تاریخچه سری Devil May Cry – اشک شیطان یا لبخند شیطان؟
همیشه بازیهای هک اند اسلش برای ما خاطره ساز بودند. عناوینی چون God Of War یا Devil May Cry. جدای از اینکه روند ساخت آنها هم برای ما بسیار شگفت انگیزند. در این مقاله میخواهیم ...
همیشه بازیهای هک اند اسلش برای ما خاطره ساز بودند. عناوینی چون God Of War یا Devil May Cry. جدای از اینکه روند ساخت آنها هم برای ما بسیار شگفت انگیزند. در این مقاله میخواهیم به تاریخچه عنوانی بپردازیم که قرار بود در ابتدا رزیدنت اویل 4 باشد. اما در زمان نهایی شدن توسعه تصمیم گرفته شد تا خودش به عنوان مستقلی تبدیل شود. عنوانی که بعدتر و تا به امروز چندین نسخه مختلف را از آن شاهد بودیم و هواداران متعددی را به خودش جذب نمود. در ادامه با ویجیاتو همراه باشید تا نگاهی به تاریخچه فرانچایز Devil May Cry داشته باشیم.
Devil May Cry
سالها پیش و چیزی در حدود سال ۱۹۹۹، بزرگان فعال در کپکام به ایدههایی برای ساخت عنوانی جدید رسیده بودند. این دقیقا زمانی بود که کپکام بازی جدیدی را به جهان معرفی کرد. عنوانی که توانسته بود موفق ظاهر شود و حالا کپکام قرار نبود به سادگی دست از آن بردارد. شینجی میکامی که در مقام تهیه کنندگی نسخههای جدید فرانچایز Resident Evil ظاهر شده بود از هیدکی کامیا خواست تا با همکاری نوبورو سوگیمورا، نویسنده موفق ژاپنی که از قضا داستان اویل هم نوشته بود، این ایدههای جدید را به نسخهای جدید از سری رزیدنت اویل تبدیل نماید. کامیا هم دقیقا همین عمل میکامی را انجام داد. او از سوگیمورا خواست تا سناریو و داستانی جدید بنویسد. کامیا اکشن زیاد و جذابیت ساختاری در مبارزات را از المانهای اصلی سناریو میدانست و از نوبورو خواست تا این ویژگیها در سناریو و داستانش به خوبی دیده شود.
داستان و سناریو اولیه بازی در سال ۲۰۰۰ آماده شد. در این داستان پروتاگونیستی جدید با نام تونی بود. تونی شخصیتی با تواناییهای ذهنی خاص بود که منشا بیوتکنولوژی داشتند. نسخه اولیه نیز به دنبال تکمیل شدن سناریو اولیه ساخته شد. اما مشکلی وجود داشت. دوربینها برابر با آنچه که در Resident Evil 1، Resident Evil 2 و یا حتی Resident Evil 3 میدیدیم نمیتوانستند شخصیتی قدرتمند، مبارز و شجاع را به تصویر بکشند. همین مسئله سبب شد تا کامیا به جای استفاده از دوربینهای ثابت به سراغ دوربینهای متحرک بروند. اما استفاده از این دوربین جدید به چالشی جدید و البته بزرگ برای سازندگان مبدل شد.
اما چرا؟ در دوربینهای ثابت تصویر زمینه و بهطور کلی چارچوبی که گیمر آن را میدید مشخص بود. بنابراین همه چیز و حتی جزئیترین جزئیاتی که قرار بود کاربر ببیند رندر گرفته میشد. اما در این حالت جدید کاربر میتوانست هر قسمتی را که دوست دارد با استفاده از چرخندان دوربین ببیند. همچنین کادر دوربین محدود به یک فضا نبود که قرار باشد جزئیات ثابت و مشخصی را در خودش جای دهد. این موارد تیم توسعه را ملزم میکردند تا طراحیها را تا جای ممکن بینقص و بهینه کنند. این مسئله سبب شد تا طراحان و سازندگان سفری یازده روزه به کشورهایی چون اسپانیا داشته باشند تا معماری سبک گوتیک را از مجسمهها گرفته تا ساختمانها و هر چیز دیگری داشته باشند.
