شخصیتهای فیلم و سریال، اصولا جوری نوشته میشن که مخاطب بتونه باهاشون ارتباط بگیره و خوشحالی، غم، عاشق شدن و احساساتی از این دست رو باهاشون تجربه کنه. وقتی بحث بازیهای ویدیویی میشه، این همذاتپنداری حتی اهمیت بیشتری پیدا میکنه و خیلی خوبه که بتونیم با شخصیتهای بازیهایی که دوستشون داریم احساس نزدیکی کنیم. به همین خاطر، سراغ تحریریه ویجیاتو رفتیم و ازشون خواستیم که از شخصیتی که دوستش دارن و بیشتر از همه باهاش ارتباط برقرار میکنن، برامون بنویسن.
تمام افرادی که الن ویک رو تجربه کردن قطعا از داستانش تعریف و تمجید میکنن. تصور نویسندهای که ناگهان خودش رو تو دل قصهای پیدا میکنه که مشغول نوشتنش بوده واقعا جذاب و فوقالعادست. زمانی که کمسن و سالتر بودم نویسندگی رو با کار کردن روی قصههای کوتاه شروع کردم. برای خودم مدام داستان مینوشتم، کتاب میخوندم و سراغ خلق شخصیتها و اتفاقات جدید میرفتم. بیشتر مواقع برای اینکه داستانم مسخره و دور از ذهن به نظر نرسه سعی میکردم خودم رو تو موقعیت کارکترم تصور کنم تا بتونم بهتر بنویسمش. اینجا بود که وقتی الن ویک رو تجربه کردم خیلی برام آشنا و متفاوت به نظر رسید. شاید دلیل اینکه فوقالعاده بازی رو دوست دارم و برای قسمت دومش خیلی هایپم هم همین باشه!
شما رو نمیدونم ولی من من هر چند سال یه بار، شخصیتهای مورد علاقه متفاوتی پیدا میکنم که میشه باهاشون همذاتپنداری کرد. جدیدترین شخصیتی که خیلی میفهممش و باهاش ارتباط برقرار کردم، زگرئوس از بازی Hades بود که سال پیش منتشر شد. خب، زگرئوس یا پسر هیدیس، شخصیت اصلی این بازیه و از همون اول احساس میکنه که به اون خونه تعلق نداره و یه جورایی احساس میکنه دیدن دنیای بیرون رو به خودش بدهکاره. سفر زگرئوس توی یه بازی روگلایک و رویارویی با چالشهای مختلف، برگشتن به نقطهی صفر و تلاش دوباره برای رسیدن به چیزی که واقعا میخواد بهش برسه، یکی از اون سفرهای جذاب من توی دنیای ویدیوگیم بود که نزدیک ۱۰۰ ساعت براش وقت گذاشتم و اصلا هم پشیمون نیستم.
فکر میکنم اگه قرار باشه بین تمام کاراکترهای مورد علاقهم از دنیای گیم یکی رو انتخاب کنم، انتخابم قطعا یکی از معدود شخصیتهای دختر باشه. تقریبا میشه گفت با هیچ کاراکتری به اندازهی Max Caulfield از بازی Life Is Strange نتونستم ارتباط برقرار کنم. هروقت تو نوجونی حس میکردم متفاوتم و یا نمیتونم خیلی با دنیای اطرافم ارتباط برقرار کنم مکس برام تداعی میشد. همون شخصیت درونگرا و ساکتی که به وضوح با اینسکیوریتیها و ضعف اعتماد به نفسش داره دست و پنجه نرم میکنه و شاید نمیتونه دوستای خیلی زیادی پیدا کنه و مدام تو سرش با خودش بلند بلند حرف میزنه.
این تصویر از مکس دقیقا شبیه به نوجوونی منه، ولی همون مکس بود که تونست در مقابل ضعفهاش بلند شه، وایسه و بخاطر آدمایی که دوست داره تبدیل به شخصیتی بشه که بهش افتخار میکنه و ترسهاش رو کنار بذاره تا با عواقب انتخابهاش روبرو بشه و خودش سرنوشتش رو تغییر بده. برای من مکس ارزشمندترین شخصیت از دنیای ویدئو گیم بود و هست که عمیقا خودم رو شبیه به اون میدونم و الهام بخش بزرگی برای نوجوونی من بود.
