ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

فیلم و سریال

تحلیل شخصیت میکاسا – در پناه یک شال قرمز

انیمه حمله به تایتان، یکی از محبوب‌ترین انیمه‌ها است که این روز‌ها حتی از سریال‌های محبوب دنیا نیز بیشتر سر زبان‌ها افتاده. یکی از بهترین شخصیت‌ها در این انیمه، شخصیت میکاسا آکرمن است که جنبه‌های ...

ایمان اکرمی
نوشته شده توسط ایمان اکرمی | ۱۸ فروردین ۱۴۰۰ | ۲۰:۲۷

انیمه حمله به تایتان، یکی از محبوب‌ترین انیمه‌ها است که این روز‌ها حتی از سریال‌های محبوب دنیا نیز بیشتر سر زبان‌ها افتاده. یکی از بهترین شخصیت‌ها در این انیمه، شخصیت میکاسا آکرمن است که جنبه‌های عمیق روانی زیادی درون خود دارد. با تحلیل شخصیت میکاسا همراه ویجیاتو بمانید.

شما می‌توانید در اینجا تحلیل شخصیت ارن را بخوانید

درونگرایی یا افسردگی؟

در طول انیمه، رفتار میکاسا نوعی از درونگرایی مفرط و کنترل شدید احساسات را شامل می‌شود که به راحتی در رفتار او قابل مشاهده است. در وهله اول، عنوان درونگرایی به میکاسا نسبت داده می‌شود، اما با نگاهی اجمالی به دوران کودکی میکاسا، متوجه می‌شویم که عنوان درونگرایی، عنوان مناسبی برای این ویژگی میکاسا نیست.

او در دوران کودکی، شخصیتی فعال و بازیگوش و اجتماعی بود؛ او با پدر و مادر خود به بهترین شکل ارتباط برقرار می‌کرد و با آن‌ها به طور خیلی سالم ارتباط برقرار می‌کرد. حتی وقتی با ارن آشنا شد، بدون هیچ سختی ناشی از درونگرایی با او دوست شد و ارتباط برقرار کرد؛ بنابراین میکاسا از کودکی شخصیت معاشرتی و برونگرایی بوده، اما به ندرت تحت تاثیر اتفاقاتی که جلوتر به آن می‌پردازیم، این ذوق اجتماعی‌اش را از دست می‌دهد و تبدیل به یک شخصیت آرام با احساساتی سرکوفت شده می‌شود. این دقیقا تعریف افسردگی است.

اما اکنون که فهمیدیم علت رفتار آرام و کنترل شده میکاسا نوعی افسردگی است، بهتر است به دلایل افسردگی این شخصیت بپردازیم.

یکی از دلایل رایج افسردگی، فقدان پشتیبانی اجتماعی است. میکاسا در خانه‌ای به دور از شهر بزرگ شده و حتی تک فرزند است؛ بنابراین او جز پدر و مادرش هیچ پشتیبان و یا دوستی ندارد. به همین دلیل از دست دادن پدر و مادر می‌تواند ضربه جبران ناپذیری به او بزند.

زمانی که دزد‌ها وارد خانه پدر و مادر میکاسا می‌شوند، در آن لحظه میکاسا شوک می‌شود؛ زیرا تنها افراد قابل اعتمادش پدر و مادرش بود که خود شاهد جان دادن آن‌ها شد. رویا رویی او با دزد‌های قاتل، ناخودآگاه او را درگیر یک موضوع شدیدا حساس کرد؛ اینکه هیچ کس از افراد خارج از خانواده قابل اعتماد نیستند و هر لحظه ممکن است که این افراد برای خانواده من خطر ایجاد کنند. این موضوع درون ناخودآگاه میکاسا به یک قانون تبدیل شد. قانونی که در طول عمرش آن را الگوی رفتاری خود قرار داد و به گونه‌ای دلیل این همه درون‌ریزی میکاسا را توضیح می‌دهد.

فلسفه وابستگی

یکی از واضح‌ترین عناصر شخصیتی میکاسا، وابستگی شدید و افراطی او به شخصیت ارن است. او همیشه دوست دارد کنار ارن باشد، از او محافظت کند، با او صحبت کند و به طور کلی همیشه همراه او باشد. حتی زمانی که در فصل اول ارن توسط یک تایتان خورده شد، میکاسا دیوانه‌وار به جنگ تایتان‌ها رفت و آماده مرگ شد. این وابستگی افراطی هیچ دلیلی جز دلایل روانی ندارد. حتی به نظر من حرف‌های ارن در قسمت چهاردهم فصل چهارم، در مورد همین وابستگی میکاسا، اعتباری نداشت. در پایان این قسمت دلیلش را توضیح می‌دهم.

