تاریخچه سری اساسینز کرید؛ از داستان الموت تا دزدان دریایی کارائیب
پیش از هرچیز مهم است که بدانیم چه شد که چنین فرانچایزی خلق گردید. برای فهمیدن این مسئله تنها باید کمی به عقب برگردیم. پیش از طراحی و خلق اساسینز کرید کمپانی یوبیسافت فرانچایز درخشان ...
پیش از هرچیز مهم است که بدانیم چه شد که چنین فرانچایزی خلق گردید. برای فهمیدن این مسئله تنها باید کمی به عقب برگردیم. پیش از طراحی و خلق اساسینز کرید کمپانی یوبیسافت فرانچایز درخشان دیگری در دست داشت که تقریبا در دنیای امروز از بین رفته است. شاهزادهی ایرانی دقیقا همان فرانچایز بود. بازی Assassin's Creed در ابتدا ایدهای برای ساخت دنبالهی شاهزادهی ایرانی بود. این عنوان براساس طرح اولیه توسعههندگان جمعبندی و آماده شد.
درواقع قرار شد دنیای بزرگتر و بازتری که در The Sands of Time دیده شد با المانهای بیشتری همراه شود. المانهای مختلف و اولیه اساسینز کرید که از مهمترین آنها میتوان به سفر در زمان اشاره کرد از شاهزادهی ایرانی الهام گرفته شدند. گستردهتر شدن بحث سفر در زمان سبب شد تا به دورههای مختلف تاریخ سفر کنیم. درپی آن هم داستانهای متعددی را داشته باشیم. نتیجهی تمامی این ایدهپردازیها سبب قانع شدن «پاتریس دیسلیتس» شد و در نهایت به این امر انجامید که ما شاهد خلق فرانچایزی جدید و درخشان به نام اساسینز کرید از یوبیسافت باشیم. البته که در این بین کمکهای «جید ریموندز»، که به عنوان خالق واچ داگز نیز شناخته میشود، و «کوری می» را نمیتوان نادیده گرفت.
Assassin's Creed
درنهایت پس از پشت سر گذاشتن تمامی این اتفاقات، بررسیها و ایدهپردازیها اولین نسخهی فرانچایز اساسینز کرید در سال ۲۰۰۷ برای کنسولهای پلی استیشن 3 و ایکسباکس 360 منتشر گردید. در حدود یک سال بعد هم شاهد انتشار این عنوان برای رایانههای شخصی بودیم. همانطور که بالاتر هم اشاره داشتیم این بازی با تمرکز بر شاهزادهی ایرانی ساخته شد. شاید بتوانیم همین مسئله را دلیل روایت داستان بازی در حوالی ایران بدانیم. داستان اولین نسخه به سالهای ۱۱۹۱ میلادی باز میگردد. زمانی که حشاشیون و حسن صباح در آن میزیستند. پیش از ورود به بحث تاریخی و داستان بیایید کمی ماجرا را متفاوتتر ببینیم.
همانطور که گفتیم بازی در بخش خاصی از تاریخ آغاز میشود. اما سوی دیگر داستان به شخصیتی به نام دزموند مایلز برمیگردد. او کارکتری در دنیای امروزی و مدرن است که بوسیلهی دستگاهی به نام آنیموس و بوسیلهی حافظهی ژنتیکیش در زمان سفر میکند. در اولین نسخه او به سالی در حدود ۱۱۹۱ سفر کرده و در نقش جدش الطائر به فعالیت میپردازد. دزموند مایلز مردی سفید پوست و با ملیتی آمریکایی بود.
پس از ورود دزموند مایلز به دنیای قدیم در نگاه اول نبرد او را با تمپلارها شاهد هستیم. درواقع در این بخش از بازی ما در زمانی به سر میبریم که نزدیک به جنگهای صلیبی بوده و گروههای مختلفی در راستای اهداف مورد نظرشان آتش در این معرکه میانداختند. اساسینزها با هدف پیشگیری از وقوع جنگهای صلیبی اقدام به از بین بردن افراد تندرو میکردند. همچنین در کنار قتل افراد تندرو با رعایت برخی اصول و قوانین سعی در آرام نگهداشتن شرایط و دوری از جنگ داشتند. الطائر در این زمان یکی از والامقامترین اعضای اساسینزهاست. در ابتدای بازی الطائر قصد کشتن رابرت سابله رهبر شوالیههای معبد را دارد اما موفق نمیشود.
به همین جهت المعلم، استادش، با نام اصلی رشیدالدین سینان او را از بالاترین مقام اساسین به پایینترین درجه ممکن تنزل میدهد. از اینجا به بعد الطائر باید با انجام مأموریتهای کشتن شوالیههای معبد یا همان تمپلارها، آبروی از دست رفته خود را دوباره به دست بیاورد. به همین دلیل هم انگشت حلقهی او قطع میشود تا بتواند از خنجر پنهان که نمادی از اساسینز کرید و البته حشاشین است استفاده کند. بخشی جالب از داستان بازی به سیبی بر میگردد که میتواند همه را هیبنوتیزم نماید. این سیب که ظاهرا از باغ عدن به این دنیا رسیده نقطهی دیگری برای نبرد بین هویتهای موجود در داستان میشود. همانطور که تا به اینجا متوجه شدید داستان اصلی نبرد بین حشاشین یا همان اساسینها با تمپلارهاست.
الطائر پس از کشتن آخری شوالیه معبد یا به عبارتی تمپلار متوجه میشود که المعلم، استادش، رهبر تمپلارها بوده و قصد تقسیم قدرت را با آنها نداشته است. در همین حال کارکتر اصلی داستان به نزد استادش باز میگردد تا دلیل را جویا شود. در همین زمان او متوجه میشود که المعلم تمام شهر را بوسیلهی سیب هیپنوتیزم کرده و قصد کشتنش را دارد. درنهایت درگیری را بین الطائر و استادش را میبینیم. این درگیری منجر به پیروزی الطائر میشود و سرانجام سیب به دست او میافتد.
اما کمی هم از زمانی که دزموند مایلز در آن زندگی میکند بگوییم. دزموند مایلز در روند داستان بازی و حوادثی که رخ میدهد میفهمد که شرکت آبسترگو، همان شرکتی که او را در زمان جابهجا میکند، توسط تمپلارهای امروزی اداره و هدایت میشود. در روند بازی با شخصیت دیگری با نام لوسی آشنا میشویم. او در ابتدا در قالب دستیار دکتر ویدیک که با دستگاه آنیموس کار میکند حاضر میشود. اما کمی بعدتر و زمانی که دزموند هم تا حدودی با درگیری این دو جبهه آشنا شده لوسی با نشان دادن علامت حشاشین که همان قطع شدن انگشت حلقه است به او میفهماند که از اساسین یا حشاشین بوده که موفق شده در این شرکت نفوذ کند.