کاراکترهای بازیها عمدتا یا قهرمانهای خیلی قدرتمندی هستن که در پی نجات کسی یا چیزی هستن یا آدمهایی هستن که هزاران بلا به سرشون اومده و همچنان قدرتمندن و باز در جستجوی چیزی یا کسی. شاید با کاراکترهای فیلمها راحتتر بشه ارتباط برقرار کرد ولی توی دنیای گیم هم میشه این ارتباط نزدیک رو گاهی اوقات حس کرد. برای من اون کاراکتر قابل لمس و دوستداشتنی که همیشه حس خیلی نزدیک و خوبی باهاش داشتم نیتن دریک از سری آنچارتده. همه ما یه قهرمان درونی داریم که دوست داره دنیا رو پاره کنه و جهان رو بشکافه. من هم مثل نیتن نه تنها عشق طبیعتگردی دارم، بلکه اساسا انسان ماجراجویی هم هستم. قرار گرفتن تو موقعیتهایی که نیتن من رو با خودش میبرد لحظه به لحظهاش برام شگفت آور بود و هر قسمت داستانش رو دوست داشتم. از تحمل بدبختیهاش وسط یه ماجراجویی گرفته تا مشکلات زندگی شخصیش که تو آنچارتد ۴ خیلی برجسته بود. من دنیای واقعی از یدونه ماجراجویی مشابه هم زنده بیرون نمیام ولی مرسی آقایون و خانمهای ناتی داگ که چنین سفرهای هیجانانگیزی رو برای ما ترتیب دادید. من یکی شخصا عاشقتونم.
موز فورتنایت(شوخی کردم دیس بارونم نکنید)
گوست،پرایس،شفرد…
سوپ تو مدرن وارفر
ما گاد???
??
آها bloodhound یادم اومد?
یه شکارچی مخوف،خفن و خشن
من فقط شخصیت Rook تو فارکرای ۵ رو یادم میاد
بازیکن پیس❤️
آرتور مورگان
ارتور مورگان و جوئل میلر و الی میلر
آنها فقط شخصیت های بازی نبودند…
آنها معلمانی بودند که به ما درس های زیادی یاد دادند…
اجتماعی:کارل جانسون
اخلاق:آرتور مورگان
جغرافیا:نیتن دریک
تاریخ:الطائر
ادبیات:آلن ویک
آمادگی دفاعی:کاپیتان پرایس
بقا در طبیعت:استیو
زندگی:کریتوس
و ده ها معلم دیگر که در قلبمان جای دارند…
فقط سی جی گودرتمند??
من با مامور ۴۷ هم کمی همزات پنداری کردم…
همیشه بهم ماموریت و مسئولیت میدن حتی اگه نخوام?
شپرد مس افکت یا کالاف؟
اگه مال کالافو میگی باید بگم که خیلی…. هستی
دکتر واقعا از شپرد خوشت میاد؟?
الکس مدرن و فرح بیچاره شپرد دکتر فاازت چیه درست زجر میکشید شپرد ولیی ترسناک یکیی حسش رو کنه ما رو نکشی
سلام
کاربر جدید نمیخواین??
Solid snake(MGS)
The freelancer(Entry Point)
بروس وین توی بتمن تلتیل (نمیدونم درست نوشتم یا نه) ولی میتونستیم هر بلایی سر بدبخت بیاریم. یکی دیگه هم cj اینو نمیدونم چرا???
Chloe Price va Max Caulfield , Life is Strange
با این دوتا کارکتر همزادپنداری میکنم چون به من کارکتری رو نشون داد که هستم “Max” و کارکتری که خودم دوست دارم باشم “Chloe” رو کنارهم گذاشت و هر لحظه ای که من این گیم رو پلی میدادم منو تو خودش فرو میبرد و ساعتها از زندگیم به معنای واقعی جدا میشدم انقدر که همه چی این گیم هم از نظر داستان ، گیم پلی ، موسیقی فوق العاده بود و از همه مهمتر خودمو با دوتا کارکتر و اخلاق متفاوت میدیم حس اینکه یکی واقعا داره درکت میکنه رو به من دست میداد و این باعث شد که Life is Strange بهترین گیم عمرم با اختلاف بشه و بعد اون franchise The last of us بازم به خاطر شخصیت پردازی Ellie و محیط پراز آرامش و خالی از سکنه ش تو رتبه دوم قرار بگیره .
ممنونم واسه مقاله های خوبتون <3
فقط اتزیو
ارتور موگان
(هشدار اسپویل)
کاملا حس یه وسترنی میده که هر لحظه منتظر مرگه
با رائول منندز و اتزیو
من ایوان افتن( همون کرایینگ چیلد یا بچه گریان خودمون) تو فناف خبلی مظلومه ? به خاطر همینم شخصیت مورد علاقم گلدن فردیه چون روحش رفت تو گلدن فردی
ایداوانگ
من با مستر چیف
کم حرف ، خفن ، با ابهت
من خودم با جینکس همزاد پنداری کردم چون همه طردم کردن?