اما یکم بیشتر وارد بحث وابستگی افراطی به یک شخص شویم. محققان و بزرگان روانشناسی، دلیل اصلی خیلی از اختلالات روانی را در کودکی جست و جو می‌کنند. حتی علت وابستگی شدید به شخصی خاص، به دوران کودکی شخصیت مربوط است.

زمانی که شخصی در دوران کودکی خودش را در وضعیتی حس می‌کند که آزادی عمل ندارد و نمی‌تواند فعالانه زندگی کند، بعد‌ها در دوران بزرگسالی، مدام به دنبال اشخاصی با اراده قوی می‌گردند که به آن‌ها وابسته شوند و به گونه‌ای کنار آن‌ها باشند.

شخصیت میکاسا، زمانی که متوجه شد هیچ پشتیبان ایمنی ندارد و هیچ کاری جز سکوت از دستش بر نمیاید، اراده خود را از دست می‌دهد و تبدیل به شخصیتی منفعل می‌شود. تنها امید او، این است که یک نفر دیگر او را نجات بدهد که در همان لحظات با ارن مواجه می‌شود. حالا دیگر همه چیز برای ایجاد این وابستگی حاضر و آماده شده؛ یک فرد شکست خورده با غرور پایمال شده و اراده سرکوب شده، به همراه یک فرد با اراده قوی و شجاعت زیاد. تنها یک تلنگر نیاز است که میکاسا تا آخر عمرش به ارن وابسته شود، آن تلنگر هم تشویق شدنش برای جنگیدن توسط ارن بود.

تو بهم یاد دادی که چجوری با هدف زندگی کنم، ازت ممنونم

میکاسا خطاب به ارن

اما برسیم به بحث جنجالی قسمت سیزدهم؛ جایی که ارن میکاسا را برده می‌خواند و به او می‌گوید که از او متنفر است.

اگه یادتان باشد، در فصل اول بعد از اینکه ارن توسط یکی از تایتان‌ها خورده شد، میکاسا بعد از کمی جنگیدن، ناامید در یک خیابان می‌افتد و بعد از مدتی کلنجار رفتن با خود، تنها به یاد ارن، روی پا‌هایش می‌ایستد و تصمیم به ادامه مبارزه می‌گیرد. این قسمت کاملا مشخص می‌کند که وابستگی میکاسا به ارن صرفا یک وابستگی ارباب و برده‌ای نیست، بلکه یک وابستگی عاطفی است؛ زیرا حتی میکاسا زمانی که فکر می‌کرد ارن مرد، بازهم به یاد او و برای او جنگید تا به ارن ثابت کند او صاحب اراده است. این مثال تا حدودی حرف ارن در قسمت چهاردهم را نقض می‌کند که البته زیاد قابل اتکا نیست.

طرحواره ایثار

طرحواره تقریبا معنای همان اختلال روانی را می‌دهد، اما فرق‌هایی دارد. به طور کلی به یک الگوی رفتاری شکل گرفته از دوران کودکی که شخص آن الگو را برای بقای خود پیروی می‌کند، طرحواره می‌گویند. مثلا اتفاقات دوران کودکی باعث می‌شود که فرد در دوران بزرگسالی به یک شخصیت سخت گیر تبدیل شود، این یک طرحواره است.

طرحواره ایثار، یکی از رایج‌ترین طرحواره‌ها است که تا حدودی با اختلالاتی مثل عقده حقارت و خود کوچک بینی ارتباط دارد. میشه گفت شخصی که دارای طرحواره ایثار است، با شخصی که عقده حقارت دارد افکار مشابهی دارند. اما شخص دارای طرحواره ایثار، اجتماعی‌تر از شخص دارای عقده حقارت است.

این که یک شخص بدون توجه به نیاز خودش سعی در برطرف کردن نیاز‌های دیگران دارد، درواقع طرحواره ایثار گریبان گیر او است. شخص ایثاری، درواقع مدام در حال خدمت به دیگران، محافظت از آن‌ها و برآورده کردن خواسته‌هایشان است. این افراد هیچ توجهی به نیاز‌های خود ندارند و معمولا در راه خدمت به دیگران، آسیب می‌بینند و به مرور شکسته می‌شوند.

شخصیت میکاسا یک نمونه از شخصیت ایثاری است. میکاسا همیشه سعی می‌کرد که نیاز دوستانش را بر نیاز خودش مهم‌تر بداند و سعی کند به آن‌ها خدمت کند. اگر در ذهن‌تان یک مروری بر انیمه داشته باشید، فکر نکنم صحنه‌ای یادتان بیاید که میکاسا در رابطه با خودش تصمیم گرفته باشد یا به نیاز خودش برسد و یا کلا در مورد خودش حرفی بزند. او مدام درحال محافظت و رسیدگی به ارن بود و خودش را در راه آسودگی ارن اذیت می‌کرد. حتی یکی از دلایل درونگرایی شخصیت میکاسا، می‌تواند همین موضوع باشد.

