۱۹ حیوان افسانهای و مهم در اسطورههای نورس
در مقالات قبلی به بررسی سرزمینها، خدایان و سلاحهای افسانهای در اسطورهشناسی نورس پرداختیم. در این مقاله با حیوانات و موجوداتی افسانهای آشنا میشویم که خدایان نورس را همراهی میکردند. فنریر در بند فهرست محتوا ...
در مقالات قبلی به بررسی سرزمینها، خدایان و سلاحهای افسانهای در اسطورهشناسی نورس پرداختیم. در این مقاله با حیوانات و موجوداتی افسانهای آشنا میشویم که خدایان نورس را همراهی میکردند.
- 1 ۱. اَلسوین (Alsviðr - به معنای بسیار سریع) و آرواکر (Arvakr) - به معنای سحرخیز)
- 2 ۲. اَلسویندر (Alsvinder - به معنای پر سرعت مثل باد)
- 3 ۳. ایکترنیر (Eikthyrnir)
- 4 ۴. فِنریر (Fenrir)
- 5 ۵. گِری (Geri - حرص) و فرِکی (Freki - طمع)
- 6 ۶. گُلدفَکسی (GoldFaxi - یال طلایی)
- 7 ۷. گالینبرستی (Gullinbursti - پوست طلایی)
- 8 ۸. گالینکَمبی (Gullinkambi – شانه طلایی)
- 9 ۹. هیدران (Heidrun)
- 10 ۱۰. هوگین (Huginn – اندیشه) و مونین (Muninn – حافظه)
- 11 ۱۱. یورمنگاندیر (Jörmungandr – مار عظیم میدگارد)
- 12 ۱۲. نیتاگ (Nidhogg – مردهخوار)
- 13 ۱۳. وِدِرفولنیر (Veðrfölnir – طوفان سپید)
- 14 ۱۴. راتاتوسکر (Ratatoskr)
- 15 ۱۵. اِسلِپنیر (Sleipnir)
- 16 ۱۶. تانگِنیسنیر (Tanngrisnir – دندان آسیاب) و تانگِنینویست (Tanngniost – دندان نیش)
۱. اَلسوین (Alsviðr - به معنای بسیار سریع) و آرواکر (Arvakr) - به معنای سحرخیز)
اَلسوین و آرواکر اسبانی هستند که کالسکهی طلایی خورشید را به هدایت سُل (Sol) میکشند تا از دهان گرگ در امان باشد.
۲. اَلسویندر (Alsvinder - به معنای پر سرعت مثل باد)
اَلسویندر تنها اسبی است که کالسکه طلایی ماه را به هدایت مانی (Mani) میکشد تا از دهان گرگ در امان باشد.
۳. ایکترنیر (Eikthyrnir)
ایکترنیر گوزنی است که بر روی سقف والهالا زندگی میکند. از شاخهای او قطرات آب سرازیر میشوند که رودهایی از آب آشامیدنی در سراسر سرزمینهای نورس از آن سرچشمه میگیرند.
۴. فِنریر (Fenrir)
فنریر گرگی عظیمالجثه و فرزند لوکی و جاینتی به نام آنگربودا (Angrboda) برادر هِل، الهه دنیای زیرزمینی مردگان و مار غول پیکر میدگارد یا همان یورمنگاندیر است. همچنین فنریر پدر دو گرگ دیگر به نامهای اسکال و هاتی (گرگهایی که به دنبال ارابههای ماه و خورشید هستند) نیز مییاشد. با متولد شدن فِنریر به خدایان پیشگویی شد که او در نهایت خدای خدایان یعنی اودین را در رگناروک خواهد بلعید ولی سپس توسط یکی از فرزندان اودین به نام ویدار کشته خواهد شد.
با تولد فنریر همانطور که در مقالات قبلی اشاره شد، اودین تصمیم گرفت که او را در اَزگارد نگه دارد و یکی از خدایان به نام تیِر (Tyr – خدای جنگ در اسطورههای نورس) وظیفه مراقبت و غذا دادن به او را به عهده گرفت (چون سایر خدایان از نزدیک شدن به این گرگ خوفناک میترسیدند). با گذشت زمان بسیار اندکی خدایان متوجه رشد وحشتناک فنریر شدند و به این نتیجه رسیدند که آزادانه گشتن فنریر در اَزگارد تنها به خرابی و مصیبت منتهی خواهد شد، به همین دلیل خدایان تصمیم گرفتند که با طنابی جادویی فنریر را ببندند.
