارج شود دچار اضطراب و نگرانی می‌شود. مثل زمانی که سپیده داخل ماشین ماجرا را به او گفت و او به شدت عصبی شد و عصبانیتش را سر یک زن غریبه خالی کرد.

علیرضا نماد شخصیت‌هایی است که مدام دوست دارند اطرافیان خودشان را تحت کنترل داشته باشند و تنها و تنها در انحصار خودشان باشند. این مسئله باعث می‌شود که اطرافیان او از وجودش عذاب بکشند و اعتماد به نفس خودشان را به واسطه کنترل‌طلبی علیرضا از دست بدهند.

درست مثل شخصیت الی که از کنترل‌طلبی و انحصار گرایی علیرضا خسته شده بود و برای جبران شخصیت از دست رفته اش دست به یک عمل عصیانی زد.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (14 مورد)
  • Matin-Artorias
    Matin-Artorias | ۲۶ مرداد ۱۴۰۰

    اگه میشه شخصیت پرنس آف پرشیا هم تحلیل کنید،حیفه راجع به هموطن خودمون حرفی زده نشه?

  • casinooo.blogfa.com
    casinooo.blogfa.com | ۲۱ مرداد ۱۴۰۰

    چند نفر تا اسم الی رو شنیدن فکر کردن پست درباره last of us هه بعد گفتن عه این چه عکسیه واسه پست :/

    • ایمان اکرمی
      ایمان اکرمی | ۲۴ مرداد ۱۴۰۰

      برای الی لست اف آس هم نوشتم مقاله تحلیل شخصیت قبلا ?می‌تونی بخونی تو سری مقالات

  • Frank-Underwood
    Frank-Underwood | ۱۹ مرداد ۱۴۰۰

    .یه زمون شهابو از نظر بازیگری چقدر دوست داشتم اما الان فقط هنر بازیگریشو تحسین می کنم و از شخصیت دورویی اش متنفرم

  • iman-generous
    iman-generous | ۱۹ مرداد ۱۴۰۰

    فکر کنم این آخرین فیلمی بود که گلشیفته در ایران بازی کرد - درود بر ایشان

  • Quentin-Tarantino
    Quentin-Tarantino | ۱۹ مرداد ۱۴۰۰

    واقعاً که آثار فرهادی مصداق بارز سینما و هنر هفتم هستند.

    • Frank-Underwood
      Frank-Underwood | ۱۹ مرداد ۱۴۰۰

      .فرهادی و کیارستمی و تقوایی و مهرجویی و ... اگر خارجی بودند الان حلوا حلوا شده بودند و تو نتفلیکس و پارامونت و ... کار می کردند

      • Quentin-Tarantino
        Quentin-Tarantino | ۱۹ مرداد ۱۴۰۰

        هی…ولی تو کشور ما بی دلیل بهشون توهین می کنند و آنها را وطن فروش می نامند.
        چرا چون فرهادی دو اسکار برای کشورش گرفته و افتخار آفرینی کرده؟
        چون کیارستمی مورد تحسین منتقدان جهانی قرار گرفته (خصوصاً سینمای فرانسه)؟

        • Frank-Underwood
          Frank-Underwood | ۲۰ مرداد ۱۴۰۰

          .راستی ازت سوال داشتم
          شما هم کیا رستمی رو قبول داری هم فراستی
          به نظرت نظر فراستی نسبت به کیا رستمی بهش تحمیل شده؟و کلا به نظرت حق با کدومه؟

          • Quentin-Tarantino
            Quentin-Tarantino | ۲۰ مرداد ۱۴۰۰

            سلام
            ببینید بحث پیچیده هست.
            اینکه بگیم آیا کوبریک سینمای مولف داشته؟ اما سوال اصلی این است که آیا اصلا طوری مولف را قبول داریم یا نه؟
            اینجا هم بحث اصلی این است که آیا شیوه نقد استاد فراستی را می پسندم یا مولفه های سینمای کیارستمی فقید؟
            در واقع من میان نقد دیالکتیک و یا سینمای کیارستمی که با در هم شکستن ساختار زمان و بی معنا کردن آن، فضایی رها از قید و بند انسان می سازد، کدام را انتخاب می کنم؟ خب باید بگویم انتخاب من سینمای کیارستمی را انتخاب می‌کنم.
            ولی من مشکی با سوال شما دارم این است که گفتید:«نظر فراستی نسبت به کیا رستمی بهش تحمیل شده»
            در واقع من یکی از طرفداران سینمای پست مدرن هستم؛ اصلاً برای همین است که از طرفداران سینمای تارانتینو و اسکورسیزی هستم، ولی وقتی استاد فراستی هنگام صحبت از آنها از پست مدرنیسم انتقاد کند، هیچگاه نمی گویم که نظرش را نسبت به پست مدرنیسم تحمیل کرده؛ بلکه این شیوه نقد اوست و من همیشه در جایگاه یک مخاطب به آن احترام می گذارم.
            موفق و پیروز باشید:)

          • Frank-Underwood
            Frank-Underwood | ۲۰ مرداد ۱۴۰۰

            .ممنون از جوابت
            لذت بردم از خوندن
            منظور من از اون سوال اینه که می دونی سانسور سیما اونچنان رابطه خوبی با کیا رستمی نداره و خودت بهتر از من میدونی چرا
            خب قطعا برنامه ای که تو اونجا پخش شه طبق نظر اوناست و من فقط یک احتمال دادم
            پ.ن:دوست عزیز آخرین نظرمو خوندین تو اون بحث مکس پین‌۳ ،نظرتون چیه ؟
            آیا به عنوان یک طرفدار مکس پین ایراداتی که گفتم درست نیست؟
            ایا شما به این که مکس پین ۳ اصولا بازی خوبی بود اما با نسخه های قبلی اش تفاوت داشت موافق نیستید؟
            اگه میشه می خوام نظرتونو بدون تعارف بدونم
            ممنون❤❤

          • Quentin-Tarantino
            Quentin-Tarantino | ۲۰ مرداد ۱۴۰۰

            ممنون از شما:)
            همون جا جواب دادم فک کنم الآن رفت برای تأیید.

          • Quentin-Tarantino
            Quentin-Tarantino | ۲۰ مرداد ۱۴۰۰

            آره، بارها کیا رستمی فقید از سانسور انتقاد کرده ولی اینکه استاد فراستی برای اعتراضات کیارستمی از او انتقاد می کرده، خب چنین نیست چون خودش هم بار ها از سانسور انتقاد کرده و حتی زمانی انتقادش رو در رابطه با سانسور فیلم The Godfather در صداسیما، به صورت علنی در صداسیما بیان کرده.

          • Frank-Underwood
            Frank-Underwood | ۲۱ مرداد ۱۴۰۰

            .ممنون از پاسخگویی
            موفق باشید

مطالب پیشنهادی