یادداشت: چرا باید سریال Mare of Easttown را تماشا کنید؟
در این مطلب هیچ اسپویلی وجود ندارد، اما بگذارید یادداشت را با این جمله شروع کنم و بگویم که سریال «Mare of Easttown» اثری است که پایان آن، بیننده را کاملاً میخکوب میکند. در روزگار ...
در این مطلب هیچ اسپویلی وجود ندارد، اما بگذارید یادداشت را با این جمله شروع کنم و بگویم که سریال «Mare of Easttown» اثری است که پایان آن، بیننده را کاملاً میخکوب میکند. در روزگار کرونا زدهای که اکثر فیلمهای سینمایی، روز به روز مخاطبان را با کیفیت پایین تولیدشان بیشتر از روزهای گذشته از خود میرنجانند، وجود سریالهای کوچک اما پُخته و خوش فُرمی چون «میر از ایستتوون» حکم یک شاهکار رسانهای را دارند. اساساً یک سریال دارای قصه اورجینال و شخصیتهای ریشهدار و پرداخت شده که شمایلی رُمان گونه دارد، دقیقاً همان چیزی است که ما در حال حاضر به دنبال آن هستیم، اینطور نیست؟!
سریال هفت قسمتی شبکه HBO که اخیراً در چند روز گذشته اپیزود پایانی آن با ثبت یک رکورد جالب در جذب بیننده به پایان رسید، به مخاطبش احترام میگذارد و بینندهای را که هفته به هفته با لحظات تلخ و شیرین قصه سریال جلو آمده را با یک پایان قابل تحسین و ستایش بدرقه میکند. من در قالب مطلبی تحت عنوان «نگاهی به سریال Mare of Easttown» به بررسی کامل ساختار چهار قسمت ابتدایی این سریال پرداخته بودم (حتماً برای درک فضای سریال آن مطلب را نیز مطالعه کنید)؛ اما حالا با پایان یافتن آن قصد دارم در چارچوب این یادداشت به این پرسش جواب دهم که چرا باید سریال Mare of Easttown را تماشا کنید؟
من همین ابتدا به شما میگویم که این سریال چیزی شبیه به «The Undoing» دیگر سریال نسبتاٌ موفق شبکه HBO نیست، که متأسفانه شش اپیزود خود را به آرامی و با ایجاد یک تنش به گونهای سپری کرد که بیننده انتظار یک پایان هیجان انگیز را داشته باشد؛ اما در نتیجه با یک نتیجه گیری نسبتاً سرد روبرو شد. در آن مجموعه، طول سفر بسیار جذابتر از مقصد بود، بنابراین تأثیرگذاری عاطفی پایان کار بر بیننده بسیار ماندگار نبود. از طرف دیگر، سریال «Mare of Easttown» یک کلاس استادانه در قصه گویی و تعلیق است، جایی که هر عنصر با دقت سر جای خودش اجرا میشود، و در نتیجه میتواند قوس داستانی هر هفت اپیزود را برای شما دیدنی و غیر قابل پیش بینی جلوه دهد.
این مینی سریال نوعی از روایت و قصه گویی را انتخاب کرده است که باعث میشود منِ مخاطب متوجه شوم که یک اثر سرگرم کننده تنها در بلاک باسترهای پُر زرق و برق خلاصه نمیشود؛ در عوض اگر یک سریال تلویزیونی وجود داشته باشد که هم داستان پُر کشش و هم شخصیتهای قابل لمسی را برای من کاوش کند، تازه امثال ما معنی سرگرمی را متوجه خواهیم شد. حالا سریال «Mare of Easttown» با ظرافتهای داستانی و قوسهای شخصیتیاش مصداق بارزی از این شمایل است.
ما در این سالها به لطف وجود استریمهای مختلفی چون نتفلیکس شاهد تولید سریالهای متفاوتی هستیم. اما اکثریت قریب به اتفاق آنها به خاطر عدم انسجام کافی بعد از مدتی فراموش میشوند. حالا در این بازار پُر سر و صدا و رنگارنگ، سریال Mare of Easttown یکی از موارد نادر تلویزیون است. یک سریال درام معتبر که براساس هیچ یک از رمانهای موجود یا حوادث واقعی ساخته نشده است. در واقع داستان این اثر بر اساس فیلمنامهای اورجینال توسط برد اینگلسبی به رشته تحریر در آمده است. داستان این سریال به گونهای است که به صورت مساوی دارای شخصیتهای جذاب و ماجراهای پُر از هیجان است. ریشه اصلی داستان سریال حاوی احساسات قابل درک، شوخ طبعی و یک رمز و راز واقعاً جذاب جنایی است.
