ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

انیمه

تحلیل شخصیت ارن – حمله به تایتان

حمله به تایتان یک انیمه سریالی محبوب است که به تازگی فصل چهارم و آخر آن شروع شده و محبوبیت آن دوباره بر سر زبان‌ها افتاد و طرفداران آن با کنجکاوی به دنبال دیدن سرنوشت ...

ایمان اکرمی
نوشته شده توسط ایمان اکرمی | ۷ دی ۱۳۹۹ | ۱۳:۰۰

حمله به تایتان یک انیمه سریالی محبوب است که به تازگی فصل چهارم و آخر آن شروع شده و محبوبیت آن دوباره بر سر زبان‌ها افتاد و طرفداران آن با کنجکاوی به دنبال دیدن سرنوشت ارن و دوستانش هستند. به بهانه پخش فصل چهارم این انیمه، قصد داریم نگاهی به شخصیت ارن که دلیل بزرگی برای محبوبیت انیمه حمله به تایتان است، داشته باشیم و در مورد جنبه‌های عمیق شخصیتی او بحث کنیم.

نکته مهم که باید پیش از هر چیز به آن اشاره کنیم اینست که این تحلیل و بررسی‌ها از شخصیت ارن تا پایان فصل سوم انیمه صورت گرفته است. با تحلیل شخصیت ارن، همراه ویجیاتو بمانید.

تحلیل روانشناسی

بحران معنا؛ محرک ثابت ارن

بدون اضافه گویی بریم سر اصل مطلب؛ بحران معنا، نوعی احساس کمبود و خلا در زندگی است که هم می‌تواند یک محرک قوی برای پیشرفت شخصیت و هم عامل اصلی نابودی شخصیت باشد.

اینکه این بحران معنا چگونه و بر اثر چه رویداد‌هایی پدید می‌آید، بستگی به دوران کودکی شخصیت و رویداد‌های خاصی که گذرانده است دارد.

اما نکته جالب در رابطه با شخصیت ارن این است که او از همان دوران کودکی، بحران معنا را داشته و همواره تلاش کرده که این کمبود را جبران کند. در واقع چیزی که ارن را از بقیه کسانی که احساس کمبود می‌کنند جدا می‌کند همین موضوع است.

شخصیت ارن از دوران کودکی همه نوع تلاشی برای جبران این بحران انجام می‌دهد و از دل و جان مایه می‌گذارد؛ با اینکه بعضی اوقات هم موفق بوده و بین خیلی از مردم مفید بوده، هیچ وقت این بحران را حل نکرد و همیشه بار سنگین آن را به دوش کشید.

ارن همیشه به دنبال تجربه امور جدید در دنیایی جدید بود. راه‌های مختلفی برای فدا کردن خودش امتحان کرد و سعی کرد مفید باشد؛ از زمانی که جان میکاسا را نجات داد، تا زمانی که خودش را فدای آرمین کرد و در نهایت با تبدیل شدن به یک تایتان، در جنگ‌های سخت شرکت کرد و برای آرمان‌هایش جنگید. او در تک تک این لحظات به دنبال یک معنا می‌گشت، اما هیچ وقت به طور کامل آن را پیدا نکرد.

شاید لحظاتی بوده که ارن احساس مفید بودن و با معنا بودن کرده، اما این احساسات خیلی زودگذر بودند و شخصیت ارن هیچ وقت نتوانست به آن معنایی که خودش می‌خواست برسد.

شاید یکی از نقاط قوت شخصیت ارن در رابطه با بحران معنایی که دارد، تلاشگر بودن او و نماندن او در مرحله افسردگی است. بسیاری از کسانی که از بحران معنا رنج می‌برند، در مرحله افسردگی گیر می‌کنند و همش احساس بدی دارند؛ اما شخصیت ارن مدام تلاش می‌کند. با وجود اینکه احساس آرامش نمی‌کند اما احساس افسردگی هم نمی‌کند، چون مدام درحال بها دادن به تمایلش برای جست و جوی معنا است، هرچند که در پیدا کردن آن ناتوان است.

حتی در اواخر فصل سوم، زمانی که ارن پا به دنیای بیرون می‌گذارد، چیزی که از کودکی هدفش بوده، بازهم معنا را نمیابد؛ در آنجا بود که این بخش از شخصیت ارن گره گشایی شد. او وقتی دید که نمی‌تواند به یک معنای ثابت برسد، شخصیتش دچار یک تحول بزرگ شد؛ در پاراگراف‌های بعدی بیشتر در رابطه با تحول ارن در مورد بحران معنا توضیح میدم.

