ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

فیلم و سریال

چگونه هالیوود بازیگرانی را که فیلمشان در گیشه خوب نمی‌فروشد، طرد می‌کند؟

هالیوود شهر خشنی است، هر کسی فقط با آخرین فیلمش سنجیده می شود و اگر آخرین فیلمتان موفق نباشد ممکن است کلا کارتان تمام شود یا حداقل یک یا دو سال طرد بشوید؛ با اینکه ...

پرنیان عنبری
نوشته شده توسط پرنیان عنبری | ۲۵ فروردین ۱۴۰۱ | ۲۰:۳۱

هالیوود شهر خشنی است، هر کسی فقط با آخرین فیلمش سنجیده می شود و اگر آخرین فیلمتان موفق نباشد ممکن است کلا کارتان تمام شود یا حداقل یک یا دو سال طرد بشوید؛ با اینکه بعضی ستاره ها آنقدر نفوذ و کاریزما دارند که حتی اگر فیلم‌هایشان از لحاظ تجاری شکست بخورد، مشکلی برایشان پیش نمی‌آید، بیشتر بازیگران همچین امکاناتی ندارند و قربانی هوی و هوس انتخاب‌های اشتباه تهیه کننده‌ها و بازار اشتباه می‌شوند.

حتی اقتباس از کامیک بوک‌های محبوبی مثل سوپرمن و بتمن هم توانست برای ستاره‌هایی مانند برندون روث یا کریس اُدنل (Brandon Routh و Chris O'Donnell) فاجعه آمیز باشد. خوشبختانه هردوی آن‌ها به طریقی دوباره به اوج خود برگشتند، هرچند برای مدتی سرنوشت کاری این هنرمندانِ گیشه خراب‌کن نامعلوم بود. بازیگرانی هم هستند که بعد از یک شکست تجاری عظیم به طور کلی محو شدند. در لیستی که سایت نیک‌سویفت تهیه کرده، درباره‌ی سرنوشت تعدادی از این بازیگران می‌خوانیم.

قهرمانان هم نتواستند کریس اُدانل را نجات دهند

کریس اُدانل را به یاد دارید؟ همان بازیگری که بین پسران خلاف و ژولیده‌ی نسل ایکس، مانند ایتان هاوک و استفن دورف، مرد سربه‌راه و جذابِ خانواده پسند بود؟ اُدانل در اواسط دهه‌ی نود همه جا بود بود، از بازی در نقش دانشجوی پزشکیِ عضو تیم راگبی گرفته تا فیلم عطر خوش زن (Scent of a Woman) که در آن فیلم او در همان حال که آل پاچینو با بازی اغراق آمیزش جلب توجه می‌کرد، باید صبورانه در نقشی حاشیه‌ای منتظر می‌ماند.

اُدانل انتخاب مطمئنی برای نقش رابین در فیلم بتمن برای همیشه (Batman Forever تولید سال 1995) بود. نقشی که آن‌ را در دنباله‌ی احمقانه‌ی آن فیلم، یعنی فیلم  بتمن و رابین ( Batman & Robinتولید سال 1997) تکرار کرد. با این که بتمن و رابین 107 میلیون دلار فروش کرد، این فروش بسیار کمتر از آن چیزی بود که فیلم اول فروخته بود. استقبال عمومی از فیلم آنقدر کم بود که وارنر براز (Warner Bros.) برنامه‌های فوری‌اش برای ساختن دنباله‌ی بعدی از سری فیلم‌های بتمن و رابین را کنسل کرد. بعد از آن اتفاق خجالت‌‌آور، اُدانل تا سال 1999 که رابرت آلتمن فیلم سرنوشت کوکی Cookie's Fortune را ساخت، بر پرده‌ی سینما ظاهر نشد.

شهرت برای روبرتو بنینی زیبا نبود

روبرتو بنینی به اندازه‌ی یک لحظه -یا هرچقدر طول می‌کشد به اوجِ جمعیتِ بازیگرهای درجه یک صعود کرد –هم دلقک صحنه بود و هم ستاره‌ی بعدی هالیوود. او که در سرزمین مادری خودش، ایتالیا، ستاره‌ی بزرگی بود با فیلم زندگی زیباست (Life is Beautiful) در بقیه‌ی نقاط جهان هم شهرتی کسب کرد. زندگی زیباست، که فیلم‌نامه نویس و کارگردان آن خود بنینی است و در آن بازی هم کرد، درباره پدری است که شوخی و خنده را سپری برای محافظت از پسرش در برابر وقایع وحشتناک زندگی در جنگ جهانی دوم می‌کند. بنینی در سال 1999 برای بازی در آن فیلم جایزه‌ی بهترین بازیگر و همچنین بهترین فیلم خارجی زبان را برد.

