از بدترین تا بهترین: همه انیمیشن‌های استودیوی پیکسار

رتبه‌بندی انیمیشن‌های استودیوی پیکسار کار چندان ساده‌ای به نظر نمی‌رسد. در میان همه ۲۲ انیمیشن سینمایی پیکسار تنها چند عنوان وجود دارند که در بدترین حالت صفت «فوق‌العاده» را دریافت نمی‌کنند. استودیوی پیکسار که به‌دلیل داستان‌پردازی‌های متمایز و شخصیت‌های به‌یادماندنی‌اش در ذهن‌ها باقی مانده یکی از کم‌کارترین استودیوهای سینمایی است که تمرکزش را روی توسعه و اکران انیمیشن‌های فراموش‌نشدنی قرار داده و به همین دلیل حتی ضعیف‌ترین ساخته‌های آن‌ها هم در مقایسه با رقبایشان شاهکارهایی خیره‌کننده هستند.

همین سیاست درست باعث شده انیمیشن‌های استودیوی پیکسار همیشه در جشنواره‌های سینمایی و فصل جوایز حضور داشته باشند. بنابراین طبیعی است که آثار به‌یادماندنی این استودیو همیشه مورد توجه تماشاگران و منتقدان قرار بگیرند و فروش فوق‌العاده‌ای را ثبت کنند. اما بزرگترین دستاورد استودیوی پیکسار فراتر از همه آثار به‌یادماندنی‌اش می‌درخشد. آن‌ها انیمیشن‌های سینمایی سه‌بعدی را به یک استاندارد رایج در دنیای پویانمایی تبدیل کردند و به توسعه این جهان تازه متولدشده سرعت بخشیدند.

ریشه‌های این درخت غول‌پیکر به دهه ۱۹۷۰ میلادی بازمی‌گردد. استودیوی پیکسار در ابتدای راه تنها به توسعه انیمیشن‌های کوتاه مشغول بود و در سال ۱۹۹۵ نخستین انیمیشن سینمایی‌اش را اکران کرد؛ انیمیشن Toy Story پیکسار را یاری داد تا راه صد ساله را در یک شب طی کند و خیلی سریع به یکی از بهترین استودیوهای انیمیشن‌سازی دنیا تبدیل شود.

در ربع قرن گذشته، استودیوی پیکسار با فناوری‌های پیشرفته پویانمایی موفق شده داستان‌های غیرقابل‌وصف را روی پرده‌های نقره‌ای سینما نمایش دهد. بنابراین با ویجیاتو همراه باشید تا همه انیمیشن‌های استودیوی پیکسار از بدترین تا بهترین را واکاوی کنیم.

بدترین – رتبه ۲۲: Cars 2

این انیمیشن ناامیدکننده‌ترین اثر میان همه انیمیشن‌های استودیوی پیکسار لقب می‌گیرد که حتی متعصب‌ترین هواداران پیکسار هم به ضعیف‌بودن آن اعتراف می‌کنند. انیمیشن Cars 2 در شرایطی در کنار پرفروش‌ترین انیمیشن‌های پیکسار (Toy Story 4 و Incredibles 2) قرار می‌گیرد که یکی از دو انیمیشن این مجموعه (در کنار Onward) بوده که حتی نتوانسته بودجه‌اش را به استودیو بازگرداند. به‌عنوان یک انیمیشن با بودجه‌ای بیشتر از ۲۰۰ میلیون دلار، با عنوانی مواجه بودیم که بیش از حد آشفته و بی‌نظم به نظر می‌رسید و احتمالا خیلی هم عجیب نیست که اولین عنوان پیکسار [تا آن روزها] بود که نامزد هیچکدام از جوایز آکادمی اسکار نشد.

اما شکست انیمیشن Cars حتی پیش از اکران آن هم قطعی به نظر می‌رسید. عنوانی که برخلاف فلسفه اصلی انیمیشن‌های استودیوی پیکسار نه برای داستان‌سرایی و شخصیت‌پردازی بلکه برای کسب سود مالی ساخته شده بود واقعا شانس زیادی برای موفقیت ندارد. دیزنی [به‌عنوان مالک استودیوی پیکسار] روی ساخت این انیمیشن تاکید داشت چون حساب ویژه‌ای روی فروش اسباب بازی‌های این فرانچایز سینمایی باز کرده بود. یک سال پس از اکران این انیمیشن و در سال ۲۰۱۲ تم پارک تفریحی لایتنینگ مک‌کوئین و دوستانش در دیزنی‌لند کالیفرنیا هم فعالیت خود را آغاز کرد.

