نقد سریال WandaVision (قسمت هفتم) – عقب رفتن پردههای جادویی
قسمت هفتم سریال WandaVision سرانجام پاسخهای بسیار لازم به برخی از گنجینههای رمز و راز این سریال را داد و سازندگان با شکستن دیوار چهارم (که مناسب سریالی از این دست است) این کار را ...
قسمت هفتم سریال WandaVision سرانجام پاسخهای بسیار لازم به برخی از گنجینههای رمز و راز این سریال را داد و سازندگان با شکستن دیوار چهارم (که مناسب سریالی از این دست است) این کار را انجام دادند. این هفته، در جدیدترین قسمت از مجموعه موفق وانداویژن، سریال برای ادامه روایتش وارد دهه کاملاً جدیدی شد و به دوران مدرن شبکههای تلویزیونی پرش کرد. تکیه زدن به سبک و استایل سریالی چون Modern Family از بسیاری جهات مناسب این قسمت بود، چرا که سرانجام نشان دادن واندا در این وضعیت فعلی، عمدتا به این دلیل که منعکس کننده دنیای واقعی قهرمان در خارج از وستویو است، انتخاب بسیار مناسبی بود. در ادامه با بررسی این سریال همراه ویجیاتو باشید.
این قسمت با وجود شوک پایانی خود، به بسیاری از سولات مهم پاسخ قطعی نداد، اما چندین سوال یا افشاگری را برای ما به وجود آورد که احساس میکردیم ترفندهای بیشتری نسبت به درمان واقعیات این جهان دریافت کردهایم.
اما کماکان سوالات مهمی چون گره شخصیتی خود واندا و جهان بسته اطراف او باقی مانده است. آیا این گره موجود نتیجه همان طلسمی است که او همه را در آن گنجانده است، که گاهی شامل خودش هم میشود؟! آیا در نتیجه مجازات واندا برای خودش، مردم وستویو در حال پرداخت این هزینه هستند؟! به ظاهر همه مردم شهر در دام واندا گرفتار شدهاند و نمی توانند از آنجا خارج شوند، اما آیا خود واندا در دام واقعی چه کسی است؟! آیا قسمت هالووینی قبل فقط بهانهای برای استتار «جهنمی» بود که همه در آن گرفتار شدهاند؟! اینها فقط میتواند یک معنی داشته باشد… مفیستو در این اطراف است؟!
در طول این قسمت، دنیای کمدی فضای داخلی سریال با چندین عنصر از قسمتهای قبلی که به طور غیرمنتظره ظاهر میشوند، شروع به نقص میکند، و ظاهراً این مورد اشاره میکند که واقعیتی که واندا ایجاد کرده است، به آرامی از بین میرود. البته این احتمال وجود دارد که چنین حوادثی به دلیل نگرش غیرمنتظره واندا اتفاق بیفتد، این حرف و منطق را باور شخصیت خود واندا میگوید: «همه چیز بی معنی است».
این اساساً بدان معنی است که واقعیت وستویو به وضعیت خوب واندا بستگی دارد. در طول شش قسمت اول (بیشتر)، به نظر میرسید واندا با همه چیز در صلح است، اما همه اینها بعد از رویارویی ویژن و ورود «پیترو ماکسیموف» تغییر کرد. اکنون، منطقی است که فرض کنیم قهرمان قدرتمند MCU خسارات عاطفی را تجربه کرده است، و تنها کاری که اکنون میتواند انجام دهد این است که مراحل بعدی خود را دوباره جمع و ارزیابی کند.
در جنبه دنیای واقعی و موازی با وستویو، اقدامات S.W.O.R.D و به طور خاص مدیر آن تایلر هیوارد، در صندلی عقب این اپیزود قرار میگیرد و کانون توجهات به مونیکا رمبو و کارهای او داده میشود. شخصیت مونیکا با بروز حوادث قسمت پیشین مصمم است که هرچه باشد، او باید به داخل Hex برگردد. بنابراین در این اپیزود جدا از وقایع داخلی وستویو، ما شاهد تکامل چشمگیر مونیکا رمبو نیز هستیم.
قدرت اراده مونیکا برای ورود به وستویو به شکلی جذاب نمایش داده میشود و با تزریق عناصر حیاتی در مورد تعاملات گذشتهاش از کاپیتان مارول 2019، برداشت منحصر به فردی از منش ابرقهرمانی این شخصیت به نمایش گذاشته میشود. همچنین به محض ورود او به Hex، عزم این شخصیت برای مقابله با واندا در مورد غم و اندوهش برجسته است.