پس از بازگشت تیمی که برای بدست آوردن اطلاعات دقیق به سفر رفته بودند بازی شمایلی دقیقتر به خودش گرفت. زمانی که بازی برای نمایش اولیه به دست میکامی رسید او این بازی را بسیار دورتر از خانواده Resident Evil دانست. این بازی که قرار بود Resident Evil 4 خوانده شود بیش از حد معمول و حداقل آن چیزی که مخاطب انتظار دارد در این سری ببیند اکشن بود. علاوهبر میزان اکشن بودن، بازی اصلا ترسناک نبود. بیشتر در این مخاطب دچار هیجان ناشی از خشونت و اکشن بالای بازی میشد. به همین دلیل هم شینجی میکامی تهیه کننده، این بازی را گزینهای مناسب برای Resident Evil 4 نمیدانست. پس از این ماجرا تهیه کننده از تیم توسعهدهنده خواست تا پروژه نسخه جدید رزیدنت اویل را با شیوهای دیگری پیش ببرند.
از سوی دیگر اما پروژه به دست آمده کیفیت قابل قبولی داشت و بسیار جذاب بود. این مسئله سبب شد تا میکامی سناریو بازی را بازنویسی کند. البته این بازنویسی صرفا به اندازه تغییر نام توبی به دانته بود و باقی جزئیات و موارد همان چیزهایی بودند که سوگیمورا آماده کرده بود. همچنین این پروژه که دیگر به یک بازی ویدئویی نسبتا کامل تبدیل شده بود به یک اسم نیاز داشت. و درنهایت ماه نوامبر سال ۲۰۰۰ اسم Devil May Cry برای این پروژه انتخاب شد. پس از مشخص شدن نام توسعه بازی به دست استودیو 4 کپکام پروداکشنز با نام Team Little Devils افتاد. این تیم جدیدهای المانهای مختلف دیگری هم به طرح اولیه اضافه کرد. بسیاری از این المانها از باگهای عنوان معروف Onimusha: Warlords الهام گرفته شدند.
زمانی که میکامی درحال تماشا بازی بود متوجه شد دشمنان به صورت معلق و تا زمانی که ضربات قطع نشود باقی میمانند. همین مسئله ایده وارد کردن چند ضربه با استفاده از ترکیب تفنگ و سلاحهای دیگر را به ذهن میکامی آورد. از سوی دیگر هم کامیا ایده حرکات آکروباتیک و مبارزاتی دانته را محور اصلی طراحیها قرار داد. پس از آنکه Devil May Cry به اواخر پروسه تولید رسید کامیا تصمیم گرفت تا گیمپلی بازی ماموریت محور شود. درنهایت بعد از معرفی اولیه بازی کامیا اعلام کرد در تمام فرآیند ساخت بازی تصمیم داشته بازی به صورت ساخته شود که برای گیمرهای آماتور و یا معمولی همواره چالشهایی داشته باشد.
اما به مسئله دیگری بپردازیم. داستان بازی. داستان اما مستقیما به شکار هیولاها و شیاطین میپردازد. روایت بازی نیز با کارکتر زنی به نام تریش آغاز میشود. دانته میخواهد با شیاطین بجنگد تا انتقام برادر و مادرش را بگیرد. او در این آشنایی اولیه با تریش تحت تاثیر مهارتهای او قرار میگیرد. در ادامه دانته داستان خودش را برای او بازگو میکند. تریش به دانته میگوید علت اصلی مرگ برادر و مادر دانته لرد موندوس، امپراطور شیاطین، بوده و اکنون قصد بازگشت دارد. در ادامه این هدفی برای دانته میشود و داستان اولین نسخه از فرانچایز Devil May Cry آغاز میشود.
درنهایت حاصل تلاشهای کامیا و تیم توسعهدهنده Devil May Cry در سال ۲۰۰۱ در دسترس گیمرها قرار گرفت. بازی یاد شده برای کنسول پلی استیشن 2 در دسترس قرار گرفت. منتقدین به این بازی امتیاز متا ۹۴ را دادند و آمارها از درآمد ۳۸ میلیون دلاری آن فقط در آمریکا برای کپکام صحبت کردند. حضور درخشان این بازی روی کنسول یاد شده سبب شد تا همواره شاهد ساخت دنبالههای دیگری برای آن و همچنین انتشار Devil May Cry برای دیگر پلتفرمهایی چون پلی استیشن 3، پلی استیشن 4، ایکس باکس وان، رایانههای شخصی و نینتندو سوئیچ باشیم. البته که حضور این بازی روی تمامی این پلتفرمها درخشان نبود و به عنوان مثال منتقدین امتیاز متا ۷۴ را به آن دادند.