رتبه ۲۱: Cars 3

انیمیشن Cars 3 داستانی شخصی‌تر از قسمت قبل را روایت می‌کرد اما باز هم جذابیت‌های قسمت اول را نداشت. به عبارت دیگر، این انیمیشن هم در نهایت عنوانی بیشتر از یک تلاش برای بازاریابی محصولات اسباب بازی و پارک‌های تفریحی فرانچایز Cars نبود. با این حال پیکسار در تلاش بود تا ثابت کند این انیمیشن هم هویتی مستقل از دو انیمیشن قبلی دارد. اما مشکل اصلی انیمیشن Cars 3 دقیقا از جایی شروع می‌شود که بیش از حد روی شخصیت لایتنینگ مک‌کوئین تمرکز می‌کند و آن‌چه باعث موفقیت قسمت نخست شد را کاملا فراموش می‌کند؛ گروهی جذاب و دوست‌داشتنی که عاشقانه با یکدیگر کار می‌کنند و آماده فداکاری هستند.

رتبه ۲۰: The Good Dinosaur

اگرچه انیمیشن The Good Dinosaur در این لیست جایگاه جالبی ندارد اما در مجموع انیمیشن ناامیدکننده‌ای هم نبود. در حقیقت این انیمیشن یکی از بهترین انیمیشن‌های استودیوی پیکسار لقب می‌گیرد که متاسفانه داستان خارق‌العاده‌ای ندارد. داستان انیمیشن The Good Dinosaur با سرعت بسیار پایینی نقل می‌شود و شخصیت‌ها تک‌بعدی به نظر می‌رسند. پیکسار در گذشته ثابت کرده بود که می‌تواند شخصیت‌پردازی تحسین‌برانگیزی از شخصیت‌هایی که توانایی صحبت‌کردن ندارند، ارائه دهد.

اما اسپات (یکی از دو شخصیت اصلی انیمیشن) نشانی از این خلاقیت استودیوی پیکسار ندارد. به همین دلیل ضعف‌هایی که در یکی از مهم‌ترین شخصیت‌های انیمیشن وجود دارد به روند کلی آن ضربه بزرگی می‌زند. انیمیشن The Good Dinosaur به‌عنوان یکی از متفاوت‌ترین انیمیشن‌های پیکسار جلوه‌های بصری بی‌نظیری دارد اما به همان اندازه در داستان‌سرایی و شخصیت‌پردازی شکست می‌خورد.

رتبه ۱۹: Onward

اگر شیوع ویروس کرونا به جان سالن‌های سینما نمی‌افتاد و هنر هفتم را فلج نمی‌کرد، احتمالا انیمیشن Onward یکی از پرفروش‌ترین آثار استودیوی پیکسار می‌شد. اما تعطیلی سالن‌های سینما و توقف اکران این انیمیشن ضرر عظیمی به استودیوی پیکسار و مجموعه دیزنی وارد کرد. با این حال انیمیشن Onward هم در جذب منتقدان موفق بود و هم تماشاگران را تحت تاثیر قرار داد. پس مشکل یکی از دو انیمیشن پیکسار در سال ۲۰۲۰ دقیقا چیست؟

استودیوی پیکسار در انیمیشن Onward کاری را انجام داد که پیش از این از آن‌ها ندیده بودیم و چندان هم انتظار آن را نداشتیم؛ یک هوادار جدی سینما و انیمیشن پس از تماشای این انیمیشن احساس می‌کند آن را پیش از این دیده است. یک داستان احتمالا تکراری در یک کالبد قابل احساس، چیزی نیست که هواداران پیکسار از انیمیشن‌های این استودیو انتظار داشته باشند. با این حال انیمیشن Onward خیلی هم ناامیدکننده نیست و مفاهیم تلخ و شیرین بسیاری را برای تماشاگرش آماده کرده که در مجموعه با فلسفه اصلی انیمیشن‌های استودیوی پیکسار تطابق دارد.

رتبه ۱۸: Monsters University

انیمیشن Monsters University یک دنباله واقعا مناسب برای قسمت اول بود. استودیوی پیکسار هم با هوشمندی آن را به یک پیش‌درآمد تبدیل کرد و ترجیح داد پایانی به داستان قسمت اول اضافه نکند. اگرچه ساخت ادامه انیمیشن Monsters Inc غیرممکن نیست اما پردازش یک داستان بی‌نقص برای آن دشوار به نظر می‌رسد. بنابراین پیکسار با ساخت انیمیشن Monsters University ریسک زیادی روی یکی از بهترین انیمیشن‌هایش نکرد. آن‌ها با کمک دو عنصر شخصیت‌های دوست‌داشتنی و موسیقی‌های دل‌انگیز موفق شدند انیمیشن Monsters University را به‌عنوانی سرگرم‌کننده تبدیل کنند.