کمال طلبی؛ میل درونی ادامه دار

شخصیت ارن، من را یاد داستان آن مرد و یک رودخانه می‌اندازد؛ مردی وقتی برای اولین بار رودخانه را می‌بیند به آن راضی نمی‌شود و به دنبال دریاچه می‌گردد؛ بعد از پیدا کردن دریاچه بازهم راضی نمی‌شود و به دنبال دریا می‌گردد؛ او سپس بازهم به دنبال اقیانوس می‌گردد. با اینکه چیزی بزرگ‌تر از اقیانوس نیست، اما مرد همچنان ناراضی است.

نه اینکه کمال طلبی ویژگی بدی باشد، اتفاقا جست و جو برای کامل شدن یکی از ویژگی‌های اصلی انسان است؛ اما هنگامی که وارد راه کمال طلبی می‌شوید، نباید حد و اندازه‌ای برای خودتان تعیین کنید و باید روز به روز پیشرفت کنید. اگر قرار باشد کامل شدن یک نقطه مشخصی داشته باشد، آن نقطه مشخص دلیل تباهی شخص کمال طلب است.

شخصیت ارن این میل به کامل شدن را به واسطه بحران معنا، درون خود دارد. او اصلا به کم راضی نیست و تلاش می‌کند همیشه به چیز‌های بزرگ‌تری دست یابد. او از زندگی در دیوار‌ها متنفر است، چون آن را مثل یک قفس می‌داند و فکر می‌کند اگر بیرون دیوار‌ها برود، این حس کمال طلبی و معنا طلبی او کامل می‌شود.

شما مرغ دارید مگه نه؟ اونا نمی‌دونن چه اتفاقی دار براشون می‌افته، همش توی یک قفس کوچیک زندگی می‌کنن، غذا می‌خورن و دوباره می‌خوابن؛ اونا هیچ چیز نمی‌پرسند و در آخر هم توسط شما خورده میشن، تو با اونا فرقی نداری...

ارن کوچک خطاب به میکاسا

آدم‌های داخل دیوار، همیشه به چیزی که به آن‌ها داده میشه راضی هستند؛ حتی با وجود اینکه حقشان بیشتر از این حرف‌ها است. به همین خاطر ارن از آنها متنفر است و این قانع بودن آن‌ها را نوعی بخشش یا ویژگی خوب نمی‌داند بلکه نوعی حس ترس و حقارت می‌داند.

نتیجه گیری: شخصیت ارن یک اشتباه بزرگ کرد؛ او برای پیدا کردن معنا و رسیدن به کمال یک مقصد مشخص در نظر گرفت، آن هم بیرون دیوار‌ها و آن طرف دریا بود. اما وقتی با پای خود به آنجا رسید، متوجه اشتباهاتش شد؛ او فکر می‌کرد رسیدن به آن طرف دیوار یعنی رسیدن به کمال و آرامش؛ اما فهمید که در هر مکانی با هر بزرگی، یک دشمن چه درونی و چه بیرونی وجود دارد که باید برای رسیدن به آزادی با آن مبارزه کرد؛ این مبارزه نسبت به مکان تغییر کیفیت می‌دهد. به قول دیگر، اگر به دنبال نفس کشیدن آزادانه درون دیوار‌ها باشی، باید با حکومت ظالم بجنگی، اگر به دنبال رفتن در بیرون دیوار‌ها باشی، باید با تایتان‌ها بجنگی، اگر به دنبال زندگی راحت آن سوی دریا باشی، باید با انسان‌هایی که ارتش غول دارند بجنگی. این مفهومی بود که ارن وقتی برای اولین بار دریا را دید دریافت و به همین دلیل دستخوش یک تحول بزرگ و عظیم شد که در ادامه سریال منتظر آشنایی بیشتر با این تحول هستیم.

تحلیل ویژگی‌های شخصیتی

اراده قوی؛ دلیل محبوبیت ارن

ویژگی کلیدی شخصیت ارن، با اراده بودن او است؛ او به هیچ عنوان تسلیم چیزی که قبولش ندارد نمی‌شود و با آن می‌جنگد. هر چقدر هم که ضعیف باشد، بازهم می‌جنگد، مهم نیست طرف حسابش یک مامور مست باشد یا یک تایتان عظیم الجثه. برای ارن برنده شدن یک آرمان است، اما جنگیدن و تسلیم نشدن یک آرمان مهم‌تر و ویژه‌تر.

او رویا‌های بزرگی در سر دارد که هیچ کس از اطرافیان او حتی فکرش هم نمی‌کنند؛ و جالب اینجاست که به حرف‌های هیچکس اهمیت نمی‌دهد و به رویا‌هایش بها می‌دهد و آن را جدی می‌پندارد.

