ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

فیلم سینمایی

نقد فیلم The Harder They Fall – این گروه‌های خشن

ژانر وسترن، همواره پذیرای زاویه دیدهای متفاوت بوده است. از وسترن شاعرانه The Assassination of Jesse James اندرو دومینیک گرفته تا وسترن خشن Django Unchained تارانتینو، که نگاهی متفاوت به برده داری انداخته است. یا ...

اهورا نصرالهی
نوشته شده توسط اهورا نصرالهی | ۱۹ آبان ۱۴۰۰ | ۲۱:۲۸

ژانر وسترن، همواره پذیرای زاویه دیدهای متفاوت بوده است. از وسترن شاعرانه The Assassination of Jesse James اندرو دومینیک گرفته تا وسترن خشن Django Unchained تارانتینو، که نگاهی متفاوت به برده داری انداخته است. یا حتی سریال West World که با استفاده از غرب وحشی، ما را به ماجراجویی پیچیده‌ای درمورد ذات انسان و خلقت، می‌برد. گاوچران‌های بی‌حوصله، جایزه بگیرهای خوش سر و زبان و خلافکارهای بی‌رحم، جزئیاتی جداناپذیر از این ژانر هستند. حال جیمز ساموئل، در یک اقدام ریسکی، یکی از سرگرم کننده‌ترین و باحال‌ترین و صد البته، متفاوت‌ترین آثار وسترن سال‌های اخیر را خلق می‌کند. اثری که سرحال است، خشونت جذابی دارد و پیام خودش را به خوبی می‌رساند. با نقد این فیلم، همراه ویجیاتو باشید.

فیلم The Harder They Fall، در ژانر وسترن از نتفلیکس پخش شده است. کارگردانی این اثر توسط جیمز ساموئل صورت گرفته و فیلمنامه را با بوآز یاکین نوشته است. قبل از این فیلم، او یکی از موزیک ویدئوهای جی زی و فیلم They Die by Dawn را کارگردانی کرده است. تیم بازیگری از جاناتن میجورز، زازی بیتز، آرجی کایلر، ادریس آلبا، رجینا کینگ و لی کیث استنفیلد تشکیل شده است. میهای مالایمار جونیور در مقام فیلمبردار و تام ایگلز در مقام تدوین‌گر در این فیلم، حضور دارند. لازم به ذکر است موسیقی متن فیلم را جیمز ساموئل، ساخته است. فیلم روایتگر دو گروه خلافکار و یاغی نیت لاو و روفوس باک است که نیت لاو، سعی دارد انتقام مرگ پدر مادرش را از روفوس باک بگیرد. در نگاه اول، فیلم درخشان و جذاب به نظر می‌رسد. اما آیا در ادامه ناامیدمان می‌کند؟ خیر!

اول از هرچیز، فیلم The Harder They Fall در زمان بدی اکران شده است. در این روزها خشم مخاطبان از کمپانی‌ها به خاطر افراط در حقوق سیاه پوستان، زنان و اقلیت همجنسگرا، سبب شده آثاری با این موضوع، تحت تنفر و بایکوت شدیدی قرار بگیرند. نمونه اخیرش فیلم Cinderlla و یا فیلم اسکاری Promising Young Woman، تحت تنفر و تحریم قرار گرفتند. فارغ از اینکه اثر خوب است یا نه، انتقادها و ناسزاها بود که به سمت عوامل ساخت و کمپانی‌ها روانه می‌شد. جیمز ساموئل در همچین موقعیتی، یک اقدام ریسکی انجام داده است: ساختن یک فیلم وسترن که گاوچران‌هایش، سیاه پوست هستند. چه بهانه خوبی برای بلند کردن آه و ناله مخاطبان! اما ساموئل نشان می‌دهد زرنگ است و با موقعیت، آشنایی دارد.

این نکته را خلاصه می‌گویم، و سپس مفصل در ادامه درموردش توضیح می‌دهم: قرار نیست شعارها و آه و ناله‌های کلیشه‌ای درمورد ظلم و جنایت‌های سفیدپوستان علیه سیاه‌پوستان را ببینیم. اصولاً وقتی یک فیلم قرار است با محوریت شخصیت‌های سیاه پوست اکران شود، اولین چیزی که به ذهن می‌رسد این است که: آه! قرار است دوباره یک فیلم کلیشه‌ای غم‌انگیز با کلی شعار ضد نژادپرستی ببینیم! اما The Harder They Fall یک وسترن سرگرم کننده با چاشنی کمدی تراژدیک است که در 136 دقیقه، ما را به خوبی سرگرم می‌کند. هنگامی که فیلم شروع می‌شود، به ما می‌گوید: شخصیت‌های این داستان واقعی نیستند اما بر اساس شخصیت‌های واقعی ساخته شده‌اند.