اما دلیل این موضوع چه می‌تواند باشد؟ باید بازهم به دوران کودکی میکاسا برویم.

کلیدی‌ترین اتفاق دوران کودکی میکاسا، همان حادثه غم‌انگیز برای پدر و مادرش است. شخصیت میکاسا خودش را در مکانی میابد که هیچ چیز آنچه که می‌خواهد نیست؛ یعنی همه چیز بر خلاف میل او پیش می‌رود. به علاوه صحبت‌های قاتل پدر و مادرش در مورد فروش میکاسا به عنوان برده، باعث می‌شود میکاسا خود را در بی ارزش‌ترین حالت ممکن تصور کند و به این باور برسد که خواسته و نیاز او هیچ اهمیتی ندارد. این موضوع می‌تواند آغاز فرایند طرحواره ایثار باشد که اولین مرحله آن، اهمیت ندادن به خود است.

زمانی که ارن توسط یکی از دزد‌ها در حال خفه شدن است، میکاسا او را نجات می‌دهد. این موضوع به صورت یک روایت ناخودآگاه در درون او ضبط می‌شود: زمانی که منتظر کمک بودم کسی مرا نجات نداد، اما من یک نفر را نجات دادم. پس شاید کار من فقط محافظت از بقیه باشد، نه خودم.

میکاسا در نهایت این باور را الگوی خودش قرار می‌دهد و تمام رفتارش حاکی از آن است که هیچ ارزشی برای خودش قائل نیست و تنها به نیاز دیگران به خصوص ارن توجه می‌کند. این مسئله پیامد‌هایی دارد که باعث شکل گیری جنبه‌های دیگری در شخصیت میکاسا می‌شود.

یکی از این پیامد‌ها، پایین آمدن عزت نفس و درنهایت افسردگی است. انسان نیاز به عزت نفس دارد و هر چقدر هم به دیگران خدمت کند، بازهم به توجه به خودش و بر طرف کردن خواسته‌های شخصی‌اش نیاز روانی دارد. اگر انسان در این زمینه کوتاهی کند، باعث می‌شود که عزت نفس او تا حد زیادی پایین بیاید و این مسئله باعث بروز انواع بیماری‌های روحی مثل افسردگی می‌شود.

پوشاندن دهان با شال، نماد تدافعی

یکی از رفتار‌های نمادین شخصیت میکاسا، پوشاندن دهانش با شال است. آن هم هنگامی که با مسئله‌ای مواجه می‌شود یا موضوعی ذهنش را درگیر می‌کند.

میکاسا درگیری‌های ذهنی زیادی دارد که در رابطه با آن‌ها صحبت نمی‌کند و تنش‌ها را درون خودش حفظ می‌کند. این درگیری‌های ذهنی گاهی انقدر عذابش می‌دهد که نمی‌تواند آن را تحمل کند و حتما باید به نوعی با یک رفتار خاص آن را کنترل یا واپس رانی کند.

یکی از این رفتار‌ها، پوشاندن دهانش با شالی است که برایش نماد مقاومت و اراده قوی ارن است. زمانی که او یک درگیری شدید ذهنی دارد، ذهنش آسیب زیادی می‌بیند و نیاز دارد تا نوعی حالت تدافعی نسبت به این افکار بگیرد.

دهان یکی عضو‌های روانی مهم در انسان است. سیگار کشیدن، خوردن غذا و نوشیدنی بیش از حد، گاز گرفتن لب و یا لیس زدن بستنی. پشت همه این‌ها دلایل عمیق روانی وجود دارد که نشان از نوعی ناکامی و حرس و طمع می‌دهد.

درواقع میکاسا با پوشاندن دهانش مانع ورود افکار مزاحم به ذهنش می‌شود و نمی‌گذارد کسی حریم او را بشکند. مثل کسی که برای جلوگیری از خنده لبش را گاز می‌گیرد یا وقتی که ناراحت است دستش را روی دهانش می‌گذارند. این مثال‌ها پاسخی متضاد به کنش‌های درونی است و بیشتر حالت مقابله و جنگیدن با افکار درونی دارد.

طغیان ناگهانی شخصیت

در طول این مقاله به این موضوع اشاره کردیم که شخصیت میکاسا موجودیتی برای خودش قائل نیست و اهمیتی به نیاز‌های اصلی خودش نمی‌دهد. همچنین اشاره کردیم که انسان نمی‌تواند بی ارزشی خودش را تحمل کند.