پس از اقدام الطائر، جد دزموند مایلز، در شکست دادن المعلم تکهای از سیب عدن به دست دزموند مایلز میافتد. درکنار این سیب برخی ویژگیهای خاص جدش نیز به او منتقل میگردد. پس از بدست آوردن سیب توسط دزموند نیروهای شرکت آبسترگو قصد کشتن او را دارند که با مداخلهی لوسی نجات پیدا میکند. با بدست آوردن این سیب و همچنین ظهور قدرتهای الطائر در دزموند درک او نسبت به برخی مسائل تغییر میکند. در اینجا داستان نسخهی اول تمام میشود.
اولین نسخهی این خانواده به خوبی نشان داد که اساسینز کرید ساخته شده تا رخدادهای تاریخی را روایت کند. حضور چندین شخصیت معروف و قدیمی در کنار چند مکان باستانی مختلف مهر تاییدی براین مسئله بود. استفاده از نمادهای مختلف برای شیوهی بهتر داستان سرایی بازی هم از دیگر ویژگیهای کلیدی این عنوان بود.
Assassin's Creed: Altaïr's Chronicles
پس از درخشش نسخهی اول و همچنین کنجکاو شدن گیمرها دربارهی کارکتر الطائر، یوبیسافت تصمیم گرفت تا با همکاری گیم لافت پیش درآمدی برای نسخهی اول توسعه دهد. این عنوان نسخهای فرعی از مجموعهی اصلی اساسینز کرید است. همانطور که انتظار میرفت این بازی از گرافیک یا جزئیات خوبی نسبت به نسخهی ۲۰۰۷ بهره نمیبرد. بازی یاد شده در سال ۲۰۰۸ و برای پلتفرمهای مختلفی چون نینتندو دیاس، اندروید، iOS، وب او اس، سیمبیان، جاوا امای و ویندوز فون منتشر شد.
در محیط بازی همانند نسخهی اصلی و اول چند شهر را میبینیم. البته شهر مصیاف از بازی حذف شده و دیگر آن را نمیبینیم. اما شهرهای عکا، اورشلیم و دمشق همچنان هستند. دو شهر طیره و حلب نیز به مجموعه شهرهای بازی اضافه شدند. بازی Assassin's Creed: Altaïr's Chronicles را میتوان اولین نسخهی اساسینز کرید دانست که برای کنسولی تولید شده توسط نینتندو منتشر شده است. همچنین این بازی اولین عنوان فرعی از سری اصلی این فرانچایز است. با اینکه نسخهی اول با استقبال خوبی مواجه شد و توانست امتیاز ۸۱ را کسب نماید اما این نسخه همانند داستان اصلی ندرخشید و امتیاز ۵۸ را دریافت کرد.
Assassin's Creed II
نسخهی دوم پس از گذشت تقریبا دو سال از اولین نسخهی اصلی و در سال ۲۰۰۹ منتشر شد. این نسخه شروعی بر سهگانه بود که داستانی جذاب و روایتی دلنشین داشت. داستان این نسخه علیرغم اینکه با زمان الطائر فاصلهی زیادی دارد و با شخصیتی جدید آشنا میشویم اما در ادامهی قسمت اول روایت میشود. بخش مشترک و به نوعی شیرازهی داستان که پیوستگی قسمت دوم را با اول حفظ میکند دزموند مایلز است.
نویسندهی این نسخه همانند نسخهی اول کوری می بود. از دیگر آثار درخشان می میتوانیم به Prince of Persia: The Two Thrones و Batman: Arkham Origins اشاره داشته باشیم. از دیگر ویژگیهای به یادماندنی این عنوان که تقریبا به میراثی برای تمامی قسمتهای اساسینز کرید تبدیل شد، موسیقی درخشان آن است. وظیفهی ساخت موسیقی بازی یاد شده برعهدهی جاسپر کید بود.
پس از انتشار موفق Assassin's Creed II و کسب امتیاز ۹۱ از منتقدان، موسیقی بازی هم بسیار موردتوجه قرار گرفت. به عنوان مثال باید بگوییم یکی از معروفترین ترکهای بازی یعنی Ezio Family به دلیل مقبولیت بسیار زیادی که در بین هواداران دارد به تم اصلی موسیقی نسخههای بعدی این فرانچایز تبدیل شد. به نحوی که تقریبا در تمام نسخههای اصلی و فرعی و انیمیشن منتشر شده موسیقیی را بر وزن آن شنیدیم. تمرکز اصلی اساسینز کرید از ابتدا روی روایت تاریخی و معرفی شخصیتهای باستانی بود. اما این امر در نسخهی دوم کمی پررنگتر از نسخهی اول دیده شد. به عبارت بهتر در این نسخه پای چهرههای متفاوتتری چون لئوناردو داوینچی به بازی باز شد.
صدا گذاری شخصیتها هم از دیگر نکات مثبتی است که به خوبی در ذهن همهی هواداران این فرانچایز و بخصوص این عنوان مانده است. در Assassin's Creed II راجر اسمیت گویندهی کارکتر اتزیو بود. انتخاب راجر اسمیت برای این کار بدون شک یکی از دلایل محبوبیت این شخصیت بوده است. چراکه صدا، ظاهر و اعمال اتزیو درکنار یکدیگر ترکیبی کامل و خارقالعاده بودند. منطق استفاده و خلق ابزار در این نسخه را هم نمیتوان نادیده گرفت. حضور داوینچی توانست جانی تازه و نگاهی متفاوت در ابزارها، جزئیات و معماهای موجود در بازی ایجاد نماید. گیمپلی این نسخه نسبت به نسخهی ۲۰۰۷ پویاتر و بالغتر شده بود که همه و همه دست به دست هم دادند تا ما عنوانی شاهکار را تجربه کنیم و خاطرات بسیاری را از آن داشته باشیم.