وقتی سوفیا لورن، رفیق صادره از ایتالیا، در مراسم اسکار اسمش را خواند، بنینی از خوشحالی به هوا پرید و از روی دسته و پشتی صندلی‌ها رد شد تا به جلوی صحنه برسد. هالیوود و آمریکا مشتاقانه منتظر بودند فیلم بعدی‌ که استعداد ناب و ذهن خلاق او تولید خواهد کرد را ببینند. و نتیجه هم چیز عجیبی بود – نسخه‌ی لایواکشن کارتون پینوکیو. بنینی که در آن زمان 50 سال داشت، نقش عروسکی را بازی کرد که می‌خواهد تبدیل به یک بچه‌ی واقعی شود. بعد از شکست تجاری فیلم و فروشِ تنها 4 میلیون دلار در گیشه‌ی آمریکا، روزهای بازیگر تراز اول بودنِ بنینی به پایان رسید. حضور پررنگ بعدی‌اش در یک فیلم موفق ده سال طول کشید: به رم با عشق To Rome with Love، ساخته‌ی وودی آلن که در ایتالیا اتفاق می‌افتاد.

بوسه‌ مرگِ دیوید کاروسو

در سال 1993، دیوید کاروسو بازیگری که به بازی در نقش سربازهای کهنه کار شناخته می شد، نقشی به دست آورد که برای هر کس یک بار پیش می‌آید: نقش کاراگاه جان کلی در سریال NYPD درام پلیسی موفقِ شبکه‌ی ABC. این موفقیت او را به چهره‌ی شناخته شده‌ای در هالیوود تبدیل کرد .او پس از فصل اول، سریال را برای بازی در یک فیلم سینمایی ترک کرد اما نتیجه نگرفت. در سال 1995 کاروسو پشت سر هم در دو فیلم جنایی بازی کرد: بوسه‌ی مرگ (Kiss of Death) و  یشم (Jade). فیلم اول فقط 14 میلیون دلار فروش کرد و دومی هم کمی کمتر از 10 میلیون دلار. کاروسو تا دوسال بعد در فیلمی بازی نکرد و قبل از بازگشت به تلویزیون با سریال (Michal Hayes)، چند فیلم گمنام بازی کرد. او تا سال 2002 و سریال سی اس آی: افتتاح در میامی (CSI: Miami debuted) حتی در تلویزیون هم موفق نشد جایگاه برجسته‌ای برای خود بازیابد.

استادِ تغییر چهره، دنا کاروی را برای همیشه محو کرد

دنا کاروی بدون شک ستاره‌ی برنامه‌ی زنده‌ی یکشنبه شب‌ها (Saturday Night Live) در اواخر دهه هشتاد و اوایل نود بود. اون به لطف نقش‌های محبوبی که در برنامه اجرا می‌کرد، مانند خانمِ کلیسایی، گارث و درآوردن ادای جورج بوش، به شهرت رسیده بود. او بعد از برنامه‌ی یکشنبه شایستگی شغل بهتری داشت، اما به جز سری فیلم‌های دنیایِ وین (Wayne's World) هیچ کدام از پروژه‌هایش (Clean Slate, Trapped in Paradise, The Dana Carvey Show) به موفقیت چندانی نرسیدند.

هالییود کاروی را پس زد و او هم تصمیم گرفت که از مرکز شهر دور شود و با بچه‌هایش وقت بگذراند. او در سال 2002 با فیلم احمقانه‌ی استاد تغییر چهره (The Master of Disguise) آخرین خنجر را هم به حضورش بر پرده ی سینما فرو کرد. کاروی در نوشتن فیلم همکاری کرد و همچنین نقشِ پسته تغییر‌چهره‌ای (Pistachio Disguisey)، پیشخدمت ایتالیایی که استاد تغییر چهره هم هست را بازی کرد. از لحاظ تجاری بد نبود، اما به نظر منتقدان افتضاح بود. فیلم در حال حاضر هم از داشتن امتیاز 1 در سایت راتن تومیتوز (Rotten Tomatoes) لذت می‌برد. بعد از این فیلم کاروی یک بار دیگر با شهرت خداحافظی کرد. از آن زمان تنها نقش‌هایی که داشته، نقش‌‌آفرینی‌های کوتاه و صدا گذاری بوده‌اند.

