تحلیل شخصیت مسترچیف – سری بازیهای Halo
سری بازی هیلو (Halo) یکی از محبوبترین سریهایی است که توانست با عناصری مثل داستان گیرا و شخصیت پردازی جذاب مستر چیف وارد دنیای ویدیو گیمهای ماندگار شود. اینبار به بهانه ۲۰ ساله شدن این ...
سری بازی هیلو (Halo) یکی از محبوبترین سریهایی است که توانست با عناصری مثل داستان گیرا و شخصیت پردازی جذاب مستر چیف وارد دنیای ویدیو گیمهای ماندگار شود. اینبار به بهانه ۲۰ ساله شدن این فرانچایز محبوب و همچنین نزدیکی به انتشار بازی Halo Infinite، تصمیم گرفتیم نگاهی عمیق و تحلیل گونه به شخصیت مستر چیف داشته باشیم. با تحلیل شخصیت مستر چیف همراه ویجیاتو بمانید.
به جرات میتوان گفت شخصیت مستر چیف یکی از اصلیترین عامل موفقیت فرانچایز هیلو است. شخصیتی که با ویژگیهای ظاهری و درونی خود، توانست تبدیل به یک برند شود و در تمام دنیا محبوبیت بالایی به دست آورد.
این شخصیت نکات عمیق و روانی بسیار مهمی درون خود دارد که در ادامه در مورد همه آنها بحث خواهیم کرد. اما بهتر است اول نگاهی به پیش زمینه این شخصیت و خلاصه بسیار کوتاهی از زندگی او داشته باشیم.
بیشتر بخوانید: تحلیل شخصیت آرتور مورگان – بازی Red Dead Redemption 2
پیش زمینه مختصر
نام اصلی مستر چیف، جان است که با نام جان 117 نیز شناخته میشود. او از کودکی زیر نظر یک سازمان نظامی آموزشهای بسیار سختی را گذرانده؛ گفته شده که این سازمان جان را در کودکی از پدر و مادر خود جدا میکند تا روی او آزمایشهای سخت و عجیبی انجام دهند و او را تبدیل به یک ابر سرباز کنند. این آزمایشها همزمان با آموزشهای نظامی او بوده است.
این آموزشهای نظامی ۳۰ سال طول میکشد و در نهایت جان 117 تبدیل به یک ابرسرباز قدرتمند میشود. او اکثر مدالهای افتخاری که در سازمان وجود داشت را کسب میکند و رسما به عنوان نقطه قوت سازمان شناخته میشود.
او سعی میکند چهره واقعی خود را نشان ندهد و ترجیح داده تا دیگران او را با لباس و زره مخصوصش بشناسند.
تحلیل شخصیت مستر چیف
در این بخش از مقاله قرار است نگاهی عمیق و روانشناسی به شخصیت مستر چیف داشته باشیم و جنبههای مختلف این شخصیت را تحلیل و بررسی کنیم.
علاقه به تنهایی کار کردن
یکی از ویژگیهای مهم شخصیت مستر چیف، تنهایی کار کردن و عدم تمایل به تیمی کار کردن است. به طور کلی او ترجیح میدهد تنهایی یک عملیات یا ماموریت را انجام دهد و علاقهای به تشکیل تیم و رهبری آنها ندارد.
این ویژگی او، به این دلیل نیست که مستر چیف توانایی تیمی کار کردن و یا رهبری تیم را ندارد؛ او چندباری مجبور به تیمی کار کردن بوده و نشان داده که به خوبی از پس اینکار بر میآید و میتواند به کارآمدی هر چه تمامتر تیم را هدایت کند.
دلیل اینکه او ترجیح میدهد تنها باشد، شاید این است که با دیگران احساس راحتی نمیکند و علاقهای به اینکه آنها را به قلمرو خود وارد کند ندارد.
این امکان وجود دارد که او در گذشته توسط دیگران طرد شده باشد؛ زیرا همانطور که میدانیم او نسبت به دیگران ظاهر و باطن متفاوتی داشته و همین موضوع میتواند دلیلی باشد برای اینکه توسط افراد دیگر طرد شده باشد.