در همین حال، تامی و بیلی، به عنوان فرزندان واندا یک بار دیگر میدرخشند حتی اگر فقط در یک نقش جزئی حضور داشته باشند. ذکر این نکته مهم است که دوقلوها سوالات مهمی را از همان ابتدا از واندا میپرسیدند و کنجکاوی آنها در نهایت میتواند منجر به اتفاقات بزرگتری در جاده شود. علاوه بر این، در قسمتهای قبلی مشخص شده بود پیوندی بین اگنس و دوقلوها وجود دارد، اما در پایان این اپیزود مشخص شد که این همه یک حیله و تزویر بوده و خطری برای قهرمانان جوان است. اما زوج ویژن و دارسی نیز یک ترکیب جذاب در روند پیشرفت داستان در این قسمت بودند. اساساً دیدن تعامل دو پیشکسوت MCU برای ما به عنوان یک بیننده جذاب است.
در پایان این قسمت هم معلوم شد، شخصیت اگنس در تمام این مدت آگاتا بوده است. همانطور که بسیاری از زمان شروع نمایش این سریال پیش بینی کرده بودند، در نهایت مشخص شد همسایه فضول واندا با بازی کاترین هان، آگاتا هارکنس از MCU است. این اپیزود از لحاظ نمایش خود واقعی اگنس با درج عناصر کمدی در کنار افشاگری وحشتناک، کار خوبی انجام داد.
به طور کلی، مقدمه شخصیت آگاتا مخصوصاً برای تاکتیک نمایشی در سریال وانداویژن، اتفاق مناسبی بود. پس از هفت قسمت، خوب است که سرانجام تأیید کنید که آگاتا هارکنس پشت همه اینها است، اما این احتمال هنوز هم وجود دارد که تهدیدی قدرتمندتر و قویتر در سایهها کمین کرده باشد.
در کمیکهای مارول، آگاتا و واندا یک تاریخ مشترک بسیار جالب داشتند، و دوقلوها در مرکز آن بودند. در ابتدا، آگاتا به عنوان مربی برای واندا خدمت میکرد، اما روابط بین دو شخصیت بسیار پیچیدهتر از پویایی معلم و دانش آموز بود. وقتی در نهایت مشخص شد که تامی و بیلی از روح پراکنده مفیستو هستند، آگاتا انتخاب سختی را برای پاک کردن خاطرات واندا در مورد بچه دار شدن انجام داد. البته این یک قرص سخت برای بلعیدن بود، چرا که واندا سرانجام فهمید. و این ماجرا در نهایت منجر به مرگ آگاتا به دست اسکارلت ویچ شد.
درباره نسخه جادوگر قدرتمند MCU اطلاعات زیادی در دست نیست، اما هنگامی که واندا وارد خانه آگاتا میشود، هیچ کجا دوقلوها پیدا نمیشوند و این میتواند نشانه آن باشد که همسایه فضول توانسته تامی و بیلی را در جایی به دام بیندازد یا حتی آنها را به طور کلی از واقعیت وستویو پاک کند.
این قسمت همچنین نشان داد که آگاتا یکی از مسئولین ناهنجاری در وستویو است. این احتمال وجود دارد که واندا به معنای واقعی کلمه فقط ستاره نمایش باشد و از قهرمان به عنوان پوششی برای وسایل شرور جادوگر استفاده شود. در این مرحله، انگیزههای آگاتا نامشخص است، و همه دوست داریم در سریعترین زمان ممکن در مورد دلایل او برای انجام این کارها بیشتر بدانیم.
اما بار دیگر، تبلیغات جالب دیگری در اپیزود این هفته در قالب دارویی به نام Nexus به نمایش درآمد. در ظاهر، بسیاری از احتملات جالب در مورد اصطلاح ابداع شده وجود دارد. اول، این میتواند مستقیماً به ریشههای Vision گره بخورد زیرا Nexus مکانی بود که تونی استارک جارویس را در Avengers: Age of Ultron پیدا کرد و این پیوند قبل از ایجاد اندروید اتفاق افتاد. از طرف مقابل، همچنین منطقی است که تصور کنیم این می تواند به Nexus of All Realities از Marvel Comics پیوند بخورد، که دروازهای بعدی به جهان چندرسانهای آینده مارول است.
