بهترین فیلم های دنزل واشنگتن که باید تماشا کنید

آیا دنزل واشنگتن بهترین بازیگر تمام دوران است و بهترین فیلم های دنزل واشنگتن از برترین آثار تاریخ سینما هستند؟ او با تعداد زیادی نقش قهرمان، ضدقهرمان، و البته نقش‌هایی دراماتیک مطمئناً یکی از همه کاره ترین هاست. کارگردانانی مانند اسپایک لی، جاناتان دمی، ریدلی و تونی اسکات، برادران هیوز و آنتوان فوکوا همگی در آثارشان به او تکیه می‌کنند. واشنگتن حتی آنقدر تیزبین است که خودش را در فیلم‌های تحسین شده از خودش کارگردانی کند. این ستاره جذاب، خوش‌تیپ و خوش صحبت به‌نوعی به تنهایی موانع نژادی هالیوود (هنوز فعال) را از بین برده و چندین بار تاریخ اسکار را برای خودش ثبت کرده است و بهترین فیلم های دنزل واشنگتن شامل چندین مورد از این آثار اسکاری نیز می‌شوند.

ضمن مطالعه مقاله پیش رو، پیشنهاد می‌کنیم نگاهی به لیست بهترین فیلم های مارگو رابی نیز داشته باشید.

با این حال واشنگتن از یک اجرا به اجرای دیگر نسبت به بسیاری از بازیگران در طول عمر خود، گستردگی ژانری و شخصیتی بیشتری دارد. او قادر است خشم مافوق بشری (مالکوم ایکس) و شکست رقت‌انگیز (حصارها) را فقط با تغییر سریع حالت صورتش منتقل کند. دنزل واشنگتن استعداد کمیابی است که می‌تواند از داده‌های فیلمنامه‌ای نقش خود فراتر رود و معمولاً آنها را بهبود بخشد. تعداد کمی از ستاره‌های بزرگ سینما می‌توانند از سرگردانی در یک زمین بایر پساآخرالزمانی (کتاب الی) به یک نقش خاص در دهه 1940 (شیطان با لباس آبی) بروند و از آن‌ نقش به یک رئیس جنایتکار در زندگی واقعی (گانگستر آمریکایی) تغییر مسیر دهند، اما به نظر می‌رسد واشنگتن با تلاش و کوشش می‌تواند چنین فرمولی را اجرایی کند.

این بازیگر افسانه‌ای سینما جایزه نمادین «سیسیل بی دمیل» را به دست آورده است و 9 نامزدی اسکار بهترین بازیگر مرد، از جمله دو پیروزی در این مراسم را به خود اختصاص داده است. اما ما در ویجیاتو قصد داریم در این مطلب به برخی از بهترین بازی‌های سینمایی او نگاهی داشته باشیم. پس این شما و بهترین فیلم های دنزل واشنگتن که باید تماشا کنید.

Flight

رابرت زمکیس، کارگردان فیلم ماندگار فارست گامپ، با فیلم Flight در سال 2012 به فیلمسازی متکی یه یک درام زیبا بازگشت، که داستان آن زندگی فردی به نام ویلیام «ویپ» ویتاکر با بازی دنزل واشنگتن را دنبال می‌کرد. این فرد یک خلبان الکلی یک شرکت هواپیمایی است که پس از یک خرابی مکانیکی در حین پرواز، یک فرود تصادفی باورنکردنی را مدیریت می‌کند. پس از اینکه تقریباً همه سرنشینان هواپیما جان سالم به در می‌برند او به عنوان یک قهرمان مورد ستایش قرار می‌گیرد. اما وقتی تحقیقات در مورد سقوط او را در معرض دید عموم قرار می‌دهد، زندگی این فرد دچار یک دگرگونی بزرگ می‌شود.

فیلم رابرت زمکیس یک مطالعه شخصیتی پیچیده درباره مردی است که نه قهرمان است و نه شرور - تعادلی که تعداد کمی از بازیگران می‌توانند به اندازه واشنگتن که ششمین نامزدی جایزه اسکار خود را برای این نقش دریافت کرد، ایجاد کنند. واشنگتن برای یافتن پستی‌ و بلندی‌ها و تضادهای شخصیتی ویپ، به عنوان مردی خوب اما عمیقاً ناقص، نهایت تلاش خود را می‌کند. شخصیت ویپ که طلاق گرفته و از نظر عاطفی دچار رکود شده است، ناامید است که این حقیقت را پنهان کند که در هنگام فرود هواپیما مست بوده است، و بنابراین مسئول شش نفری است که جان خود را از دست داده اند، از جمله یک مهماندار و کودکی که او سعی کرد نجات دهد. در کل پایان فیلم به قلمروی بیش از حد احساساتی تبدیل می‌شود، اما بازی خوب واشنگتن آن را ثابت نگه می‌دارد و نقطه شکست این مرد را به ما نشان می‌دهد.