اما داستان این بار از زمانی شروع میشود که دزموند به کمک لوسی از شرکت آبسترگو فرار میکند. پس از فرار او همراه با لوسی به مکانی جدید میرود که دستگاه آنیموس 2 در آن قرار دارد. مجددا همانند نسخهی اول با این دستگاه به گذشته سفر میکنیم. این بار به جای کارکتر الطائر به جای یکی دیگر از جدهای دزموند حاضر میشویم. شخصیتی به نام اتزیو آئودیتوره دا فرینتزه که در ایتالیا و قرن ۱۵ام متولد شده و زندگی میکند. زندگی اتزیو کاملا از ابتدا روایت میشود. درواقع ما از زمان تولد او را میبینیم.
پس از این آشنایی اولیه فاصلهی زمانی چند سالهای وجود دارد و او را مجددا زمانی که به مردی جوان تبدیل شده میبینیم. خانوادهی اتزیو از خانوادههای بزرگ فلورانس هستند و از قضا با لئوناردو داوینچی هم ارتباط خوبی دارند. پدر اتزیو، جیووانی، از حشاشین یا همان اساسینهاست. جیووانی برای حفظ و نجات خانوادهش این امر را مخفی نگه داشته. درنهایت این مسئله درز میکند و سرانجام دشمنان او که به نوعی همان تمپلارها هستند او و خانوادهش را اعدام میکنند. البته آنها موفق نمیشوند همهی آنها را دستگیر و اعدام کنند.
اتزیو جوانی خوش چهره و ماجراجوست. این ماجراجویی برای او مشکلات بسیاری را میسازد. در ابتدای بازی ارتباط او را با برادر بزرگترش را میبینیم. برادری که کاملا مراقب اتزیوست و سعی دارد او را از خطرات موجود دور کند. کمی بعدتر طبق روایت بازی با برادر کوچکتر اتزیو، خواهر، مادر و پدرش آشنا میشویم. در روند داستانی که روایت میشود شخصیتهای دیگری هم تا پیش از اعدام خانوادهی آئودیتوره دا فرینتزه در بازی به ما معرفی میشوند. پس از درز راز سر به مهر خانوادهی اتزیو نیروهای امنیتی به خانهی آنها حمله میکنند و پدر و دو برادر او را دستگیر و زندان میبرند. بدون دانستن اینکه یکی از پسران جیووانی در خانه نیست.
اتزیو پس از بازگشت و دیدن وضعیت نابسامان خانه، خواهر و مادرش به زندانی که پدرش در آن نگه داشته میشود میرود. در آنجا پدرش جزئیات و داستانی را برای او میگوید. او به خانه باز میگردد، لباس و ابزار حشاشین طبق گفتهی پدرش پیدا میکند. زمانی که اتزیو مخفیانه به دیدار پدرش میرود، جیوونی به او آدرس شخصی از بزرگان فلورانس را که در ظاهر دوست خانوادهی آنهاست را میدهد تا اتزیو از او کمک بگیرد. اتزیو هم برای عمل به حرف پدرش اسناد بیگناهی خانوادهش را به نزد آن شخص میبرد. روز بعد او در زمان اعدام در میدان شهر فلورانس حاضر میشود. عجیبتر از هرچیزی اینکه شخصی که اسناد بیگناهی به او تحویل داده شده است مشغول اعدام پدر و برادران اتزیوست. در ادامه هم پس از دیدن اتزیو دستور دستگیری او را هم صادر میکند.
درنهایت علیرغم تلاشی که او برای نجات خانوادهش میکند اما کاری از دستش بر نمیآید. سرانجام پدر و دو برادر شخصیت یاد شده در مقابل چشمانش اعدام میشوند. این لحظهی بسیار تلخ به خوبی در ذهن اتزیو میماند و او به همراه خانوادهش از فلورانس میگریزد. اما پیش از فرار و جدایی از فلورانس او سوگند میخورد تا انتقام خون برادران و پدرش را بگیرد و مسببان این اتفاق را از بین ببرد. اتزیو به همراه مادر و خواهرش از فلورانس فرار میکنند و به ویلای عموی خود یعنی ماریو آئودیتوره در مونتریجونی میروند.
اما او در آنجا مخفی نمیماند و مجددا پس از مستقر شدن خانوادهش باز میگردد. زمانی که وی شروع به تحقیق و انتقام گرفتن از ظالمان میشود به اسمی بر میخورد. پس از سفرهای متعدد او برای گرفتن انتقام به شهرهایی چون ونیز، روم، فلورانس و دیگر شهرهای رم او به نام رودریگو بورجیا میرسد. شخصی که در ابتدای بازی او را کاملا اتفاقی در کنار کسی که در خانهی به ظاهر دوست جیووانی دیده شده بود. رودریگو در واتیکان به سر میبرد و درنهایت اتزیو به آنجا رفته و او را شکست میدهد. در این قسمت دوباره پای سیب عدن مستقیما به بازی باز میشود. پس از بدست آوردن سیب و شکست رودریگو روحی به نام مینروا بر اتزیو ظاهر میشود و هشدارهایی را به او میدهد. در بین این هشدارها اشاراتی به دزموند مایلز هم وجود دارد.
در همین حال دزموند در دنیای مدرن از آنیموس خارج میشود. همانطور که انتظار میرفت مکان آنها مشخص شده و او به همراه دوستانش مجبور به فرار و درگیری با دشمنان میشوند. داستان این نسخه در اینجا به نحوی پایان مییابد که همهی کسانی که آن را تجربه کردند انتظار ساخت نسخهای دیگر در ادامهی این روایت را داشتند.
Assassin's Creed: Bloodlines
همزمان با انتشار Assassin's Creed II دو نسخهی فرعی دیگر هم با نامهای Assassin's Creed: Bloodlines و Assassin's Creed: Discovery منتشر شدند. این نسخه که به صورت انحصاری برای کنسول قابل حمل PSP منتشر شد، داستان بین نسخهی Assassin's Creed و Assassin's Creed II را روایت میکرد. در این نسخه همچنان در نقش الطائر هستیم و قپرس و عاکا را هم میبینیم. همچنین در بازی اشاراتی به شاه ریچارد معروف هم شده است.
بهطور کلی روند بازی همانند نسخههای قبلی بوده و در این عنوان هم قرار است تمپلارهایی که فرار کردند توسط الطائر به قتل برسند. در مسیر قپرس مجددا سیب معروف را هم میبینیم. چیزی که پررنگتر از دیگر موارد به آن در این نسخه به آن اشاره میشود رابطهی بین الطائر و ماریاست. ماریا درنهایت تصمیم میگیرد در کنار الطائر به عنوان اساسین حاضر شده و به او در از بین بردن تمپلارها کمک کند. کمی بعدتر هم الطائر و او عاشق یکدیگر میشوند و پس از کشتن تمپلارها تصمیم میگیرند به هند سفر کنند.
