جادوی جان کنستانتین با هری پاتر چه تفاوتی دارد؟
جادو یکی از المانهای کهن داستانگویی محسوب میشود که در آثار زیادی نمونههای مختلفی از آن را دیدهایم. جان کنستانتین و هری پاتر نیز دو نمونه معاصر از روایتهایی محسوب میشوند که جادو را در ...
جادو یکی از المانهای کهن داستانگویی محسوب میشود که در آثار زیادی نمونههای مختلفی از آن را دیدهایم. جان کنستانتین و هری پاتر نیز دو نمونه معاصر از روایتهایی محسوب میشوند که جادو را در خود جای دادهاند؛ البته به دو شکل متفاوت. دیسی برای جادوی جان کنستانتین یک نسخه تاریک از این المان را به تصویر میکشد که به هویت نسبتاً واقعی این شخصیت مرتبط شده؛ یک عالم غیب از طبقه کارگر و جادوگری که درگیر سیگار کشیدن پشت سر هم و انگیزههای خودخواهانه شده است.
اما در سمت دیگر، فرانچایز هری پاتر مسیری قابل پیشبینیتری را پیمونده که شامل یک مبارزه کلاسیک بین خیر و شرارت در قالب هری پاتر به عنوان پروتاگونیست فرانچایز و ولدمورت به عنوان آنتاگونیست میشود.
با توجه به محبوبیت فرانچایز هری پاتر در هر مدیومی اعم از کتابها، فیلمها، نمایشها، بازیهای ویدیویی و هر مورد دیگری، پس خیلی جای تعجب ندارد که تصور کنیم بیشتر مردم تصورشان از جادو در روایتهای داستانی را از این فرانچایز به دست آوردهاند. با این حال، حتی تاریکترین و شرورانهترین جادوهایی که توسط جادوگران و ساحرههای هری پاتر اجرا میشوند نیز قابل مقایسه با جادویهای هلبلیزر (Hellblazer) نیستند؛ آن هم به خاطر ذات عملکرد جادو در دنیای جان کنستانتین.
با وجود این که هلبلیزر خیلی پیش از انتشار اولین کتاب هری پاتر عرضه میشد اما توصیفش از جادو به خاطر مکانیزمهایش هنوز هم تازه به نظر میرسد. جادوی جان کنستانتین با به دست آوردن قدرت ارتباطات اجتماعی یا باورهای جاری کار میکند و به او این اجازه را میدهد تا در برابر شیاطین و دیگر موجودات فرا طبیعی که از جهنم فرار کردهاند قرار بگیرد.
چنین چیزی در تضاد کامل با هری پاتر است؛ جایی که ساحرهها و جادوگرها میتوانند جادوهای خود را بدون این که نیاز به قدرت گرفتن از نیروهای فیزیکی یا روحانی داشته باشند، اجرا کنند. در نتیجه، در اکثر موارد، هیچ بهایی برای انجام جادو در هری پاتر نیست اما در داستانهای هلبلیزر به طور مداوم نشان داده میشود که برای هر جادویی که کنستانتین اجرا میکند، یا خودش یا اطرافیانش باید بهایی بپردازند.
به این ترتیب، جادوی جان کنستانتین بر خلاف هری پاتر که بیشتر شبیه یک قدرت ماورایی است، نوعی راهکار برای سوء استفاده از دیگران محسوب میشود. این چیزی است که باعث میشود تا جان کنستانتین یک شخصیت بسیار خطرناک شود؛ چون که او کاملاً متکی به استفاده از دیگران یا خودش به عنوان منبع نیرویی برای جادویش است.
از آن جایی که جادوی جان کنستانتین ریشه در این که مردم چگونه دنیای اطراف خودشان و جایگاهشان در آن را میبینند دارد، پس یک کیفیت خارجی در کار کنستانتین به عنوان یک جادوگر وجود دارد که باعث میشود او حتی از دشمنان هری پاتر نیز ترسناکتر به نظر برسد. با این که کنستانتین در اعماق قلبش یک آدم دارای نقص است که سعی دارد کار درست را انجام دهد اما جادوی او به خاطر ذاتش به ندرت به روشهای اخلاقی مورد استفاده قرار میگیرند.
در کمیک The Sandman Universe Presents Hellblazer میتوان بخش تاریک جادوی جان کنستانتین را به خوبی دید. در این کمیک، ارتشی از هیولاها و شیطاین وارد لندن شدهاند. به عنوان تلاش نهایی، کنستانتین از بهترین دوستش، چس (Chas)، تقاضای کمک میکند و او را فریب میدهد تا باور کند که توانسته یک سلاح جادویی را با سر یک خوک ساخته است. چس با باور این که یک بمب جادویی در اختیار دارد، با ماشین مستقیماً به سمت هیولاها به حرکت درمیآید، بدون این که بدانید کنستانتین او را به یک مأموریت بیبازگشت فرستاده است.