همین اتفاق باعث شکل گیری نوعی از درونگرایی در وجود او میشود. او به این باور میرسد که دیگران علاقهای به همکاری با او را ندارند و یا حداقل اینگونه فکر میکند.
یکی دیگر از دلایلی که مستر چیف تنهایی کار کردن را ترجیح میدهد، اصرار او بر نجات همه اعضا است. اگر در یک ماموریتی او با یک تیم همراه شود، او مدام باید حواسش به این باشد که کسی از اعضای تیم آسیب نبیند و این باعث از بین رفتن تمرکز او در ماموریت و هدف اصلی میشود.
هر وقت بهم نیاز داشتی بیدارم کن
او از دست دادن شخصی در تیم را یک شکست بزرگ میداند. از آنجایی که مستر چیف دوست دارد همه چیز به بهترین شکل ممکن انجام شود، حتی از دست دادن یک نفر هم میتواند مانع رضایتمندی او شود.
چرا مستر چیف چهره خود را نشان نمیدهد؟
شخصیت مستر چیف علاقهای به نشان دادن چهره خود ندارد. او جلوی دیگران لباس مخصوصش را در نمیآورد و هویت واقعی خود را فاش نمیکند.
اگر از طرفداران سری بازی هیلو باشید، میدانید که شخصیت مستر چیف در کودکی ظاهر متفاوتی داشته است. او بی مو بوده و صورتش پر از کک و خال بوده است. این احتمال وجود دارد که این شخصیت در کودکی به خاطر ظاهر متفاوت خود نوعی احساس حقارت را تجربه کرده باشد.
او به عنوان یک کودک معمولی، در جامعهای که در آن زندگی میکرده جایگاهی پیدا نکرده و این موضوع باعث شده که مستر چیف با هویت واقعی خودش احساس راحتی و آرامش نکند و در جست و جوی یک هویت جدید باشد.
این هویت جدید زمانی شروع به شکلگیری میکند که رفته رفته قدرت او بیشتر از قبل میشود و با افزایش مقبولیت بین دیگر اعضای سازمان احساس اعتماد به نفس میکند. او اکنون هویت خود را به لباس مخصوص خود گره میزند و به دلیل اینکه در کودکی به خاطر ظاهرش طرد شده، ترجیح میدهد چهرهاش را نشان ندهد و زیر ماسک خود پنهانش کند.
این احتمال وجود دارد که او حتی در خلوت خودش هم چهره خود را آشکار نمیکند و به آینه به خودش نگاه نمیکند. زیرا او دیگر هویتش را تغییر داده و علاقهای ندارد به هویت قبلی خود بازگردد.
او از هویت قبلی با عنوان جان معنایی که طلب کرده بود را دریافت نکرده و در نتیجه در قالب مستر چیف به جبران فقدان و کمبودش در گذشته میپردازد. او با انجام سختترین ماموریتها، به خودش معنا و عزت نفس میبخشد؛ همین قدرت زیاد باعث شده که او شیفته لباس و کلاه مخصوصش شود و آن را هویت اصلی خودش بداند.
نوع تصمیم گیری
برای اینکه بتوانیم یک شخصیت را به درستی تحلیل کنیم و بیشتر با خصوصیات آن آشنا شویم، باید از جنبههای مختلف به آن نگاه کنیم؛ یکی از این جنبهها، نوع تصمیم گیری شخصیت است.
شخصیت مستر چیف به شکل متفاوتی تصمیم گیری میکند؛ او ترجیح میدهد به جای برنامه ریزی بلند مدت و نقشه کشیهای طولانی، به دل ماجرا برود و در لحظه بهترین و منطقیترین تصمیمات را بگیرد.
در واقع او با تصمیمگیریهای لحظهای خودش را به چالش میکشد و مهارت خودش در مدیریت بحران آن هم در سریعترین زمان ممکن را نشان میدهد.
مستر چیف نه تنها در لحظه تصمیم میگیرد، بلکه سعی میکند آن تصمیم را در همان لحظه اجرا کند. پس در حقیقت او وقتی را برای بازبینی تصمیمات خود نمیگذراند و سریع و بدون درنگ آن تصمیمی را که خود به آن ایمان دارد را عملی میکند.