رتبه ۱۷: Finding Dory

این دنباله یکی از بهترین انیمیشن‌های استودیوی پیکسار نه تنها دنباله بدی نبود بلکه هویت مستقل و جذاب خودش را هم دنبال می‌کرد. اما انیمیشن Finding Dory به هیچ وجه با قسمت اول قابل مقایسه نیست. این انیمیشن به دلیل کیفیت پایین برخی از سکانس‌هایش مورد انتقاد بسیاری قرار گرفت و این انتقادها روی نمره‌های نهایی منتقدان تاثیرگذار بود.

روایت‌های احساسی همیشه اهمیت بسیار زیادی در انیمیشن‌های استودیوی پیکسار داشته اما وقتی این استراتژی به درستی شکل نمی‌گیرد، با عنوانی مانند انیمیشن Finding Dory مواجه می‌شویم که ملودرام ضعیفی به نظر می‌رسد. ایده اصلی پیکسار برای داستان این انیمیشن [از دست‌رفتن حافظه دوری و تلاش‌های او برای پیداکردن خانواده‌اش] چندان هم بد نبود و تلاش‌های استودیو برای تسریع این روایت هم محترم است. بنابراین انیمیشن Finding Dory بالاتر از بسیاری از انیمیشن‌های استودیوهای رقیب قرار می‌گیرد اما در نهایت جایگاه ارزشمندی در لیست انیمیشن‌های استودیوی پیکسار ندارد.

رتبه ۱۶: Brave

مریدا (شخصیت اصلی انیمیشن Brave) برای شجاعتش به‌عنوان یک قهرمان که بسیاری از شاهزاده‌های دیزنی را به چالش می‌کشد، محترم است. اما مشکل اصلی این انیمیشن بالابردن انتظارات بود. تریلرهای انیمیشن Brave عنوانی حماسی و معنوی را نشان می‌داد که در ارتفاعات اسکاتلند روایت می‌شد. وقتی تماشاگران به تماشای این انیمیشن سینمایی نشستند، بیشتر عنوانی شبیه به انیمیشن Brother Bear را نظاره می‌کردند که فقط در پوستین استانداردهای پیکسار قرار گرفته بود.

انیمیشن Brave یکی از معدود آثار [البته اگر تنها ساخته آن‌ها نباشد] دیزنی و پیکسار است که محوریت اصلی داستان آن روی رابطه مادر و دختر قرار دارد. پیکسار با کمک شخصیت‌های اصلی این انیمیشن یک بستر فوق‌العاده برای روایت یک داستان خانوادگی را فراهم کرده و از موسیقی‌های متن جذابی بهره می‌برد. ضمن اینکه نباید از دیالوگ‌ها و لحظات واقعا خنده‌دار آن هم غافل شد.

رتبه ۱۵: Toy Story 2

احتمالا باورکردنی نیست که انیمیشن Toy Story 2 بالاترین امتیاز راتن تومیتوز را در میان همه انیمیشن‌های استودیوی پیکسار دارد. البته منتقدان همیشه فرانچایز وودی و رفقایش را تحسین کرده‌اند. اما مشکل اصلی دنباله‌ها از جایی شروع می‌شود که شخصیت‌های جدید وارد می‌شوند. برای انیمیشن‌های پیکسار، ورود یک شخصیت جدید اهمیت بسیار زیادی دارد چون به فروش محصولات جانبی کمک شایانی می‌کند و از آن‌جایی که هیچکس به دو عروسک باز لایتییر نیاز ندارد، طبیعی به نظر می‌رسد که شخصیت‌های جدید در بستر اصلی داستان قرار بگیرند.

با این حال انیمیشن Toy Story 2 همچنان یک عنوان خارق‌العاده است که البته به اندازه قسمت نخست احساسی عمل نمی‌کند. فراموش نکنید وقتی انیمیشن Toy Story 4 اکران شد، هیچکس حتی پیرمرد غرغرویی به‌ نام استینکی را به یاد نمی‌آورد اما همه منتظر تماشای دوباره جسی و اسب دوست‌داشتنی‌اش بودند.

رتبه ۱۴: A Bug’s Life

در میان اکران دو قسمت نخست فرانچایز وودی و رفقا، یکی از انیمیشن‌های استودیوی پیکسار به زیبایی می‌درخشد؛ انیمیشن A Bug’s Life که با قدمتی ۲۰ ساله هیچ دنباله یا پیش‌درآمدی ندارد. به همین دلیل هم چندان در یادها باقی نمانده است. با این حال این انیمیشن میزبان یکی از بهترین شخصیت‌های شرور در میان همه انیمیشن‌های استودیوی پیکسار که داستان را جذاب و جذاب‌تر هم می‌کند.

