نقد فیلم Beckett – یک تریلر سیاسی و پارانویا گونه به سبک هیچکاک
فیلمهایی مانند بِکِت در سالهای دور بسیار بیشتر از حال حاضر بودند. واقعیت این است که در دهههای شصت، هفتاد، هشتاد و حتی نود میلادی، دیدن فیلمی مانند بکت غیر معمول نبود، اما در سال 2021 این گونه است؛ ...
فیلمهایی مانند بِکِت در سالهای دور بسیار بیشتر از حال حاضر بودند. واقعیت این است که در دهههای شصت، هفتاد، هشتاد و حتی نود میلادی، دیدن فیلمی مانند بکت غیر معمول نبود، اما در سال 2021 این گونه است؛ زیرا این اثر یک تریلر دو ساعته و گاهاً کُند با سبکی هیچکاکی است. این فیلم دارای مناظر دوست داشتنی، چند اجرای محکم و چند صحنه اکشن معمولی است. هرچند این اثر چرخ دندههای آثار تریلر و رمزآلود را دوباره زنده نمیکند، اما حداقل سعی میکند چیزی شبیه به آثار کلاسیک ژانر خودش باشد. اما، آیا میتواند به چنین هدفی برسد؟! برای یافتن پاسخ در ادامه با نقد فیلم Beckett همراه ویجیاتو باشید.
فیلم Beckett به کارگردانی فردیناندو سیتو فیلومارینو به طرز ماهرانهای سعی میکند با الهام از تریلرهای هیجانی سیاسی پارانوئید گونه اشخاصی چون «آلن جی پاکولا» و داستانهای بیشمار آلفرد هیچکاک درباره مردان بی گناهی که گرفتار توطئههای بزرگتر شدهاند، داستان فیلم خود را به سینمای کلاسیک پیوند بزند.
شخصیت مرکزی فیلم یعنی بکت (جان دیوید واشنگتن) یک گردشگر آمریکایی است که با دوست دخترش آپریل (آلیشیا ویکاندر) به یونان سفر میکنند. اما زندگی او پس از یک تصادف رانندگی غم انگیز در طول سفر به کلی تغییر میکند. بکت در حالی که با اندوه خود روبرو است، به صورت ناخوداگاه زندگیاش را در مرکز یک توطئه خطرناک سیاسی میبیند که برای نجات جانش باید همیشه در حال فرار در کشوری باشد که کاملاً برای او بیگانه است. بنابراین، با این سناریو ما از همان ابتدا با یک توطئه روبرو میشویم که زندگی شخصیت اصلی فیلم را به چالش میکشد.
بکت به عنوان یک تریلر سینمایی شِبه کلاسیک دارای پیش فرض کافی و امیدوارکننده است، اما مشکل اینجاست که نمیتواند به اندازه کافی هیجان انگیز باشد. در واقع قطعاً این اثر با فیلمهایی که به وضوح سعی میکند از آنها تقلید کند، مطابقت چندانی از منظر کیفیت فیلمنامه ندارد. در مورد جزییات طرح سناریو مرکزی فیلم بکت باید گفت این اثر از طراحی قصهای عظیم و معاصر که شبکه پیچیدهای از روابط را خلق کند، خودداری میکند. بنابراین، فیلمساز ایتالیایی در این کار احساسات ساده و محتاط تری را در پیش میگیرد، زیرا شخصیت اصلی در موقعیت نامناسب در زمان اشتباه قرار گرفته است. اگرچه بازی محکمی از واشنگتن و ویکاندر و کارگردانی زیبایی از فیلومارینو وجود دارد، اما بسیاری از شخصیتها در میان یک طرح اغلب گیج کننده احساس توسعه نیافتگی میکنند.
با وجود این شکاف در بدنه فیلمنامه و شخصیت پردازیها، اما چیزی در مورد شخصیت برجسته این فیلم وجود دارد که جذاب است و آن را از دیگر فیلمهای هیجان انگیز سیاسی مدرن متمایز میکند. آن نکته این است که بکت هیچ دسترسی پیشرفته، افزایش هوش و حتی پیشینه سیاسی چون امثال جیسون بورن ندارد. به قول معروف او فقط یک پسر معمولی، اما غیر عادی و کمی بدجنس است، که حداقل میتواند نشاط آور باشد.