Devil May Cry 2
پس از به پایان رسیدن فرآیند ساخت Devil May Cry، هیدکی کامیا جایگاه کارگردانی را به هیدهآکی ایتسونو داد. با وجود این تغییر و همچنین تغییر نویسنده این نسخه به سه نویسنده کاتسویا آکیتومو، ماساشی تاکیموتو و شوساکو ماتسوکاوا، اما داستان بازی در ادامه نسخه اول روایت میشود. داستان این بار بر دانته و لوسیا تمرکز دارد و در شهری خیالی به نام Vie de Marli جریان دارد. همانطور که کمی بالاتر هم اشاره داشتیم تیم توسعهدهنده این بازی متفاوت از نسخه اول بودند. این تفاوت تنها به نویسندگان و کارگردان بازی محدود نمیشد.
این بار به جای استودیو 4 کپکام، که پیشتر و به اختصار آن را معرفی کردیم، بهطور کامل پروژه را به استودیو 1 کپکام سپرد. این تغییرات با دلایلی چون زمان ساخت بازی و انتشار سریعتر آن اتفاق افتادند. به هرترتیب ساخت نسخه بعدی Devil May Cry به دست توسعهدهندگان با تجربه ساخت عناوین اکشن بیشتر افتاد. فرآیند ساخت بازی با کار ۴۰ تا ۵۰ نفر توسعهدهنده طی شد. کامیا بعدتر درخصوص این نسخه جدید گفت، معتقدم تغییرات اعمال شده و درکنار هم قرار گرفتن افراد جدید سبب شده تا در Devil May Cry 2 با استایلی متفاوت از نسخه اول ساخته شود. میکامی هم که از ابتدا در جریان فرآیند ساخت این فرانچایز بود نظر خودش را درمورد این تغییرات مثبت اعلام کرد. او گفت تیم استودیو 4، که در آن زمان تحت نظارت میکامی بود، افراد زیادی را دارد و کار کردن روی این پروژه سبب میشود تا آنها نتوانند بازدهی مناسب را داشته باشند. او در ادامه گفت استودیو 4 امکان ساخت چند بازی را بهطور همزمان داشت اما پروژه Devil May Cry زمان زیادی را بیهوده از آنها میگرفت.
همانطور که احتمالا از گفتههای شینجی میکامی هم برداشت کردید، فرآیند ساخت نسخه جدید Devil May Cry به یک چالش بزرگ برای سازندگان و کپکام تبدیل شده بود. پروژههای کپکام به مراتب سنگینتر شده بودند و حالا باید افراد استودیو 1 به دیگر بخشها نیز کمک میکردند. تمامی این چالشها و مشکلات و پیچیدگیهای عجیب در فرآیند ساخت Devil May Cry سبب شد تا ساخت آن فرمی فرسایشی به خودش بگیرد. در همین زمان بود که هیدیاکی ایتسونو ساخت Capcom vs. SNK 2 را به پایان رساند و فرمهای کانسپت Dragon's Dogma نیز آماده نمود. او دیگر کاری نداشت و با اولین بررسیهایش برای شروع پروژه جدید مستقیما درگیر ساخت عضو جدید فرانچایز Devil May Cry شد. به هر ترتیب و با هر چالشی که پیش آمد، Devil May Cry 2 در سال ۲۰۰۳ منتشر شد.