Déjà Vu

دژاوو یکی از همکاری‌های بی‌شمار بین دنزل واشنگتن و تونی اسکات است و از بهترین فیلم های دنزل واشنگتن به شمار می‌رود؛ اگرچه ممکن است حتی بهترین باشد. در این فیلم، واشنگتن نقش داگ کارلین را بازی می‌کند، یک مامور خشن ATF که تمام دوران حرفه‌ای خود را صرف تلاش برای دستگیری افراد پس از ارتکاب جنایت کرده است و مانند هر پلیس خوب، دوست دارد روزی همان افراد را قبل از انجام جرم دستگیر کند. پس از فعل و انفعالاتی در چارچوب داستان امکان سفر در زمان برای شخصیت اصلی فیلم فراهم می‌شود و حالا او به دنبال شناسایی یک قاتل روانی است. اما از میان تمام فیلم‌هایی که دنزل واشنگتن با تونی اسکات فقید همکاری کرد، دژاوو ممکن است به‌طور ویژه کمتر مورد توجه قرار گرفته باشد.

دژاوو همان کاری را انجام می‌دهد که هر فیلم ماجراجویی سفر در زمان باید انجام دهد: تمام منطق و عقل را رها کنید تا بتوانید با زمان بازی کنید. جدا از این کارگردان تونی اسکات هوای غلیظی از تنش را در فیلمنامه حفظ می‌کند. چیزی که حتی در لحظات آرام نیز مشهود است زیرا همیشه احساس خطر قریب الوقوع وجود دارد. همچنین، به نظر می‌رسد مضامین غالب تقدیرگرایی در مقابل اراده آزاد، پذیرش در مقابل عمل، و حتی بخش محدودی از منطق در مقابل معنویت گرایی نیز به داستان سرایی این فیلم تزریق شده است.

Cry Freedom

این فیلم اثری است که برای اولین بار دنزل واشنگتن را نامزد جایزه اسکار کرد و از آثار اولیه این هنرپیشه در لیست بهترین فیلم های دنزل واشنگتن محسوب می‌شود. در واقع این نقشی است که باعث شد او از یک بازیگر معمولی به ستاره سینما تبدیل شود. او در این فیلم نقش استیو بیکو، فعال ضد آپارتاید را بازی کرد که در آفریقای جنوبی با پایان غم انگیزی روبرو شد. در حالی که بیکو به اندازه مثلا نلسون ماندلا معروف نیست، اما او شخصیت مهمی بود، و واشنگتن جاذبه‌های نوظهور خود را برای این نقش عالی خرج می‌کند.

The Equalizer

این تنها فرنچایز فیلمی است که واشنگتن (تاکنون) در آن شرکت داشته است و بعید نیست در قسمت سوم آن نیز حضور پیدا کند چرا که اکولایزر جزو آثار اکشن دوست داشتنی در بهترین فیلم های دنزل واشنگتن شمرده می‌شود. در قسمت اصلی و دنباله آن در سال 2018، واشنگتن نقش یک تفنگدار دریایی سابق را بازی می‌کند که با اکراه از مهارت‌های خاص خود برای محافظت از افراد نیازمند استفاده می‌کند. واشنگتن در این فیلم هیجان انگیز زمان زیادی را صرف مبارزات تن به تن جذاب می‌کند.

در این فیلم اکشن به کارگردانی آنتوان فوکوا یک افسر سابق آژانس اطلاعاتی آمریکا، یعنی رابرت مک کال با بازی دنزل واشنگتن، زندگی آرامی را برای کار در یک فروشگاه سخت افزار سپری می‌کند. اما وقتی دوستش آلینا، یک دختر جوانی که برای مافیای روسی کار می‌کند، توسط دلالش به طرز وحشیانه‌ای مورد ضرب و شتم قرار می‌گیرد، مک کال حاضر نمی‌شود به آرامی آن را قبول کند. او از دوران بازنشستگی خارج می‌شود تا انتقام ظلمی که در حق آلینا یا هرکسی که درمانده است را بگیرد.

Unstoppable

شاید هیچ ایده کامل‌تری برای یک فیلم وجود نداشته باشد از این که: دو نفر 90 دقیقه وقت صرف کنند تا قطار فراری را قبل از اینکه یک دسته از مواد شیمیایی انفجاری به راه بیندازند، متوقف کنند. فیلم توقف‌ناپذیر به کارگردانی تونی اسکات یک اکشن هیجان انگیز درباره قطار باری از کنترل خارج شده و مردانی است که وظیفه توقف آن را دارند. این قطار حاوی یک ترکیب بسیار فرار شیمیایی است که در صورت انفجار در یک منطقه پرجمعیت می‌تواند فاجعه جبران ناپذیری ایجاد کند. این یک فیلم هیجان‌انگیز بی‌نقص است که با رابطه پویا بین دو بازیگر اصلی آن بهتر تثبیت شده است.