در مرکز داستان انیمیشن A Bug’s Life مورچه‌ای به نام فلیک وجود دارد. قهرمان ما که از کلونی و لانه‌اش طرد شده، دوستان جدیدی پیدا می‌کند و وقایع جدیدی شکل می‌گیرد. موسیقی این انیمیشن توسط رندی نیومن نواخته شده و از کمدی جذابی بهره می‌برد. با این حال به‌عنوان انیمیشنی خاطره‌انگیز و دوست‌داشتنی از دومین سال فعالیت استودیوی پیکسار چندان مورد توجه قرار نمی‌گیرد.

رتبه ۱۳: WALL-E

در میان همه انیمیشن‌های استودیوی پیکسار این انیمیشن WALL-E است که موفق شده بهترین شخصیت‌پردازی و داستان‌سرایی را به نمایش گذاشته و به عنوانی محترم و شایسته تبدیل شود. بدون رد و بدل‌شدن حتی یک کلمه، عشقی انسانی میان دو ربات ایجاد می‌شود که خودش را در موسیقی متن انیمیشن هم نشان می‌دهد. تماشاگران انیمیشن WALL-E که در نیمه نخست این انیمیشن سینمایی از دلسوزی، سادگی، محبت بی‌بدیل و دوست‌داشتنی‌بودن ربات قدیمی به وجد آمده بودند در نیمه دوم داستان با دنیایی بیش از حد مدرن و سریع روبرو شدند که ربات هوشمند مورد علاقه‌شان را آزار می‌داد.

شاید به همین دلیل باشد که نقاط قوت یکی از بهترین انیمیشن‌های استودیوی پیکسار چندان مورد توجه تماشاگران قرار نگرفته اما باز هم دلیل قانع‌کننده‌ای برای زیرسوال‌بردن محبوبیت آن وجود ندارد. برنده جایزه بهترین انیمیشن آکادمی اسکار لایق بهترین ستایش‌ها بوده و در مسیر درستی حرکت کرده است.

رتبه ۱۲: Up

اگر انیمیشن WALL-E یکی از بهترین داستان‌سرایی‌ها میان همه انیمیشن‌های استودیوی پیکسار را میزبانی می‌کند احتمالا انیمیشن Up صاحب بهترین داستان‌سرایی در دنیای پیکسار است. در مهم‌ترین داستانی که انیمیشن Up روایت می‌کند و با یاری‌گرفتن از انرژی پنهان‌شده در پیانویی که مایکل گیاچینو می‌نوازد، روایت هشت دهه زندگی را در هشت دقیقه تماشا می‌کنید. با این حال در شرایطی مشابه با انیمیشن WALL-E اینجا هم تفاوت عظیمی میان نیمه اول و نیمه دوم انیمیشن Up وجود دارد.

هر چند که انیمیشن Up عنوان بدون ایرادی هم نبود. شاید ترکیب دلنشین کارل و راسل تقابل سنت و مدرنیته بود اما شرور اصلی داستان با کمک سگ‌های سخنگوی بانمک اما عجیبی که داشت در سطح و اندازه این داستان نبودند.

رتبه ۱۱: Toy Story 3

یکی دیگر از انیمیشن‌های استودیوی پیکسار که به شدت مورد استقبال منتقدان قرار گرفت اما مانند بیشتر آثار پویانمایی که در دهه ۲۰۱۰ میلادی ساخته شدند، تنها می‌توانست برای کودکان تماشایی باشد. چه‌بسا اگر با کودک باهوش و متفاوتی روبرو باشید، انیمیشن Toy Story 3 را عنوانی بدون جذابیت ارزیابی کند. با این حال پایان این انیمیشن به‌وضوح پیام‌های مناسب برای افراد بزرگسال داشت و دلیل آن کاملا واضح است؛ نخستین نسل افرادی که به تماشای انیمیشن Toy Story نشسته بودند در زمان اکران قسمت سوم مردان و زنانی بالغ بودند.

اگرچه بسیاری از کودکانی که این انیمیشن را دیده بودند از سکانس نزدیک‌شدن عروسک‌ها به کوره زباله‌سوزی [و آن میمون جیغ‌جیغو، کودک اهریمنی و تلفن عروسکی قربانی] احساس ترس کرده بودند اما برای کسانی که با فرانچایز انیمیشن Toy Story بزرگ شده‌اند، این روایت‌ها چیزی جز یادآوری درس‌های بزرگ زندگی که در انیمیشن‌های استودیوی پیکسار تکرار می‌شود، نبود. به همین دلیل بسیاری از تماشاگران قدیمی این انیمیشن پس از تماشای صحنه اهدای عروسک‌های اندی به بانی گریه می‌کردند. به هر حال، انیمیشن Toy Story 3 یک دنباله پیشگام و متمایز بود و شخصیت‌های جدیدی را وارد دنیای بزرگ وودی و دوستان کرد.