باتوجه به انحصاری بودن این عنوان امکان اتصال به نسخهی پلی استیشن 3 بازی Assassin's Creed II را داشت. پس از اتصال ۶ سلاح انحصاری و مخصوص برای کاربران نسخهی اصلی باز میشد. هرکدام از این ۶ سلاح مربوط به یکی از باس فایتهای نسخهی PSP یا همان Bloodlines میشدند. درنهایت باید گفت با اینکه Bloodlines بسیار متفاوتتر و کاملتر از دیگر نسخههای فرعی بود اما توانست امتیاز متا ۶۳ را به خود اختصاص دهد. باتوجه به هدف گذاری یوبیسافت این عنوان تقریبا کیفیتی برابر با نسخههای اصلی این فرانچایز داشت. تیم توسعهدهندهی این نسخه استودیوی یوبیسافت مونترال بوده که در کنار آنها تیم گریپتونایت گیمز نیز به آنها کمک کرده است.
Assassin's Creed II : Discovery
همانطور که پیشتر هم اشاره داشتیم این نسخه هم زمان با Assassin's Creed II و نسخهی فرعی Assassin's Creed: Bloodlines منتشر شد. در این نسخه داستان به صورت غیر خطی دنبال میشود. استودیوی گریپتونایت گیمز مسئولیت توسعهی Assassin's Creed II : Discovery را برعهده داشته است. بازی برخلاف Assassin's Creed: Altaïr's Chronicles برای پلتفرمهای مختلف یا زیادی منتشر نشد. به عبارت بهتر تنها آن را روی نینتندو دیاس و IOS دیدیم. مورد دیگر در خصوص این نسخه اینکه از موتور گرافیکی هیبرید اینجین 2.5 برای ساخت آن استفاده شده است. این نسخه در دنبالهی Assassin's Creed: Altaïr's Chronicles ساخته شد. در این نسخه سازندگان تلاش کردند تا اشکالات و نقدهای وارد شده به Assassin's Creed: Altaïr's Chronicles برطرف شود.
Assassin's Creed: Brotherhood
Assassin's Creed: Brotherhood نسخهی دوم از سری داستانهای اتزیو و سومین نسخهی اصلی این فرانچایز است. این قسمت در ادامهی داستان Assassin's Creed II روایت میشود. پس از فراری که در پایان نسخهی دوم شاهد آن بودیم بار دیگر دزموند مایلز تلاش میکند تا با آنیموس 2 به گذشته برگردد و سر از گفتههای مرموز مینروا دربیاورد. اما مشکلی پیش میآید. او به جای دیگری میرود نه جایی که برای حضور انتخاب کرده. او به میانهی نبرد میانا میرود، زمانی که شهر محاصره شده و در همین حال به یاد محاصرهی مونتریجیونی میافتد.
پس از این رخداد همراه با اتزیو مجددا به واتیکان و مکانی برمیگردیم که در پایان عنوان قبلی بودیم. وقتی اتزیو از پیش مینروا باز میگردد میفهمد که رودریگو بورجیا فرار کرده اما عصایی که سیب عدن را در آن قرار داده برجای مانده است. او سیب را برمیدارد اما نمیتواند عصا را از جایش خارج کند و همراه خودش ببرد. در همین حال نگهبانان درحال حمله به آنها هستند. اتزیو دودل است که آیا سیب را به رودخانه بیندازد یا نه. درهمین حال عموی اتزیو او را صدا میکند و اتزیو هم سیب را به عمویش میدهد تا او آن را برایش حفظ نماید. در همین حال اتزیو خبر نکشتن رودریگو را به نیکولو ماکیاولی میدهد. سپس اتزیو به ویلای عمویش در مونتریجونی باز میگردد.
پس از بازگشت اتزیو به خانه و استقبال گرمی که از او توسط کاترینا میشود، چزاره بورجیا، پسر رودریگو، به مونتریجیونی حمله میکند. در همین حال شهر بهطور کامل محاصره میشود. اتزیو هم که در حال استراحت است به ناچار بدون هیچ تجهیزاتی به دفاع از شهر میپردازد. نبرد شدت میگیرد و مقاومت اتزیو و نیروهای در دسترسش در برابر چزاره کافی نیست. شهر سقوط میکند و ماریو، عموی اتزیو هم کشته میشود. اتزیو نیز در این جنگ زخمی شده و با حالی نزدیک به مرگ از شهر فرار میکند و در میانهی راه بیهوش میشود.
او در رم به هوش میآید. در خانهی زنی که او را نمیشناسد. پس از کمی قدم زدن در شهر میبیند که مردم در فقری که چزاره مسبب آن است زندگی میکنند. در ادامهی این حوادث او به کارهایش ادامه میدهد، رم را آزاد میکند و در محاصرهی ویانا حاضر میشود. در همین مسیر هم با شخصیتهای متعددی که بیشتر آنها کارکترهایی تاریخی و تا حدودی واقعی هستند آشنا میشود. در پایان داستان این نسخه دزموند سیب را بالاخره بدست میآورد اما درگیر جونو، خدای باستانی میشود. دزموند درگیر کشمکشی با جونو میشود و باتوجه به اینکه در حالت عادی نیست خنجر پنهانش را در شکم لوسی فرو میکند و سپس هردو بیهوش به زمین میافتند. لوسی غرق در خون شده و دزموند هم در اغما فرو رفته است.
داستان سری اتزیو بسیار گسترده، کامل و با جزئیات نوشته شده. البته که در نسخهی Brotherhood جای خالی جوشئا روبین دیده میشود. اما از لحاظ محتوا آن را میتوان بسیار غنیتر دانست. کوری می و جفری یوهالم هردو به خوبی توانستند داستان را به بهترین شکل ممکنه هدایت کنند. موسیقی این نسخه نیز باتوجه به استقبالی که از موسیقی قسمت اول شد بر همان نوت ساخته شده سازندهی آن هم مانند دو نسخهی قبلی جاسپر کید است. سرانجام این نسخه به نحوی بود که گیمرها و هواداران دیگر انتظار ساخت نسخهای در ادامهی آن را نداشتند. آنچه که در نسخهی سوم بسیار عمیقتر از دو نسخهی اول به آن پرداخته شد، جهان بازی بود.
