ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

بتمن علیه سوپرمن - Banner
فیلم سینمایی

چه اتفاقی می‌افتاد اگر فیلم بتمن علیه سوپرمن در سال ۲۰۰۱ منتشر می‌شد؟

برنامه‌ریزی‌هایی برای انجام یک فیلمِ بتمن علیه سوپرمن در اوایل هزاره جدید میلادی شده بود. اگر این فیلم به سرانجام می‌رسید، ژانر ابرقهرمانی و کمیک بوکی به طور کلی تغییر پیدا می‌کرد؛ حتی دنیای سینمایی ...

محمدرضا صفری
نوشته شده توسط محمدرضا صفری | ۱۴ آبان ۱۴۰۰ | ۲۰:۳۰

برنامه‌ریزی‌هایی برای انجام یک فیلمِ بتمن علیه سوپرمن در اوایل هزاره جدید میلادی شده بود. اگر این فیلم به سرانجام می‌رسید، ژانر ابرقهرمانی و کمیک بوکی به طور کلی تغییر پیدا می‌کرد؛ حتی دنیای سینمایی مارول نیز تحت تأثیرش قرار می‌گرفت.

به لطف دنیای سینمایی مارول و فیلم‌های دی‌سی، ژانر ابرقهرمانی در سال‌های اخیر بسیار محبوب شده است. اثبات شده که ابرقهرمانان هنوز هم سودآور هستند و مخاطبان نیز دوست دارند روایت‌های آن‌ها را روی پرده‌های سینما تماشا کنند.

هر چند فیلم‌های دی‌سی در دوره اخیر تغییراتی را به خود می‌بینند؛ چرا که برنامه‌های مدیران برادران وارنر آن طور که می‌خواستند پیش نرفت. دنیایی که با Man of Steel زک اسنایدر در سال ۲۰۱۳ شروع شد در نهایت بین طرفداران و منتقدان بحث‌های داغی ایجاد کرد. دو فیلم Batman v Superman: Dawn of Justice و Suicide Squad نیز جزو همین دسته از فیلم‌ها بودند.

پس از اکران نسخه سینمایی Justice League و واکنش بسیار بد از طرف مخاطبان، برادران وارنر تصمیم گرفت تا تغییراتی بزرگ در فیلم‌های خود اعمال کند. تا جایی که حرف ریبوت و ریتکان پیش آمد و حتی به یک بتمن/بروس وین جدید با ایفای نقش رابرت پتینسون چراغ سبز داده شد.



علت سقوط دنیایی که با عنوان DCEU می‌شناسیم را اما می‌توان در فیلم Batman v Superman: Dawn of Justice جستجو کرد. Man of Steel توانسته بود نظرات مثبت بیش‌تری به خود اختصاص دهد و مخاطبان نیز امیدوارم بودند یک دنباله مناسب برای آن ساخته شود.

Batman v Superman: Dawn of Justice بیش‌تر از آن جهت مورد نقد قرار گرفت که بسیار تاریک است (و همین مورد نیز باعث آسیب دیدن فیلم Suicide Squad دیوید آیر شد)، همچنین ایراداتی نسبت به داستان فیلم، سرعت روند وقایع، نحوه به تصویر کشیدن شخصیت‌های اصلی و البته سکانس «مارتا» وارد شد.

این فیلم قرار بود پایه‌ای برای بقیه آثار DCEU باشد و شخصیت‌هایی مثل بتمن و واندر وومن را معرفی کند و به طور مختصر آکوامن، فلش و سایبورگ را به تصویر بکشد. اما به طور کلی تقابل بین بتمن و سوپرمن چیزی نبود که طرفداران انتظارش را می‌کشیدند.

ولی در نهایت مشخص شد که یک فیلم بتمن علیه سوپرمن قرار بود به شکلی بسیار متفاوت و خیلی زودتر از این حرف‌ها ساخته شود. اگر این اتفاقی می‌افتاد، ژانر ابرقهرمانی با چیزی که امروزه می‌شناسیمش بسیار متفاوت می‌بود. اما چگونه؟ همراه ما باشید تا به شما توضیح دهیم.


نزدیک بود بتمن علیه سوپرمن در سال ۲۰۰۱ به وقوع بپیوندد

برنامه‌های ساخت یک فیلم با موضوع بتمن علیه سوپرمن به اواسط هزاره جدید میلادی برمی‌گردند. در آن زمان، آخرین باری که سوپرمن را روی پرده‌های سینما دیده بودیم مربوط به فیلم Superman IV: The Quest for Peace سال ۱۹۸۷ می‌شد و بتمن نیز با فیلم Batman & Robin سال ۱۹۹۷ یکی از بدترین اقتباس‌های کمیک بوکی را به تصویر کشید.