از مجموعه سریال‌های فراموش‌شده بخوانید:

• فیلسوف کمدین نیویورکی در سریال Louie
• شیوع ویروسی در سال ۲۰۲۰ در سریال The Last Man on Earth
• جیمز باند بی‌تربیت در سریال Archer
• وقتی والتر وایت در سریال Ozark حسابدار می‌شود
• کمدی‌تر از زندگی کارمندی با سریال The Office
• سریال Freaks and Geeks و روزهایی که ستاره‌های هالیوود نوجوان بودند
• سریال Sons of Anarchy و داستان رفتن و نرسیدن پیوسته
• سریال The X-Files و مخوف‌ترین پرونده‌های ماورایی

رتبه ۱۰: Toy Story 4

فرانچایز انیمیشنی Toy Story وقتی به قسمت چهارم رسید کاملا ثابت کرده بود که توانایی میزبانی از دنباله‌های ارزشمند را دارد. اما هواداران نگران یک سوال واقعا کلیدی بودند؛ آیا انیمیشن Toy Story 4 می‌تواند دستاورد بیشتری از قسمت قبلی داشته باشد و خاطرات جدیدی به فرانچایز اضافه کند؟ پاسخ آن خیلی مشخص نیست و طرفداران وودی و رفقا را دچار تفرقه می‌کند. با این حال تماشاگران در جایگاهی قرار دارند که بتوانند درباره آن بحث کنند و پاسخشان به این سوال یک «بله» کاملا جدی است.

پایان این انیمیشن به وودی کمک کرد تا با کنارگذاشتن زندگی قبلی‌اش، سبک و شیوه جدیدی از تعامل را آغاز کند. انتخاب‌های احساسی، درگیری‌های اکشن و کمدی، شخصیت‌های تازه و گوناگون، موسیقی متن دلنشین و سکانس‌های به‌یادماندنی به انیمیشن Toy Story 4 کمک کرد تا به ریشه‌های این فرانچایز قدیمی بازگردد و در نهایت به پایان برسد.

رتبه ۹: Cars

ارزش و اعتبار این انیمیشن به دلیل میراث ناامیدکننده‌ای که توسط دنباله‌هایش به جای ماند اندکی خدشه‌دار شده اما این تصمیم‌های تاسف‌بار هم تاثیری در فوق‌العاده‌بودن انیمیشن Cars ندارد. مسئله فقط داستان‌سرایی و شخصیت‌پردازی آن نیست. این انیمیشن تکنیک‌های جدیدی در انیمیشن‌سازی و پویانمایی را مطرح می‌کرد که خیلی سریع به واقع‌گرایی بیشتر کمک کردند. حتی اگر آن را با انیمیشن The Incredibles که یک سال پیش از آن اکران شده بود و به‌شدت خلاق می‌رسید، باز هم حرف‌های زیادی برای گفتن وجود دارد که انیمیشن Cars به خوبی از عهده همه آن‌ها برمی‌آید.

نخستین انیمیشن پیکسار که آثار هنرمندان گوناگون در آن پخش می‌شد، خیلی خوش‌شانس بوده که توانسته از چنین نعمت بزرگی بهره ببرد. دوستان لایتنینگ مک‌کویین هم که او را در مسابقات همراهی می‌کنند احتمالا یکی از دوست‌داشتنی‌ترین مجموعه شخصیت‌ها در میان انیمیشن‌های استودیوی پیکسار باشند و فراموش نکنید که شهر رادیو اسپرینگز با وجود همه رکود و تلخی‌هایش به بستر زیبایی برای روایت یک داستان احساسی تبدیل می‌شود.

رتبه ۸: Monsters, Inc

به‌عنوان چهارمین انیمیشن سینمایی پیکسار با عنوانی بیش از حد خیره‌کننده مواجه بودیم. شاید اگر الان به تماشای روزهای کاری هیجان‌انگیز مایک وازوفسکی بنشینید از کیفیت نسبتا پایین پویانمایی آن ناامید شود. اما در سال ۲۰۰۱ ترسیم سه‌بعدی موهای بی‌پایان سالیوان کار واقعا دشواری بود. فراموش نکنید که مایک و سالیوان به‌عنوان یکی از جذاب‌ترین زوج‌های مکمل در دنیای پویانمایی به‌شکل وحشتناکی دوست‌داشتنی بودند.