من کلود و گوردون فریمن خیلی هم زاد پنداری کردم وقتی فهمیدم لالن?
من متاسفانه نتونستم با کاراکتری همزاد پنداری کنم ولی
خیلی با کاپیتان ماریو حال میکنم حالا نمیدونم محسوب میشه یا نه
گوست هم جالب بود پسر خوبی بود با اینکه هنوز نتونستم بازی رو تجربه کنم
شاید اینایی که گفتم همون همزاد پنداری بشن یا شایدم نه؟
نیتن دریک – سالید اسنیک – بیگ باس (نیکد اسنیک) – جو بیکر از رزیدنت اویل ۷ – سامانوسکه آکه چی از اونیموشا یک و سه – جوبی یگو از اونیموشا یک – حضرت کریتوس از گاد آف وار های قبلی – نیکو بلیک از GTA IV – لارا کرافت از تومب رایدرهای قدیمی (ساخته کور دیزاین و نه کریستال داینامیکس) – لیان کندی از رزیدنت اویل ۲ (هم ریمیک هم نسخه ۱۹۹۸) – ای لوی از هورایزن – تو بی ، ناین اس و ای تو از نیر اتوماتا (عجب بازی بود، عجب داستانی، عجب موسیقی و اتمسفری، درود بی پایان بر پلاتینیوم گیمز و کارگردان بازی استاد Yoko Taro) – جوئل از لست یک – شخصیت اصلی بازی اینفیمس یک – شخصیت اصلی بازی سایفون فیلتر یک از PS1 – شخصیت اصلی بازی Comix Zone سگا – …
solaire
منو یاد اونایی میندازه که دنبال خوشبختی اند اما همیشه خوشبخت بودن
Ghost
Ezio
Cj
من با کارکتر الی تو لست اف اس
چون اگه اون اتفاق ها برای منم می افتاد شاید مثل الی دنبال انتقام میشدم..
چقدر زیر این مقاله خوش گذشت?
هیچی به ذهنم نمیرسه ?
با جرئت Ezio Aditore Da Firenze… شاید به خاطر اینه که از بدو تولد تا لحظه مرگ همراهش بودم و باهاش، همراهش زندگی کردم!
از اونجایی که من اخلاقم تکه بقیه باید با من هم ذات پنداری کنن نه من با اونا ????
کلا اینجور بازی ها که دیالوگ دست خودته و صاحب اختیاری بیشتر میشه هم ذات پنداری کرد
نمونه ش همین مکس
حالا که فکر میکنم وجه شباهت های خیلی زیادی با شخصیت پرنس آف پرشیا دارم?
مثلا:
-هردوتامون ایرانی هستیم
-هردوتامون از میوه ی انار بدمون میاد(خودش گفت)
-هردوتامون تا اومدیم آرامش داشته باشیم یه دفعه همه چی بهم ریخت
-هردوتامون در زمینه عشق و عاشقی اصلا شانس نداریم به هیچ جایی نمیرسیم?
کایل کرین
Cj
دارک سولز
گوست کال اف دیوتی مدرن وار فار ۲
Doom
Doomو دارک سولز چون هر دفعه شکست میخوری دوباره ادامه میدی?
من باهاشون تو واقعیت بازی میکنم
یعنی خودمو میزارم جای اونا توی واقعیت
و مثلا یه بازی و داستان برا خودم درست میکنم…بقیه بهش میگن توهم
من میگم بازی…
شخصیت کلاود از فاینال فانتزی ۷ و البته جین از گوست آف سوشیما
من با ایتن
مسئولیت پذیر ، مظلوم ، خانواده دوست✅
من با آرتور مورگان و شخصیت جین توی گوست اف سوشیما همذات پنداری کردم
البته خودم مثل شخصیت نیتن عاشق ماجراجویی و طبیعت گردی و کشف راز هستم
سی جی فقط
خوش اومدی ?
من با هیچ کاراکتری همذات پنداری نکردم
من واقعا با شصیت مکس کالفیلد (Max) خیلی حال کردم یکی از بهترین شخصیت هایی هست که تا به حال دیدم و همین طور بازی life is strange جزو بهتربن بازی هایی بود که تو عمرم تجربه کردم. واقعا اسکوئور انیکس یکی از بهترین شخصیت های ویدیو گیم رو خلق کرد باهاش واقعا همزاد پنداری کردم.
Cj و ارتور و max payne و doom guy و شخصیت دد اسپیس
من با شخصیت اصلی دارک سولز همزاد پنداری میکنم،صد دفعه شکست میخورم بعدا شاید موفق بشم?