هیچ کدام از این دو فیلم نتوانستند موفقیت‌هایی که مد نظر استودیو بود به دست آورند: Superman IV: The Quest for Peace آخرین فیلم با حضور کریستوفر ریو در نقش سوپرمن بود اما از نظر منتقدان و بازار شکست خورد تا به عنوان یکی از بدترین فیلم‌های ابرقهرمانی شناخته شود؛ دقیقاً مثل Batman & Robin جوئل شوماخر.

با این حال، برادران وارنر اصرار داشت تا روی محبوبیت این شخصیت‌ها تأکید کند و به دنبال راه‌های جدیدی برای استفاده مجدد از آن‌ها بود؛ و چه راهی بهتر از استفاده از بتمن و سوپرمن در یک اثر مشترک؟

بتمن علیه سوپرمن هزاره جدید میلادی قرار بود توسط نویسنده فیلم Se7en، اندرو کوین واکر، نوشته شود اما ایده او به قدری تیره بود که برادران وارنر تصمیم گرفت تا از آکیوا گلدزمن (کسی که فیلم‌های Batman Forever و Batman & Robin را نوشته بود) برای بازنویسی داستان استفاده کند. ولفگانگ پترسن نیز قرار بود وظیفه کارگردانی این اثر را برعهده گیرد.

جزئیات این نسخه بتمن علیه سوپرمن (که با نام Asylum در حال توسعه بود) در طول سال‌های آتی مشخص شد و هنوز هم نوید یک داستان تیره و تاریک را می‌دهد. در این فیلم، بتمن (که قرار بود کالین فارل به ایفای نقشش بپردازد) پس از مرگ دیک گریسون، جیم گوردون و آلفرد پنی‌ورث و همچنین تصور مرگ جوکر پس از سقوطش در انتهای فیلم Batman سال ۱۹۸۹ (که روی سنگ قبرش نام جک نپیر (Jack Napier) نوشته شده بود) برای پنج سال است که بازنشسته شده.

از دلایل بروس وین برای کنار گذاشتن هویت بتمن این بود که او می‌ترسید شروع به کشتن دشمنانش کند و به جای عدالت به دنبال انتقام باشد. همچنین بروس با الیزابت میلر (Elizabeth Miller) ازدواج کرده و کلارک کنت (که قرار بود جود لاو ایفای نقش او را برعهده داشته باشد) نیز ساقدوشش بود. زندگی کلارک نیز در همین حین شامل طلاق او از لوئیس لین، وقت گذراندن در اسمال‌ویل و ارتباط برقرار کردن با لانا لنگ (Lana Lang) می‌شد.

عامل پیش‌روی داستان، به قتل رسیدن الیزابت توسط جوکری بود که توسط لکس لوتر احیا شده. سوپرمن نیز متوجه می‌شود تروریستی که او جلویش را گرفت تا توسط یک رئیس مافیا کشته نشود جوکر جدید این دنیا بود. پس به نوبه‌ای، او مسئول بازگشت جوکر بود چرا که جانش را نجات داد.

بروس دوباره نقاب بتمن را به صورت می‌زند و مصمم است تا جوکر را به قتل برساند اما سوپرمن اجازه نمی‌دهد تا او تبدیل به یک قاتل شود. به این ترتیب، این دو شخصیت با هم می‌جنگند. با این که هر دوی آن‌ها می‌دانند که نبردشان بی‌هدف است اما بتمن سعی دارد تا سوپرمن را با کریپتونایت بکشد.

وقتی بتمن بالأخره در برابر جوکر قرار می‌گیرد، مشخص می‌شود که الیزابت توسط خود جوکر در زندگی بتمن وارد شده و تمام تصور یک زندگی شاد یک دروغ بود. دلیل اثبات این موضوع هم یک حلقه بود که الیزابت به بروس داده اما درونش به طور مخفیانه‌ای یک صورت جوکر حکاکی شده بود. اما بتمن، بزرگ‌ترین کاراگاه دنیا، متوجه این موضوع نشده بود.

سوپرمن به بتمن کمک می‌کند تا جوکر و لوتر را شکست دهند و موفق می‌شود تا جلوی کشته شدن جوکر توسط او را بگیرد. سوپرمن به بتمن می‌گوید که مردم حق انتخاب دارند و برای کشتن جوکر او باید ماسک خودش را بردارد «تا به عنوان مردی که بقیه عمرش باید با این اتفاق کنار بیاید» این کار را انجام دهد.