داستان همکاری‌های وازوفسکی و سالیوان هم به‌تنهایی متفاوت و متمایز به نظر می‌رسید. هیولاها معمولا موجودات ترسناکی هستند. اما در این انیمیشن نه‌تنها مسئولیت متفاوتی برعهده داشتند بلکه به‌شدت بانمک و دوست‌داشتنی هم بودند اما این تمایز پایان کار نبود. این هیولاها باید از ترساندن کودکان انرژی مورد نیاز شهرهایشان را تامین می‌کردند. از آهنگ‌های عالی و شخصیت‌های شرور دوست‌داشتنی این انیمیشن هم نباید به‌سادگی عبور کرد.

رتبه ۷: Inside Out

اکثر تماشاگران انیمیشن Inside Out نمی‌دانستند چه عنوان بی‌نظیری منتظر آن‌هاست و به همین دلیل از تماشای یک عنوان استعاری دقیق از همه احساسات انسانی شگفت‌زده شدند. عوامل این انیمیشن باور دارند آن‌چه آن‌ها ساخته‌اند یک عنوان روانشناختی و سرشار از جزییات است که تلاش می‌کند به انسان‌ها ثابت کند بسیاری از آن‌ها نیازهایی دارند که ممکن است برآورده نشود. انیمیشن Inside Out به تماشاگرش از غم و اندوه پیچیده و متقابل انسانی می‌گوید و او را در مرکز همه ادراکات آدمی قرار می‌دهد.

در رزومه ارزشمند انیمیشن Inside Out در برابر همه گزینه‌هایی که آن را به یکی از بهترین انیمیشن‌های استودیوی پیکسار تبدیل می‌کند، تیک سبز وجود دارد:

• تخیل شگرف
• احساسات تکاملی
• زیبایی منحصربه‌فرد
• شوخ‌طعبی با چاشنی حماقت
• روایت دقیق یک داستان عمیق
• تاثیرگذاری روی تماشاگر

رتبه ۶: Incredibles 2

این انیمیشن یک بار دیگر ثابت می‌کند که پیکسار توانایی تحسین‌برانگیزی در دنباله‌سازی دارد. دنباله‌هایی که نه‌تنها از زاویه مالی بلکه در نگاه منتقدان هم موفق ظاهر می‌شوند. پرفروش‌ترین ساخته پیکسار، سومین عنوان پرفروش دیزنی [پایین‌تر از فرانچایز Frozen] و هجدهمین فیلم پرفروش تاریخ سینما [تا زمان نگارش این مطلب و البته تا زمانی که ویروس کرونا گلوی سالن‌های سینما را رها نمی‌کند] برای بسیاری از منتقدان و تماشاگران حتی از قسمت اول هم دوست‌داشتنی‌تر بوده است.

مانند بسیاری از دنباله‌های انیمیشنی که پذیرفته‌اند تماشاگرشان با گذشت سال‌ها از اکران قسمت نخست حالا بزرگ‌تر شده‌اند در انیمیشن Incredibles 2 هم لحن تیره‌تر و مضامین بالغ‌تر می‌درخشند. شاید این عنوان به‌یادماندنی (معمولا از انیمیشن‌هایی که در سال‌های اخیر اکران شده‌اند انتظار تبدیل‌شدن به یک نوستالژی جذاب را نداریم) انیمیشنی بی‌عیب و ایراد باشد اما غیبت یک شخصیت شرور کاملا ایده‌آل در این ساخته پیکسار اندکی ناامیدکننده به نظر می‌رسد.

رتبه ۵: Ratatouille

در یک مهمانی که جذاب‌ترین انیمیشن‌های استودیوی پیکسار دعوت هستند، انیمیشن Inside Out به‌عنوان خیره‌کننده‌ترین انیمیشن معرفی می‌شود اما هنوز مهمانی تمام نشده که انیمیشن Ratatouille هم از راه می‌رسد. در خلاصه‌ترین و ایده‌آل‌ترین توصیف، این انیمیشن درباره موشی است که آن‌قدر به خودش ایمان دارد که می‌تواند در یکی از بهترین رستوران‌های پاریس سرآشپز باشد. اگر این روایت توسط استودیوی انیمیشن‌سازی دیگر ساخته می‌شد احتمالا یک داستان نصفه و نیمه شکل می‌گرفت اما جادوی پیکسار به این انیمیشن هم نفوذ پیدا کرده است.

