نقد فیلم Death on the Nile – طعم شیرین یک معما
فیلم «مرگ بر روی نیل» بر اساس رمانی از آگاتا کریستی در سال 1937، اثری معمایی و مهیج به کارگردانی کنت برانا است که درباره هرج و مرج عاطفی و پیامدهای مرگبار ناشی از عشق ...
فیلم «مرگ بر روی نیل» بر اساس رمانی از آگاتا کریستی در سال 1937، اثری معمایی و مهیج به کارگردانی کنت برانا است که درباره هرج و مرج عاطفی و پیامدهای مرگبار ناشی از عشق وسواسی حرفهایی برای گفتن دارد. تعطیلات مصری هرکول پوآرو کارآگاه بلژیکی در یک کشتی بخار پر زرق و برق، ناگهان به جستجوی وحشتناکی برای یافتن یک قاتل تبدیل میشود؛ اما چرا؟ چون ماه عسل ایدهآل یک زوج به طرز غم انگیزی کوتاه و تلخ میشود. این داستان که در برابر منظرهای حماسی از مناظر وسیع بیابان و اهرام باشکوه مصر قرار گرفته، داستانی از شور و اشتیاق افسارگسیخته و حسادت ناتوانکننده را به نمایش میگذارد که تماشاگران را تا پایان در دو راهی حدس و گمان قرار میدهد. در ادامه با نقد فیلم Death on the Nile همراه ویجیاتو باشید.
پس از یک دهه کارگردانی فیلمهای بلاکباستری استودیویی مانند «ثور»، «سیندرلا»، «جک رایان» و «قتل در قطار سریع السیر شرق»، برانا سرانجام توانست پروژه پرشور شخصی خود، «بلفاست» را بسازد. اثری که مورد تحسین منتقدان قرار گرفت و اخیراً نامزد چندین جایزه اسکار شد و البته برانا نیز به واسطه آن برای اولین بار جایزه اسکار بهترین فیلمنامه اورجینال را برای خود کرد. اما جالب است بدانید «مرگ بر روی نیل» در سال 2019، یعنی قبل از «بلفاست» فیلمبرداری شد و به دلیل شیوع بیماری همهگیر کرونا نمایش آن به تعویق افتاد. در حالی که فیلم جدید او قابل مقایسه با درخشش «بلفاست» نیست، اما این اثر یک فیلم معمایی جنایتکارانه و یک فیلم لذت بخش با بازیگران بسیار سرگرمکننده و بازی واقعاً عالی از خود برانا است.
در سال 2019، ریان جانسون با «Knives Out» زیرژانر محبوب پلیسی معمایی را زیر و رو کرد. این اثر با پذیرش قوانین آثار نویسندگانی مانند ویلیام بلیک، ادوارد کریسپین و البته آگاتا کریستی ابدی و سپس پیچاندن آنها باهم، نوعی بازسازی را شکل داد که در آن حس کلاسیک و تکنیک روز سینما با روایتی سنتی و آوانگارد در کنار یکدیگر قرار گرفتند. این انقلاب سینمایی، که به نوعی با فیلم خندهدار رابرت مور «Murder by Death» پیوند و نزدیکی خاصی داشت، دو سال پس از آن رخ داد که کنت برانا با اقتباس شفاف خود از «قتل در قطار سریعالسیر شرق» مخاطبان این ژانر را غافلگیر کرد. حالا بعد از اینکه از سال 2019 منتظر دیدن چنین اثری هستیم، بالاخره میتوانیم از ماجراجویی جدید هرکول پوآرو برانا در «مرگ بر روی نیل» لذت ببریم.
هرکول پوآرو یک شخصیت ادبی کلاسیک و نقشی دشوار اما جذاب برای اجرا است، زیرا برای یک بازیگر آسان است که در پشت آن سبیل جذاب گم شود، همانطور که برانا کمی در «قتل در قطار سریع السیر شرق» این کار را انجام داد. اما این فیلم با نشان دادن داستان اصلی شخصیت پوآرو و در عین حال توضیح دادن این که چرا او زندگی انفرادی دارد، این کاراکتر را برای مخاطب قابل ارتباطتر میکند. برانا نیز این بار در نقش خود راحتتر است و در هر صحنهای که در آن حضور مییابد آن را مال خود میکند و به آن فرمان میدهد. همچنین بازگرداندن تام بیتمن در نقش شخصیت بوک بسیار هوشمندانه است؛ چرا که نه تنها دو فیلم برانا از رمانها آگاتا کریستی را به هم متصل میکند، بلکه به پوآرو نیز یک معتمد و کسی که به او اهمیت دهد، هدیه میدهد.