به شخصه با تغییر دادن و خیالی کردن یک روایت مشکلی ندارم. نمونه خوبش آثار تارانتینو هستند. inglourious basterds و Once Upon a Time In Hollywood که او به طور کلی، تاریخ را عوض می‌کند. اما مسخره بودند؟ تا حدی بله! ولی جذاب و تماشایی نیز بودند. ساموئل نیز از داستان‌های غرب وحشی برای ساخت وسترن خاص خودش، الهام گرفته است و نتیجه، لذت بخش است. به هر حال، انتقام گرفتن عنصر جدایی ناپذیر فیلم‌های وسترن است. در اینجا قرار است یک داستان انتقام گیری را ببینیم که شوکه‌مان می‌کند و برای مدتی، ما را به فکر فرو می‌برد.

سیر داستانی فیلم، مشخص است و خبری از دراماها و غافلگیری‌های احمقانه نیست. معمولاً برای هیجان انگیز کردن یک داستان، ناگهان با کلی پیچش و مرگ‌های مزخرف رو به رو می‌شویم که لذت فیلم را برایمان به شدت، کم می‌کنند. حال، ساموئل از این موضوع آگاه بوده و ابتدا یک دنیای جذاب را تحویلمان می‌دهد، با جزئیاتش آشنایمان می‌کند و در زمان مناسب، شوک‌هایش را به ما وارد می‌کند. نکته دیگر، این آماده سازی و مقدمه چینی، خسته و کسل کننده نیست. شخصیت پردازی و اتفاقات داستان، جذاب و درگیر کننده هستند و ما را تا آخرین دقیقه، بر سر جایمان نگه می‌دارند.

هنگامی می‌شود گفت شخصیت پردازی یک فیلم، عالی است که بعد از تمام شدنش، بتوانیم ساعت‌ها درمورد شخصیت‌ها و اخلاق‌هایشان حرف بزنیم و حتی، پوسترهایشان را به در و دیوار بچسبانیم. The Harder They Fall شخصیت پردازی بدی ندارد، بلکه مشکلش این است وقتی فیلم تمام می‎‌شود، تنها سکانس‌های اکشنش در یادمان باقی می‌ماند. شخصیت‌هایی که در حد تیپ باقی می‌مانند و فیلم، در آن‌ها عمیق نمی‌شود. تنها در دقایقی ریتم کند می‌شود و پای گذشته آن‌ها می‌نشینیم که این پیش زمینه چینی، خوب صورت گرفته است. شاید ساموئل نمی‌خواست زمان فیلمش زیاد شود! اما از طرفی مشخص است که او آمده است یک وسترن سرحال و درگیرکننده تحویل دهد. با این حال، ساموئل گاهی اوقات ریتم را گم می‌کند و از یه جایی، دیگر بی‌خیال شخصیت‌ها می‌شود و فقط می‌خواهد اکشن پایانی را تحویل دهد.

زمینه چینی داستان خسته کننده نیست و هربار، هیجان خاص خودش را دارد. از سکانس بگیرید تا وقتی که گروه باک، به یک قطار حمله می‌کنند تا او را آزاد کنند. مخصوصاً سکانس حمله به قطار که پر از شات‌های جذاب و دیالوگ‌های باحال است. هرچند فیلم از یک جایی به بعد در شخصیت پردازی و روایت داستان شتاب زده عمل می‌کند، اما یک سوم ابتدایی خوبش، ناجی این مشکل می‌شود و جلوی ضعیف شدن فیلم را می‌گیرد. پس می‌توانیم بگوییم فیلم، از یک بخش مهم که می‌توانست به نقطه ضعفش تبدیل شود، سربلند بیرون می‌آید.