خدایان با امتحان کردن زنجیرها و طنابهای مختلف متوجه شدند که فنریر به قدری قدرتمند است که هیچ یک از این ابزارها برای بستن او کارایی خواهد داشت. در نتیجه با مشورت با دورفها از آنها خواستند که قویترین طناب ممکن را با جادو خلق کنند تا بتواند این گرگ عظیم را اسیر کند. طناب ساخته شده گلِیپنیر (Gleipnir) نام گرفت.
وقتی خدایان با این طناب جدید که ظاهری بسیار نازک و ضعیف داشت به فنریر نزدیک شدند تا به شکل گذشته به بازی با فنریر (آنها امتحان کردن طنابها و زنجیرهای مختلف برای پی بردن به میزان قدرت فنریر را به شکل یک بازی برگزار میکردند) بپردازند، فنریر با دیدن طنابی به آن ضعیفی به هدف خدایان شک کرده و شرطی برای این بازی در نظر میگیرد. فنریر میگوید در این بازی تنها در صورتی حاضر است که به خدایان اجازه دهد او را با طناب ببندند که یکی از آنها دست خود را در دهان او قرار دهد. اینبار هم تیِر داوطلب شده و دست راست خود را در میان آروارههای غظیم فنریر قرار میدهد. خدایان با سرعت طنابها را بسته و به سنگی محکم میکنند و فنریر که میبیند قادر به فرار از این طناب نیست فوراً دست تیِر را گاز گرفته و از مچ جدا میکند.
صدای زوزههای خشمگین فنریر به قدری بلند میشود که هر بار منجر به زمینلرزهای عظیم و خطرناک میشود. برای ساکت کردن او خدایان شمشیری غول پیکر را در آروارههای او فرو کرده و فک بالا و پایین او را به هم متصل میکنند.
فنریر اسیر و ساکت در بند باقی میماند تا با شروع رگناروک انتقام خود را از خدایان بگیرد.
۵. گِری (Geri - حرص) و فرِکی (Freki - طمع)
همانطور که پیشتر گفته شد خدای خدایان را چندین حیوان افسانهای همراهی میکردند، که دو گرگ به نامهای گری و فرکی از این حیوانات بودند. اودین با توجه به اینکه به خوردن غذا نیازی نداشت و تنها به نوشیدن معجونی مخصوص (به نام مید Mead که ساخته شده از خون و عسل است) نیاز داشت، از غذاهایی که برای او تهیه میشد به این دو گرگ وفادارش میداد. گری و فرکی اودین را همه جا دنبال میکردند.
۶. گُلدفَکسی (GoldFaxi - یال طلایی)
گلدفکسی اسب جاینتی به نام هرونگنیر (Hrungnir) است که زیباترین اسب اسطورههای نورس است اما در شرطبندی این جاینت با اودین بر سر سریعترین اسب شکست خورده و او را به ثور میدهد.
۷. گالینبرستی (Gullinbursti - پوست طلایی)
گالینبرستی همانطور که در مقاله قبل داستان به وجود آمدنش بررسی شد، گرازی طلایی رنگ است که توسط دو برادر آهنگر دورف به نامهای سیندری و بروکر ساخته شده است. این گراز به فرِی هدیه داده شد که گرازی معمولی نیست. او از تمام اسبها سریعتر میدود و بر روی آب و هوا نیز قادر به دویدن است. نور طلایی رنگی از پوست او نیز ساطع میشود که منشا روشنایی در تاریکی خواهد بود. بسیاری از سربازان وایکینگ نقش این گراز را بر روی سپرهای خود میکشیدند تا از آنها در برابر تاریکی (ترس) محافظت کرده و شانس به آنها هدیه دهد.
۸. گالینکَمبی (Gullinkambi – شانه طلایی)
گالینکمبی یکی از خروسهای سرخرنگ افسانهای است که در زمان وقوع آخرالزمان به خدایان و قهرمانان مستقر در والهالا شروع رگناروک را اعلام میکند.