اما یک پرسش در این آثار اهمیت فراوانی دارد: آیا فیلم «مرگ بر روی نیل» با استانداردهای مرموز معمای قتل مطابقت دارد؟ پاسخ روشن است، مرگ بر روی نیل در حالی که از یک فیلم کامل دور است، اما همزمان یک تجربه واقعاً جذاب سینمایی است. حرکت داستان فیلم از شروع تا رسیدن به خود معمای قتل کمی طول میکشد، اما زمانی که داستان در مسیر یک جنایت قرار میگیرد، فیلم پایش را روی گاز میگذارد و به عقب نگاه نمیکند.
یکی از شکایات اصلی در مورد فیلم «قتل در قطار سریع السیر شرق» کنت برانا این بود که اجرای آن کمی بیش از حد طول کشید و این در اینجا نیز صادق است. زمان زیادی صرف مقدمههای داستان و معرفی ما با این دسته از شخصیتها یا بهتر است بگوییم مظنونین آینده میشود، بنابراین فیلم حتی قبل از اینکه قتل اصلی انجام شود به نیمه خود میرسد. در مقام مقایسه، نیمه دوم فیلم دارای یک سرعت دیوانهکنندهتر تا پایان است، که به طرزی نفسگیر در داستانهای فرعی ملودراماتیک، مرگها، چرخشهای شوکهکننده و مواردی از این دست قرار میگیرد، که برخی از آنها میتوانستند از داشتن زمان بیشتر سود ببرند. در نهایت این به ضرر فیلم نیست، اما ممکن است مخاطب کم حوصله را فراری دهد.
به طور کلی، این یک فیلم بسیار خوب از منظر تولید است که از فضای عجیب و غریب خود نهایت استفاده را میکند تا جذابیت معمای عشقی کانون اصلی خود را افزایش دهد، اما علیرغم بودجه 90 میلیون دلاری، اغلب واضح است که ما فیلمی را تماشا میکنیم که با حیله گری دیجیتالی زیاد تولید شده است. برای مثال در سکانس پیش درآمد تماشایی فیلم، کنت برانا که از نظر دیجیتالی جوان شده است، نقش یک پوآرو جوانتر را در طول جنگ جهانی اول نشان میدهد، اما این تغییرات هرگز حتی از راه دور هم متقاعدکننده نیست. در اینجا صورت برانا درخششی پلاستیکی و بسیار صاف دارد که نشان دهنده ضعف ساختار جلوههای ویژه است.
در مورد قسمت اعظم فیلم، اگرچه نماهای تثبیت کننده فوق العادهای از کشتی شیک کروز در امتداد ساحل نیل وجود دارد، اما اغلب به وفور مشخص میشود که در حال تماشای چیزی هستیم که در جلوی یک پرده سبز رنگ در استودیو فیلمبرداری شده است. نورپردازی کار نیز به فیلم زیباییشناسی مصنوعی میدهد که ممکن است برای برخی بیش از حد زرق و برقآمیز باشد. این ایراد نیز یک نقص مهلک نیست، اما محدودیتهای یک فیلم پرفروش با بودجه متوسط مانند این اثر را نشان میدهد.
اما فیلم «مرگ بر روی نیل» نکات خوب و قابل ستایشی دارد که آن را برای مخاطب به اثری سرگرمکننده تبدیل میکند. برای مثال اجرای کنت برانا از پوآرو به راحتی بهترین چیز در مورد قتل در قطار سریع السیر شرق بود و همچنین این بار نیز برجسته ترین نقطه عطف این فیلم است. برانا کاملاً به شخصیت توجه دارد و میداند که چگونه او را به شکلی شوخ و در عین حال بهطوری جذاب کند که مطالب این ژانر به آن نیاز دارد.