کپکام برای بازاریابی این عنوان کارهای مختلفی را انجام داد. یکی از این موارد همکاری با برند ایتالیایی Diesel بود. این برند که تولیدات اصلی آن پوشاک و لباس است اما علاقه شدیدی به دنیا ویدئو گیم هم دارد. چه چیزی بهتر از لباس قهرمان داستان برای یک برند میتواند باشد؟ بنابراین بخشی از بازاریابیهای کپکام با این برند پوشاک صورت گرفت. از سوی دیگر اما آمار فروش بازی تا پایان سال ۲۰۰۳ به رقم ۱.۴ میلیون نسخه رسید. اما منتقدین برخلاف نسخه اول نگاه مثبتی به این بازی نداشتند. آنها به نسخه پلی استیشن 2 این بازی امتیاز متا ۶۸ را دادند. این امتیاز به خوبی نشان میداد که تمامی چالشها و حواشی پیش آمده بخصوص در بخش تغییر توسعهدهندگان چه تاثیر مخربی روی این عنوان گذاشته است. نقدهای وارد شده بربازی ترکیبی بزرگ از طیفهای مختلف مثبت و منفی بود. اما آنچه که مسلم است عملکرد این نسخه نسبت به قسمت اول کاهش چشم گیری پیدا کرده بود. Devil May Cry 2 هم همانند Devil May Cry برای دیگر پلتفرمها منتشر شد. حضور آن روی کنسول نینتندو سوئیچ نیز نتوانست خیلی خوب یا درخشان باشد و منتقدین به آن امتیاز متا ۵۰ را دادند.
Devil May Cry 3: Dante's Awakening
پس از حواشی مرتبط با توسعه Devil May Cry 2 و انتشار آن، استودیو شماره 1 کپکام به سراغ ساخت ادامه این مجموعه رفت. اما با کوله باری از تجربه ساخت بازی قبل برای استودیو شماره 1. با اینکه Devil May Cry 3 از نظر داستانی در ارتباط با دو نسخه قبل است اما از نظر زمانی حوادث پیش از نسخه نخست، یعنی Devil May Cry، را روایت میکند. تمرکز اصلی جریان بازی و حوادث آن روی دو کارکتر دانته و برادرش ورژیل یا ورجیبل (Vergil) است.
فرم کلی گیمپلی بازی و المانهای اصلی آن تقریبا همان چیزی بود که اولین بار با ایدههای کامیا و میکامی به بلوغ رسیده بودند. اما همه چیز صرفا یک تکرار نبود. جزئیات جدیدی هم در عناصر سازنده آن به چشم میخوردند. یکی از مواردی که در Devil May Cry 3: Dante's Awakening وجود داشت و پس از انتشار استقبال نسبتا خوبی هم از آن شد امکان بازی کردن با کارکتر ورجیل پس از یکبار به پایان رساندن عنوان مورد بحث است. از دیگر تفاوتهای این نسخه که آن را میتوانیم متفاوتتر از قبل بدانیم، حذف کمبوهاست. در این عنوان دیگر خبری از ضربات متوالی و پشت سر هم نیست و باتوجه به نوع ضرباتی که وارد میکنید حرکات جدیدی خلق میشوند. همین مسئله سبب میشود تا هیچ باس فایتی دوبار به یک شکل کشته نشود.
اما از بحث فنی که بگذریم باید بگوییم داستان این نسخه بهطور کامل به درگیری بین دو برادر، دانته و ورجیل، میپردازد. یکی از دلایل جذابیت بازی کردن در نقش ورجیل که بالاتر هم به آن اشاره داشتیم همین دیدی دو طرفه نسبت به این کارکتر است. به هرحال با اینکه منتقدین خیلی نمره خوبی به نسخه قبل ندادند و انتقادهایی چون شخصیت پردازی ضعیف دانته را در Devil May Cry 2 مطرح کردند، اما نمیتوانیم منکر موفقیت قسمت دوم باشیم. استودیو شماره 1 نقدها را با دقت شنیده بود. و حالا با تغییراتی که اعمال کرده بود توانست امتیاز متا ۸۴ را از منتقدین روی پلی استیشن 2 بگیرد. از سوی دیگر هم نسخهای با نام اسپشیال ادیشن از بازی روی همین کنسول منتشر شد که آن هم موفق به کسب امتیاز متا ۸۷ شد. هردو امتیاز نسبت به نسخه قبل بسیار بهتر شده بودند. به علاوه که به دلیل همان استقبال همیشگی بازی برای پلتفرمهای رایانههای شخصی و نینتندو سوئیچ نیز منتشر گردید.