کالین هسکل نجات نیافت

در تابستان سال 2000 اولین فصلِ مسابقه نجات‌یافته (Survivor) تبدیل به پدیده‌ی فرهنگ عامه شد. شاید بشود آن را کمابیش آغاز کننده‌ی ژانر ریلیتی TV در آمریکا نامید. بیشتر از 51 میلیون نفر قسمت آخر سریال را تماشا کردند و هنوز هم یکی از پربیننده‌ترین قسمت‌های تاریخ تلویزیون است. افرادی که در آن نقش آفرینی کردند در بازه‌ی کوچکی بسیار مشهور بودند و به برنامه ها و تاک‌شو‌ها  دعوت می‌شدند.

کالین هسکل از همه محبوب‌تر بود، نه به خاطر برنده شدنش (چون او حتی به مرحله‌ی چهار بازیکن برتر هم نرسید)، به این خاطر که هسکل 23 ساله و طبیعتا جذاب بود. هالیوود دنبال او آمد و او هم پاسخ مثبت داد. هسکل علاوه‌ بر یک قسمت از سریال آن برنامه‌ی دهه هفتاد (That '70s Show)  و یک برنامه‌ی فراموش شده به اسم شاید من باشم (Maybe It's Me)،  نقش اصلی را در فیلمِ راب اشنایدر، حیوان (The Animal)،  به‌دست آورد که همانند سایر ساخته‌های راب اشنایدر در گیشه فروشی معمولی داشت. این فیلم همچنین آخرین و تنها فیلمی بود که هسکل در آن بازی کرد.

آرمی همر تنها ماند

آرمی هَمر در سال های 2017 و 2018 با جذبه و بازی دلپذیرش در فیلمِ نامزد اسکار مرا به نام خودت بخوان (Call Me by Your Name)، غرق در لطف هالیوود شد. چند سال قبل از آن او کسی بود که قرار بود پدیده‌ی بعدی هالیوود باشد که البته نشد.

در سال 2013 او در بازسازیِ بدِ دیزنی از تکاور تنها (The Lone Ranger) بازی کرد. به این فیلم بیشتر بابت مسائل نژادپرستانه توجه شد تا بازیگری و داستان آن - شخصیت تونتو با بازی جانی دپ تمام کلیشه‌های «رفتارهای یکی بومی آمریکایی (سرخ‌پوست)» را داشت. همر نقش اول فیلم بود ولی در مقایسه با جانی دپِ بسیار مشهور و نقش نمایشی‌اش، بیشتر شبیه نقش مکمل به نظر می‌رسید. فروش 89 میلیون دلاری The Lone Ranger رقم خوبی به‌حساب می‌آید، البته اگر آن را با هزینه تولید 215 میلیون دلاری فیلم مقایسه نکنید. همر جدایِ گه‌گاهی دوبلری، تا دوسال بعد و اقتباسِ سینمایی از سریال مردی از یو.ان.سی.ال.ای (The Man from U.N.C.L.E.) نقش قابل توجهی بازی نکرد.

هالیوود برای متیو مودین مهلک بود

در 1995 کمپانی فیلم‌سازی کارولکو قصد داشت فیلمی عظیم و پرهیاهو با تم آشنای دزدان دریایی بسازد. آن‌ها به این منظور کارگردان فیلم‌های اکشن، رنلی هارلین (Renny Harlin) را استخدام کردند. او 98 میلیون دلار خرج کرد تا داستانی جذاب با جلوه‌های ویژه‌ای نزدیک به واقعیت از ماجراجویی‌های دریایی بسازد؛ اما مشکل این بود که آمریکایی‌ها علاقه‌ی چندانی به دیدن فیلم‌های دزد دریایی نداشتند (سال‌ها بود که فیلم موفقی در این ژانر وجود نداشت)، مخصوصا فیلمی که بین این همه بازیگر متیو مودین در آن بازی کرده باشد. همان متیو مودینِ قابل احترام با بازی‌های زیرپوستی درفیلم‌های درام، ستاره‌ی فیلم‌های بزرگسالان مانند بلندی‌های آرام (Pacific Heights)، غلاف تمام فلزی (Full Metal Jacket) و جستجوی بصیرت (Vision Quest)، اکنون باید سردسته‌ی دزدان دریایی می‌شد. کمپانی کارولکو قبل از این که شروع به فیلم‌برداریِ جزیره‌ی مهلک (Cutthroat island) کند، در تنگنای وخیمی بود و البته این فیلم هم که به زحمت 10 میلیون دلار فروش کرد، کمکی نکرد. کمپانی کارولکو در اواخر 1995 اعلام ورشکستگی کرد و مودین هم تا دو سال بعد فیلمی بازی نکرد.