انیمیشن Ratatouille در تحسین رویاپردازی موشی به نام رمی را معرفی می‌کند که اهداف متضاد با اخلاقیات خانواده‌اش [که منطقی هم به نظر می‌رسند] را می‌پسندد. اما تمرکز داستان به‌جای آن‌که روی درگیری رمی با خانواده‌اش باشد، به روایت تلاش‌های او برای تبدیل‌شدن به یک سرآشپز دوست‌داشتنی معطوف می‌شود. البته که نباید نقش آلفردو لینگوئینی در موفقیت رمی را فراموش کرد. پسرک گیجی که پابه‌پای رمی پیشرفت می‌کند و تعامل میان آن دو است که روایت پویای داستان را تکمیل می‌کند. پیام نهایی انیمیشن Ratatouille اما ارزش‌ آن را بیشتر می‌کند؛ هر کسی می‌تواند آشپز باشد و غذایی که دوست دارد را خلق کند.

رتبه ۴: The Incredibles

این انیمیشن که نخستین همکاری مایکل گیاچینو با استودیوی پیکسار بود، می‌تواند یکی از قمارهای این مجموعه [که آن روزها قدمت خیلی زیادی هم نداشت] باشد. آن‌ها کارگردانی انیمیشن The Incredibles را به بِرَد بِرد واگذار کرده بودند که تا پیش از آن تنها تجربه کارگردانی انیمیشن The Iron Giant را داشت. با این حال آن انیمیشن دوست‌داشتنی اما شکست‌خورده که می‌توانست پایان سریعی برای بِرَد بِرد رقم بزند، تاثیر خاصی روی قمار پیکسار نداشت.

انیمیشن The Incredibles یک معجون تمام‌عیار است؛ ترکیب تریلرهای جاسوسی دهه ۶۰ میلادی با داستان‌های ابرقهرمانی و افزودن اندکی درام خانوادگی به آن کمک کرد تا در همان ابتدای مسیر پیکسار به یکی از بهترین انیمیشن‌های این استودیو تبدیل شود. شخصیت‌های فرعی جذاب، موسیقی تاثیرگذار و داستانی هیجان‌انگیز به انیمیشن The Incredibles کمک می‌کند تا به‌ عنوانی بی‌بدیل تبدیل شود.

رتبه ۳: Coco

یکی از تفاوت‌های اصلی پیکسار با سایر رقبای انیمیشن‌ساز دقیقا از جایی آغاز می‌شود که تصمیم بگیرید یک نمودار کلی از کیفیت آثار همه آن‌ها ترسیم کنید. در شرایطی که بیشتر رقبا نموداری نزولی را ثبت کرده‌اند که در میانه راه با آثاری محترم یک نوسان عظیم را رقم زده، پیکسار در بالاترین سطح ممکن فعالیت خودش را دنبال می‌کند و حتی در آثاری که در چند سال اخیر اکران کرده از میانگین کلی آثارش هم فراتر می‌رود.

در شرایطی که در اواخر دهه ۲۰۱۰ میلادی تمرکز پیکسار روی توسعه دنباله عناوین موفقی بود که در سال‌های قبل‌تر منتشر شده بودند، انیمیشن Coco از راه رسید. انیمیشنی که احتمالا با دستور مستقیم دیزنی ساخته شده بود. اتمسفر متفاوت این انیمیشن بخشی از سیاست‌های کلان دیزنی را شامل می‌شود؛ جذب حداکثری مخاطب با روایت داستان در فرهنگ‌های گوناگون. رنگ‌های جذاب و بی‌پایان، موسیقی دل‌انگیز، طرح‌ها و مضامین مرتبط با فرهنگ مکزیک و آمریکای لاتین و داستان‌سرایی دوست‌داشتنی تنها بخشی از دستاوردهای انیمیشن Coco است که آن را لایق مدال برنز بهترین انیمیشن‌های استودیوی پیکسار می‌کند.

با این حال این انیمیشن زیر آماج حملات منتقدان و تماشاگران ریزبین هم قرار گرفته است. گروهی اعتقاد دارند نه‌تنها ایده اصلی انیمیشن بلکه بخشی از داستان و شخصیت‌های آن هم شباهت‌های غیرقابل‌انکار و بدون تردیدی با انیمیشن The Book of Life دارند. اما انیمیشن تقریبا فراموش‌شده و شکست‌خورده استودیوی فاکس قرن بیستم با انیمیشن Coco قابل مقایسه نیست. ساخته پیکسار یک عنوان کلاسیک و خانوادگی بود که با تمرکز روی داستان و ارتباطات میان چند نسل از یک خانواده یکی از جشن‌های محبوب مکزیکی‌ها را روایت می‌کند. البته که انیمیشن Coco یکی از صادق‌ترین آثار پیکسار هم لقب می‌گیرد که با سادگی و بدون هیچ ادعایی یک داستان کامل را بسط و توسعه می‌دهد.