هرچند عملکرد آن به اندازه نسخه پلی استیشن 2 بهتر نشده بود اما باز هم امتیاز متا آن به نسبت نسخههای قبلی بهتر شده بود. اما موفقیتهای این نسخه در سال ۲۰۰۵ تنها به بهبود امتیاز متا آن روی نسخههای مختلف ختم نمیشد. در آمار فروش نیز Devil May Cry 3: Dante's Awakening عملکردی از خود نشان داد که آن را در بین برترین بازیهای تاریخ ویدئو گیم قرار داد. بازی یاد شده موفق شد تا ۲.۳ میلیون نسخه به فروش برساند. درنهایت این موارد انگیزه بیشتری به کپکام و تیم توسعهدهنده داد تا هرچه سریعتر نسبت به ساخت قسمت جدیدی از آن اقدام کنند. چیزی که تقریبا تمام گیمرها و هواداران نیز منتظر آن بودند.
Devil May Cry 4
یک بار دیگر ایتسونو و تیم همیشگی کپکام با اندکی تغییر آماده شدند تا یک بار دیگر داستانی از اشکهای شیطان روایت کنند. این بار عملکرد تیم توسعه کمی بازتر از همیشه بود. نسل ششم تمام شده بود و حال باید آنها برای ورود به میدان جدیدی به نام نسل هفتم آماده میشدند. به همین دلیل هم دیدیم موتور گرافیکی این نسخه رسما معرفی شد. آنها برای ساخت این بازی از موتور امتی فریمورک استفاده کردند. این موتور توسط کمپانی کپکام ساخته شده بود و امکانات فوقالعادهای چون امکان پردازش چند نخی یا چند گانه و یا ابزارهای چند گانه در آن زمان داشت.
از سوی دیگر، کپکام و تیم سازنده دیگر نمیخواستند صرفا بازی را برای یک کنسول یا پلتفرم منتشر کنند. به همین دلیل هم Devil May Cry 4 اولین عضو این خانواده است که برای چند پلتفرم به صورت همزمان در دسترس قرار گرفت. یکی از مزایای استفاده از موتور امتی فریمورک برای کپکام امکان ساخت و بهینه کردن بازی تولید شده برای پلتفرمهای مختلف بود. درواقع این موتور کیفیت جلوههای بصری را روی تمامی پلتفرمهای مقصد تا جای ممکن یکسان میکرد. از سوی دیگر هم کارکتری به اسم نرو به روند بازی اضافه شد. این کارکتر با شخصیت پردازی کاملش درخشید. به علاوه که تیم سازنده این بازی هم با ۸۰ نفر رسیده بودند.
داستان این نسخه اما درمورد کارکتری به نام نرو است. نوجوانی با قدرتهای شیطانی و خاص که قصد دارد دانته را متوقف کند. موسیقی این نسخه از به یاد ماندنیترین موسیقیهایی بود که هر بازیکنی میتوانست آن را بشنود. بازی در ابتدا در رویداد E3 سال ۲۰۰۵ به نمایش گذاشته و معرفی شد. اما چهارمین تریلر بازی که به داستان و گیمپلی بازی میپرداخت در سال ۲۰۰۷ به نمایش گذاشته شد. همزمان با انتشار این نسخه در سال ۲۰۰۸، نسخه دیگری از بازی با نام کالکتور ادیشن هم منتشر شد که سری انیمه این فرانچایز یعنی، Devil May Cry: The Animated Series، هم در آن به همراه جزئیات دیگری چون آرت بوکها و غیره در دسترس گیمرها و خریداران آن قرار گرفت.
درنهایت منتقدین به این بازی روی کنسولهای نسل هفتمی سونی و مایکروسافت امتیاز متا ۸۴ را دادند و نسخه رایانههای شخصی آن هم به امتیاز متا ۷۸ دست پیدا کرد. نزدیکی امتیاز منتقدان روی نسخههای پلتفرمهای مختلف نشان داد که کپکام در استفاده از موتور جدیدش درست عمل کرده و تنها باید کمی روی جزئیات بیشتر تمرکز کند تا شاهکار همیشگیش مورد تحسین صد درصدی منتقدان هم واقع شود. این عنوان توانست تا در سال اول مالی انتشارش ۱.۸ میلیون واحد به فروش برساند. به دلیل محبوبیت و موفقیتهای زیاد این بازی شاهد انتشار آن روی پلتفرمهای مختلف و حتی پلتفرمهای موبایلی هم بودیم. Devil May Cry 4 برای دو پلتفرم اندروید و IOS هم در دسترس قرار گرفت.