ناتوانی در ابزار احساسات
همه ما به خوبی میدانیم که مستر چیف به سختی میتواند احساسات خود را بروز دهد؛ او تا جای ممکن همه چیز را در درون خودش نگه میدارد و اجازه نمیدهد که احساسات و درونیاتش به بیرون بروز کند.
هرچند میتوانیم دلیل این موضوع را خواست خود مستر چیف بدانیم، اما چیزی که بیشتر از همه با عقل جور در میآید، ناتوانی مستر چیف در ابراز احساسات است. یعنی حتی اگر خودش بخواهد که احساسات خود را بروز دهد، نمیتواند.
در ریشه شناسی این موضوع باید به دوران کودکی مستر چیف نگاهی بیاندازیم. یکی از اصلیترین نیازهای یک کودک، مهر پدر و مادر است که شخصیت جان از آن تا حدودی بی بهره بود. زیرا او در کودکی از پدر و مادر خود جدا شد و بدون آمادگی قبلی با مجموعهای از آموزشها و امتحانات سخت مواجه شد.
بنابراین شخصیت مستر چیف هیچ وقت نحوه و چگونگی ابراز احساسات را یاد نگرفته و در نتیجه نه میتواند به درستی شادی خود را نشان دهد و نه غمگینی و نه عاشقی خود را.
هرچند ما در طول بازی و یا به طور کلی داستانهای هیلو شاهد موقعیتهایی بودیم که مستر چیف تلاش میکند احساسات خود را بروز دهد؛ این موضوع به دلیل پدیدهای به اسم کاتارسیس احساسی رخ میدهد.
کاتارسیس احساسی یعنی انفجار ناگهانی احساسات طرد شده یا سرکوب شده که به صورتهای مختلف خود را نشان میدهد. در خصوص شخصیت مستر چیف یا میتواند قول ازدواج به پریسا آن هم در کودکی باشد، یا مبارزه با شخصیت لاک که کاملا از روی خشم باشد.
ترسها
یکی دیگر از روشهای شناخت و تحلیل یک شخصیت، آَشنایی با ترسها و نقاط ضعف شخصیت است. شخصیت مستر چیف یک شخصیت شجاع است. وقتی ما از ترسهای مستر چیف صحبت میکنیم، یعنی اتفاقاتی که رخ دادنش باعث آزرده خاطر شدن او میشود و هر کاری میکند تا جلوی رخ دادن آن اتفاق را بگیرد. در ادامه به چندتا از مهمترین و کلیدیترین ترسهای شخصیت مستر چیف در سری بازی هیلو اشاره میکنیم.
ترس از دست دادن عزیزانش
شخصیت مستر چیف، از اینکه عزیزان یا دوستان نزدیکش را از دست بدهد به شدت میترسد. او تلاش میکنم همه عزیزانش را زنده و کنار خود نگه دارد اما سرنوشت همیشه قرار نیست با او خوب باشد.
این ترس او از جایی شروع به شکل گیری گرفت که او را از پدر و مادرش جدا کردند و این موضوع یک خاطره و حس بد را در وجود او زنده کرد. بعدها با از دست دادن دوستانش این خاطره در ذهنش مرور شد و در نتیجه تبدیل به یک ترس بزرگ شد که هر چند وقت یکبار سراغش میآید.
من تو رو اینجا تنها نمیذارم
برای نمونه زمانی که کورتانا برای محافظت از جان مجبور شد خود را فدا کند، مستر چیف بزرگترین شکست ممکن را تجربه کرد. در این سکانس زیبا، تصاویر ویران شدن محیط درست در بک گراند شخصیت مستر چیف، نشان از این داشت که شخصیت و احساسات او به شدت خرد شده و شکست بزرگی را دچار شده است.
ترس از شکست
مستر چیف عادت دارد همه چیز را به بهترین شکل ممکن انجام دهد. اگر او در ماموریتی شرکت کند، تمام تلاشش را میکند تا بدون نقص و اشتباه کارش انجام شود. اما این همه حساسیت و محکم کاری برای چیست؟
او از اینکه در ماموریتی شکست بخورد میترسد؛ زیرا دوست ندارد محبوبیت و مقبولیتی که در بین اعضا دارد زیر سوال برود. ترس از شکست برای او تبدیل به یک انگیزه شده تا ماموریتهای خود را به بهترین شکل ممکن انجام دهد و جای ضعفی باقی نگذارد.
