چگونه شرک مسیر انیمیشن را برای همیشه تغییر داد
آیا به خاطر میآورید چه لحظهای در فیلم شرک شما را شیفته شرک کرد؟ برای من وقتی بود که مرد زنجفیلی زیر شکنجه دوپای خود را از دست میدهد. این صحنه، صحنهای نیست که برای ...
آیا به خاطر میآورید چه لحظهای در فیلم شرک شما را شیفته شرک کرد؟ برای من وقتی بود که مرد زنجفیلی زیر شکنجه دوپای خود را از دست میدهد. این صحنه، صحنهای نیست که برای داستان حیاتی و مهم باشد اما من تماشای آن را در نوجوانی بهوضوح به یاد میآورم و حس عجیبی که از قبل آن به من دست داد. حسی که باوجود تماشای یک انیمیشن انگار داشتم از انجام کار اشتباهی بدون تنبیه شدن قسر درمیرفتم.
بهجز از دست دادن پاهایش، مرد زنجفیلی در شیر نیز فروبرده شد. او شاید شخصیتی آشنا برای من بود اما من داشتم او را در بستری کاملاً متفاوت و حتی بزرگسال میدیدم. معمولاً برای دیدن چنین صحنههایی باید یواشکی به تماشای فیلمی با درجه سنی بالاتر مانند PG-13 و یا R مینشستم.
چگونه شرک مسیر انیمیشن را برای همیشه تغییر داد
این انیمیشن درباره یک غول بزرگ که میخواهد اوقاتش را بهتنهایی سپری کند اما درنهایت به دیگران کمک میکند و امسال بیستساله شد. انیمیشن شرک تحولی چشمگیر در صنعت انیمیشن ایجاد کرد و مرزهای گرافیک رایانهای را توسعه داد و حتی استانداردهای موردقبول فیلمهای کودکان را نیز دچار دگرگونی کرد. شرک با دستیابی بهتمامی موارد فوق موفق به کسب فروشی بیسابقه و چشمگیر در باکس آفیس نیز شد.
شرک با فروش میلیاردی به یکی از پرفروشترین فیلمها تبدیل شد. در رویدادی کمسابقه، این فیلم غیرعادی در زمان خود در برابر گذشت زمان و نسلها ماندگاری قابلتوجهی از خود نشان داده است. باگذشت دو دهه از عرضه آن، شرک هنوز گنجینهای برای میمها، رفرنسها و حتی ویدیوهای تیکتاک است. این فیلم اکنون حتی برای آن دسته از افرادی که در زمان اکران شرک نوزادانی بیش نبودند هم اهمیت پیداکرده است.
امیدی در دل ناامیدی
حال این سؤال پیش میآید که چطور یک فیلم که به نظر میرسید هیچ امیدی به استقبال مردم از آن نیست به چاه بیانتهای الهام بخشی درگذر دههها تبدیلشده است؟ ورای گوشهای سبز و محصولات بامزه زشت و دنبالههای بیانتها، شرک تأثیرگذار بود؛ هنوز هم هست، زیرا به معنای واقعی کلمه بدخلق و گستاخ است.
این انیمیشن داستانهای انیمیشنی را با بهپیش کشیدن این سؤال که مخاطب حقیقی آنها چه کسی است از مسیر استاندارد و پذیرفتهشده خود خارج کرد. به ما اجازه داد مدت کوتاهی به دیدگاههای دیزنیشدهای که با آنها بزرگ شدیم بخندیم و ما را بر آن داشت تا این دیدگاهها را با حقیقت زشت سبزرنگ جایگزین کنیم؛ اینکه همه ما شاید بهگونهای جبرانناپذیر مشکلات خود را داشته باشیم اما بااینوجود سزاوار آن هستیم که به خودمان عشق بورزیم.
از سکانس آغازین فیلم مشخص میشود که این انیمیشن مشابه سایر فیلمهای کودک نیست. برای مثال، ما شرک را در توالت ملاقات میکنیم و او شخصیتی بددهان و بیادب است. ما در همین چند دقیقه میبینیم که با یک داستان شبیه داستان اسباببازی روبهرو نیستیم و سپس صحنهای جذاب از راه میرسد: لحظهای بهیادماندنی که آهنگ All Star در زمینه پخش میشود و یک مونتاژ مضحک چندشآور ما را با قهرمان داستان بیشتر آشنا میکند.