در این داستان نیز دلیل خیلی خوبی برای نبرد بتمن و سوپرمن وجود ندارد. پس در این مورد هم تفاوت خیلی بزرگی نسبت به DCEU دیده نمی‌شود.

خبری از سه‌گانه The Dark Knight یا فیلم Superman Returns نمی‌شد

سه‌گانه The Dark Knight کریستوفر نولان و فیلم Superman Returns برایان سینگر روش‌های برادران وارنر برای ریبوت کردن شخصیت‌های بتمن و سوپرمن پس از کنار گذاشته شدن ایده فیلم بتمن علیه سوپرمن بود. چنین چیزی به این معنی است که اگر این فیلم عملی می‌شد، پروژه‌های نولان و سینگر هیچوقت اتفاق نمی‌افتادند.

پیش از Batman Begins، وارنر سعی کرد تا شوالیه شنل‌پوش را با یک فیلم که به طور غیروفادارانه از کمیک Batman: Year One اقتباس شده و دارن آرونوفسکی به عنوان کارگردان در نظر گرفته شده بود، دوباره روی پرده‌های سینما ببرد. در سمت سوپرمن نیز چراغ سبز به Superman: Flyby جی. جی. آبرامز داده و سال ۲۰۰۶ به عنوان تاریخ اکران آن در نظر گرفته شده بود. در نهایت اما Batman: Year One کنار گذاشته و Batman Begins نولان ساخته شد. آبرامز هم از Superman: Flyby در سال ۲۰۰۴ کنار کشید و وارنر با ایده سینگر برای Superman Returns پیش رفت.

سه‌گانه شوالیه تاریکی و Superman Returns به این دلیل ساخته شدند چرا که استودیو نتوانسته بود بتمن و سوپرمن را پیش از این آثار ریبوت کند. اما اگر بتمن علیه سوپرمن به وقوع می‌پیوست، ساخت این فیلم‌ها نیز الزامی نبود. اگر تصور کنیم Asylum شکست می‌خورد، زمان کافی هم وجود نمی‌داشت تا این شخصیت‌ها دوباره ریبوت شوند. طبیعتاً در این صورت نیاز به چند سال زمان بود و نولان و سینگر هم پروژه‌های دیگری در سر می‌داشتند.

فیلم‌های ابرقهرمانی زودتر به سمت تیرگی می‌رفتند

همان طور که به آن اشاره شد، ایده واکر برای فیلم بتمن علیه سوپرمن بسیار تاریک به نظر می‌رسید ولی با نگاه به چیزهایی که از نسخه گلدزمن مشخص شده است، هنوز هم با اثری بسیار تیره طرف بودیم (شاید حتی تیره‌تر از Batman V Superman: Dawn Of Justice زک اسنایدر).

با این که فیلم‌های بتمن تیم برتون نیز خیلی شاد و رنگارنگ نبودند اما Asylum می‌توانست این تیرگی را به سطحی بالاتر برساند تا نقطه عطفی برای ژانر ابرقهرمانی باشد. سه‌گانه شوالیه تاریکی نولان به عنوان آثاری که باعث شدند فیلم‌های ابرقهرمانی به سمت تیرگی و تاریکی بروند شناخته می‌شوند. این فیلم‌ها یک نسخه واقعی‌تر از شوالیه شنل‌پوش را به تصویر کشیدند؛ مسیری که تا به امروز نه تنها دی‌سی، بلکه مارول نیز علاقه به تکرارش دارد.

به همین ترتیب، حال و هوای Batman v Superman: Asylum به طور اجتناب ناپذیری روی فیلم‌های ابرقهرمانی پس از خود اثر می‌گذاشت. مثل سه‌گانه Spider-Man سم ریمی، فیلم‌های X-Men سینگر و حتی دنیای سینمایی مارول.

اگر به دنبال زمان انتشار Asylum بگردید چند تاریخ متفاوت پیدا می‌کنید اما به احتمال خیلی زیاد کار روی اولین فیلم Spider-Man سم ریمی پیش از مبارزه بتمن با سوپرمن به اتمام می‌رسید. تُن این فیلم بتمن علیه سوپرمن (با تصور این که استقبال از فیلم خوب می‌بود) می‌توانست روی Spider-Man 2 اثر بگذارد تا طرفداران یک داستان تیره‌تر را تجربه کنند. فرانچایز ایکس من نیز خیلی زودتر مسیری تاریک را می‌پیمود و با توجه به تاریخ انتشار Asylum، فیلم Fantastic Four سال ۲۰۰۵ نیز تحت تأثیر قرار می‌گرفت.