این اراده قوی او بوده که باعث شده اطرافیانش کنار او احساس امنیت و آزادی کنند؛ اینکه تحت هیچ شرایطی خسته نمی‌شود و با وجود بزرگ بودن هدف، بازهم برایش می‌جنگد، دلیل اصلی محبوبیت ارن بین دوستانش از جمله آرمین و میکاسا است.

اما اطرافیان او این دلیل را نادیده می‌گیرند و او را بابت این اراده طرد می‌کنند؛ آنها خودشان نمی‌دانند که به خاطر وجود همین اراده است که در کنار او احساس امنیت می‌کنند.

یادداشتی در مورد ارن و میکاسا

ارن در اولین برخوردش با میکاسا به او یک زندگی جدید معرفی کرد، زندگی که سرشار از آزادی در کنار جنگیدن و مبارزه کردن است. تا قبل از ارن، میکاسا یک دختر معمولی بود که به هر چه سرش می‌آمد قانع بود؛ اما ارن با نجات جان و تشویق او برای جنگیدن مقابل زورگویی، میکاسا را تبدیل به یک جنگجوی حرفه‌ای کرد.

ارن به میکاسا زندگی‌ای را معرفی می‌کند که باید در کل آن جنگید و جنگید و لحظه‌ای چیزی که نمی‌خوایم را قبول نکنیم. کسی که این راه را برای میکاسا باز کرد ارن بود.

دلیل وابستگی میکاسا به ارن هم همین موضوع است؛ اینکه او الان تبدیل به یک جنگجو درجه یک شده را مدیون ارن می‌داند. هر چند میکاسا از ارن خیلی حرفه‌ای تر به نظر می‌رسد، اما اساس و فلسفه جنگیدن را ارن به او آموخت؛ به همین دلیل از قدرتش در راه نجات جان او استفاده می‌کند.

او در ظاهر همه هدفش نجات جان ارن است، اما در باطن، او برای خودش اینکار را می‌کند تا پسری که کنار او احساس امنیت و آرامش می‌کند را از دست ندهد.

هنگامی که میکاسا فکر کرد که ارن توسط تایتان خورده شد، برای چند لحظه میکاسا تمام حس امنیت و آزادی که داشت را از دست می‌دهد، اما بعد از اینکه متوجه می‌شود هدف ارن از این همه تلاش رواج دادن جنگیدن برای آزادی بوده، مجدد روی پای خودش می‌ایستد و آماده نبرد می‌شود.

شخصیت ارن، خودش را محدود به قید و بند دیوار‌ها نمی‌دانست، برای همین جنگید تا به آزادی برسد؛ آزادی که هیچ حد و مرزی ندارد و مرحله به مرحله بزرگ‌تر می‌شود؛ در آخرین قسمت فصل سوم، شیرینی آزادی مثل یک حسرت درون ارن غرق می‌شود و تنها فکرش جنگیدن با کسانی می‌شود که این آزادی را از او گرفتند.

بیشتر بخوانید:

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (16 مورد)
  • dadash-stalin
    dadash-stalin | ۳۰ شهریور ۱۴۰۰

    جناب ارن کفش های کینگ لولوش منتظرت هستن

  • Halosilnt
    Halosilnt | ۱ اسفند ۱۳۹۹

    من تازه شروع کردم یه دیدن اتک آن تایتان و تا قسمت ۱۳ دیدم ولی شخصیت پردازی ارن تا الان بد بوده و فقط میگه من همشون رو میکشم و هیچ اتفاق خاصی نیفتاده و الان قشنگ میکاسا برگ چغندره و اصلا شخصیت پردازی خوبی نداره و من فقط فهمیدم بشدت خونسرده و بشدت رو خونوادش غرور داره چون دوست نداره دوباره یک غم بزرگ براش اتفاق بیفته سر آرمین فقط فهمیدم یه بابابزرگ داشته مرده و اینکه مامان باباش تو بیرون دیوار ها مردن فقط همین

  • Bahram1234
    Bahram1234 | ۸ بهمن ۱۳۹۹

    من هر وقت ارن رو میدیدم احساس می کردم قرار از انرژی منفجر بشه ولی بعد از اینکه اولین بار خورده شد دیگه برام مردنش برام مهم نبود.