دنیای Brotherhood را میتوان یکی از بهترین و گستردهترین جهانهای موجود در آن زمان به حساب آورد. در دو نسخهی اول و بخصوص اولین قسمت سفر کردن به شهرها و یا مکانهای مختلف کمی مصنوعی بود و مسیری را به صورت واقعی طی نمیکردیم. بلکه بازی از محیطی به محیط دیگر میرفت.
این مسئله تا حدودی در نسخهی سوم بهبود پیدا کرد. به عبارت بهتر میتوانستیم بخش بیشتری از مسیر را نسبت به نسخههای قبلی بین شهرها ببینیم. که این مسئله بازی را هرچه بیشتر و بهتر به معنای حقیقی جهان آزاد نزدیک میکرد. از سوی دیگر تمرکز روایت و معرفی شخصیتهای معروف و تاریخی در این عنوان بیشتر و واقعیتر از نسخههای قبل بود. ارتباط با داوینچی در این نسخه هم ادامه داشت و حضور شخصیتهای دیگری چون نیکولو ماکیاولی به عنوان دوست و کارکترهایی که به شما نزدیک هستند به معرفی هرچه بهتر این شخصیتها به مخاطب کمک میکرد.
یکی از ویژگیهای کلیدی و جذاب این نسخه که در قسمتهای قبلی دیده نمیشد امکان ایجاد انجمن برادری بود. شما در این عنوان میتوانستید با انجام مراحل فرعی افرادی را نجات دهید و یا پیدا کنید که به نیروهای شما بپیوندند. البته که الزامی به انجام مراحل فرعی نبود و تنها کمی گشتن در محیط هم میتوانستید این افراد را بیابید. افرادی که به شما میپیوستند در درگیریهای مختلف به کمک شما میآمدند تا یا از شما دفاع کنند و یا در انجام عملیاتها به شما کمک نمایند. امکان شخصیسازی لباس، اسلحهها و به دنبال آن تنوع در هردو مورد در این نسخه ارتقاء پیدا کرده بود. این موارد و ارتقاءها همگی به خوبی نشان میدادند پاتریس دیسلیت و یوبیسافت به خوبی از نظر هواداران اطلاع دارند.
درنهایت باید گفت سازندگان موفق شدند تا با روایت داستانی خاص در ادامهی نسخهی قبلی گیمپلیی ۴۰ ساعته ارائه دهند. چنین مدتی نسبت به عناوین منتشر شده در آن زمان بسیار قابل توجه بود. شاید بتوانیم Assassin's Creed: Brotherhood را یکی از نزدیکترین بازی معروف جهان آزاد در زمان خودش بدانیم. درمجموع این ترکیب ارائه شده از سمت سازندگان موفق شد امتیاز عالی ۹۰ را به خود اختصاص دهد.
Assassin's Creed: Revelations
این نسخه را میتوان جمعبندی تاریخچهی اولیه دوران اساسین دانست. در Revelations مثلث اصلی این فرانچایز تا آن زمان یعنی اتزیو، الطائر و دزموند حضور داشتند. در این قسمت شهرها و همچنین کشورهای بیشتری را نسبت به نسخهی دوم و سوم میبینیم. مکانهای تاریخی هم در بازی یاد شده بیشتر و پررنگتر از قبل نشان داده میشوند. بهنظر میرسید یوبیسافت تصمیم گرفته تا پس از این نسخه تحولی عظیم در دنیای این فرانچایز ایجاد نماید. در این نسخه هم سیستم انجمن برادری دیده میشد که البته تنها شبیه به نسخهی پیشین نبوده و تغییرات و ارتقاءهای بسیاری در آن دیده میشود. در زمینهی اسلحهها نیز مسئله ارتقاء و تغییر به خوبی تغییر و رشد داشت. به عنوان مثال ما نوع جدیدی از خنجر مخفی را در این نسخه میبینیم که کاربردهای دیگری هم دارد.
همانطور که کمی قبلتر هم گفتیم پایانبندی نسخهی Brotherhood به نحوی بود که بیشتر هواداران دیگر آیندهای برای کارکتر دزموند و اتزیو نمیدیدند. اما همه چیز طبق پیشبینیها پیش نرفت. به عبارت بهتر ما دوباره فرصت دیدن عنوانی جذاب را در ادامهی دو داستان پیشین اتزیو داشتیم. تغییرات بسیار زیادی در این نسخه دیده شدند. به عنوان مثال کارگردانی این عنوان دیگر به عهدهی پاتریس دیسلیت نبود و به جای او الکساندر آمانچیو این کار را انجام میداد. موسیقی بازی هم جاسپر کید و لورن بالفه ساختند.
نکتهی جالب دیگر اینکه در Revelations به دلیل سفر اتزیو به کشورهای مختلف، فرهنگهای مختلفی هم دیده میشود. این امر گام دیگری در راستای بلوغ این فرانچایز برداشت. به نوعی دیگر برهمگان ثابت شد که Assassin's Creed میتواند یک کلاس تاریخ خارقالعاده باشد که نه تنها برای ما تاریخ را به درستی روایت میکند بلکه میتواند ما را با فرهنگهای دیگر هم آشنا کند. دیدار با شخصیتهای بزرگ تاریخ پیشتر این امر را به ما ثابت کرده بود. اما با دیده شدن این مسئله فارغ از هرگونه جهت گیریی سبب شد تا نگاه ویژهتری در این زمینه به فرانچایز مورد بحث شود. به دلیل محبوبیت بسیار زیاد کارکتر اتزیو و داستان خارقالعادهای که دارد سبب شد تا در نسل هشتم بار دیگر نسخهی بازسازی شدهی سهگانهی اتزیو را تحت عنوان The Ezio Collection دیدیم.
داستان در ادامهی Brotherhood روایت میشود. دزموند مایلز به اغما میرود اما تیمی که همراه او هستند معتقدند که با قراردادن دزموند در آنیموس او همچنان میتواند به حیاتش ادامه دهد و از سوی دیگر به زمان گذشته برگردد. در نتیجهی قراردادن او در آنیموس او در جزیره آنیموس بیدار میشود. دنیایی که شبیه به برزخ بود. دزموند در این جزیره با کلای کژمارک روبهرو میشود که نمونهای از شرکت آبسترگو بوده است. پس از کمی گفت و گو دزموند وارد دروازهای میشود که او را مستقیما به دنیای اتزیو میبرد. اتزیو به دنبال ابهاماتی که برایش در زمینهی پدرش و همچنین پیشینهش، الطائر، ایجاد شده تصمیم میگیرد تا به قلعه مصیاف سفر کند. درواقع همان شهری که اولین بار داستان الطائر در آن روایت میشد.