شرک دست در بینیاش میکند، با گِل دوش میگیرد و در مرداب باد میدهد. زنجیرهای از سکانسهای چندشآور که هنوز هم همین حس را در من ایجاد میکند. از همان آغاز کار تفاوت چشمگیر داستان و قهرمان آن با همتایان خود در دیزنی مشخص میشود. حتی دیو و دلبر تا این حد افراطی نیست. دیو باوجود کم و کاستیهایش باز هم مراقب رفتارهای خود بود. پس چطور است که یک فیلم کودک از همان ابتدای کار جرئت میکند تا این حد مقابلهجویانه رفتار کند؟
شاید شرک بخشی از این گستاخی را از ژانر «برو به درک» خود وام میگیرد. این فیلم یکی از پروژههای جفری کاتزنبرگ بود (یکی از بنیانگذاران دریم ورکس). او پس از جدای از دیزنی در یک نبرد قضایی تلخ در ملأعام به سبب نادیده گرفتهشدن در خط دریافت مقام معاونت مدیریت کل دیزنی، استودیوی دریم ورکس را بنا نهاد.
از سوی دیگر، شاید این جسارت و گستاخی شرک از آنجایی نشات میگیرد که وقتی فیلم اکران شد، مدت بسیار طولانی صرف ساخت آن شده بود. شش سال از ساخت تا اکران و زندگیهای بسیاری صرف تولید آن شده بود. یکی از این زندگیها متعلق به کریس فارلی بود. وی تمامی دیالوگها را برای شخصیت اصلی فیلم ضبط کرده بود اما متأسفانه در سن سیوسه سالگی براثر اوردوز درگذشت.
عواملی که بر روی شرک فارلی کار کرده بودند هم اعتراف کردند که کار او دوستداشتنی بود. وی صدای خود را برای صداپیشگی شرک جوان در اختیار استودیو گذاشته بود. شرکی که تقلا میکند از سنت خانوادگی ترساندن مردم خود را جدا کند و فارلی به شیوهای مشتاق و آسیبپذیر برخلاف آنچه از شرک میدانیم به شخصیت شرک جان بخشیده بود. پس از مرگ فارلی استودیو به دنبال جایگزین گشت و پس از در نظر گرفتن نیکولاس کیج (که پیشنهاد را رد کرد) و لئوناردو دیکاپریو، آنها درنهایت به سراغ مایک مایرز رفتند.
اما یک مشکل وجود داشت؛ مایزر که هنوز غوطهور در موفقیت سرگیجهآور دو فیلم آستین پاورز بود علاقهای به انجام کاری بهعنوان جایگزین نداشت درنتیجه تقاضا کرد همهچیز دوباره نوشته شود. و اگر همین یک مورد برای استرس و شوک واردکردن به یک پروژه هنری کافی نیست، پس از آنکه نسخه جدید فیلم تقریباً انجامشده بود، مایرز آن را تماشا کرد و به ناگهان تصمیم گرفت از صدای شرک خوشش نمیآید. او باری دیگر درخواست کرد تمامی دیالوگها با لهجه اسکاتلندی ضبط شوند. این ضبط مجدد بهتنهایی پنج میلیون دلار هزینه در پی داشت.
با بهترین فیلمها از نگاه ویجیاتو آشنا شوید:
- بهترین فیلمهای اکشن بینالمللی یک دهه اخیر کدام است؟
- از بدترین تا بهترین: همه انیمیشنهای استودیوی پیکسار
- با بهترین فیلمهای عروسکی تاریخ آشنا شوید
- بهترین فیلمهای ترسناک فرانسوی تاریخ
اکنون با نگاهی به گذشته، میتوان دید که بخشهایی از این نا به سامانی راه خود را به نسخه پایانی فیلم پیداکرده است. بااینکه شرک انسجام نسبتاً خوبی دارد گاهی اوقات انشعابات داستانهای جانبی داستان اصلی را بهجایی بردند که کمک چندان خاصی به بهبود آن نمیکرد؛ مانند خطوط داستانی فرعی مربوط به مرد زنجفیلی یا جایی که یک پرنده آوازهخوان منفجر میشود یا آهنگ شاد Welcome to Duloc. البته باید اعتراف کرد که برخی از این لودگیها بسیار خندهدار هستند و شکلدهنده میراث جاودان فیلماند. اما آنها چند درجه تاریکتر و زمختتر از خط داستانی اصلی هستند که داستانی پویا و پیشرونده است درباره پذیرش خود و داشتن شجاعت علاقه ورزیدن به خود در برابر دنیایی که علاقهای به شما ندارد.
انیمیشن شرک برخلاف آنچه تصور میشد موردعلاقه کودکان که مخاطب هدف آن بودند و حتی موردعلاقه و تأیید منتقدان که آن را دوست داشتند هم قرار گرفت. اما بازخورد منتقدان نسبت به داستان را میتوان به اشتیاقی مهارگسیخته توصیف کرد. راجر ایبرت به آن تمامی ستارههایی که در اختیار داشت را تقدیم کرد. نیویورکتایمز نیز حامی فیلم شد و منتقد سایت درباره آن نوشت «در هم کوبیدن شاخصههای آزاردهنده دیزنی امر بدیعی نیست اما هیچکدام بهاندازه و کیفیت شرک نمیرسند.» نتیجه آن شد که شرک به یک غول باکس آفیس بدل شد و در جایگاه چهارمین فیلم پرفروش در ایالاتمتحده در سال 2001 به اکران خود پایان داد.