... جادو عاشق باوره. جادو دور باور مثل مگسهای دور آشغال میچرخه. بهترین رفیق فکر میکنه که داره میره دنیا رو نجات بده چون، بیخیال، چرا من باید دروغ بگم... چس، خدا خیرش بده، واقعاً باور داره که داره یه جور بمب اتم جادویی رو حمل میکنه. پس دشمنا هم اینو باور میکنن.
افکار جان کنستانتین وقتی بهترین دوستش را برای انجام جادویش فریب داده استاین وضعیت نشان میدهد که چه چیزی باعث میشود جادوی جان کنستانتین نسبت به هری پاتر تیرهتر و تاریکتر باشد؛ دلیلش نقش فریبکاری در قدرتمند شدن تواناییهایش است. کنستانتین مشکلی در فریب انسانها و موجودات شیطانی ندارد. بخشی از چیزی که باعث میشود او یکی از قدرتمندترین کاربران جادو در دنیای دیسی شود این است که ترسی ندارد تا اطرافیانش را برای انجام سختترین جادوها فریب دهد.
با این که سطح قدرت ساحرهها و جادوگرها در هری پاتر به کیفیت ذاتی آنها بستگی دارد اما قدرت کنستانتین از میزان ارادهاش در نابود کردن زندگی خود یا اطرافیانش نشأت میگیرد. حقه او با چس فقط به این دلیل کار کرد که چس باور داشت او بهترین دوست جان است و کنستانتین با یک وسیله جادویی و قدرتمند مجهزش کرده است، بدون این که بداند در واقع خودش آن بمب است که جان میخواست علیه هیولاها استفاده کند.
تفاوت در منبع نیرو به این شکل نشان میدهد که چرا هلبلیزر هیچوقت نمیتواند امنیت جادویی که در هری پاتر دیده میشود را به تصویر بکشد. با نیاز شدید کنستانتین به خلوص و پاک بودن قلب اطرافیانش، تمام فعالیتهای او کاملاً نابودکننده میشوند. در حالی که هری پاتر به دوستانش به عنوان پشتیبان علیه ولدمورت، که به طرز واضحی یک نیروی شرور است، حساب باز میکرد اما دوستان کنستانتین اکثراً تبدیل میشوند به قربانیان جنگ او با بدترین انگیزههای بشریت و تاریکترین موجودات هستی. جادوی جان کنستانتین به عوض این که چیزی باشد تا انسانها را دور هم جمع کند، نیرویی است که رابطه بین آنها را از بین میبرد.
هلبلیزر و هری پاتر دو نسخه کاملاً متفاوت از جادو را به تصویر میکشند و مکانیزم این دو جادو در داستانها نشان میدهد که هدفشان چیست. در حالی که هری پاتر روی فرار از دنیای واقعی از طریق داستانهای فانتزی تمرکز دارد اما هلبلیزر همیشه به این توجه داشته که از مفهوم جادو به طور کلی به عنوان راهی برای نگاه انداختن به ناخوشایندترین بخشهای واقعیت و جامعه استفاده کند. هلبلیزر که پروتاگونیستش با باور مردم نسبت به دنیایی که میبینند قدرت میگیرد، از جادو برای به چالش کشیدن همین باورها بهره میبرد و هیچ راهی برای فرار از عواقب باز نمیگذارد.
در نهایت باید گفت که جادوی جان کنستانتین خیلی ناخوشایندتر از جادوی امثال ولدمورت است؛ چرا که برای شخصیتهای دسته دوم، اجرای جادوها به طور معمول بهایی برای خودشان ندارد اما برای کنستانتین که کنجکاویهای کودکانهاش دلیل فرا گرفتن جادو توسط او بوده، برای هر کاری که انجام میدهد تا این دنیا را از شیاطین مخفیاش در امنیت نگه دارد، بهایی وجود دارد. اگر مبارزه با شیطانیترین موجودات هستی به قربانی کردن مقدسترین چیزها برای اجرای جادوها داشته باشد، پس مشخص است چرا جان کنستانتین علاقهای ندارد تا تبدیل به قهرمانی شبیه به هری پاتر شود.
به مطالعه ادامه دهید:
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
مثل اینه بگید سبک دو بازی لست آف آس و رزیدنت ایول یکین چون هردوتاشون زامبی دارن
درحالی که رزیدنت ایول بیشتر رو ترس تمرکز داره اما لست آف آس بازی هستش که بیشتر یک داستان فلسفی و سنگین داره و بعد زامبی و ترسناکش کمتره
چرا قیمه هارو میریزید تو ماست ها??