ترس از طرد شدن
یکی از دلایل اینکه مستر چیف از شکست میترسد، این است که دوست ندارد توسط بقیه طرد شود؛ زیرا او با توجه به گذشتهای که داشته، خوب میداند که شکست میتواند شخصیت و مقبولیت او را زیر سوال ببرد.
او در حقیقت از طرد شدن توسط دیگران میترسد. به همین دلیل سعی میکند هویت واقعی خود را تا حد امکان مخفی نگه دارد؛ زیرا عقیده دارد که هویت قبلی او عامل طرد شدنش در بین اعضا است. او این خاطره را از دوران کودکی دارد.
در نتیجه تصمیم گرفت تا برای افزایش اعتماد به نفس خودش و جلوگیری از آسیب طرد شدن، هویت جدیدی به نام مستر چیف را برای خود بسازد.
نکات و حقایقی از شخصیت مستر چیف
- شاید باورش سخت باشد اما مستر چیف یک شخصیت سالخورده و مسن است. او در بازی Halo Combat Evolved چهل سال سن دارد.
- در سه گانه هیلو، تنها یکبار از مستر چیف با عنوان جان نامیده شد. آن هم توسط کورتانا در کاتسین پایانی چهارمین قسمت از سری بازی هیلو. این نشان از میزان صمیمیت جان با کورتانا دارد و حتی شاید خیلی چیزهای دیگر از شخصیت مسر چیف بداند که ما نمیدانیم.
- با توجه به کتابها، شخصیت جان در کودکی یک شخصیت قلدر و پیش فعال بوده است. او کار خرابیهای بسیار زیادی کرده و با قلدری باعث آزار هم تیمیهای خود میشود.
- یکبار مستر چیف مجبور شد برای شرکت در یک جلسه زره خود را در بیاورد؛ توصیفی که از چهره او شده یک توصیف عجیب است. چشمان جدی، دندانهایی محکم و قوی و چهرهای به شدت رنگ پریده که به خاطر عدم تماس آفتاب با پوستش است.
- کورتانا، همان هوش مصنوعی قدرتمند و باهوش، برای انجام ماموریتی حق انتخاب داشت که با کدام یک از اعضای اسپارتان کار کند. نخستین انتخاب او برای انجام ماموریتهایی که سخت بودند، مستر چیف بود.
سخن آخر
شخصیت مستر چیف، پیچیدهترین شخصیت در دنیای بازیهای ویدیویی است. او بیشتر مواقع احساسات خود را پنهان میکند و سعی میکند تا حد امکان کسی را از درونیات خودش با خبر نکند. او بدون نشان دادن ظاهر خود، تلاش کرد تا با انجام سختترین فعالیتها مهارت و کاریی خود را به دیگران ثابت کند. هرچند گاهی قوانین را میشکند، اما به طور کلی او جزو یکی از مسئولیت پذیرترین شخصیتهای دنیای ویدیو گیم است.
شخصیت بعدی را شما تعیین کنید. دوست دارید برای مقاله بعدی تحلیل کدام شخصیت را بنویسم؟
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
سلام و درود
دمتون گرم بابت مطالب خفن تون
فقط خواستم بگم
لطفا یک غلط املائی ریزی دارین همونو بی زحمت درست کنین
تا مطلبتون بیشتر بدرخشه
توی همون قسمتی که نوشتین
ابزار بجای ابراز
سلام. مرسی که مطالعه کردی و مرسی از اینکه به این غلط املایی اشاره کردی. سعی میکنم از مقاله بعدی درستش کنم.
بعدی کریتوس رو تحلیل کنید یا اصلا یه کاری تحلیل شخصیت اصلی فرانچایز های بزرگ رو بزارید فرقی هم نداره از هرجا دلتون می خواد شروع کنید
تحلیل کریتوس رو پارسال گذاشتن
ایلیا جان تحلیل شخصیت کریتوس رو نوشته بودیم. تو سایت هست میتونی بری بخونی
مقاله عالی بود
لطفاً اسکورپین هم تحلیل کنید
لطفا ونوم اسنیک رو هم تحلیل کنید(فن بدتر از ممد شدم?)