شخصیت مرکزی و اصلی این سریال «مِیر شِیهان» است که نقش او را کیت وینسلت (در اجرای بعدی برنده جایزه امی) ایفا کرده است. شخصیت مِیر یک کارآگاه پلیس در محدوده شهری کوچک و پُر ماجرا است که اکثریت مردم آن جا او را از کودکی میشناسند. بنابراین این شخصیت بدون واسطه با مشکلات شخصی و البته هیاهو شهرهای کوچک محاصره شده است. با وجود این مشکلات در گستره این شهر کوچک، ناگهان دختران نوجوان گم میشوند؛ اعتیاد به مواد مخدر و الکل روابط درون خانوادگی را متزلزل میکند، و آسیبهای شخصی در پرده خشونتهای رفتاری زبانه میکشد و البته رازها و دروغهایی در هر جنبه از زندگی مردم این شهر مکشوف میشود.
وقتی برای اولین بار با ساکنین شهر ایست تاوون ملاقات میکنیم، میفهمیم که آنها قبلاً به شدت تحت تأثیر ناپدید شدن زن جوانی به نام کیتی بیلی قرار گرفتهاند. این یک رویداد منفرد است که زندگی تمام مردم این شهر از جمله پلیس شاخص آن، میر شیهان را تغییر شکل داده است. مطمئناً شخصیت مِیر به عنوان کارآگاه بومی این پرونده بیشترین آشفتگی را از این ماجرا دارد. اما چرا؟ چون او بیش از یک سال است که قادر به پیشرفت در حل پرونده این فرد گمشده نیست. اما این همه ماجرا نیست. زیرا اندکی پس از ناپدید شدن یک دختر، ناگهان جنازه دختری دیگر در کنار رودخانه شهر کشف میشود و زندگی غیر عادی مردم این شهر را در معرض نابودی قرار میدهد.
با این اوصاف سریال «Mare of Easttown» با یک اپیزود دیدنی و البته چند لایه، به شکل بی عیب و نقص آغاز به کار میکند. شروع دراماتیک و جذاب این سریال ما را به یاد آثاری چون «Sharp Objects» و «Big Little Lies» میاندازد. در واقع ساختار استوار قصه از همان ابتدا ما را به این نتیجه میرساند که یک جنایت هولناک میتواند در یک جامعه عادی ما را با یک گره ناگسستنی روبرو کند. در این سریال، تک تک مشکلات همه با مطالعه باشکوه یک جامعه و چگونگی دوام آن در مقابل چنین نزاعهای عاطفی هم پوشانی دارد. معنی این جمله این است که ما تمام جزییات قصه را با آرامش تمام دریافت میکنیم، بنابراین میتوانیم این نکات را به راحتی در عملکرد رفتاری شخصیتهای پرداخت شده سریال تجزیه و تحلیل کنیم؛ دقیقاً مانند یک رمان.
وقتی در مورد فیلم و یا سریال تلویزیونی صحبت میکنم، تمام تلاشم را میکنم تا آنها را با رسانههای دیگر یا اشکال هنری مقایسه نکنم. اما سریال «Mare of Easttown» دارای یک ساختار نوشتاری ادبی است که انسان را مجبور به مقایسه آن با رمانهای شاخه ادبیات داستانی میکند. بنابراین، وقتی به شما میگویم تماشای Mare of Easttown مانند خواندن یک کتاب خوب احساس میشود، این بیانگر کیفیت نیست، بلکه بیانگر انعکاس جزئیات دقیق سریال در نحوه نمایش صحنه و شخصیتهای آن است.
این اثر مجموعهای است که از واکنش مخاطب خود نمیترسد. در واقع سازندگان این سریال میدانند که شما اینجا هستید و مایلید برای شنیدن و دیدن چنین داستان خوبی وقت بگذارید. بنابراین آنها نیز به عنوان مجریان این اثر فضا را به گونهای برای مخاطب خلق میکنند، تا روح واقعی را در شخصیتهای خود دمیده باشند. در واقع سازندگان این سریال به جای خلق کاریکاتورهایی از شمایل انسان، افرادی واقعی، با سابقهای زنده و دارای عمق خلق میکنند، که باورشان برای بیننده امروزی قابل درک و لمس باشد. و این روش تا به پایان کار میکند. اما چرا؟! چون من به عنوان بیننده میدانم تا وقتی به پایان این هفت قسمت رسیدم چقدر در این زندگیها فرو رفته بودم.