DmC: Devil May Cry
دو سال پس از انتشار نسبتا موفق 4 Devil May Cry و در سال ۲۰۱۰، کپکام در رویداد توکیو گیم شو این بازی را به صورت رسمی معرفی کرد. اما تغییری فراتر از انتظارات همگان دیده شد. نسخه جدید فرانچایز Devil May Cry قرار نبود توسط تیم همیشگی ساخته شود و حتی این تغییر درحد چیزی که برای ساخت نسخه دوم هم دیدیم نبود. عنوان جدید این سری با نام DmC: Devil May Cry قرار بود توسط نینجا تئوری ساخته شود. جالبتر اینکه این توسعهدهنده جدید از همان ابتدا اعلام کرد چیزی که قرار است آماده کند کاملا متفاوت از چیزی بود که تا آن روز تحت عنوان Devil May Cry شناخته میشد.
پس از انتشار بازی در سال ۲۰۱۳، کاملا مشخص شد که نینجا تئوری در گفتن جمله بالا به هیچ وجه بزرگنمایی نکرده. تمام المانهای بازی غیر از صرفا نام دانته، در بازی دچار تغییراتی چشمگیری شده بودند. از سوی دیگر موتوری که با آن این نسخه ساخته شد هم آنریل انجین 3 بود. DmC: Devil May Cry نقدهای بسیار عجیبی را دریافت کرد. برخی از آنها که به خصوص از سمت هواداران وارد شده بود بسیار تند بودند. اما به هر ترتیب بازی منتشر شد. داستان آن روایتی از دانته با ظاهری کاملا جدید بود که تنها آن بارانی چرمی شنل مانندش را به ارث برده بود. دانته در این بازی دانته دچار برزخی شیطانی شده و باید در این برزخ با دشمنان و شیاطین بجنگد. جدای از دانته برخی از شخصیتهای قدیمی این سری هم در عنوان یاد شده دیدیم.
DmC: Devil May Cry در زمان انتشار برای کنسولهای ایکس باکس 360، پلی استیشن 3 و رایانههای شخصی در دسترس قرار گرفت. همچنین موفق شد تا به ترتیب امتیاز متا ۸۶، ۸۵ و ۸۵ را به ترتیب روی سه پلتفرم بالا از منتقدان دریافت کند. براساس آمارهای رسمی در پایان سال مالی زمان انتشار این بازی، بیشتر از ۲ میلیون نسخه از آن به فروش رسیده. کمی بعدتر چندین بسته الحاقی مختلف قابل دانلود و بروزرسانی برای بازی منتشر شد. همچنین شاهد انتشار عنوان یاد شده روی کنسولهای پلی استیشن 4 و ایکس باکس وان هم بودیم. پس از انتشار این بازی به عنوان پنجمین نسخه اصلی از فرانچایز Devil May Cry، سکوتی چند ساله این فرانچایز را فرا گرفت.
Devil May Cry 5
بعد از چندین سال سکوت و غیبت و حوادثی که در نسخه DmC اتفاق افتاد، به نظر میرسید که دیگر قرار نیست عنوانی جدید از این خانواده ببینیم. به دلیل تفاوت و تغییر عجیب تیم سازنده و نبود کارگردانی به نام ایتسونو که همه عادت کرده بودند نام او را در کنار برند Devil May Cry ببینند، این مسئله یا بهتر بگوییم ناامیدی برای هواداران نیز بسیار پررنگ شده بود. اما در عین ناامیدی و سکوت ناگهان نسخهای جدید از این خانواده با نام Devil May Cry 5 رسما معرفی شد. ایتسونو به جایگاه کارگردانی بازگشته بود و با بازگشتش و اضافه کردن یوچیرو اکیدا به عنوان طراح بازی، همه چیز را به یک ساختار جدید به همان المانهای اولیهای که همه دوست داشتند از Devil May Cry 5 ببینند برد. موتور انتخابی برای ساخت این بازی نیز همان موتوری بود که Resident Evil 7 با آن توسعه داده شد. درنهایت Devil May Cry با روند جذاب خودش در سال ۲۰۱۹ ظاهر شد. این بازی موفق شد تا جایزه بهترین بازی اکشن سال را هم درکنار دیگر افتخاراتش ثبت کرده و درنهایت خود را با امتیاز متا ۸۹ برساند.