غولی در جشنواره روشنفکرها
جالب آنکه، شرک موفق به کسب نوعی احترام نیز شد و در جنبشی برای ایجاد ارتباط بیشتر میان تماشاگران و داوران جشنواره کن برای اکران در این فستیوال برگزیده شد. شرک با فیلمهای جاده مالهالند دیوید لینچ و مولن روژ! در بخش اصلی به رقابت پرداخت.
شرک؛ یک نامزد دریافت نخل طلایی. اگر هنوز از خنده تلف نشدهاید باید بدانید در مراسم اسکار 2002 شرک انیمیشن شرکت هیولاها را شکست داد و اولین اسکار متعلق به بهترین فیلم انیمیشن را دریافت کرد.
در اینجا به یک معمای جالب میرسیم: چرا بسیاری از نسلهای جوانتر مهمانیهایی با موضوع شرک برگزار میکنند؟ در برنامههای اجتماعی میتوان حجم وسیع ویدیوهای ضبطشده از این مراسمها را مشاهده کرد که در آن افراد در قالب شخصیتهای فیلم حاضر میشوند. بعضی از آنها جشنهای تولد هستند، برخی دیگر هالووین و سایرین دورهمی هایی هستند که همه در نقش شخصیتهای شرک در آن حضور پیدا میکنند.
پس چرا این نسل به فیلمی روی آورده است که حتی در زمان ساخت و اکران آن به دنیا نیامده یا نوزادانی بیش نبودند؟ یک پاسخ به این سؤال وجود دارد: سیاستهای بازرگانی پرمایه. آنها شاید اولین فیلم را ندیده باشند اما برای شرک بهقدری دنباله ساخته شد که در بازه تقریبی 15 سال کمتر پیش میآمد بیش از دو سال باید منتظر دنباله جدید شرک صبر میکردید. این موضوع تنها شامل چهار فیلم اصلی شرک و اسپین آف گربه چکمهپوش نمیشود. علاوه بر دو مورد مذکور، هشت فیلم کوتاه دیگر درباره خر و مجموعه تلویزیونی گربه چکمهپوش که سه فصل ادامه یافت نیز ساخته شد.
اگر کمتر از بیست سال سن دارید، شرک مانند یک ماشین کارآمد هرجایی که رفتهاید شما را بهراحتی پیداکرده و برایتان خودنمایی کرده است. اما یک پاسخ احتمالی دیگر به پرسش محبوبیت شرک وجود دارد: این فیلم فرهنگعامه را برای همیشه دچار تحول کرد.
این فیلم قوانین و استانداردهای موسیقی فیلمها را بازنویسی کرد و کمپانی دریم ورکس را بیشازپیش مستحکم کرد. وشاید مهمتر از همه، این فیلم، سیگنالی زودهنگام به سبکی از طنز بود که اینترنت به آن عشق میورزد.
شرک و اینترنت
اینترنت رابطه دوستانه طولانیمدتی با شرک دارد و وفاداری چندین و چندساله میان این دو جایی برای شک و شبهه باقی نمیگذارد. به همین سبب، شرکِ اینترنت زیر ساختاری ارزشمند برای درک بهتر چگونگی خلق میم ها است.
هیچکس بهطور یقین نمیداند شرک چگونه در اینترنت آغاز شد. یک فرضیه به صفحهای در فیسبوک فرنچایز اشاره میکند که در سال 2009 آغاز به کار کرد و به طرز عجیبی پستهای خود را تحت نام و شخصیت شرک به اشتراک میگذاشت. این قطعاً یکی از آن لحظههای عجیب در اینترنت است که میم ها را به وجود میآورد و به جهان خیالی خودش میخندد و تا جایی ادامه پیدا میکند که به تکانهای خودکفایت گرا دست مییابد. یک روبات در توییتر وجود دارد که هر سی دقیقه یکبار تصویری از شرک توییت میکند.
شرک پروتوتایپ بود. شرک یکی از آن راههایی بود که ما از طریق آن یاد گرفتیم چطور همهچیز را در اطرافمان به میم تبدیل کنیم. آیا واقعاً جای تعجب دارد که افراد متعلق به نسلی که بهطور کامل در تعامل با اینترنت بزرگ شدند هنگام برگزاری میهمانیهای موضوعی فکرشان بهسوی شرک برود؟
در شرایطی که انتظارات از شرک پایین بود و برخی فکر میکردند اگر شانس بیاورد تنها میتواند بیست میلیون دلار در ایالاتمتحده فروش کند، میتوان با قطع بهیقین گفت که شرک بسیار فراتر از انتظارات رفت. فیلمهای اصلی در باکس آفیس بیش از سه میلیارد دلار فروش کردند. فروش چشمگیر و محبوبیت این فیلم منجر به ساخت نمایشهای موزیکال، پارک تفریحی، و طیف وسیعی از محصولات مرتبط با آن شد.