۹. هیدران (Heidrun)
هیدران بزی ماده است که وظیفه ساخت بشکههای بینهایتی از نوشیدنی خدایان همان مید را به عهده دارد که هر شب برای آنها در والهالا سرو میگردد.
۱۰. هوگین (Huginn – اندیشه) و مونین (Muninn – حافظه)
دو کلاغی که بر فراز سرزمینهای نهگانه نورس پرواز میکنند هوگین و مونین نیز از حیوانات همراه خدای خدایان اودین هستند. آنها هر روز صبح از شانههای اودین پرواز کرده و شب به نزد او باز میگردند و اخبار و اتفاقات سراسر عوالم نهگانه را در گوش اودین زمزمه میکنند.
۱۱. یورمنگاندیر (Jörmungandr – مار عظیم میدگارد)
یورمنگاندیر یکی دیگر از فرزندان لوکی است که در زمان کودکی به فرمان اودین به اعماق دریا تبعید شده است. یورمنگاندیر به سرعت به شرایط جدید خود عادت کرده و شروع به رشدی وحشتناک میکند. با گذشت زمانی اندک او به قدری بزرگ میشود که به دور میدگارد (Midgard – سرزمین انسانها) چنبره میزند. ثور و یورمنگاندیر دشمنان خونی یکدیگر هستند و در آخرالزمان در مقابل هم مبارزه کرده و یکدیگر را میکشند.
۱۲. نیتاگ (Nidhogg – مردهخوار)
نیتاگ اژدهای مخصوص هِل در سرزمین یخی نیفلهیم که در نزدیکی ریشههای ایگدراسیل واقع شده است. نیتاگ خوفناکترین موجود اساطیر نورس، از ریشههای ایگدراسیل و همینطور از اجساد گناهکاران تغذیه میکند.
۱۳. وِدِرفولنیر (Veðrfölnir – طوفان سپید)
در اساطیر نورس ودرفولنیر در واقع شاهینی است که در میان دو چشم یک عقاب عظیم لانه دارد. این عقاب در آثار باقی مانده اسطورههای نورس عقابی بینام است که بر نوک بالاترین شاخههای ایگدراسیل زندگی میکند و بر روی تمام عوالم نهگانه نظاره دارد. این عقاب گاهاً با ودرفولنیر یکی درنظر گرفته شده است.
۱۴. راتاتوسکر (Ratatoskr)
راتاتوسکر سنجابی است که هر روز از نوک شاخههای درخت زندگانی، ایگدراسیل تا ریشههای آن پایین و بالا میدود. وظیفه او انتقال پیام دشمنی از ودرفولنیر و عقاب مستقر در نوک ایگدراسیل به نیتاگ در کنار ریشههای آن است. او هر روز سعی میکند بر آتش نفرت و دشمنی این دو بیافزاید. رتاتوسکر سنجابی مرموز و فضول است که نقش مهمی در شکلگیری دشمنی میان موجودات مختلف در عوالم نهگانه نورس دارد.
۱۵. اِسلِپنیر (Sleipnir)
اسلپنیر اسب جادویی اودین، اسبی خاکستری رنگ و هشتپایی است که هیچ حیوانی قادر به پیشی گرفتن از او در سرعت نیست. در اساطیر نورس اسلپنیر نماد باد بوده و قادر به دویدن بر روی ابرها است. بر روی پوست اسپلنیر طلسمهایی مرموز نوشته شده است که از سرزمین هِل منشا میگیرند و توسط لوکی به اودین هدیه داده شده است.
۱۶. تانگِنیسنیر (Tanngrisnir – دندان آسیاب) و تانگِنینویست (Tanngniost – دندان نیش)
تانگنیسنیر و تانگنینویست دو بز معروف ثور، خدای طوفان هستند که وظیفه کشیدن کالسکه مخصوص او را به عهده دارند. به محض سوار شدن ثور بر روی کالسکه خود صدای سمهای این دو بز و برقی که از برخورد سمهای آنها با زمین بلند میشود به شکل رعد و برق به میدگارد میرسد. همچنین زمانی که ثور به دور از خانه به گرسنگی دچار شود این دو بز را میخورد و روز بعد با استفاده از پتک جادویی خود دوباره آنها را زنده میکند.