همچنین کمی بعدتر، شاهد انتشار این عنوان روی کلاود و حتی نسل نهم کنسولها هم بودیم. اشتیاق بیش از حد هواداران برای تجربه بازی جدید، سبب شد تا Devil May Cry 5 در آمار فروش هم موفق ظاهر شود. این بازی در دو هفته اول انتشارش چیزی در حدود ۲.۷ میلیون نسخه در سراسر جهان به فروش رساند. علاوهبر این طبق آخرین آمار منتشر شده در سال ۲۰۲۲، Devil May Cry 5 توانسته به آمار فروش بیشتر از ۵ میلیون واحدی دست پیدا کند. کسب چنین آماری برای این بازی موفقیتی بزرگ به حساب میآید. ناگفته نماند که زمان انتشار این بازی عنوان دیگری از کپکام، Resident Evil 2 Remake، منتشر شد. با توجه به محبوبیت بالا نسخه ریمیک رزیدنت اویل 2، تاثیر آن بر آمار فروش این بازی را نمیتوانیم نادیده بگیریم.
درنهایت به آخرین ایستگاه فرانچایز Devil May Cry رسیدیم. با این که آخرین حضور این بازی در دنیا بازیهای ویدئویی بسیار خوب بود اما امیدواریم کپکام هرچه سریعتر نسخهای جدید از آن را معرفی نماید.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
باید یه بار تجربه کنم این فرنچایزو . به نظرم یکی تصمیم های اشتباه کپ کام این بود که شنجی میاکامی رو از دست داد و برای ساخت نسخه های بعدی ازش استفاده نکرد
شینجی میکامی از اولم کارگردان این سری نبود داداش گل ?
دیول می کرای ۲ بدترین نسخه بود ولی خیلی چیزای جدیدی به بازی های بعدی اضافه کرد،مثل شمشیر rebellion و حالت bloody palace
ولی نسخه ی مورد علاقم همون قسمت سوم هستش به دلیل درجه سختی بالا و باس های معرکه(به جز باس مرحله ی ۱۹) و داستان جالب
و چیزی که توی این سری خیلی از نظرم جذابه موسیقیشه که توی هر قسمت عالیه و همه رو تحت تاثیر قرار میده. حتی بعضی از اون آهنگ ها سرگذشت یه کاراکتر رو تعریف میکنن!(مثلا bury the light داستان ورجیل رو بازگو میکنه)
فان فکت:
گفته شده که دانته بعد از تموم شدن نبردش هر دفعه سلاح هایی که به دست میاورده رو بخاطر پرداخت اجاره ی مغازه اش میفروخته و بخاطر همینه که توی هر نسخه فقط سلاح های اصلی خودش(rebellion+ebony&ivory) رو داره!
دویل می کرای ۳ حق یک ریمیک خوب رو داره
خب خب خب
سلام بر دوستان عزیز
خیلی ممنون بابت مقاله عالی
و واقعا این سری یکی از بهترین بازی های هک ان اسلش تاریخ است این سری جذاب
و به نظره من در ایی سری بهترین بازی بدون شک دویل می کرای ۳ هست با باس فایت های جذاب و داستان بسیار زیبا و قوی
و یکی از دیگر نکاتی که نظر منو نسبت به این سری جلب میکنه ارتباط داستانی بین تمام نسخه هاش حتی ارتباط اای کوچک و ایستراگ ها نسبت به بازی های قبلی. هشدار اسپویل?????!!!!!!!
.
.
.
.
.
.
.