در نامهای که از جیووانی پدر اتزیو برجای مانده به کتابخانهای مخفی در مصیاف اشاره شده که در آن دست نوشتههایی از الطائر جود دارد. این دست نوشتهها ابهاماتی که حول داستان وجود داشتند را تا حدودی از بین میبرد. پس از آنکه وی به مصیاف میرسد شهر را در کنترل تمپلارها که از دشمنان سر سخت او هستند میبیند. در ابتدا آنها اتزیو را اسیر میکنند پس از فرار از دست تمپلارها او موفق میشود کتابخانهی مخفی را پیدا کند. درهمین حال پروتاگونیست داستان ما متوجه میشود که برای باز کردن قفل این کتابخانهی مخفی به پنج کلید نیاز دارد. پس از کمی بررسی اتزیو متوجه میشود 5 کلید در قسطنطنیه مخفی شدند. پس از این ماجراجویی ما در کنار اتزیو آئودیتوره دا فرینتزه دوباره شروع میشود.
در مسیر نبردهای او برای پیدا کردن کلید و همچنین جستوجوهای او در قلعه مصیاف مدام الطائر که به نوعی پدر او به حساب میآید او را راهنمایی و هدایت میکند. از سوی دیگر هم پس از پیدا کردن هر کلید بخشی از روایت الطائر پس از قتل المعلم برای اتزیو روایت میشود.
جالب است بدانید برخی از این داستانها در Altaïr's Chronicles و برخی دیگر در Bloodlines روایت شدند. بنابراین میتوان بخشی از داستان این عنوان را برداشته شده از نسخههای قدیمی که سرمایهگذاری سازندگان بودند به حساب آورد. درنهایت اتزیو به کتابخانهی مخفی وارد میشود و در آنجا سیب عدن را میبیند که در دستان اسکلت الطائر قرار دارد. او پس از ادای احترام به الطائر بن لا أحد به سمت سیب میرود اما آن را بر نمیدارد. او با این تفکر که این شی در مکانی امن و به دور از دسترس افراد خبیث قرار گرفته آن را در همان مکان رها میکند.
درنهایت داستان اتزیو در این قسمت به پایان میرسد و در انیمیشنی که دررابطه با آن ساخته شده مرگ او را هم میبینیم. این نسخه پایانی بر سهگانهی اتزیو آئودیتوره دا فرینتزه بود. سهگانهای شاهکار و به یاد ماندنی که برای همهی گیمرها در سراسر جهان خاطرات بسیاری را برجای گذاشت. بازی یاد شده با امتیاز متا ۸۰ در سال ۲۰۱۱ منتشر شد.
Assassin's Creed III
پس از پایان داستان اتزیو و مشخص شدن سرانجام او، همانطور که انتظار میرفت، این بار سازندگان تصمیم گرفتند تا محیط و دنیای بازی را با تغییری بزرگ همراه کنند. در Assassin's Creed III مستقیما سفری به قارهی آمریکا داشتیم و وارد دنیای سرخ پوستها شدیم. این تصمیم یوبیسافت را میتوان به این دلیل دانست که احتمالا آنها دیگر داستانی در مناطقی که در چند سال گذشته مدام در حال روایت و معرفی آن بودند نداشتند. نسخهی جدید یا درواقع همان سوم را میتوان انقلابی بزرگ در دنیای اساسینز کرید طی چند سال گذشته دانست.
در نسخههای قبلی مدام پیشرفتهایی را میدیدیم اما پرش زمانی و دنیای Assassin's Creed III با امکاناتی که در دسترس ما میگذاشت، تحولی شگرف در تجربهای که تا آن زمان از اساسینز کرید داشتیم ایجاد کرد. در نسخهی جدید المانهای جهان آزاد بیشتری در بازی به کار گرفته شده بودند. به عنوان نمونه میتوانیم به شکار کردن اشاره داشته باشیم. از سوی دیگر هم دریانوردی را برای اولین بار در این نسخه از خانوادهی اساسینز کرید دیدیم. درکنار اضافه شدن این بخش تغییرات بسیاری هم در اسلحههای نمادین این خانواده صورت گرفت.
در این نسخه باز هم شاهد حضور دزموند مایلز بودیم. داستان نسخهی جدید ارتباطی با قسمتهای پیشین ندارد و تنها اشاراتی به گذشته داریم. اشاراتی که داستان را صرفا به عنوان پیش زمینه روایت میکردند. یوبیسافت برای ساخت این نسخه نوآوریهای بسیاری را به کار گرفت. همانطور که پیشتر هم گفتیم دنیای بازی بسیار بزرگتر بوده و از جزئیات بیشتری بهره میبرد. در نتیجه برای پیاده سازی هرچه بهتر و غلبه بر محدودیتهای موجود توسعهدهندگان تصمیم گرفتند تا از موتور گرافیکی آنویلنکست استفاده نماید. این موتور گرافیکی نوع ارتقاء یافتهی همان موتور انویل است که نسخههای پیشین بوسیلهی آن توسعه یافتند.
این نسخه هم مانند قسمتهای قبلی برای کنسولهای ایکس باکس 360، پلی استیشن 3، وی یو و رایانههای شخصی منتشر شد. البته به دلیل محبوبیت و استقبالی که از بازی یاد شده صورت گرفت نسخهی ریسمتر آن هم منتشر شد. نسخهی بازسازی شده این بار برای کنسولهای نسل هشتمی در دسترس قرار گرفت. جزئیات دیگری هم به عنوان بخش اضافی به داستان اضافه شدند. ظاهر بازی هم از نظر گرافیکی تغییراتی به سمت بهبود داشت. کارگردان این عنوان الکس هچنسون بود اما همچنان مسئولیت نویسندگی آن برعهدهی کوری می بود. درنهایت اولین انتشار این بازی امتیاز متای ۸۵ را به خود اختصاص داد.