این نکته مثبت به دوست داشتنی بودن طبیعی جان دیوید واشنگتن در چارچوب نقشهایش برمیگردد که در هر شخصیتی که بازی میکند نمایان میشود. گاهی اوقات این یک امتیاز است و کمی ظرافت را به فیلمی با این طبیعت میافزاید. اما در لحظات دیگر، میتواند انرژی و ریتم تُند اثر را از هم بپاشد، زیرا فیلم شروع به گیج کردن بیننده میکند. علاوه بر این با پیشرفت ناگهانی داستان، اوج فیلم بسیار ناخوشایند به نظر میرسد.
محیط فیلم بکت در ابتدا لطیف و آرامش بخش است، که خود این موضوع منجر به کنجکاوی بیننده میشود و مخاطب را درگیر میکند، اما همین محیط با کُند نگاه داشتن ریتم و ضربان فیلم، در ادامه مخاطب را خسته میکند. در واقع فیلم با از دست دادن سرعت در روایت، تمرکز خود بر توسعه نقاط مختلف طرح را نیز از دست میدهد؛ و این به گونهای است که حتی استعدادهای بازیگران نیز نمیتواند در پیشبرد آن نقش مهمی داشته باشد. با پیشرفت فیلم، احساس میکنید که هرگز نمیفهمید بکت واقعاً کیست.
ساختار اثر تلاش میکند تا یک قهرمان اکشن نسبی بسازد، اما با پیشرفت طرح، به نظر میرسد که شخصیت اصلی هیچ اهمیتی ندارد و این ناشی از ضعف مستقیم فیلمنامه است. به قول آلفرد هیچکاک: برای ساختن یک فیلم عالی به سه چیز نیاز دارید؛ آن سه چیز فیلمنامه، فیلمنامه و بازهم فیلمنامه است. حالا فیلم بکت که میخواهد از ساختار روایی آثار هیچکاک پیروی کند، مهمترین مشکلش همان فیلمنامه است؛ و این واقعاً ناراحت کننده به نظر میرسد. گاهی اوقات بسیاری از فیلمها نمیتوانند لحن مناسبی را برای فیلمنامههای خود پیدا کنند، که این باعث میشود احساس نارضایتی یا سردرگمی در مورد فیلم مورد نظر به وجود بیاید. بکت برای روایتی که درباره فساد پلیس، توطئههای سیاسی و آدم ربایی است، لحن خوبی انتخاب کرده، اما فیلمنامه قادر به درک چیزی نیست که باعث میشود فیلم هیجان انگیز، باشد.
با وجود این ضعف آشکار در فیلمنامه اثر، اما سبک و فُرم فیلم فردیناندو سیتو فیلومارینو قصیدهای است برای تریلرهای سیاسی پارانوئیدی دهه 70 میلادی. برای مثال استفاده از تکنیکهای فیلمبرداری فوق واقع گرایانه یک احساس سرد و تیره را در سراسر فیلم بکت ایجاد میکند. موسیقی متن بیش از حد دراماتیک و بسیار تأثیرگذار توسط ریوچی ساکاموتو نیز شما را مستقیماً به این تصور قریب به اتفاق میرساند که شما فیلمی از این زمان را تماشا نمیکنید، بلکه دورههای گذشته سینما را میبینید. قابهای ابتدایی و نماهای سرد و ابری اکثر لوکیشنها شما را بلافاصله به یونانی منتقل میکند که انگار خیلی کلاسیک است.
بنابراین، شاید بعد از دیدن فیلم با خود بگویید یک تریلر سیاسی که مخاطب را از حومه شمالی یونان به شلوغی آتن میبرد، فرصتی عالی برای نشان داد نماهای رنگارنگ و جذاب در خود داشته، اما فیلم بکت به شدت سرد و خاکستری است. این سیاهی و سردی رنگ و فضا، حاصل فرم انتخابی فیلمساز است که از نکات قوت لحن اثر محسوب میشود. هرچند دنباله روی از این سبک نیز نتوانسته کمک شایانی به کُلیت کار کند.