به عنوان مثال ما توی بازی پنجم با کارکتر دانته وقتی با اون سگه یه سر مواجه میشویم یک ایستراگ بسیار تمیز به نسخه ی سوم داریم(اونایی که بازی کردن میدونن اون چیه)
و به نظرم ضعیفترین بازی این سری نسخه ی ۲ باشه(بازی خیلی خوبی بود ولی نسبت به بازی های دیگه این سری یکم ضعیف تر بود)
و همچنین منفور ترین بازی این سری Dmc devil may cry ایت که یک نسخه ی ریبوت از این سری بازی ها بود
که من به شخصه زیاد باهاش حال نکردم (مخصوصا با قیافه ی دانته)
و به نظرم جاه طلبانه ترین بازی در بین سری این سری نسخه ی ۴ بود که مارو با یک کارکتر جدید و قابل بازی اشنا میکنه که تقریبا تا اواخر بازی با کارکتری به نام نیرو بازی میکنیم و خیلی با کارکتر دانته این نسخه رو بازی نمیکنیم(و همچین این بازی برای اولین بار((البته در نسخه ی اسپشیال ادیشن))به ما این اجازه رو میده که با کارکتر های تریش و لیدی بازی کنیم که البته خط داستانی انچنان مهمی ندارن و بیشتر تمرکزش بر کشت و کشتار شیاطین
و همچنی این سزی بازی یکی از بهترین سکانس های تاریخ ویدیو گیم رو به نظره من داره جایی که دانته اشک خود رو تو نسخه ی ۳(فکر کنم)پنهان میکنه
خلاصه که این سری بازی رو حتما به شما پیشنهاد میکنم و اگه میخواید این سری بازی هارو شروع کنید به ترتیب داستانی پیش بروید و به این شکل
DEVIL MAY CRY 3
DEVIL MAY CRY 1
DEVIL MAY CRY 2
DEVIL MAY CRY 4
DEVIL MAY CRY 5
همیچنین این سری یک نسخه ی موبایلی به نام DEVIL MAY CRY:PEAK OF COMBAT داره که خیلی جذابه و فکر کنم داستانش بین نسخه های ۲ و ۴ باشه که البته زیاد داستانی انچنان مهمی نداره
و همچنین یک نسخه ی فرعی به نام DMC DEVIL MAY CRY داره که تجربش خالی از لطف نیست
همین
شو بخیر
نقد جالب و کاملی بود یاسین جان
فقط یه مطلب در مورد dmc2 بود که بنظر یکم درباره اش اختلاف نظر داریم
هر طور حساب کنی این نسخه ضعیف ترین نسخه سریه و مطلب اینجاست که حتی اگه به عنوان یه بازی مستقل هم بهش نگاه کنیم و با بقیه عناوین فرانچایز مقایسه اش نکنیم همچنان بازی خیلی ضعیفیه :
سیستم combat بازی بشدت ضعیف کار شده و شما در طول بازی هیچ گونه لذتی از آپگرید کردن اسلحه ها نمیبینی و بر خلاف نسخه های پیشین نمیشه اتک های زیادی برای سلاح ها باز کرد، داستان بازی هم خیلی ضعیف و حوصله سر بره و اگر این نسخه رو تجربه نکنین هیچ نکته خاصی رو از دست نمیدین و فقط کافیه داستان ۱۰ خطیش رو یا بخونین یا ببینی
شخصیت پردازی ها هم برخلاف نسخه های پیشین هیچ چنگی به دل نمیزنن و شخصیت دانته هم در این بین دستخوش تغییراتی شده که بنظر اصلا نیاز نبودن ،
برخلاف بازی های قبلی با یه عنوان خیلی راحت و تقریبا بدون چالشه!
پلیر در طول بازی فقط سه تا چهار بار ممکنه بمیره (البته اگه نسخه قبل رو انجام داده باشین:) ) و باس فایت ها هم هیچ جذابیتی ندارن فقط کافی به سمت باس بدوید و بهش اتک بدید!
شاید تنها نکته مثبتی که تو این نسخه هست انیمیشن ها و دیزاین کراکتر ها باشه که از حق نگذریم واقعا خوب کار شده
بازیش خوب نبود
ولی خیلی مکانیک های جدید رو به نسخه های بعد اضافه کرد!
یکیش همین شمشیر rebellion
در مورد مکانیک های جدید و بعضی پیشرفت هاش مثل انیمیشن ها انتقادی وارد نیست واقعا?
همون موقع که دموی رایگان نسخه پنجم اومد بازی کردم ولی با ساز و کار گیم پلی ش نتونستم ارتباط برقرار کنم
بنظرم دوی می کرای 5 رو خیلی خوب ساختن