موجودات جادویی و اسرارآمیز دیگری نیز در اسطورههای نورس وجود داشتند که صرفاً به شکل حیواناتی که ما امروزه میشناسیم نیستند. در ادامه به بررسی سه مورد از مهمترین آنها میپردازیم:
- دراوگر (Draugr)
دروگرها موجوداتی مرده و زامبی شکل هستند که قدرتی ابرانسانی دارند و قادر هستند خود را به شکل موجودات دیگری تبدیل کنند اما بوی تند فاسد شدن گوشت آنها همیشه به همراهشان خواهد بود.
ویژگی مهم آنها قدرت شنا کردن از میان سنگهاست که نشانگر نحوه خارج شدن آنها از قبرهایشان نیز هست. این موجودات در نزدیکی قبرهای خود باقی مانده تا از گنجهای مدفون شده محافظت کنند و همچنین انسانهایی که در زمان زندگی به آنها بدی کردهاند را نفرین میکنند.
- فاسِگریم (Fossegrim)
فاسِگریمها ارواحی از جنس آب هستند که موسیقی زیبا و محسورکنندهای را با ویالون مینوازند. این موجودات بسیار زیبا به ازای قربانی کردن یک بز، به انسانها نواختن ویالون را میآموزند، از طرفی هم با گول زدن زنها و بچهها آنها را در آب غرق میکنند.
- کرَکِن (Kraken)
کرکن موجودی شبیه به ماهی مرکب یا اختاپوسی بسیار بزرگ است که به عنوان هیولای بزرگ دریاها شناخته میشود.
کرکن در اعماق دریا زندگی میکند ولی هنگامی که کشتی یا قایقی ببیند به روی آب آمده و ملوانان با دیدن ابعاد بزرگ آن او را با جزیره اشتباه گرفته و به سمتش میروند و زمانی که به اندازه کافی به او نزدیک شوند، کرکن آنها را با خود به اعماق دریا میکشاند.
در اینجا معرفی کلی از تمام سرزمینها، خدایان، سلاحهای افسانهای و موجودات اساطیر نورس داشتیم. در مقالات آتی به بررسی داستانهای باقی مانده از افسانههایی که وایکینگها شب هنگام و به دور آتش از خدایان خود تعریف میکردند خواهیم پرداخت.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
کسایی که علاقه دارن به خدایان و این چیزا یه بازی هست به اسم smite میتونین تجربه کنین جالبه این گادا هستن توش
من هنوز نمیدونم جنگ ثور و یورواگاندا براچی بود
راتاتوسکر=زن همسایه
دشمنی هیچ موجودی در اساطیر نورس به اندازهی دشمنی یورمونگاند و ثور شدید نیست.
مقاله عالی بود بی صبرانه منتظر مقاله بعدی هستم
کسی چنتا کتاب خوب درباره این اساطیر نورس میدونه؟
خودم کتاب داستانهای کهن اسکاندیناوی اثر نیل گیمن رو خوندم
رمان میخوای پرسی جکسون و مگنس چیس پیشنهاد میکنم اگه کاملا بر اساس واقعیت میخوای یه سرچ بزن نت همرو در بیار??
از توی همه اینها، یورمنگاندیر برام از همشون جالب تره، و یا فنریر، امیدوارم فنریر رو توی GOW ragnarok ببینیم.
عالی بود?? فقط نمیدونم چرا هیچی تو ذهنم نمیره
منظور مقاله رو می فهمیا ولی متوجه نمیشی
هیچ کس نمی تواند یک گرگ را اسیر کند شاید گرگ بمیرد ولی نمیبازد
خسته نباشید
سلام دست نویسنده درد نکنه
بنظرم یبار راجب اساطیر ایرانی مخصوصا شاهنامه بزارین مثل همین مقالات که راجب اساطیر نورس گذاشتین
دقیقا تو شاهنامه بنظرم محتوای خیلی بهتری داره
حتی خیلی از این فیلم ها هالیوود از روی داستان ما حالا نمیگم اسکی ولی الهام گرفتن مثلا فیلم کتاب جنگل خیلی شباهت زیادی به داستان زال و سیمرغ داره
این متن ها برای بازی گاد اف وار رگناروکه که داره میاد که وقتی رفتیم تو بازی هنگ نکنیم