نقد فیلم After Yang | عشق، مرگ و رباتها
این سوالات فلسفی بسیار قدیمی هستند: زندگی چیست؟ و انسان بودن به چه معناست؟ این دو مضمون ممکن است در قلب فیلم ظریف کوگونادا، پس از یانگ، نقش اساسی داشته باشند، اما آنها تنها بخشی ...
این سوالات فلسفی بسیار قدیمی هستند: زندگی چیست؟ و انسان بودن به چه معناست؟ این دو مضمون ممکن است در قلب فیلم ظریف کوگونادا، پس از یانگ، نقش اساسی داشته باشند، اما آنها تنها بخشی از یک مراقبه عمیقتر در مورد ارتباط و عشق هستند. پس از یانگ یک فیلم علمیتخیلی از شرکت همیشه محبوب و خاص «A24» است؛ کارگردان کرهای این اثر سینمایی یعنی «کوگونادا» در دومین فیلم بلند خود «After Yang» یک بررسی عجیب و غریب از ارتباطات انسانی، حافظه و نیاز به حفظ آنها را براساس داستانی بهنام «خداحافظی با یانگ» اثر الکساندر واینستاین به نمایش میگذارد. در ادامه با نقد فیلم After Yang همراه ویجیاتو باشید.
پنج سال طولانی از انتشار فیلم «Columbus» به کارگردانی کوگونادا میگذرد، فیلمی که این فیلمساز متولد کره جنوبی را بهطور عمده روی مدار توجه قرار داد و فوراً او را به عنوان یک صدای مستقل در حال ظهور معرفی کرد. این فیلمساز که در جشنواره فیلم ساندنس 2017 با این اثرش به شدت سروصدا به پا کرد، اکنون، با «پس از یانگ» برای اولین بار وارد فضای «ژانر» شده است. کوگونادا در این فیلم به یک داستان علمی تخیلی حساس و غمانگیز میپردازد که زیباییشناسی مینیمالیستی فیلم اول خود را حفظ کرده و در عین حال مقیاس و دامنه داستانسراییاش را بالاتر برده است.
به شکل ساده میتوان «پس از یانگ» را اینگونه تعریف کرد که این اثر یکی از آن فیلمهایی است که خارج از تیم بازیگری، همه چیزش حداقل کمی عجیب است. دیالوگها، تدوین، فیلمبرداری بنجامین لوب و حتی نحوه پیشروی برخی از داستانها، همگی دارای رنگهای غیرطبیعی و تا حدودی مصنوعی هستند. اما در اکثر موارد، این به نفع فیلم است، عمدتاً به این دلیل که فیلم After Yang درباره خانوادهای است که سعی میکنند از جدایی عاطفی که آنها را آزار داده است عبور کنند. اما داستان این فیلم در منطقه جغرافیای نامشخصی از جهان آینده میگذرد، جایی که ماشینهای خودران، کلونها و رباتها واقعیتی عادی در دنیا هستند.
در این جهان متفاوت رباتها بسیار به انسانها نزدیکاند و بهعنوان عضوی از اعضای خانواده در جامعه ادغام شدهاند و مسئولیتهایی را به گردن گرفتهاند. خانوادهی جیک هم یکی از این رباتها بهنام «یانگ» را برای دختر چینیشان میکا خریدهاند تا بتواند او را با فرهنگ چینی اجدادش پیوند بزند. ولی شرایط جوری پیش میرود که یانگ دچار نقص فنی میشود و جیک با بازی کالین فرل در تلاش برای رفع آن به مسیری عجیب هدایت میشود. این فیلم داستانی از «موجوداتِ ساخته تکنولوژی»، هوش مصنوعی، و شبیهسازیها است، اما همچنین داستانی است که بهطور غزل شکلی در اعماق کشف یک انسان میگذرد.
در سکانسی از فیلم، یکی از شخصیتهای پس از یانگ میپرسد: «انسان بودن چه چیز خوبی دارد؟» انسانها پیچیده و مرموز هستند و میتوانند احساسات بیپایانی را تجربه کنند که سایر موجودات روی کره زمین از آن بیخبرند. و اگرچه ذهن و بدن ما با دقت کامل طراحی شده است، اما در نهایت همه ما موجوداتی ناقص هستیم. ما زندگی تنهایی را تجربه میکنیم، سنگینی خاطرات خود را به دوش میکشیم و زمان را در جستجوی شادی واهی تلف میکنیم. ما بی تفاوت و خودخواه هستیم و آنقدر نگران آینده هستیم که گاهی زندگی و لذت بردن از شگفتیهای کوچک زمان حال را فراموش میکنیم. این خلاصهای از هسته مرکزی فیلم After Yang است.