Assassin's Creed III: Liberation
پس از انتشار موفقیت آمیز Assassin's Creed III یوبیسافت بلافاصله پروژهی بعدیش هم منتشر کرد. تیم توسعهدهنده تصمیم قطعی خودش را برای تغییر دنیای اساسینز کرید گرفته بود. برای ادامهی کارش هم دقیقا کاری که با نسخهی الطائر کرد را این بار کمی زودتر انجام داد. البته منظور از ارائهی این مسئله این نیست که پیوستگی داستانی بین این دو نسخه وجود دارد. به عبارت بهتر یوبیسافت متوجه شد که عرضه و انتشار این عناوین روی کنسولهای قابل حملی چون PSP میتواند بسیار سودآور باشد. به همین دلیل این بار همزمان با دید مثبت و هیجانی که نسبت به Assassin's Creed III ایجاد شده بود تصمیم گرفت تا Assassin's Creed III: Liberation را برای پلی استیشن ویتا هم منتشر کند. البته این نسخه تنها محدود به کنسول یاد شده نماند.
باتوجه به ارزیابیهای انجام شده، سازندگان تصمیم گرفتند تا Liberation را برای دیگر پلتفرمهای موجو هم منتشر کنند. البته انتشار این بازی تنها به سال ۲۰۱۲ محدود نشد و حتی در سال ۲۰۱۹ هم شاهد در دسترس قرار گرفتن آن برای کاربران پلتفرم رایانههای شخصی بودیم. با اینکه داستان Assassin's Creed III: Liberation و Assassin's Creed III وابستگی زیاد و یا حتی پیوستگی با یکدیگر ندارند اما کسانی که نسخهی پلی استیشن 3 Assassin's Creed III را تهیه کردند میتوانستند به نسخهی Liberation متصل شوند و ماموریتها را با یکی از دو شخصیت کانر یا آولین انجام دهند. پس از انتشار مجدد سومین سری اساسینز کرید، Liberation نیز منتشر شد. که البته این نسخه در سیزنپس Assassin's Creed: Odyssey هم بود.
نکتهای که Assassin's Creed III: Liberation را نسبت به دیگر نسخههای فرعی متمایز مینماید این است که بیشترین پلتفرم مقصد را نسبت به عناوین فرعی دیگر دارد. همچنین بازی یاد شده اولین عنوان فرعی است که برای کنسولهای خانگی سونی و مایکروسافت منتشر شد.
Assassin's Creed IV: Black Flag
و بالاخره یوبیسافت دلش را به دریا زد. پس از مدتها تلاش توسعهدهندگان، این بار آنها دنیای فرانچایز اساسینز کرید را به درون دریا بکشانند. اقدامی متفاوت و البته هیجان انگیز که باز هم توانست بسیاری از هواداران را به وجد بیاورد. گویی همهی گیمرها منتظر بودند تا بالاخره پای آنها به نبردهای دریایی هم باز شود. داستان بازی به اندازهی Assassin's Creed III نبود. اما باز هم پذیرش چنین داستانی در این دنیا بسیار دلنشین و لذت بخش بود.
بازی در زمان انتشارش بسیار مورد توجه قرار گرفت. فارغ از دنیای آبی، انتشار آن با عرضهی کنسولهای نسل هشتمی بسیار نزدیک بود. معمولا در زمان نبردهای کنسولی بخصوص در زمان معرفی آنها چنین عناوینی میدان مناسبی برای رقابت هستند. عموما میتوان پروژهی ساخت Black Flag را در زمان خودش بسیار سنگین دانست. برای توسعهی بازی یاد شده سه استودیوی یوبیسافت مونترآل، یوبیسافت کیف و یوبیسافت میلان با یکدیگر همکاری داشتند. بازی یاد شده به صورت میان نسلی برای کنسولهای نسل هفتمی و هشتمی منتشر شد.
از دیگر تغییراتی که در ساخت این عنوان اعمال شد، تغییر نویسنده این نسخه است. پس از انتشار تقریبا ۹ عنوان اصلی و فرعی دیگر نویسندهی این نسخه کوری می نبود. وظیفهی می در این بازی جدید به داربی مکداویت سپرده شد. از سوی دیگر هم این بار یک تیم کارگردانی در راس طراحی جدیدترین عضو خانوادهی اساسینز کرید بودند. جین گیسدون، اشرف اسماعیل و دامین کیکن به عنوان سه کارگردان Black Flag مشغول به کار شدند. این نسخه تفاوتهای بسیاری را نسبت به دیگر نسخههای منتشر شده تا آن زمان داشت.
وجود چنین تفاوتهایی با آنکه برای کاربران و هواداران دلنشین بود. اما از سوی دیگر نگرانیهای بسیاری هم برای مخاطبان ایجاد کرده بود. وجود چنین تفاوتهایی در ساختار اساسینز کرید قرار است به کجا ختم شود؟ این سوالی مبهم بود که ذهن هواداران را در آن زمان به خود درگیر کرده بود. وحشت از تجربهی عنوانی که دیگر آن را نمیشناختیم عامل اصلی نگرانی همهی ما ها در آن زمان بود. به هرصورت شجاعت سازندگان شبب شد تا بتوانند دنیایی به مراتب بزرگتر را به جهان اولیه و معروفشان اضافه کنند.
Assassin's Creed: Pirates
بعد از انتشار Black Flag یوبیسافت تصمیم گرفت تا به سمت پلتفرمهای موبایلی برود و کاربران جدیدی را جذب نماید. نبرد دزدان دریایی فانتزی گم شدهی گیمرها در دنیای ویدئو گیم بود. بالاخره این فانتزی بوسیلهی توسعهدهندگان اساسینز کرید به حقیقت نزدیک شده بود. Assassin's Creed: Pirates توسط استودیوی یوبیسافت پاریس توسعه داده شده بود. زمان انتشار این بازی و Black Flag فاصلهای چند ماهه با یکدیگر داشتند. بازی به صورت کاملا سه بعدی ساخته شد و تغییرات باد و موجهای آب به خوبی در آن مشهود است.
تا اینجا به داستان و تاریخچهی ۱۱ عضو از خانوادهی اساسینز کرید پرداختیم. اما کار ما هنوز با این مجموعه تمام نشده و میتوانید داستان و تاریخچهی نسخه به نسخه این مجموعه را در مقالات بعدی بخوانید.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
عالین
از اینا فقط ۱ رو بازی کردم
متاسفانه چون شرایط بازی کردن ندارم نتونستم این بازی رو تجربه کنم فقط بازی کردن اساسینز کرید origins رو تماشا کردم خیلی جذاب بود
لطفا تاریخچه Counter Strike هم بنویسید
با تشکر
امیدوارم که بزودی موفق بشی تجربه شون کنی. درمورد CS هم حتما بررسی میشه و یه محتوای مناسب قرارداده میشه.