من با شخصیت های اساسین های قدیمی بیشتر هم ذات پنداری کردم نمیدونم چرا ولی این جدیدیا اصن باور پذیریشون سخته چه برسه به هم ذات پنداری
شاید براتون عجیب باشه ولی من با ایتن همزاد پنداری می کنم یه فرد مسئولیت پذید و فداکار
leonskenedy
chris(Until Dawn)
اتزیو
من با این بشر زندگی کردم باهاش جوانی کردم باهاش پیر شدم و…
حتی به خاطر این یارو رفتم ایتالیایی یاد گرفتم ?
Steve ماینکرفت
سونیک نسبتا
سی جی و نیکو «چرا واقعا نمی دونم»
خیلی قشنگه که شخصیتی که اصلا وجود خارجی نداره بتونه انقدر دوست داشتنی و قابل همزاد پنداری باشه که آدمای واقعی باهاشون احساسات مختلف رو تجربه کنن.
شاید عجیب باشه ولی برای من همچین شخصیتی سیجی =) تو زندگی باید مثل یک آشغال پا بزنی تا بتونی چیزی که حقته رو بگیری.
البته از این عجیب تر خیلیها مثل اینکه خبر ندارن اسمش کارل جانسون صداش میکنن سیجی!
من زیاد با شخصیت های بازی ها همذاتپنداری نمیکنم تنها کسی که شاید بتونم باهاش همذاتپنداری کنم کریپره چون منم مثل اون بلای خانمان سوزم???
#خود_شوخی ای (مثل خود آزاری یا خود……)
من با جینکس همزاد پنداری زیادی میکنم
یه جورایی از کل جهان ترد شدم…
من با مکس پین افسرده شدم…
هنوزم اسمش میاد یا آهنگشو میشنوم یه حس افسردگی دوست داشتنی بهم دست میده…
آرتور مورگان
ریوالی( همین پرنده ای که تو پروفم پشت زلداست)
منم مثل اون یه شخصیت پرحرفی دارم دلم می خواد یه روزی پرواز کنم(فرقش اینکه اون الان می تونه پرواز کنه?)
ولی چون تو breath of the wild خیلی پررنگ نیست بیشتر این هم ذات پنداری از وقتی شروع شد که age of calamity رو بازی کردم
من خیلی با نیکو بلیک از gta iv هم ذات پنداری می کنم.
احساس می کنم اگه منم اون اتفاقا برام افتاده بود همون کارایی که نیکو می کرد می کردن
من وقتی داشتم ویچر ۳ بازی میکردم قشنگ احساس اینو داشتم تو نقش گرالتم
شخصیتی که باهاش همزاد پنداری کردم کسی نیس جز
کانر تو اسسین ۳
اصلا این بشر مرز های بدبختی رو جابه جا کرده
اونقدر که من از درون برای کانر درد کشیدم تاحالا درد نکشیدم
پ.ن: فک کنم اهنگ enemy از ایمجین درگنز برای کانر سروده شده?
آرتور مورگان
فکر کنم واضح باشه که با اتزیو هم ذات پنداری میکنم?
من با چند شخصیت واقعاً هم ذات پنداری کردم که اولیش جوئل بود.
دومیش کاپیتان قیمت(price یعنی قیمت ، بها?)
سومی فرانک وودز توی بلک آپس مخصوصا بلک آپس ۲
چهارمی شخصیت خودم تو دارک سولز ها ?(جدی میگم)
پنجمی ادوارد کنوی تو اساسین کرید بلک فلگ بود.
شیشمی میدن آسترایا تو دیمنز سولز با اینکه باس بود ولی دیالوگ هاش و آهنگ مبارزه باهاش و لور داستانیش آدمو دیونه میکرد و خیلی قشنگ شخصیت پردازی شده بود?
هفتمی هم مارتین واکر توی spec ops the line که واقعاً عالی بود.
همین دیگه کسی دیگه ای یادم نمیاد و واقعاً بابت مقاله متشکرم کلی خاطره آورد تو ذهنم☺
یکی از دلایل اینکه حس میکنم شبیه سیکس توی لیتل نایتمرز هستم و باهاش همذات پنداری میکنم اینه که اون همه اش گرسنه بود منم یه زمان همه اش گرسنه ام میشد?
غذای کل خانواده رو خودم میخوردم?
اسپویل لیتل نایتمرز۲
یکی دیگش هم اینکه منم تو دوستی اونقدرها پایدار نیستم برای همین کلا صمیمی نمیشم.
من خیلی با doom slayer ارتباط برقرار میکنم .
من با کانر از دیترویت نمیدونه کیه
نمیدونه باید کسی باشه که تو وجودش هست یا کسی که بقیه میخوان باشه