پیشنهاد خوبیه؛ میذارمش تو لیست
اخلاق و شخصیت مسترچیف خیلی شبیه ماندو هست?
ایووووووول ایمان برگشت قبل خوندنش مطمئن هستم محشره
مرسی که میخونی این مقالات رو
من فقط Combat evolved رو بازی کردم و هنوز با این کرکتر ارتباط برقرار نکردم شاید بخاطر همین باشه که زره و کلاهخود میپوشه و هیچوقت خودشو نشون نمیده بخاطر همین یه شخصیت بسته هست که ارتباط گرفتن باهاش سخته.
این که زره و کلاهخود میپوشه یه جورایی نقطه قوت هم محسوب میشه. باعث میشه خود پلیر بره تو وجود شخصیت. حس خیلی جالبیه. ولی خب بدیهایی هم داره که خودت اشاره کردی بهش.
لطفا شخصیت پرنس آف پرشیا هم تحلیل کنید?
لطفاً از شخصیت های اساسینز کرید و رزیدنت اویل هم بذار ممنون???
موافقم،ولی از ایموجی? استفاده نکن
پیشنهاد خیلی خوبیه. میذارمش تو لیست. مرسی
تحلیل شخصیت ایتن وینترز?
ایتن خسته کننده ترین و بی روح ترین کاراکتر رزیدنت اویله
نمیگم کاراکتر بدیه ولی نسبت به بقیه اروم تره
انتتظار داری بگه : تا قدس پس نگیریم آروم نمی گیگیریم ؟ ?????
بِزَنُم سَرِت خون بِرِه چِشِت؟??(شوخی)
ولی خدایی داستانش از بقیه بهتر و خودمونی تر بود?
شخصیت بعدی را شما تعیین کنید. دوست دارید برای مقاله بعدی تحلیل کدام شخصیت را بنویسم؟
steve
Steve یکی از دوست داشتنی ترین شخصیت های ویدیو گیمه !
استیو ماینکرافت؟
اون دیگه کار امین و بچههای یوتیوبه ?
من بعد از سال ها نشستم و دارم Assassin's Creed 2 رو بازی میکنم و وقتی این بازی رو تو زمان خودش با الان مقایسه میکنم٬ خیلی برای یوبیسافت متاسفم میشم که این آی پی دوست داشتنی رو تبدیل به ماشین پولسازی کرده و یک نسخه جذاب و دلنشین مثل نسخه های قدیمیش نمیسازه. اگر امکانش هست تحلیل شخصیت بعدیتون از اساسین محبوب و دوست داشتنی Ezio Auditore باشه.
خیلی پیشنهاد خوبیه. میذارمش تو لیست حتما
از لینک توی legend of zelda هم بزارید معلوم نی چرا حرف نمیزنه
چون نینتندو حوصله نداره براش صدا گذار بیاره
دانلود صداگذار برای لینک
Error404
Your client does not have premission to access this file
اگه میشه یه تحلیل از شخصیت اتزیو بزارید
تحلیل شخصیت و دیالوگ های کلود اسپید
یه تحلیل از کاپیتان قیمت یا روح شب اول قبر هم بزارید
گوست که اصلا توی سری هیچوقت گذشته ای ازش گفته نشد ، دیالوگی چندان نداشت . اخر سر هم که کشتنش . پرایس هم که اصلا نمیدونیم حتی اسم واقعیش جان پرایسه یا نه . چه تحلیل شخصیتی باید گذاشت ؟
نمیدونستم کاد موبایل بازا بهشون بر میخوره .
درست می گی اما بازم یه نظریه هایی در موردشون هست.
این عکس کاپتان قیمت تو کالاف یکه :
https://th.bing.com/th/id/OIP.f-8_i9VdXv-2ofKT-Cd1SQAAAA?pid=ImgDet&rs=1
این تو mw 2019 :
https://th.bing.com/th/id/OIP.WJ-qoWuM-vfZAXELahSkSwHaD5?pid=ImgDet&rs=1
cod بعدی کسی پیر نمیشه
m4a3 ام پاره میشه
کپ پرایس cod بعدی یه جونه ۲۰ ساله میشه...