همانطور که در بالا ذکر شد، این بار تلاش بیشتری برای توسعه پوآرو به عنوان یک فرد فراتر از یک کارآگاه صرف وجود دارد و در بیشتر موارد این نتیجه میدهد. واضح است که برانا در اجرای مجدد این نقش بسیار هیجانانگیز است، و بنابراین ما فقط میتوانیم امیدوار باشیم که او حداقل یک فرصت دیگر برای استفاده از شاخ و برگهای بزرگ داستانی این شخصیت برای سرگرمی مطمئن ما داشته باشد.
البته برانا ممکن است بهترین بازیگر فیلم باشد، اما در واقع توسط گروه بسیار عالی از بازیگران جذاب حمایت میشود. مطمئناً در جایگاه دوم پس از برانا، اٍما مکی قرار دارد که در نقش ژاکلین دو بلفورت، عاشق سابق سایمون دویل (آرمی همر) به طرز لذت بخشی جذاب است. آرمی همر نیز با وجود تمام ناکامیهای شخصی پیرامونش (مانند آدمخواری)، بهخوبی در نقش سایمون دویل تازه ازدواجکرده فرو میرود و ابهام دلپذیری را در این نقش ایجاد میکند. در نقشهای دیگر گال گادوت در جایگاه شخصیت مرکزی لینت دویل، رز لزلی از بازی تاج و تخت در نقش لوئیز خدمتکار فرانسوی لینت، سوفی اوکوندو در نقش سالومه اوتربورن خواننده جاز جذاب و لتیشیا رایت در نقش خواهرزاده سالومه، روزالی، نقشآفرینی میکنند.
این فیلم همچنین شامل اجرای کوچکتر اما لذت بخش برای افرادی مانند آنت بنینگ، تام بیتمن، راسل برند، علی فضل، داون فرنچ، و جنیفر ساندرز است. همهی اینها به یک معجون میانجامد که نمیتوان آن را از دست داد، و برانا آنقدر باهوش است که میتواند پیکربندی بازیگرانی را که با هم جفت میکند به درستی با یکدیگر مخلوط کند. در مجموع این اثر یک فیلم زیبا و خوشنظم است که در بیشتر قسمتها به گرمی از سبک کلاسیک متن اصلی خود پیروی میکند.
مرگ بر روی نیل فیلمی است که غالباً در مرز معیارهای خوب یک اثر سینمایی سرگرمکننده قدم برمیدارد، اما نباید فیلمسازی کاملاً کنترل شده برانا را نیز انکار کرد. دوربین شیک، پرسهزن و پویا از فضاهای محصور کشتی بیشترین استفاده را میکند و بسیاری از مونولوگها و درامهای سطح بالا را در طول زمانهای طولانی برای حداکثر تأثیر به تصویر میکشد. شاید این یکی از بهترین کارهای برانا به عنوان کارگردان نباشد، اما هیچ شکی نیست که ما شاهد یک هنرمند بسیار ماهر در حال کار هستیم. بنابراین با هر متر و معیاری این فیلم یک پیشرفت کامل نسبت به قتل در قطار سریع السیر شرق است.
اگرچه مرگ بر روی نیل فیلم فوق العاده کاملی نیست، اما نسبت به فیلم ناهموارتر قتل در قطار سریع السیر شرق پیشرفتی عادلانه دارد. فیلم با تمرکز بر یک داستان عاشقانه ملودراماتیک که توسط یک قتل تیره شده است، یک تمرین سرگرمکنندهتر را نشان میدهد که در آن برانا کنترل مطمئن تری بر منابع و شخصیت اصلی منبع اقتباس خود دارد. این یک دنباله تیرهتر و واضحتر برای قتل در قطار سریع السیر شرق است. در نتیجه اگر از طرفداران این ژانر هستید و به دنبال اثری هستید که محتوایی معمایی و پلیسی را به تصویر بکشد، این فیلم برای شماست.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
قسمت قبل خیلی بهتر بود
بر خلاف نظر نویسنده
نکته :نظر شخصی
بجای اینکه الکی دیس بدید عین یه ادم واقعی مشکلتون رو با کامنتم بگید . بعد با هم بحث کنیم
اتفاقا همین امروز دانلود کردم
امیدوارم جالب باشه
اگه جالب بود بگو منم دانلود کنم :)