در این قسمت همچنین مشخص شد که Pietro Maximoff با بازی ایوان پیترز نسخه موجود در MCU نیست. به نظر میرسد در موارد مختلف، ما شاهد رازهای تاریکی هستیم که شخصیت اصلی پشت پرده جناب پیترو نیز یکی از آنها است. اما تبدیل و معرفی مونیکا به عنوان اسپکتروم نیز یک معامله بزرگ برای آینده MCU بود، مخصوصاً با توجه به اینکه این جدیدترین ابرقهرمان مارول در فاز چهارم است.
از طرفی یک مونیکا کاملاً قدرتمند برای حل ناهنجاری وستویو نیز ضروری خواهد بود، خصوصاً اکنون که به نظر میرسد واندا در کنترل کامل آگاتا است. سیر تکاملی این شخصیت برای Captain Marvel 2 نیز حیاتی است و دیدن یک تیم مشترک بین سه قهرمان در دنباله آن فیلم نیز هیجان انگیز خواهد بود.
برای عاشقان مارول لانه زیرزمینی آگاتا میزبان تعداد زیادی ایستراِگ است که میتواند به شما در توضیح چگونگی کنترل جادوگر قدرتمند بر وستویو کمک کند. در این مکان یک کتاب جادویی تاریک وجود داشت که میتواند به دارک هولد (The Darkhold) که با عنوان کتاب گناهان نیز شناخته میشود یا حتی کتاب Cagliostro اشاره داشته باشد که آخرین بار در سال 2016 در Doctor Strange دیده شد.
علاوه بر این، چندین گره ظریف نیز به Mephisto اشاره داشت. هنگامی که واندا درون خانه آگاتا نشسته بود، مگسی مشاهده شد که از پرده خزید. در کمیکها، اولین حضور مفیستو به مگس گره خورده بود، در واقع برای اولین بار این دیو به عنوان حشره ظاهر شد. همچنین، به نظر میرسد لانه آگاتا دارای یک نماد شیطانی است، ظاهرا چنین خانه خاصی این نکته را نشان میدهد که شخصیت در حال کار برای ورود موجود فوق شرور بعدی است.
اما هر هفته، WandaVision بینندگان را با بازیهای دلچسب بازیگران تمام ستاره خود غافلگیر میکند و بدون شک مونیکا رمبو با بازی Teyonah Parris در این قسمت آخر میدرخشد. مونیکا پس از اخراج از سحر و جادوی موجودِ سریال در قسمت سوم، برای بازگشت به داخل وستویو به بن بست رسیده بود و این ماجرا حالا در این قسمت بیشتر تقویت شد و در نهایت به نتایج خیره کنندهای نیز منجر شد.
شخص پاریس فوقالعاده و به خوبی از پس اجرای قدرتمند شخصیت مونیکا برمیآید و از همان ابتدا کاملاً مشخص است که هیچ کس (حتی سحر و جادو قدرتمند واندا) نمیتواند مانع او شود. اکنون که تأیید شده است مونیکا سرشار از قدرت است، جالب خواهد بود که ببینید چگونه پاریس عملکرد خود را به سطح بالاتری میرساند، و این قسمت نشان میدهد که او آنچه را که لازم است تا با نخبگان MCU پا به پا کند، دارد. با توجه به حضور آینده او در کنار قهرمانان قدرتمند دیگری مانند Carol Danvers و Kamala Khan در Captain Marvel 2، این یک صحنه خوشایند است.
اما جدا از بازی خوب شخصیت مونیکا، در مسیری متفاوت و جداگانه، الیزابت اولسن و پل بتانی نیز بار دیگر نمایشهای قدرتمندی ارائه دادند. استفاده هوشمندانه این زوج از رویکرد شکستن دیوار چهارم در طول اپیزود کاملاً مشهود است و زیر و بمهای کمدی بسیاری را ایجاد میکند که هر بینندهای را وادار به خنده و لبخند زدن میکند.
از بسیاری جهات، سریال WandaVision راهی منحصر به فرد برای نمایش مهارت بازیگری اولسن و بتانی فراهم میکند و تاکنون، این دو در همه جبههها شگفت انگیز بودهاند و با موفقیت به هر قالبی که به آنها ارائه شده، سازگار شدهاند. در ستایش بازیهای سریال وانداویژن تغییر کاترین هان از یک همسایه دلسوز به یک «دختر جادویی» تهدیدآمیز را نیز باید ستود. با توجه به اینکه هویت واقعی اگنس حالا فاش شده است، تصویر پردازی کاترین هان یک چیز دیدنی است و در ادامه طبیعت شرور او حتی بیشتر به خط مقدم رانده خواهد شد.