همه کاپیتان پرایس ها رو از اول دیدم
احتمالا تو این قسمت دومش مثل ستایش جوان ترم بشه?
شخصیت بعدی را شما تعیین کنید. دوست دارید برای مقاله بعدی تحلیل کدام شخصیت را بنویسم؟
آقا ایمان جون من یک تحیلی شخصیتی درست و حسابی از لیان کندی بنویس?
نمیگفتی هم مشخص بود?
حله. چند هفته دیگه میاد رو سایت
مقاله خیلی جذابی بود
من خودم بازی های هیلو رو تجربه نکردم فقط بازی رو کامل از تو یوتوب دیدم
شخصیت مسترچیف خیلی جذابه هرچند که انگار تو ایران بهش نسبت به کریتوس کم توجهی شده.
دستتون درد نکنه نقد کاملاً عالی بود♥
می دونم به مقاله هیچ ربطی نداره ولی من شخصیتی که تونست به شدت منو احساسی کنه باس میدن آسترایا_ made asteraia بود.
این باس یه داستان خیلی عمیق داره که اسپویلش نمی کنم زیاد.
وقتی وارد محیط باس می شید اون چند تا دیالوگ خیلی عمیق میگه که همونا باعث میشه وارد اولین قدم دریای وجدان درد بشید?
این باس یه محافظ داره که این محافظ اسمش گارله و برای آسترایا جون به کفه و برای محافظت از آسترایا هر کاری می کنه.
از این جا به بعد خطر اسپویل هست.
اگه شما اول گارل رو بکشید اون میگه آسترایا عزیز، متاسفم که از دستت دادم.
اگر هم آسترایا رو بکشید و گارل رو ول کنید برید و بازی رو رست_rest کنید و برگردید به محل باس فایت می بینید ست گارل افتاده رو زمین و هیچ اثری ازش نیست و که نشون میده اون به قدری از مرگ آسترایا افسرده شده که خودکشی کرده.
هیچی دیگه قشنگ بازی با این اتفاقات کاری میکنه که شما حس کنی هیولای واقعی این باس فایت خودت بودی و تا چندین هفته یا ماه از کاری که کردی به شدت پشیمان باشی??
تازه این یه قطره از دریای داستان های بازی های استاد میازاکی هست.
Made نه maiden نمی دونم چرا این کی بورد هوشمند بعضی جا ها میشه کیبورد خنگمند?
پ.ن:هنوز هیچی نشده چرا دیس دادید?
هیچی.... بچه سالان دیس دادن
من که زیاد ازشون زخم خوردم???
همون باس دارک سولز 1 رو میگی؟
نه مال دیمنز سولز بود
اها
آخه تو دارک سولز 1 یه باس بود که از خواهرش مراقبت میکرد و وقتی می کشتیمش میرفتیم پیش اون خواهر مریضش گلب آدم درد می گرفت?
کدوم بازی بوده؟؟؟
دیمنز سولز
خواهر کوئلگ تو دارک سولز 1 هم همچین حسی رو بهت منتقل میکرد
کلا میازاکی کمی هم مرض داره.
اصلا اون برای این داستان بازی هاشو یجوری می سازه که خودت باید داستانش رو از جزییات بفهمی چون وقتی که مثل همه ما ها تو بچگی بی سواد بوده نمی تونسته کتاب بخونه و برای همین از روی تصاویر برای خودش قصه می ساخته و حالا اون می خواد با این بازی هاش کودکی خودش رو به ما نشون بده.
پس یعنی میازاکی آدم مریضی است اما استاد بازی سازی هم هست?
آره میازاکی خیلی جاها تو بازی هاش پشیمونمون کرد?
تازه همزمان یه آهنگ به شدت غمگین پخش میشه که اگه به بقیه اتفاقاتی که رخ داد و فضای به شدت سنگین باس اضافش کنیم قشنگ از شدت ناراحتی و پشیمانی ، بازی میتونه خیلی راحت خوردت کنه?
اگه بعد از کشتن آسترایا،گارل رو بکشی چی میشه؟
اینجا فقط آسترایا یه دیالوگ می گفت بعدش می مرد و اگه گارل رو می کشدی فکر کنم دیگه هیچ دیالوگی نمی گفت فقط می مرد
فقط منم حس میکنه همیشه تو پاراگراف آخر مینویسن "شخصیت فلان، پیچیده ترین شخصیت در دنیای بازی های ویدئویی است"?