هر چند بتمن علیه سوپرمن پیش از زمانی که دنیای سینمایی مارول حتی تبدیل به یک ایده شود منتشر می‌شد اما روی نحوه انجام آن نیز تأثیرگذار می‌بود. در هر حال، یک رقابت دائم در صنعت فیلم‌سازی داریم و دنیای سینمایی مارول نیز سعی می‌کرد تا پا را فراتر از کاری که بتمن علیه سوپرمن انجام داده بگذارد.

تازه فیلم‌های اخیر دنیای سینمایی مارول سعی کرده‌اند تا مسیری تیره‌تر را امتحان کنند ولی همین تیرگی نیز به نسبت آثار DCEU یا فیلم‌های نولان نیز چندان به چشم نمی‌آید. اگر بتمن علیه سوپرمن در اوایل هزاره جدید میلادی به وقوع می‌پیوست، دنیای سینمایی مارول خیلی دست روی دست نمی‌گذاشت تا یک آیرون من، کاپیتان آمریکا یا ثور تاریک را به نمایش بکشد.

فعالیت گروهی ابرقهرمان‌های مارول خیلی به چشم نمی‌آمد

فیلم The Avengers سال ۲۰۱۲ از آن جهت خیلی مورد انتظار بود چرا که تمام قهرمانان معرفی شده دنیای سینمایی مارول را کنار هم برای نجات زمین جمع می‌کرد. در آن زمان فعالیت‌های گروهی خیلی رایج نبودند و گروه‌هایی مثل فنتستیک فور موفقیت زیادی را روی پرده‌های سینما تجربه نکردند. برای همین The Avengers تبدیل به یک اتفاق مهم در سال ۲۰۱۲ شد.

اما اگر Batman v Superman: Asylum حدود یک دهه پیش از آن به وقوع می‌پوست، اوضاع این طور پیش نمی‌رفت. مقابل هم قرار دادن دو ابرقهرمان بزرگ تاریخ تبدیل به یک رویداد بزرگ در آغاز هزاره جدید میلادی می‌شد. از آن جایی که چنین چیزی قبلاً اتفاق نیفتاده بود، در نهایت باعث می‌شد همکاری‌هایی مثل اونجرز آن قدر هم به چشم نیایند. البته چنین چیزی به این معنی نیست که مارول از انجام همکاری‌های گروهی دست می‌کشید.

بتمن علیه سوپرمن می‌توانست خیلی زودتر مسیر همکاری‌های ابرقهرمانی را آغاز کند و شاید یک فیلم از جاستیس لیگ نیز به دنبال آن ساخته می‌شد (همان اتفاقی که برای Batman V Superman: Dawn Of Justice افتاد). حتی این احتمال وجود داشت تا باعث شود دنیای سینمایی مارول، اونجرز را زودتر دور هم جمع کند؛ چرا که Asylum نیازی به معرفی بتمن و سوپرمن در فیلم‌های اختصاصی نداشت.

البته تمام این تصورات وقتی قابل قبول هستند که این فیلم موفق می‌شد. شکست خوردن بتمن علیه سوپرمن می‌توانست دلیلی برای توقف همکاری‌های ابرقهرمانی، حداقل برای مدتی، از طرف دی‌سی باشد. از طرف دیگر این شکست حتی می‌توانست به مارول بیش‌تر انگیزه دهد تا اثبات کند همکاری‌های ابرقهرمانی عالی در سینما ممکن هستند.

Asylum قطعاً روی DCEU نیز تأثیر می‌گذاشت. قابل تصور نیست که وارنر دوباره به سراغ یک بتمن و سوپرمن دیگر برود (چه Asylum موفق می‌بود و چه نه) تا به این ترتیب نحوه پیش رفتن فیلم‌های DCEU شکل متفاوتی به خود بگیرد.



اگر بتمن علیه سوپرمن شکست می‌خورد، می‌توانست سرعت جذب مخاطب فیلم‌های ابرقهرمانی را کاهش دهد

Batman v Superman: Asylum بدون توجه به موفقیت یا شکستش باعث تغییر ژانر ابرقهرمانی می‌شد. در بدترین حالت قابل تصور، روند ساخت فیلم‌های دی‌سی را کند می‌کرد؛ چرا که برادران وارنر نیاز به تایم برای ریکاوری می‌داشت. همان طور که بعد از Superman IV: The Quest for Peace و Batman & Robin اتفاق افتاد. همچنین برای ساخت یک همکاری بین ابرقهرمان‌ها کم‌تر دست به ریسک می‌زد.