مایکل کیتون با پذیرایی بسیار سردی روبرو شد

برای آدم‌‌های یک دوره‌ی خاص، مایکل کیتون بابای تلویزیون بود. او در دهه‌ی 80 و اوایل 90 فیلم‌های بزرگ زیادی بازی کرد و همه‌ی آن ‌ها هم تقریبا بلافاصله در تلویزیون پخش شدند. شبکه‌های TBS، HBO، WGN و  USAبه لطف پخش بی‌وقفه‌ی فیلم های شیفت شب (Night Shift)، آقای مادر (Mr. Mom)، گانگ هو (Gung Ho)، پاکیزه و پاک (Clean and Sober)، جانی خطرناک (Johnny Dangerously)، بیتلجوس (Beetlejuice) و دو فیلم اول بتمن رونق زیادی گرفتند. در ادامه‌ی دهه‌ی 90 پرکاریِ کیتون کمتر شد، البته که فیلم‌هایی مثل چندگانگی (Multiplicity) جکی براون (Jackie Brown) هم بودند، اما بعد در سال 1998، جک فراست (Jack Frost) را بازی کرد. (فراست معنی یخ زده می دهد. م)

کیتون در این فیلم خانوادگی عجیب نقش یک پدر بد را داشت که در حادثه‌ی رانندگی جان می‌سپارد و تبدیل به یک آدم برفی چندش‌آور می‌شود تا اعمال بدی که در حق پسرش انجام داده را جبران کند. جلوه‌های ویژه در سال 1998 به خوبی الان نبودند، نتیجه این شد که آدم برفی صدای آرام بخش مایکل کیتون و چهره‌ی یک هیولای قطبی مهیب را داشت. ساختن جک فراست هزینه‌ای حدود 85 میلیون دلار داشت و در گیشه تنها 34 میلیون دلار فروش کرد. این برای مایکل کیتون به معنی پایان بود. او تا دوسال بعد و بازی در درام فوتبالی کمتر دیده شده‌ی جرعه‌ای افتخار (A Shot at Glory)  در فیلمی بازی نکرد.

فیلم بزرگ لوری پتی زیر تانک رفت

فیلم  دختر تانکی (Tank Girl) بهترین پروژه‌ی ممکن برای لوری پتی بود اما مسئله این بود که خود فیلم چندان عالی نبود. این بازیگر دمدمی برای فیلم‌هایی چون «نقطه‌ی شکست»، «اتحادی بین خودشان» و حتی همراه با پاولی شوُر در فیلم «حالا در ارتش»، جذابیت و انرژی زیادی به همراه آورد، اما همه‌ی این‌ها قبل از آن بود که تصمیم بگیرد نقشی را در فیلمی بازی کند که اقتباسی سینمایی از کمیک‌های آلن مارتین و جیمی هیولت درباره‌ی قهرمانی حاضر جواب بود.

دختر تانکی فیلمی آشفته از آب درآمد: منتقدان از خجالتش در آمدند و نویسندگان کمیک مربوطه، مارتین و هیولت، از آن اعلام برائت کردند. این دو نویسنده گفتند که دیدن فیلم دردآور بود و واقعا از آن خوششان نیامد. در گیشه هم وضع اصلا جالب نبود، درآمد فیلم تنها به 4 میلیون دلار رسید در حالی که با بودجه ای معادل 25 میلیون دلار ساخته شده بود. متاسفانه دختر تانکی شانس بزرگ لوری پتی برای بازی در نقش بانوی اول بود و خوشبختانه او بعد از مدتی دور بودن از صحنه کارش را ادامه داد. پتی یکسال بعد از شکست فیلم دختر تانکی، با نقشی در سریال طنز فاکس به کار برگشت.