اصولا برای شخصیتایی مینویسیم این مقالات رو که پیچیده باشن. ولی راست میگی بایدیکم تغییر بدم پایانبندی رو. مرسی که اشاره کردی بهش
به قول دوستی ساختن شخصیتی کم حرف ولی حق گو = سوپر سخت . و نمونه کاملش مسترچیفه ، من چقدر با این شخصیت زندگی کردم .
نمونه دیگش گوردون فریمن
گوردون که اصلا هیچی نمیگفت و حق گو بود .
بیگ باس چی؟=]
اونکه اصلا هیچی ، درس پس میدیم .
اسنیک هم که به اندازه حرف میزد همیشه هم حق میگفت(به هر حال اسنیک هم پسر بیگ باسه)
البته بیگ باس خودش اسنیک بوده
آره ولی منظور من سالید اسنیک بود
بیگ باس و سالید اسنیک دو تا از حق گو ترین کاراکتر ها بودن
آره
حق گوی بعدی کلوده ( استیکر خنده )
شخصیت هایی هم که تو بازی های دارک سولز و دیمنز سولز و بلاد میسازی هم همینطوری هستن.
فرقش اینه که قیافه اون ها رو خودت ساختی و خودت سرنوشت اونها رو می تونی مشخص کنی.
اینکه اونا یه قهرمان باشن یا یه ترسو ضعیف که بخاطر دشواری زیاد این دنیا فرار میکنه
من هر وقت دارک سولز بازی میکنم بیشتر میترسم تا وقت یدارم رزیدنت اویل بازی میکنم
من که اون اوایل تو دارک سولز نوب بودم تا میرسیدم به یه باس قشنگ یخ می کردم و دستام از سرمای شدید استرس می لرزید??
اصلا بازی های میازاکی وقتی توشون تازه کاری از هرچی عنوان ترسناک وحشتناک ترن?
اصلا یک جوری حس تنهایی رو خوب منتقل میکنه نمیدونم چجوری توصیفش کنم
میدونم خیلی شدید این حس رو منتقل میکنه
خودم وقتی تو بازی نوب هاپو بودم این حس رو داشتم مخصوصا اینکه از سرمای استرس می خوای یخ بزنی و دستات همش میلرزه??
کوروو اتانا ، من خیلی دوسش داشتم
حق گو ترین این بود
بقیه اداشو در میوردن
پ.ن: به نظرم باحال ترین کارش اونیه که تو اون مهمونی اسم خودشو تو لیست نوشت تا به همه بگه:
من در کمین شما هستم و هیچکس در کمین من نیس??
حق گو تر از کلاود؟
کلاود فقط وقتی ماشین بوق میزد فش انگشتی میداد
انگشتش حق نبود؟
تحلیل شخصیت واس از فرکرای ۳
اون تحلیل نمیخاد
اون سالم ترین شخصیت داستان بود
ما اونو روانی میدیدیم
روانی نبود ؟عجب !!????
توی دماغ عقابی مثل که واسو کامل نمیشناسی
گیرم که نشناسم به شما ...
اره
چه جالب ?
?
حرفاش حق بود
اسپویل
تو پایان بد معلوم میشه حق با اونه و سیترا داره ازش سو استفاده میکنه
همچنین اونجایی که واس جیسون رو با تیر میزنه بعد معلوم میشه تیرش خورده به فندک
خود واس اون فندک رو گذاشته بود تو جیبش
بنظرم از عمد جیسونو نجات داد تا بهش بفهمونه که سیترا داره چیکار میکنه
واقعا یکی از جذابیت های بازی همین بود .
تحلیل قشنگی بود
دیگه مقاله نمی خواد ( شوخی )
میخوای دیوونگی رو برات توضیح بدم؟
دیوونگی یعنی تا یکی از بازیهات خوب از آب در اومد بقیه بازیهاتو ول کنی و بیای چند تا نسخه ی بی ربط و دور از ریشه ازش بسازی و به حرف طرفدارا گوش نکنی
آقا فهمیدیم
تو از سیاست های یوبیسافت کلا متنفری