فیلمهای زامبی محور امروزی مفاهیم اجتماعی پنهان در فیلمهای کلاسیک زامبی را فراموش کردند
اگرچه ایده زامبیها متعلق به بردههای هاییتی و چند صد سال پیش است، جرج ای.رومرو بابت خلق نسخه به روز زامبیها در دهه شصت میلادی دوباره آن را زنده کرد. در واقع زامبیهایی که امروزه ...
اگرچه ایده زامبیها متعلق به بردههای هاییتی و چند صد سال پیش است، جرج ای.رومرو بابت خلق نسخه به روز زامبیها در دهه شصت میلادی دوباره آن را زنده کرد. در واقع زامبیهایی که امروزه میشناسیم -مردگانی که از قبر برمیخیزند و شروع به تکه پاره کردن گوشت و مغز انسانها میکنند- توسط فیلم شاهکار کم هزینه رومرو در سال 1968، یعنی The Night of Living Dead، بهشان اصالت بخشیده شد. در دهه بعد، به لطف فیلم Dawn of the Dead که یک دنباله معنوی محسوب میشود، توانست جایگاه فیلمهای زامبی محور را به عنوان یک زیرژانر در سینما تثبیت کند و تا امروز هم ادامه داشته باشد اما یک سری اشتباهات از این میراث قدیمی هنوز جای مانده که باید حذف شود؛ در این مقاله بیشتر با این موارد آشنا خواهیم شد.
با اینکه فیلم Dawn of the Dead یک دنباله مستقیم محسوب نمیشود، اما زامبیهایش همانند The Night of Living Dead از گور برمیخزیند و یک داستان ساده در مورد گروهی از افراد که سعی میکنند زنده بمانند و دنبال جایی برای در امان بودن میگردند را دنبال میکند. صحنه برای کارگردانانی که میخواستند فیلم زامبی خودشان را بر اساس این ایده قابل تقلید و اساسی بسازند، آماده بود. اگرچه فیلمهای امروزی زامبی ساختار داستانی و انبوهی از زامبیها که شروع به خوردن گوشت آدمها میکنند را از آثار کلاسیک رومرو تقلید کردهاند، بسیاری از آنان پیام اصلی را که در Night of the Living Dead و Dawn of the Dead وجود داشت را گم کردهاند: تفسیری که از جامعه داشتند.
اثر کلاسیک زامبی محور رومرو، فیلمی که با آن به عنوان کارگردان شروع به کار کرد، Night of Living Dead، درمورد یک سری از مشکلات روزمره صحبت میکند. این فیلم، به عنوان یک نوع تمثیل از ترس حاکم هنگام جنگ سرد معرفی میشود. اما بیشتر افراد آن را فیلمی میدانند که به صورتی خشن، به معضل نژاد پرستی میپردازد. رومرو خاطرنشان کرد که قصد نداشت به موضوعات نژادی در فیلمش بپردازد، به همین دلیل هنگام انتخاب بازیگر به نژاد توجهی نکرد. با این وجود، هیچ وقت از این فیلم به عنوان اولین آثاری که در مورد وحشت نژادپرستی سخن گفته، تقدیر نشده است. قهرمان آمریکایی-آفریقایی فیلم، بن (دوین جونز)، از دست آدمهای عجیب فیلم سرپیچی میکند و سعی میکند که در آن شب زنده بماند. اما هنگامی که از زیرزمین خارج میشود تا به دیگر نجات یافتگان بپیوندد، یک مرد سفید پوست با خوشحالی، به او شلیک میکند؛ زیرا او را با یک زامبی اشتباه گرفته است! در سکانس پایانی آزاردهنده فیلم هم میبینیم که جسد بن توسط دیگر نجات یافتگان درون آتش انداخته میشود.
اگر چه کارگردان در فیلم Dawn of the Dead، به این تاریکی و پوچ گرایانه بودن نزدیک نمیشود، اما بدبین بودن او نسبت به این موضوع همچنان حس میشود. در فیلم دوم، رومرو نژادپرستی تمثیلی را با مصرف گرایی کنایه آمیز آشکار عوض کرد. در این فیلم، او از لشکر زامبیهایش برای نقد کردن مردم آمریکایی که برای تحریک کردن شرکتهای اقتصادی آمریکایی، به مراکز خرید و مصرف گرایی هجوم میآورند استفاده کرد. فیلم Night of the Living Dead در یک مزرعه دور افتاده روایت میشود در صورتی که Dawn of the Dead در یکی از مکانهای آمریکای امروزی قصهاش را میگوید. این بار به جای اینکه نجات یافتگان خودشان را در یک مزرعه قایم کنند، سعی دارند در یک فروشگاه زنده بمانند.