رتبه ۲: Toy Story

شاید شاهکار تکرارنشدنی پیکسار بزرگترین دستاورد یک انیمیشن کودکانه را از آن خودش کرده باشد. کمتر فردی را پیدا می‌کنید که در کودکی این انیمیشن را تماشا کرده باشد و در همه سال‌های بعدی عمرش وقتی بحث اسباب بازی‌های دوران کودکی مطرح می‌شود، نام انیمیشن Toy Story را مطرح نکند. احتمالا هیچ انیمیشنی وجود ندارد که تا این حد به تماشاگر خود نزدیک شود و برای همیشه بخشی از حافظه و ادراک او باشد. البته که اولین ساخته سینمایی استودیوی پیکسار تنها در حوزه داستان‌سرایی و شخصیت‌پردازی هم بی‌بدیل نیست.

این انیمیشن با مطرح‌کردن فناوری‌های نوین در حوزه پویانمایی موفق شد استانداردهای اساسی انیمیشن‌های سه‌بعدی را به دو دوره پیش و پس از خودش تقسیم کند. اگر عوامل انیمیشن Toy Story تا این حد متمرکز دقیق روی این شاهکار خیره‌کننده کار نمی‌کردند احتمالا پیکسار به محبوب‌ترین استودیوی انیمیشن‌سازی دنیا تبدیل نمی‌شد. فداکاری آن‌ها بخش مهمی از شهرت پیکسار را رقم زد و به این استودیو کمک کرد تا بخش مهمی از تاریخ سینما در قرن بیست و یکم باشد.

اما انیمیشن Toy Story فقط به دلیل آن‌که نخستین انیمیشن سینمایی پیکسار است صاحب مدال نقره نمی‌شود. این انیمیشن از روایت رفاقتانه‌اش استفاده می‌کند و با تبدیل آن به اساسی‌ترین ویژگی‌‌اش یک داستان تکرارنشدنی را شکل می‌دهد. پیکسار در نهایت این قالب آماده را با پس‌زمینه‌های منحصربه‌فرد، شخصیت‌های دوست‌داشتی و شوخی‌های شیرین و هوشمندانه سرشار از زیبایی می‌کند.

بهترین – رتبه ۱: Finding Nemo

از هر زاویه‌ای که به انیمیشن Finding Nemo نگاه کنید با عنوانی متمایز و برجسته مواجه می‌شوید که هر استانداردی را نابود می‌کند و همه معیارها را از ابتدا می‌سازد. حتی تماشاگرانی که سینما را به‌صورت کاملا تفننی دنبال می‌کردند هم با تماشای تریلرهای این پنجمین انیمیشن سینمایی پیکسار متوجه شده بودند این انیمیشن با همه پویانمایی‌هایی که تا امروز تماشا کرده‌اند، متفاوت به نظر می‌رسد.

جالب‌ترین انیمیشن میان همه انیمیشن‌های استودیوی پیکسار که هر ثانیه‌اش شگرفت و چشم‌نواز ظاهر می‌شود با گذشت هفده سال از اکرانش [با احتساب نرخ تورم] دومین انیمیشن پرفروش استودیوی محبوب هم لقب می‌گیرد. تمایز اصلی انیمیشن Finding Nemo هنوز هم در دنیای پویانمایی خیره‌کننده است. هیچ انیمیشنی مانند این انیمیشن و دنباله‌اش موفق نشده‌اند زلالی آب آقیانوس را به بهترین شکل ممکن به تصویر بکشند. تماشای انیمیشن Finding Nemo به اندازه تماشای یک مستند فانتزی درباره موجودات دریایی اقیانوس‌ها جذاب و متفاوت به نظر می‌رسد.

شخصیت‌های جانبی بی‌شمار که هر کدام تلنگر کوچکی به مسیر اصلی داستان می‌زنند و گفتگوهای میان همه شخصیت‌ها بخش مهمی از کلیت فلسفه سینمایی این انیمیشن است. برنده مدال طلای بهترین انیمیشن استودیوی پیکسار داستانش را مانند یک گوله کاموا در برابر تماشاگر قرار می‌دهد و آن را آهسته آهسته می‌گشاید. مارلین و نمو به‌عنوان دو دوست واقعی و احساسی در کنار یکدیگر حاضر می‌شوند تا تعریف کاملی از یک دوستی ارزشمند ارائه دهند.

بیشتر بخوانید:

• با ۱۰ تا از بهترین ماشین‌های جیمز باند آشنا شوید
• معروف‌ترین فیلم‌های بروس لی: از بدترین تا بهترین
• معرفی بهترین کتاب‌هایی که به دوست‌داشتنی‌ترین فیلم‌ها تبدیل شدند
• واکاوی رشد صنعت سینما در عربستان سعودی: فرصت‌های میلیارد دلاری