از طرف دیگر جان دیوید واشنگتن ثابت کرده است که یک بازیگر با استعداد است و میتواند بدون مشکل نقشهای اکشن را بر عهده بگیرد. اما مساله اینجا این است که او هر کاری که میتواند با این فیلمنامه انجام میدهد و هنوز هم نتیجه خوبی حاصل نمیشود. همچنین نسبتاً صحنههای اکشن جالبی در این اثر وجود دارد، اما مشکل این است که هیچ کس واقعاً نمیداند چرا این اتفاقات میافتد. بنابراین، چیزی که ابتدا گمان میرود یک راز معلق باشد، رفته رفته آزاردهنده میشود.
چنین فیلمی باید بینندگان را در طول تماشای اثر به گونهای دچار تنش کند که قلب آنها تُند تُند بتپد، زیرا این فرمول اصلی چنین آثاری است. اما فیلم بکت حتی به این موضوع نزدیک هم نمیشود. این اثر تا حدودی قوی شروع میشود، اما بعداً هیجانات ابتدایی نیز محو میشود و یک داستان ملایم را بدون هیچ نتیجه گیری واقعی به مخاطب ارائه میدهد. در نتیجه باید گفت: فیلم بکت سعی میکند بازآوری مجددی از سینمای جذاب آلفرد هیچکاک باشد، اما در این امر موفقیت خاصی کسب نمیکند. بنابراین اگر به سایه دست چندمی آثار هیچکاک علاقه دارید، شاید بتوانید از نیمه اول این فیلم کمی لذت ببرید، در غیر این صورت با ندیدن این اثر چیز خاصی را از دست نخواهید داد.
معرفی بهترین فیلمهای سینمایی را در ویجیاتو دنبال کنید:
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
. ممنون از آقای پریمی نقد خوبی بود .
بی زحمت فیلم the green knight ره هم نقد کنید ممنون
نقد فیلم شوالیه سبز فعلاً با من نیست، اما برخلاف نظرات منتقدین اون سمت که فیلم رو شاهکار خطاب میکردن، من این اثر رو شاهکار نمیدونم، اما قطعاً اثر قابل بحثی در ژانر فانتزی هستش! من در توئیتر نظر خودم رو به صورت مختصر گفتم: فیلم #TheGreenKnight یک فانتزی تاریک است که با نمادگرایی فراوانی همراه شده است؛ بدون شک دیدن شوالیه سبز برای مخاطب عام عجیب و گیج کننده است، اما کُلیت اثر یک قصه خیره کننده بصری است که تمام ابزار فیلمسازی را با هم به نحوی جذاب ترکیب کرده است. فیلم دیوید لاوری به عنوان کارگردان شامل برخی از عناصر معمول قرون وسطایی است، اما برداشتی بسیار مدرن از این ژانر است. شوالیه سبز همچون یک کتاب قصه مصور بزرگسالانه است که باید تک تک لحظات آن را مشاهده کرد. شخصیت مرکزی نیز یک عنصر نمادین است که باید پای به میدان خود شناسی بگذارد. البته همین شخصیت گاوین در طول داستان مصور لاوری گاهی آنقدر منفعل است که فیلم میتواند بی هدف یا اپیزودیک به نظر برسد. در واقع، این فیلم آنقدر پُر از استعارههای سنگین است که برخی از بینندگان ممکن است به سختی بتوانند معنی زیادی از آن به دست آورند. بنابراین، شوالیه سبز شاید برای بینندگانی که مایلند قصه پیچیده آن را از منظر نمادین تجربه کنند و با تصاویرش به تفکر عمیق ترغیب شوند، بهترین کار را بکند. اما بدون تردید افراد زیادی با لحن عرفانی و گاهاً فلسفی این اثر فانتزی ارتباط برقرار نخواند کرد.
.ممنون از نظرتون
پس از اون فیلم هایی که منتقدا خوششون میاد و عامه مردم اثر را ضعیف می دونند و به همین خاطر نمره imdb فیلم با متا و راتن تفاوت داشت
و این طور که از نقد شما معلومه اگر اشتباه نکنم از نظر نمادگرایی با اثری مانند مادر آرونوفسکی شاهد هستیم
پس بریم که دانلودش کنیم
البته این فیلم هم منظر بصری و هم سینمایی از مادر خیلی بهتر و انسانیتره
نقد زیبایی بود، ممنون از شما آقای پریمی.