وقتی این بی ارزش پنداری خود ادامه یابد، در درون اشخاص، عقده‌ای عظیم از کار‌های نکرده یا حرف‌های نزده شکل می‌گیرد و در دراز مدت آنقدر سنگین می‌شود که شخصیت با یک تلنگر آن را تخلیه می‌کند. این اتفاق برای اینگونه شخصیت‌های کم پیش می‌آید اما وقتی پیش بیاید، دیگر چیزی جلو آن‌ها را نمی‌گیرد.

شخصیت میکاسا دقیقا مثل همان شخصیتی است که مجموعه‌ای از افعال صرف نکرده را درون خود دارد و این مجموعه رفته رفته بزرگ‌تر می‌شود. در طول انیمه، زمان‌هایی بوده که شخصیت میکاسا ناگهان رفتاری عصیانی از خودش نشان می‌دهد که از او بعید بود. مثل زمانی که تصمیم به کشتن راینر می‌گیرد. مثال‌های این رفتار میکاسا بیشتر در درون دیالوگ‌های او پنهان شده.

اون کوتوله(لیوای) زیاده روی کرد، یه روز بابت این کارش ازش حساب پس می‌گیرم

میکاسا خطاب به ارن

به این گونه رفتار‌ها به اصطلاح ناپایداری شخصیتی می‌گویند. میکاسا کاری را انجام می‌دهد که غیر قابل پیش بینی است و تا قبل از آن کسی فکرش را هم نمی‌کرد که این کار از او سر بزند. درواقع او با این کار، عقده بی ارزش پنداری در درون خودش را تخلیه می‌کند.

میکاسا نماد شخصیتی است که بدون توجه به خودش و فقط برای دیگران زندگی می‌کند. شخصیتی که با فداکاری‌هایش به خودش آسیب می‌زند و غروش را می‌شکند. او سعی می‌کند آشوب درونش را با خدمت به دیگران و محافظت از ارن آرام کند، اما نمی‌داند که برای رسیدن به آرامش، باید برای خودش هم وقت بگذارد.


بیشتر بخوانید:

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (12 مورد)
  • mohamady
    mohamady | ۱۹ فروردین ۱۴۰۰

    خوش اصلا نیومد میکاسا رو ی ادم‌ روانی حساب کردید ارن میکاسا رو تو بچگی با خطرانداختن جونش نجات داد انتقام پدر مادر میکاسارو گرفت میکاسا معلومه خودشو عاشق و مدیون ارن میدونه از وفاداری میکاسا باید تمجید کرد نه بهش تهمت روانی بودن بهش زد

    • ایمان اکرمی
      ایمان اکرمی | ۱۹ فروردین ۱۴۰۰

      درود محمدی جان، کارکرد سری مقالات تحلیل شخصیت همین موضوع هست که جنبه‌های تاریک و پنهان شخصیت رو به صورت تئوری میگیم و هر شخصیتی این جنبه تاریک رو داره. به کسی تهمت روانی بودن نزدم، فقط تحلیلش‌کردم. مرسی که خوندی

  • MOS
    MOS | ۱۹ فروردین ۱۴۰۰

    خبر بد اینکه مانگا تموم شد و عده کثیری خیلی از پایان بدشون اومد

  • capitan--price
    capitan--price | ۱۹ فروردین ۱۴۰۰

    میدونستی لیوای ۷۷ درصد ایرانیه؟
    برا همین انقدر ازش خوشمون میاد.

    • capitan--price
      capitan--price | ۱۹ فروردین ۱۴۰۰

      تو نت سرچ کن .گرندینت هم بزنی میفهمی

  • capitan--price
    capitan--price | ۱۹ فروردین ۱۴۰۰

    اسپویلر:


    امید داشتم آخر انیمه یک ص حنه زیبا بین میکاسا و ارن ببینم که ارن با اون حرفاش ارزو هام رو پر پر کرد?

  • venomem
    venomem | ۱۸ فروردین ۱۴۰۰

    زمستون

  • Kenzo tenma.
    Kenzo tenma. | ۱۸ فروردین ۱۴۰۰

    عالی
    کلا همه شخصیت های اتک ان تایتان شخصیت پردازی خیلی خوبی دارن
    لطفا تحلیل شخصیت لیوای اکرمن هم برید

    • ایمان اکرمی
      ایمان اکرمی | ۱۹ فروردین ۱۴۰۰

      چشم میریم حتما
      ممنون که خوندی

  • Mohsen2288
    Mohsen2288 | ۱۸ فروردین ۱۴۰۰

    عالی بود

  • Pouya-saeidi
    Pouya-saeidi | ۱۸ فروردین ۱۴۰۰

    یکی از منزوی ترین و درونگرا ترین شخصیت هاییه که دیدم


    منتظر قسمت بعدی هستیم

  • S.Rahimi
    S.Rahimi | ۱۸ فروردین ۱۴۰۰

    عالی

مطالب پیشنهادی