ما در طول تماشای سریال با تک تک شخصیتها همذاتپنداری میکنیم؛ این همذاتپنداری به گونهای است که ما برای همه آنها آیندهای بهتر و زندگی بهتر آرزومندیم؛ حتی برای اشخاص شرور و بدذات قصه؛ بنابراین اگر این شاهدی بر نوشته شدن عالی این داستان نیست، من نمیدانم چیست. من همچنین در طول این سریال یک رمز و راز واقعی جنایی را نیز دوست دارم که به واسطه آن شاهد کار واقعی کارآگاهی هستیم. اکثر سریالهای جنایی این چنینی، همه عناصر مهم رویهای را به خاطر درگیری شخصیت و درام فدا میکنند. اما سریال Mare of Easttown موفق میشود تعادل خوبی بین این دو پیدا کند، که این خود منجر به بدست آوردن انواع پیچ و تاب جذاب میشود؛ و همچنین پایانی که فقط راضی کننده نیست، بلکه این مزیت را هم دارد که منطق روایی سریال را نمیشکند.
به نظر من نمیتوان اهمیت کاری که کیت وینسلت در اینجا انجام میدهد را بزرگ جلوه نداد. در اجرای او لایههای بسیاری وجود دارد. برای مثال ما رگههایی از عصبانیت، اندوه، مسئولیت پذیری در قبال فرزندان و احساس وظیفه نسبت به این گوشه رها شده از آمریکا را به راحتی دریافت میکنیم. بنابراین اجرای او یکی از محورهای اساسی این سریال است. کیت وینسلت یکی از بهترین بازیگران فعال هالیوود است که دائماً در هر مرحله ما را شگفت زده میکند. بنابراین در اینجا، او سفر احساسی شخصیت مِر را از اپیزود اول تا قسمت درگیر کننده آخر با چنان ظرافت کم نظیر و با چنان دقت کارگرانهای اجرا میکند که تماشای آن کاملاً لذت بخش است.
در پایان این یادداشت باید بگویم: سریال Mare of Easttown یک مجموعه کم نظیر است که داستان انواعی از شخصیتها را با هم ترکیب کرده تا یک دایره پیچیده از تراژدی، احساس، اندوه و درام خانوادگی را تشکیل دهد. این اثر سریالی بود که باعث شد روزها را بشمارم تا زمانی که بتوانم قسمتهای بعدی را تماشا کنم. بنابراین اگر یک سریال ملودرام و جنایی میخواهید که با شخصیتهای جذاب و قصه پُر از تعلیق خود بیننده را میخکوب ماجراهایش کند، سریال «Mare of Easttown» را تماشا کنید.
از مجموعه سریالهای فراموششده در ویجیاتو بخوانید:
- جیمز باند بیتربیت در سریال Archer
- فیلسوف کمدین نیویورکی در سریال Louie
- کمدیتر از زندگی کارمندی با سریال The Office
- وقتی والتر وایت در سریال Ozark حسابدار میشود
- سریال The X-Files و مخوفترین پروندههای ماورایی
- سریال Sons of Anarchy و داستان رفتن و نرسیدن پیوسته
- شیوع ویروسی در سال ۲۰۲۰ در سریال The Last Man on Earth
- سریال Freaks and Geeks و روزهایی که ستارههای هالیوود نوجوان بودند
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
واقعا باورم نمی شه سریالی که تو بهترین حالت یک سریال متوسط هست از نظر شما سریالی هست که دیدنش از نون شب هم واجب تر و القابی مثل پخته و خوش فرم و شخصیت های پرداخت شده رو بهش نسبت می دید.سریال پایان بندی به شدت شعاری و گل درشتی داری به طوری که تنه به تنه پایان بندی سریال های صدا و سیما می زنه.شخصیت پردازی و بازی تعدادی از کارکتر های سریال خیلی ضعیفه.یکسری خرده داستان ها هم مطرح میشه که نه سرانجام مشخصی داره نه تو پیش برد داستان تاثیری داره.شخصا دلیلی که باعث شد سریال رو تا قسمت اخر تماشا کنم بازی های فوق العاده کیت وینسلت و جین اسمارت بود
خب یقیناً این نظر شماست و قابل احترام، اما من با نظریات خودم و در چارچوب اصول و منطقی که میشه یک چنین اثری رو سنجید، کُلیت کار رو دوست داشتم و به نظر من ما شاهد یکی از بهترین سریالهای آمریکایی از منظر شخصیت پردازی و قصه گویی در یک فرم خوب بودیم
خیلی جالبه که انتقادات من به روایت داستان و شخصیت پردازی ها میشه نظر شخصی و تعریف و تمجید های شما میشه اصولی و منطقی. خوب این یادداشت هم صرفا نظر شخصی شماست.در مورد شخصیت پردازی ها به عنوان مثال کارکتر شیوان چه نقشی تو پیشرفت داستان و درام قصه داره اینقدر این کارکتر پا در هواست که حذف شدن این کارکتر تاثیری تو داستان نداره.وجود این کارکتر صرفا موج سواری روی ترند های روز هالیوود هست