همانطور که گفته شد و شما نیز حتماً میدانید این اپیزود سریال وانداویژن با الهام گرفتن از الگوی ساختاری دو سریال «The Office» و «Modern Family» نمای ظاهری و نمایشی جذابی را به تصویر میکشد. روش مستندنما یا (Mockumentary) در ساختار فرم این اپیزود، راهی بینظیر برای شخصیتهای تیتراژ سریال فراهم میکند تا افکار خود را درباره کل این مصیبت به صدا درآورند، و حتی برخی از خطوط اشارهای به افکار بینندگان را نیز در دیالوگ گوییها دخیل کنند. استفاده مکرر از سبکهای کمدی در روند رو به رشد روایت داستان، یکی از مزیتهای غیر قابل کتمان سریال وانداویژن است.
یکی دیگر از موارد برجسته قسمت هفتم سریال در موارد فنی، ورود مجدد مونیکا به Hex بود. این لحظه به زیبایی از همه جنبهها مدیریت و اجرا شد و نسخههای مختلف مونیکا را نشان داد، همانطور که او از طریق ورود به وستویو قدرت میگرفت. از ترکیب رنگهای خیرهکننده گرفته تا پاداش اضافی شنیدن صدای کارول دانورس، نیک فیوری و ماریا رمبو، این صحنه نمایشی قدرتمند از عزم شخصیت مونیکا بود. سازندگان سریال کماکان نشان میدهند، توانایی کارهای بزرگ را به بهترین نحو ممکن دارند.
در نتیجه باید گفت: "قسمت هفتم سریال WandaVision با افشاگریهای شگفتانگیز و لحظات شاخص شخصیت محوری همراه است که داستان را به سمت جهتهای جالب سوق میدهد. این قسمت آغازگر عالی برای دو قسمت انفجاری نهایی است که مطمئنا طرفداران را به خود جلب خواهد کرد. بارها و بارها، این سریال MCU از نظر استفاده از طیفهای کمدی خود بیننده را سورپرایز کرد و بدون شک، آشکار کردن شخصیت شرور در یک سکانس تیتراژ گونه جالب نیز کاملاً یک رویکرد درخشان است و در عین حال پایبند به ریشههای ساختاری نمایش. حالا این ما هستیم و انتظار برای دیدن یک پایان جذاب دیگر.
بیشتر بخوانید:
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
یه تئوری جالب(یا شاید بگید کشکی):
میگن شاید دکتر استراحت بیاد.
اگه بیاد باعث میشه جنگ جادو در برابر جادو بوجود بیاد و در نهایت ضربات زیاد و ورد های زیاد و در نهایت ضربه آخر(که قراره خیییلی بد جور باشه) باعث باز شدن یه دریچه بین ایکس من و mcu میشه. از اون طرف پروفسور ایکس(نمیدونم زندس یا نه آخه اون طرف رو هنوز تموم نکردم اما اگه زنده باشه) زود تر از همه متوجه میشه و جای دروازه رو به اچگروه ایکس من میگه و اول از طرف ایکس من به اینطرف میان.
واندا کم کم داره از اون شخصیت اضافی و نامربوط اونجرز به یکی از اصلی ترین و جالب ترین شخصیت های mcu تبدیل میشه
خیلی بهتر و باور پذیرتر از کاپیتان مارول هستش
مونیکا رمبو و کاپیتان مارول از بدترین شخصیت های mcu با اوریجین های آبدوغ خیاری نحوه ی بدست آوردن قدرت هاش خیاری تر
زوج بسیار حال به هم زنی میشن
???
ممنون از نقدتون
من یه تئوری دارم در مورد ادامه داستان و mcu اینکه به خاطر اتفاقات قسمت هفتم احتمال خیلی زیاد دکتر استرنج هم وارد داستان میشه و دخالت میکنه و احتمالا ته این اتفاقا به تداخل دنیاها ربط پیدا کنه(مخصوصا حضور پیترو دنیای ایکس من) این اتفاقات روی دنیا تاثیر میزاره و همین میشه که ما (شاید) سه تا اسپایدرمن رو در فیلم چهارم مرد عنکبوتی ببینیم (البته بعد از شایعه حضور ولورین در فالکون و سرباز زمستان شاید اونم ببینیم) و همه این اتفاقا میشه شروعی برای دکتر استرنج ۲ که صد در صد میدونیم که به مولتیورس ربط داره و این اتفاقات با واندا ادامه پیدا میکنه به خاطر اتفاقات وانداویژن و شایعه حضور اسپایدرمن هم در این فیلم منطقی به نظر میرسه