خشونت فیلم، مشخصاً از آثار تارانتینو الهام گرفته شده است. هرچند هیچوقت به آن سطح از خون و خون‌ریزی نمی‌رسد، اما باز هم جذاب است. از فوران شدن خون در هوا و خشونت فیزیکی عذاب آور خبری نیست، اما باز هم در سکانس‌هایی مانند درگیری روفوس باک با کلانتر، شاهد یک دعوای تارانتینوطور هستیم. سکانس‌های اکشن جذاب و درگیر کننده در آمده‌اند و از طرفی، واقع گرایانه نیز هستند. قرار نیست نیت لاو پشت سر هم تمامی گروه باک را بکشد و جان ویک بازی در بیاورد! بلکه برای هر سکانس اکشن فیلم، ما شاهد یک برنامه ریزی از قبل هستیم تا دقیقاً در جریان کارهای این گروه قرار بگیریم و این موضوع، سبب می‌شود بیشتر درگیر فیلم شویم.

شخصیت پردازی فیلم را می‌توان جز نقاط ضعف آن به حساب آورد. در فیلم‌های وسترن شخصیت‌های به یاد ماندنی بسیار زیادی وجود دارند. مثال‌های بارزش شخصیت کلینت ایستوود در The Good, Bad and Ugly و یا جانگو هستند. اما ساموئل و یاکین، تنها در حد تیپ، به شخصیت‌ها پرداخته‌اند. نیت لاو یک یاغی است که دنبال گرفتن انتقام پدر مادرش از باک است. مری معشوقه لاو است اما می‌خواهد زندگی آرام و به دور از یاغی‌گری داشته باشد و مثلاً این موضوعی باشد که لاو، تغییر پیدا کند! روفوس باک یک قاتل بی‌رحم و خون سرداست که از هر فرصتی برای مسلط شدن بر دیگران استفاده می‌کند. همه این‌ها را هزاران بار در فیلم‌های وسترن دیده‌ایم و مشکل اینجاست که شخصیت‌ها در همین یک خط شخصیت پردازی، باقی می‌مانند.

هنگامی یک اثر ماندگار می‌شود و برای مدت‌ها در ذهن تماشاچی‌اش باقی می‌ماند که چیزی به جز پیچش‌های داستانی و انفجارهای هیجان انگیز داشته باشد. فیلم تمام می‌شود، و دیگر یادمان نیست کافی دقیقاً چه کسی بود! همانطور که گفته شد، چندین بار فیلم خودش را میان پیشروی داستان و ایستادن و پرداختن به شخصیت‌ها گم می‌کند. حتی می‎‌توانست در حین جلو بردن داستان، درمورد گذشته یا جزئیات شخصیت‌ها توضیحی ارائه دهد و آن‌ها را از تیپ خارج کند که چنین اتفاقی، نمی‌افتد.

مانند همیشه و طبق عادات کارگردانان، فیلم نیز دارای یک پیام است. پیامی که تا حدی رسانده می‌شود و تاثیرگذار است اما شخصیت پردازی ضعیف، جلوی ماندگاری‌اش را می‌گیرد. نیت لاو می‌فهمد که در پی این انتقام جویی، به شخصی بدتر از باک تبدیل شده است. درحدی که باک، عفو می‌خورد و برای نیت لاو، جایزه تعیین می‌کنند! به نوعی می‌خواهد بگوید که انتقام گرفتن از یک شخص کثیف، می‌تواند کاری کند که ما به فردی بدتر از او تبدیل شویم. بهترین مثالی که به ذهنم می‌رسد، فیلم I Saw the Devil است که در این فیلم، کارگردان به خوبی نشان می‌دهد یک انسان عادی، هنگامی که انتقام را وارد زندگی‌اش می‌کند به چه موجود وحشتناک و شیطان صفتی تبدیل می‌شود. اگر ساموئل حوصله بیشتری در شخصیت پردازی داشت، حتی می‌توانستیم از این فیلم به عنوان یکی از بهترین آثار سینمایی 2021 نام ببریم.