  • poa
    poa | ۸ دی ۱۳۹۹

    به نظر من این قوی ترین شخصیت ممکن رو داره برای رسیدن به هدفش هر بهایی رو میپردازه و اشتباهات و تزلزل هایی که براش رخ میده به خاطر سن این کاراکتر هست که هرچه بزرگتر میشه پخته تر و کامل تر میشه از لحاظ کاراکتر با شخصیت جان حال میکنم همیشه بین بودن و یا نبودن درگیر هست و مغزش با قلبش یکسو نیست مغز دستور راحتی و آرامش رو میده اما قلبش همیشه اونو رو به جلو می‌بره برای چیزی که درسته

  • Just a Human
    Just a Human | ۷ دی ۱۳۹۹

    یعنی آقا ایمان دل و روده ارن رو کشیدید بیرون و عالی بود... بلکه از ارن بدم میاد... حالا ببینیم تو این فصل چه بشری میشه ارن

  • shrn
    shrn | ۷ دی ۱۳۹۹

    من عاشق این سریال هستم و بشدت مشتاق ادامه سریالم ولی چیزی که از همون اول سریال برام جالب نبود ، شخصیت پردازی ضعیف اکثر شخصیت ها غیر از اروین و لیوای بود . ارن به عنوان شخصیت اصلی سریال تا اوایل فصل ۳ عملا یه بچه بود که فقط داد میزد که میخواد تایتانا رو بکشه و همش توسط این و اون گرفته میشد و بقیه میخواستن سعی کنن که نجاتش بدن و واقعا شخصیت تک بعدی و نسبتا ضعیفی داشت و اصلا هم سعی نمیشد که عمق بیشتری بهش داده بشه همچنین میکاسا و آرمین هم تقریبا همین وضعیت تک بعدی بودنو داشتن و از اول سریال آرمین نقش فرد باهوش گروهو داشت و میکاسا هم نقش جنگجو رو داشت و تا فصل ۳ هم بغیر از چند نقطه در طول داستان ، فقط در همین حد بودن و متاسفانه توی کل انیمه روی شخصیت پردازی ها آمچنان تمرکزی نشد که بنظرم بزرگترین نقطه ضعف سریال بود و سرنوشت شخصیت اصلی سریال تا اواسط فصل ۳ بشخصه برای من خیلی مهم نبود و اگه هر لحظه می مرد خیلی اهمیتی نمیدادم برعکس افرادی مثل اروین که مرگش واقعا تاثیرگذار بود.
    گرچه بنظر میاد توی فصل ۴ این مشکل حل بشه و تا الان هم در زمینه شخصیت پردازی واقعا خوب عمل کرده این فصل و بنظر میاد بتونه با همین روند هم ادامه بده .
    در کل از نظر خودم یکی از بهترین انیمه های دهه اخیره و شاید هم بهترین ولی این مورد بنظرم بزرگترین ضعف سریال بود که امیدوارم حل بشه

    • Saleh
      Saleh | ۷ دی ۱۳۹۹

      دوست من بنظرم شما اشتباه میکنید این انیمه خیلی هم شخصیت پردازی خوبی داره.
      از نظر من ارن پخته ترین شخصیت بین همه شخصیت هاست که در آخر فصل سوم و همچنین بیشتر در فصل چهارم که به خوبی متوجه حرفم خواهید شد که ارن یه سروگردن از نظر پختگی وتفکر از بقیه بالاتره ،نظرشما هم به خاطر درک ناکافی از شخصیت ارن هست

    • poa
      poa | ۸ دی ۱۳۹۹

      اتفاقا بهترین ویژگی این سریال شخصیت پردازی قوی اون هست حتی برای شخصیت های که اپیزود های کمی بودند مثل کنی آکرمن برای شخصیت های هم دوم داستان مثل جان توی اپیزود های سری ov توضیحات اومده
      اتفاقا نقطه قوت سریال شخصیت پردازی قوی اون هست

    • Lk
      Lk | ۱۰ دی ۱۳۹۹

      رفیق، یکی از بزرگترین ویژگی های اتک همینه که شخصیت پردازیاش عالیه!

    • Bahram1234
      Bahram1234 | ۸ بهمن ۱۳۹۹

      منم هر بار می مرد می دونستم هرگز شخصیت اصلی به طور کامل نمی‌میرد

  • ALI20K
    ALI20K | ۷ دی ۱۳۹۹

    فقط اروین، میکاسا و لیوای.

    • EldenSouls
      EldenSouls | ۷ دی ۱۳۹۹

      ليوای عشقه عشق

    • Just a Human
      Just a Human | ۷ دی ۱۳۹۹

      تنها کاراکتری که ازش بدم میان ارنه... یه دنده! ?

      • EldenSouls
        EldenSouls | ۷ دی ۱۳۹۹

        ارن فصل چهارم خفن ميشه

        • Just a Human
          Just a Human | ۷ دی ۱۳۹۹

          باید ببینیم

      • ALI20K
        ALI20K | ۷ دی ۱۳۹۹

        تو فصل 3 تکامل شخصیتیش رو دیدیم که از اون آدمی که فکر میکرد خودش مهمه و خاصه در اومد و واقع بینانه تر شد و حرکاتش هم پخته تر شده بودن.

مطالب پیشنهادی