جمعیت زامبیها به سمت مرکز خرید هجوم میآورند. جایی که بازتابی از یک جامعه محسوب میشود. اما رومرو یک قدم فراتر از این موضوع میگذارد و فیلمش را با استعارههای مشخص و دم دستی پر نمیکند. Dawn of the Dead از فضای پسا آخرالزمانیاش استفاده میکند تا به همراه آن، بیمعنا بودن پول در دنیا را هم به نمایش بگذارد. علی رغم این حقیقت که آمریکا در حال دست و پنجه نرم کردن با زامبیها است، دیگر دولتی وجود ندارد و بنابراین، ارز هم دیگر هیچ ارزشی ندارد. با این وجود، نجات یافتگان پولهای درون صندوقها را خالی میکنند و در جیبشان میریزند.
سینمای وحشت همواره یک منشور خوب برای نشان دادن و بررسی کردن معضلات اجتماعی بوده است. به عنوان مثال رومن پولانسکی در فیلم Rosemary’s Baby، از پارانویای شخصیت اصلیاش برای نشان دادن لزوم آزادی زنان استفاده کرد. در سالهای اخیر هم جردن پیل زیر ژانر ترس اجتماعی را با فیلمهای Get Out و Us احیا کرد.
اخیراً کمتر فیلم زامبی محوری بوده که همانند فیلمهای رومرو، از زامبیها به عنوان سکویی برای بررسی معضلات اجتماعی استفاده کند. در فیلم درخشان Train to Bussan سال 2016، یکی از بهترین افتتاحیههای این ژانر، پروتاگونیست اصلی یک تاجر بیوجدان است که به آرامی متوجه میشود بیپرواییهای او در زمینه تجارت و کارش، ممکن است دلیل اصلیای باشد که این آخرالزمان زامبیها شروع شده باشد. هرچند، این فیلمهای زامبی گونه که بیایند و به مسائل اجتماعی بپردازند، این روزها به شدت کمیاب شدهاند. برخلاف انتظار، آنها استثنا محسوب میشوند.
فیلمهای زامبی محور اخیر که موفق ظاهر شدند، این کار را انجام دادند که با ژانرهای دیگر ترکیب شدند تا تغییری در این زیرژانر اعمال کنند مانند Zombieland و Warm Bodies. هرچند آنها نتوانستند چیزی در حد فیلمهای رومرو به مخاطب ارائه دهند. در این بین اثر نابی چون World War Z درمورد واکنش جغرافیای سیاسی به گسترش زامبیها میپردازد، به یک موضوع جذاب ختم میشود. اما محصول نهایی آنقدر شلوغ است که تنها به یک اکشن بلاک باستری تبدیل شد که زامبیهایش هم ترسناک نیستند. چه برسد به اینکه بخواهد بیانی طنز آمیز درمورد فضای اجتماعی امروزی داشته باشد!
هرچیزی که جهان امروزی با آن درگیر است، پرده سینما بیشتر از هر وقت دیگری باید درمورد موضوعات اجتماعی سخن بگوید. در دوران سخت قدیم، سینما به جهان کمک کرد تا با این مشکلات و قطعی نبودنها سخن بگوید و منطق خاص خودش را داشته باشد. سینما بعد از جنگ جهانی دوم، دچار انقلابی در مقیاس جهانی شد. هالیوود بعد از "رسوایی واترگیت" پا به دوران جدیدی گذاشت و سرحالتر شد. در دورانی که مردم پیگیر اخبار منفی هستند، یک فیلم زامبی لازم است تا این نامیزانیهای اجتماعی خاص را بازتاب کند.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
ولی همشون یه وجه اشتراک دارن:
همشون با برنامه های خاصی ساخته میشن:)
?
کلا فیلمای جدید مفاهیم اجتماعی قبلا رو فراموش کردن...?
چه قدر حرف حقی زد