ورود نه چندان باشکوهِ برندن روث

بعد از شکست فیلم سوپرمن چهار: جستجوی صلح (Superman IV: The Quest for Peace) در سال 1987، از سری فیلم‌های سوپرمن خبری نبود تا این که در سال 2006 فیلم‌های سوپرمن با فیلم بازگشت سوپرمن (Superman Returns) بازگشتند! در این سری جدید کریستوفر ریو خوب و قدیمی در شلوار تنگ، شنل و موی آهنین را با برندون روث جایگزین کردند، بازیگری دلنشین، خوش‌چهره و جوان که تا آن زمان کارش را تنها با نقش‌های مهمان و فرعی ادامه داده بود.

بازگشت سوپرمن قرار بود فیلمی باشد که گیشه ها در می‌نوردد و روث را به بازیگری معتبر یا حداقل چهره‌ای ماندگار برای درآمدزایی از محصولات سوپرمن تبدیل می‌کند. اما هیچ یک از این دو اتفاق نیفتاد، فیلم سر و صدای چندانی نکرد و در بین مردم هم به جایگاه خاصی نرسید.

فیلم تنها کمی بیش از 200 میلیون دلار فروش کرد که در کنار 191 میلیون دلاری که از فروش خارجی به دست آورد، به سختی بودجه‌ی 270 میلیون دلاری خود را جبران کرد. کارگردان فیلم برایان سینگر و ستاره‌ی دیگر آن کوین اسپیسی (او در نقش لکس لوثر Lex Luthor بود) دوباره به اوج بازگشتند (البته کوین اسپیسی فقط تا سال 2017) اما روث در کار خود چندان موفق نبود. او تا دوسال بعد به غیر از یک نقش کوچک در فیلم زک و میری فیلم بی‌حیایی می‌سازند (Zack and Miri Make a Porno) جایی بازی نکرد. از آن زمان هم عمدتا در نقش‌های مکمل و برنامه‌های تلویزیونی ظاهر شده. مهم‌ترین آن‌ها فیلم اسطوره‌های فردا (Legends of Tomorrow) بود که در این فیلم به عنوان نقش اصلی یعنی ری پالمر/اتم (Ray Palmer/The Atom) بازی کرد. این فیلم هم اقتباسی از یک کمیک بوک بود.

مدونا کاملا محو شد

درست است، به خاطر اثرات جانبیِ شهرت بیش از حد، مدونا به طور کلی از خاطره‌ی مردم ِکره‌ی زمین محو نشده است اما سال‌هاست که در فیلمی بازی نکرده. البته منتقدان ازین مسئله بسیار راضی‌ هستند. دختر میشیگانی که سابقا لهجه‌ی بریتانیایی داشت، زمانی در حرفه‌ی بازیگری هم مشغول به کار بوده است.

بله او در فیلم‌های موفقی همانند اویتا (Evita) و لیگ خودشان (A League of Their Own) بازی کرده است اما در کارنامه‌اش موارد ناموفقی همانند غافلگیری شانگهای (Shanghai Surprise)، بدنه‌ی شواهد (Body of Evidence)، اتفاق بزرگ بعدی (The Next Best Thing) و محو شده (Swept Away) هم دارد. فیلمِ کمدی رمانتیکِ محو شده، در جزیره‌ای دور افتاده اتفاق می‌افتد و کارگردان آن همسرِ وقت مدونا، گای ریچی بود. پس از اکران آن فیلم در سال 2002 نه ازدواج مدونا و نه حرفه‌ی بازیگری‌اش دوام زیادی نیاوردند. این فیلم تنها 600 هزار دلار فروش کرد و در جشنواره‌ی رازی (Razzie) برنده‌ی پنج عنوان شد، از جمله بدترین کارگردانی، بدترین فیلم و بدترین بازیگر زن. مدونا و ریچی در سال 2008 طلاق گرفتند و او پس از آن در فیلم دیگری بازی نکرد.

 

 

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (1 مورد)
  • گیگاچد کبیر
    گیگاچد کبیر | ۲۹ فروردین ۱۴۰۱

    فک کنم همتون این مطلب رو دیدید پر هاتون ریخت خب اگه من به هالیوود بودم ۲ بار فرست میدادم نمیفروخت ?? این اتفاق می افتاد

مطالب پیشنهادی