در واقع فیلم After Yang دارای طول موجی است که به طور بالقوه هماهنگی با آن برای بیننده عام دشوار است، و سبک آن گاهی اوقات مانع از تأثیر مستقیم بیشترش بر مخاطب میشود. اما جاهطلبیهای کمرنگ و ظریف فیلم در به تصویر کشیدن یک جهان عجیب و متفاوت کاملاً محقق شده و کوگونادا رویکردی بسیار غیرمتعارف و جسورانه را برای بررسی حفظ انسانیت در حال محو شدن در پیش گرفته است. من در لحظاتی از فیلم تحت تأثیر این اثر علمی تخیلی آرام و مکاشفهای قرار گرفتم، و فکر میکنم بیشتر بینندگان خاص پسند باید بتوانند در هر سطحی با این فیلم ارتباط برقرار کنند.
پس از یانگ شاید اولین فیلم علمی تخیلی در سالهای اخیر باشد که فناوری را از دریچهای بدون قضاوت میبیند و از چیزی که فقط میتوان آن را به عنوان یک پتوی دلانگیز و دلپذیر توصیف کرد، نگاه میکند. این فیلم عشق ما به فناوری و وابستگی ما به آن را برجسته میکند، اما آیندهای را نیز پیش بینی میکند که در آن این خلاقیتها احتمالاً محبت را نیز به درون یک جمع برمیگردانند. پس از یانگ همچنین بازتاب جالبی در مورد مرگ، روند دشوار سوگواری و اینکه چگونه نمیتوان شخص دیگری را به طور کامل شناخت و درک کرد، ارائه میدهد، حتی زمانی که آن شخص بخشی از هسته خانواده ما باشد.
با این تفاسیر به راحتی میتوان حدس زد که After Yang به دلیل هسته فلسفی و مکاشفهای خود پیرامون انسان بودن، دیالوگهای گستردهای دارد، اما این به طور مشخص سبک کوگونادا نیست. این کارگردان که از پایه و اساس شاگرد مکتب استادان مینیمالیستی مانند یاسوجیرو اوزو و روبر برسون است، احساسات و درون نگری را از طریق جستجوی بی صدا و ترکیب بندی دقیق تصاویر منتقل میکند.
کوگونادا با اقتباس از داستان کوتاه الکساندر واینستین، «خداحافظی با یانگ»، بار دیگر استعداد خود برای تصویرسازی و نمایش احساسات را ثابت میکند. در دستان او، احساس بسیار جالبتر از انجام دادن یک فعل است؛ همچنین شخصیت فیلمهای او نیز جذابتر از طرح داستان هستند. در واقع پس از یانگ، نوعی از داستانهای علمی تخیلی است که از آیندهای نه چندان دور استفاده میکند تا به اندازه کافی ناباوری را به حالت تعلیق در بیاورد تا به ما اجازه دهد مفاهیم پیچیده را از دریچه فناوری فانتزی کشف کنیم. این کار به چیزی بسیار ساده نیاز دارد که همان ربات انساننما است. و این فیلم آن را به استعارهای از تجربیات مختلف انسانی تبدیل میکند.
اما در نتیجه باید گفت: پس از یانگ، فیلمی است که جذب شدن به آن زمان میبرد، چون از اساس ریتم کندی دارد و جهان سازی آن برای هر مخاطبی قابل درک نیست. از بسیاری جهات، این فیلم شبیه به بلید رانر ریدلی اسکات است که در آن انگیزه و زندگی ربات چیزی است که ما با آن ارتباط برقرار میکنیم. اما در مجموع این فیلم با یکی از به یاد ماندنی ترین سکانسهای افتتاحیه در سالهای اخیر، موسیقی متحرک از آسکا ماتسومیا، و کار خوب تیم بازیگری، یک داستان فوقالعاده انسانی است که به ما نشان میدهد زندگی چقدر زودگذر است و به ما میآموزد که در آن حضور کاملی داشته باشیم؛ هم در جسم و هم در روح.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.