تشکر فراوان
واقعا ۳ گانه اتزیو همشون شاهکار بودن
من با این سه گانه واقعا زندگی کردم و هنوز هم می کنم.به خصوص با ترک آهنگ ezio family از جاسپر کید.البته حیف که بعد از دوران Xbox 360 دیگه نتونستم تجربش کنم
به نظرم هر کس تجربه نکرده فورا بره سراغش و از دستش نده.خوندم رمان مرتبط به این سه گانه هم بسیار کمک شایانی در بیشتر لذت بردن از بازی می کنه به شما
Black flag هم که دیگه تعرف کردن نداره.واقعا بی نظیر بود.یادمه ۴ بار تمومش کردم
واقعا ازتون ممنون آقای چوبین.خاطرات گذشتم رو دوباره زنده کردید?
خوشحالم از این بابت??
استقبال گرمی که از او توسط کاترینا میشود?فقط کسایی که تجربه کردن میفهمن،،،لازم به ذکرم نبود آقای چوبین?
همه میان پیشواز اتزیو ?
" استقبال گرمی که از او توسط کاترینا میشود"
? استقبال گرم
البته اون استقبال بیشتر به خاطر این بود که به کمک اتزیو برای جنگ خودش احتیاج داشت?
?
اسپم
تا حالا دقت کردین بعضی ها رم گوشیشون از رم سیستمشون بیشتزه?? من رم گوشیم هشته مال سیستم دو
ولی من رم سیستمم ۸
و رم گوشیم ۳
شت
چقدر سم
??? دقت کردی سر هر مقاله یا باهام بحث میکنی یا موافقی??️
دقت کردم?
خیلییی
من رمم دوعه رم پیسیم یک?
عین من
مال من رم پیسیم دوعه شصت و چهار بیت
منم دقیقا همینجوریه
فک کنم تو یه سال خریدیم
آره من مال گوشی 3 مال سیستمم 2
منم همینطچرم
نود و نه درصد اینن
من رم گوشیم ۲ گیگه ولی رم سیستمم ۲۵۶ مگه?
اووو چقدر پایننن
ناموسا?
جالب اینجاست کارت گرافیکمم ۱۲۸ مگه و ویندوز xp رو پیسیم نصبه??
من کارت گرافیکم یک گیگ هست فکر نمیکردم از. من آشغال تر وجود داشته باشه
من سیستم ندارم?
من اصلا وجود ندارم ک بخوام سیستم داشته باشم
سلام ببخشید بابت اسپم به نظرتون سیستم من فالوت ۴ رو اجرا میکنه؟
ram:4gb
cpu:intel(r) core(tm) i5 2/40ghz
graphics card:nvidia gefore 520
من با همین سیستم دارک سولز ۳ رو اجرا کردم اونم روی low،بنظرتون فالوت ۴ میاره؟ممنون میشم جواب بدید.
نه داش نمیشه رامت کمه اون رام ۸ میخواد
گرافیکتم حد اقل باید ۲ باشه
کدوم یکی بهتره؟ چون می خوام یکیشون رو دانلود کنم
دو و برادران هود
برادران هود غلطه
Brotherhood به معنی اخوت هست
ممنون که گفتی ??♀️?
???خیلی راحت بنویسBrotherhood
ترجمش میشه پیمان برادری
برادران هود!?
چندتا نسخهی اول پیوستگی زیادی با هم دارن اگر میخوای تجربهی خوبی داشته باشی از الطائر شروع کن و تا پایان نسخهی Revelations ادامه بده و همه رو تکمیل کن تا یه تجربهی خوب و پیوستهای داشته باشی. نسخههای بعدی هم خوبن ولی پیوستگی آنچنانی بینشون نیست.
عجب سری شاهکاری بود ??
اما ??
امیدوارم دوباره به دوران اوجش برگرده
منم امیدوارم
کل سری اساسین کرید در یک جمله:شاهکاری که به چخ رفت
هعی
هیچکدومشون به گرد پای اساسینس کرید 2 و برادر هود نمیرسن وقعا اتزیو یه شخصیت کاریزماتیک و فوق العاده بود ای کاش بازم یه شخصیت خفن دیگه مثل اون خلق میکردن تو این فرانچایز منظورم پروتاگونیست هستش
به نظرم اتزیو یه هویت کامل بود که میشد خیلی چیزا ازش یاد گرفت. یه بخش از این شخصیت پردازی به نویسندهی داستان بر میگرده که تغییر کرد.
سلام.
پس بقیش چییی ؟ خواهش میکنم بگین که قسمت دوم داره!?
سلام چشم، بزودی??
جنگجوی مخفیکاری که سر از جنگجویان وحشی وایکینگ سر در اورد
???☹
هیچ بعید نیست یهویی سامورایی بشن?
ببینه پول توشه این کارم میکنن
به نظرم میره سمت چین یا ژاپن اساسینز بعدی. شانس ژاپن هم بیشتره چون چند وقته که یوبیسافت پروژه مشابه با این دنیا داره توسعه میده.
اساسینزکرید استاروارز با هیدن لایتسیبر??
ترکیب سنگینی بود??
سنگین و سمی
پروژه بعدی اساسین فضاعیه که با یه پرش میره بالا??
???
یه سوال
من چجوری واسه خودم تو ویجیاتو آواتار بذارم؟
۱_بالا سمت چپ سه خط رو بزن
۲_کاربری رو بزن
۳_مشخصات رو بزن
۴_تغییر تصویر پروفایل رو بزن و یه عکس انتخاب کن
خیلی ممنون
خواستم عکس csgo بذارم جا نمیشد!
ابعاد رو متناسب با توضیحات تغییر بدین درست میشه
متاسفانه هیچکدوم ش رو بازی نکردم?
همین الان تجربه شون رو شروع کن و فرصت رو از دست نده. تابستون هم هست مطمئن باش کلی بهت خوش میگذره. به جز این کلی هم چیزهای خوب یاد میگیری بخصوص از سه گانهی اتزیو و داستان الطائر
من که اصلا نه پی سی دارم نه کنسول نه گوشی اصلا نمیتونم بازی کنم حیف
پس چجوری اینجا پیام دادی؟?
??
محز خنده نگفتم...
گوشی مادر یا پدر
گوشی بابامه
انشاالله که اگه تونستی بخری یتونی بازی های باحالی رو اجرا کنی
امیدوارم که هرچی دوست داری بخری. ولی هروقت خریدی اینطور بازی ها رو از دست نده.
ممنون حتما این بازی رو از دست نمیدم
??