بازیگری فیلم در سطح بسیار خوبی قرار دارد. جاناتان میجورز که این روزها به عنوان یکی از ستاره‌های آینده دنیای بازیگری شناخته می‌شود و او را با کانگ فاتح دنیای مارول می‌شناسیم، در اینجا تماماً آن حس یک یاغی انتقام جو را نشان می‌دهد. ادریس آلبا با آن خونسردی‌ای که در تمامی نقش‌هایش نمایان است، اینبار در قامت یک آنتاگونیست خوش می‌درخشد و به نوعی، بهترین بازیگر فیلم است. زازی بیتز و رجینا کینگ، بازی‌های بسیار جذابی را ارائه می‌کنند. لی کیث استنفیلد در نقش تیپ خودش، یعنی یک فرد با صدای آرام و قیافه‌ای خسته، یک بازی بسیار جذاب و خوب دارد. آرجی کایلر و ادی گاتگی، یکی در نقش یک فرد پر ذوق و شوق و جوان و دیگری در نقش یک فرد جدی و آرام، بازی خوبی دارند. شیمی بین بازیگران بسیار خوب درآمده و از دلایلی است که ما را تا پایان فیلم، بر سر جایمان نگه می‌دارد.

کارگردانی اثر، بسیار خوب صورت گرفته است. باید برای جلب نظر مخاطب، دست به کارهای متفاوتی بزنید. The Harder They Fall از همان تیتراژ آغازین، کار خودش را می‌کند. از وقتی که با صدای هر گلوله یکی از کلمات فیلم نمایان می‌شود تا معرفی بازیگران و آهنگ جی زی و کید کادی همراه با استایل پرده سینمایی آن زمان، کاری می‌کند که مخاطب هیجان دیدن یک چیز متفاوت را داشته باشد. هیچ گونه سکانس اضافه‌ای در فیلم وجود ندارد و هرچه که هست، در خدمت روایت و داستان فیلم است. ساموئل تمامی تلاشش را کرده است در سکانس‌هایش میزانسین را رعایت کند و در فضاسازی، آن حس و حال یک وسترن جذاب را تحویل دهد که موفق بوده است.

فیلمبرداری و تدوین، به کمک یکدیگر سبب شده‌اند سکانس‌های اکشن فیلم، متفاوت و جذاب باشند. از زوم کردن‌های جذابش بگیرید تا لانگ شات‌های زیبایش. قبل از The Harder They Fall، در فیلم Suicide Squad شاهد تیترهای جذاب و متفاوت بودم. فونت جذابی که در پشت شخصیت‌ها نمایان می‌شود و مخاطب را در جریان مکان‌های فیلم قرار می‌دهد. این تیترها، جز موضوعاتی هستند که معمولاً توجه خاصی به آن‌ها نمی‌شود اما اگر بشود، سبب بیشتر شدن زیبایی بصری فیلم می‌شوند.

جیمز ساموئل در مصاحبه‌ای می‌گوید که موسیقی ارزش زیادی برای یک فیلم دارد. سبب می‌شود مخاطب بیشتر درگیر داستان فیلم شود و او را از روایت و جزئیاتش، آگاه سازد. موسیقی متن و آهنگ‌های مخصوص فیلم، همچین کاری را به نحو احسنت انجام می‌دهند. استفاده از رپرهای بسیار خوبی مانند جی زی، کید کادی و... سبب شده کیفیت و هیجان فیلم به دنبالش بالا برود و موسیقی جیمز ساموئل نیز، بسیار خوب از آب درآمده است.

The Harder They Fall علی‌رغم مشکلاتی که در فیلم‌نامه دارد، توانسته فراتر از انتظارات ظاهر شود و یک فیلم وسترن پاپ کورنی بسیار خوب تحویل دهد. پیچش پایانی فیلم نیز آزاردهنده و مسخره نیست که این خودش کلی است! ساموئل شانس خودش را در ساخت یک زیرژانر جدید امتحان کرده است و موفق نیز بوده است. در حدی که می‌توان انتظار داشت فیلم‌های زیادی را با چنین حالتی در آینده شاهد باشیم. The Harder They Fall کار خودش را به عنوان یک اثر سرگرم کننده و جذاب به پایان می‌رساند. اثری که وقتی تمام می‌شود، درمورد شات‌ها، آهنگ‌هایش و تفنگ بازی‌هایش حرف می‌زنیم، و نه چیزی از جزئیاتش ماندگار است نه شخصیت‌هایش.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (1 مورد)
  • hurting-other-pepole
    hurting-other-pepole | ۱۹ آبان ۱۴۰۰

    حتما شنیدن موسیقی متن فیلم رو بهتون پیشنهاد میکنم .

مطالب پیشنهادی