شرک از تولد هرجومرج وار خود پیشی گرفت و به یک سنگ محک فرهنگی در قرن بیستویک تبدیل شد. یک کارخانه مستحکم تولید میم برای نسلی که به آن احتیاج داشت. اما بیش از هر چیز، موفقیت این داستان نحوه ساخت فیلمهای انیمیشنی را تغییر داد. این فیلم مایه و جو فیلمهای انیمیشنی را متحول کرد و استودیوها همگی بهصف شدند تا در فیلمهای خود جوکهایی را قرار دهند که تنها برای مخاطب بزرگسال قابلدرک است. جوکهایی که باگذشت دههها هنوز هم در حال اکتشاف آنها هستیم.
هر بار که شرک را تماشا میکنم یک جوک جدید را پیدا میکنم که در تمام این سالها بههیچوجه متوجهش نشده بودم، جوکی که به چندین سال وقت برای شکوفایی نیاز داشت.
وقتی این جوکها را پیدا میکنم مرا دوباره به آن حس خوب بازمیگرداند، همان حس آشنای قسر دررفتن با گنجی که تنها متعلق به من است. تصور آنکه شرک حسی مشابه را در سایر مخاطبان خود در سالهای آینده ایجاد کند رویدادی چندان دور از ذهن نیست.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
واقعا خیلی خوب بود البته شرک بعضی وقتا بی ادب میشد
((و در مرداب باد میدهد))
معلومه نویسنده کلی زور زد تا یه واژه مناسب و اخلاقی برای جایگزین کردن پیدا کنه??????
دیگه مجبور بودیم یه کاریش بکنیم! :d
عجب مقاله ای بود!
با تشکر از شما خانم درستکارفر
سلام.شرک تنها انیمیشنی بود که مرز بین فیلم های بزرگسالان و کودکان بود.یعنی نه مال کودکان بود و نه بزرگسالان.بلکه برای هردو.حقیقتا این فیلم را با خانواده چندین بار دیده این و خسته نمیشویم.چون از فرمولی که گفتم استفاده کردند ! ولی قیمت های بعدی شرک ،یک جورایی دقیقا از قسمت ۲ به بعد دیگه شرک اونقدر که باید منو نخنداند...☹️
به حضرت شرک ایمان بیاورید و لاواط پیشه کنید که خدا لاواط کاران را دوست دارد!
این دیگه چه سمیه
مایل به گزارش تخلف؟
مایل به لاواط
دوبلش خدا بود
چه فارسی چه کوردی
مگه دوبله کوردی شده بود؟?
یادی هم کنیم از دوبله بی نظیر گلوری انترتینمنت. تیمی که هرگز تکرار نمیشه...
بنظرم دوبلش بهتره خود فیلم بود
فقط دوبلهخر شرک
صدای مهرادا رییسی همتا نداره
صدای خر شرک برای ما دهه هشتادی ها مثل صدای سگ لوک خوشانس برای دهه شصتی هاس
البته دوبلور خر شرک داخل انیمیشن اول که این شاهکار رو تحویل داد ؛ مجید آقاکریمی بوده.
داخل انیمیشن های بعدی که اگر مجیدآقا کریمی نبوده ؛ بقیه اون رو دوبله کردن که اگر اشتباه نکنم دوبله بقیش رو مهرداد رئیسی به تقلید نسخه اول گفت. (( منظورم از تقلید ؛ صحبت کردن به جای شخصیت با همون سبک صدای فیلم اوله. ))
واقعا همشون بی نظیرن.
تقریبا اکثر افرادی که الان فعالیت دارن قبلا با هم داخل گلوری بودن.
از محمدرضا علیمردانی ، نیما رئیسی ، مجید آقاکریمی , محمدرضا صولتی گرفته تا هومن خیاط و مجید حبیبی و ... همگی داخل گلوری بودن.
جا داره اینم بگم که خود گلوری اعلام کرده دوباره برمیگرده اونم دوبله انیمیشن لوکا?
من خودم حاضرم صبرکنم تا که دوبلش بیاد
گلوری اینترتیمنت بهترین دوبلهرو توی فیلم همیشه داشته
آره.
منم انیمیشن رو احتمال زیاد نمیبینم تا دوبله گلوری بیاد.
حتی اگر زبان اصلی هم ببینم ، دوباره میشینم با دوبله گلوری میبینم.
I need a hero
shrek is love
shrek is life
واقعا عالی بود،هم مقاله هم شرک.
«شرک و اینترنت»
شرک عشقه...