سخت است که بگوییم چقدر طول می‌کشید تا اوضاع دوباره راست و ریس شود، قانون یا الگوی خاصی وجود ندارد که نشان دهد یک استودیو چقدر صبر می‌کند تا دست به یک ریبوت بزند. البته نقش رقابت را نیز نباید نادیده گرفت (مثلاً چقدر سریع‌تر دنیای سینمایی مارول شروع به فعالیت می‌کرد). چیزی که با اطمینان بالا می‌توان گفت این است که، همان طور که در بالا اشاره کردیم، سه‌گانه The Dark Knight و Superman Returns ساخته نمی‌شدند تا به این ترتیب محبوبیت ژانر ابرقهرمانی دستخوش تغییر شود.

در حالی که موفقیت بتمن علیه سوپرمن روی Spider-Man 2 و فرانچایز ایکس من تأثیر می‌گذاشت، شکستش نیز به همین ترتیب اثرگذار بود. Spider-Man 2 مسئولیت سنگین‌تری در محبوبیت و نجات ابرقهرمانان می‌داشت و سری ایکس من نیز احتمالاً باید تغییراتی در استایل خود می‌داد.

دنیای سینمایی مارول باز هم اتفاق می‌افتاد اما شاید بیش‌تر طول می‌کشید تا شروع شود. برنامه‌های شروع دنیای سینمایی مارول از سال ۲۰۰۵ (همان سالی که Batman Begins اکران شد) آغاز شدند. Iron Man همان سالی منتشر شد که The Dark Knight به اکران رسید. مارول زمان بیش‌تری برای برنامه‌ریزی اولین موج فیلم‌هایش اختصاصی می‌داد تا از اشتباهات بتمن علیه سوپرمن درس بگیرد و فرمول موفقیت را بیرون بکشد.

شکست Batman v Superman: Asylum باعث می‌شد تا دفعه بعدی که قرار بر ساخت یک فیلم ابرقهرمانی تاریک و واقعی و همکاری گروهی باشد، سبک و سنگین بیش‌تری انجام شود. اگر دو ابرقهرمان بزرگ نتوانند در سینما موفق شوند، پس چه کسی می‌تواند؟

در نهایت، در این دوره نیز وارنر با درس گرفتن از Batman V Superman: Dawn Of Justice و نسخه سینمایی Justice League تصمیم گرفته تا فعالیت‌هایش را به شکل متفاوتی پیش ببرد ولی ممکن بود چنین چیزی خیلی زودتر اتفاق بیفتد.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (10 مورد)
  • !Spider-Man
    !Spider-Man | ۱۴ آبان ۱۴۰۰

    مقاله جالبی بود ممنون.
    خب ما دیدیم که فیلم در چه سالی ساخته شد و چه اتفاقی افتاد!
    وای به حال اینکه توی سال ۲۰۰۱ ساخته میشد!

    • آرش پارساپور
      آرش پارساپور | ۱۵ آبان ۱۴۰۰

      خیلی اتفاقات خوبی میشد رخ بده

  • Spidey
    Spidey | ۱۴ آبان ۱۴۰۰

    لباس آهنی بتمن وجود نداشت شاید ⁦ಠ_ಠ⁩

  • Atrina
    Atrina | ۱۴ آبان ۱۴۰۰

    هیچوقت از بتمن و سوپر من خوشم نیومد?

    • Atrina
      Atrina | ۱۴ آبان ۱۴۰۰

      وات؟

    • Niyayesh-j
      Niyayesh-j | ۱۴ آبان ۱۴۰۰

      تنها نیستی
      فقط تو دنیای سینمایی دی سی نرف شدن مخصوصا سوپرمن

  • Raptor
    Raptor | ۱۴ آبان ۱۴۰۰

    خدایا مرسی که این اتفاق نیوفتاد

  • Niyayesh-j
    Niyayesh-j | ۱۴ آبان ۱۴۰۰

    کلا فیلم خوبی نبود
    اما بازم بهتر که اون موقع منتشر نشد واقعا

  • scorpion-qzx
    scorpion-qzx | ۱۴ آبان ۱۴۰۰

    در جواب تیتر:
    اتفاق خاصی نمی افتاد

    • IAmAmir714
      IAmAmir714 | ۱۵ آبان ۱۴۰۰

      اتفاق خاص؟
      زبونم لال
      ساخته نشدن سه گانه دارک نایت خاص نیس؟

مطالب پیشنهادی