این یک اثر دارای کلیشه بر روی فرمول معمول فیلم‌های دنزل واشنگتن در این اواخر است: حرفه‌ای قوی که برای مدت طولانی در یک کار بوده است و باید به همتای جوان تری که در ابتدا به او بی اعتماد است آموزش دهد. و دنزل در اینجا بسیار متحرک است، و هم غرور و افتخار به شغلش را نشان می‌دهد و هم تلخی را از این واقعیت که به وضوح به راحتی توسط روسایش قابل تعویض است. همچنین فیلم به طرز عجیبی هیجان انگیز است.

Roman J. Israel, Esq

این اثر فیلمی است که هرگز با بازی کاملاً قانع‌کننده واشنگتن در نقش اصلی مطابقت نداشت و در گیشه شکست خورد؛ و این شکست مشخصه‌ای برای یک فیلم از دنزل واشنگتن نیست. بدون شک همین شکست تجاری باعث می‌شود کار دگرگون‌کننده این بازیگر که او را کاملاً در درون این فیلم ناپدید می‌کند، فراموش کنیم. دنزل واشنگتن در این فیلم یک شخصیت پیچیده را به شکل عالی بازی می‌کند. بنابراین در حالی که این فیلم نقدهای متفاوتی دریافت کرد، اما واشنگتن به دلیل بازی خوبش به طور گسترده مورد تحسین قرار گرفت و برای آن نامزدی جایزه اسکار بهترین بازیگر مرد را دریافت کرد.

He Got Game

جیک شاتلورث (دنزل واشنگتن) شش سال پیش در یک مشاجره خانگی تصادفا موجب قتل همسرش شده و از آن زمان تا کنون در زندان به سر می‌برد. پسر او (ری آلن) که استعداد زیادی در زمینه بسکتبال دارد مجبور است که گلیم خود را به تنهایی از آب بیرون بکشد تا این که یک روز سرپرست زندان با پیشنهادی غیرعادی به سراغ جیک می‌رود و همه چیز دست خوش یه چالش می‌شود. این فیلم نوشته و ساخته کارگردان سرشناس آمریکایی، اسپایک لی بوده و دنزل واشنگتن، ری آلن و میلا یوویچ در آن به ایفای نقش پرداخته‌اند.

دنزل واشنگتن با این نقش فیلمنامه ظریفی را برای بازی در یکی از پیچیده‌ترین نقش‌هایی که تا به حال در رویا داشته است پیدا می‌کند. او به عنوان مردی که توسط گذشته‌اش تسخیر شده و به عنوان پدری که به دنبال پیوند با پسرش است، در داخل و خارج از زمین بسکتبال قابل باور است. این شخصیت می‌تواند لطیف و بی رحم، عاقل و برنده باشد. واشنگتن که به وضوح از پیچیدگی مطالب لذت می‌برد، از اساس در پیچ و خم‌های تمثیلی طرح به بهترین شکل خودنمایی می‌کند.

The Hurricane

در این اجرای نامزد اسکاری دیگر توسط واشنگتن، ما زندگی بوکسور واقعی رابین کارتر معروف به The Hurricane را دنبال می‌کنیم که پس از محکوم شدن به اشتباه به قتل، نزدیک به 20 سال را در زندان سپری می‌کند. این فیلم نوعی اثر درام جذب‌کننده است که اشک مخاطب را در می‌آورد. فیلم یک مطالعه شخصیتی برانگیزاننده است که به لطف بازی ماندگار واشنگتن در اجرای یک شخصیت جذاب بهتر و دل‌نشین‌تر شده است. و این در حالی است که نگاهی مناسب به خشم و ناامیدی که در زیر نمای بیرونی پرشور شخصیت واشنگتن می‌جوشد، به مخاطب می‌دهد.

Remember the Titans

شاید دنزل واشنگتن واقعاً شبیه بازیگری نیست که در یک فیلم از دیزنی ظاهر شود، اما او برای فیلم‌های ورزشی با احساس خوب از جمله به یاد تایتان‌ها مناسب است. این اثر جزو معدود آثار کودک و نوجوان در فهرست بهترین فیلم های دنزل واشنگتن است. این فیلم بر اساس یک داستان واقعی تولید شده است که در آن واشنگتن نقش مربی سیاه پوست یک تیم فوتبال دبیرستانی را در اولین فصل آنها به عنوان یک تیم یکپارچه و منسجم بازی می‌کند. این فیلم یک داستان الهام بخش و پر از لحظات قدرتمند و پیروزی‌های نشاط آور است.

واشنگتن برای ایفای نقش مردی که به این پسران جوان کمک می‌کند تا اختلافات خود را برای پیروزی کنار بگذارند و یک دست شوند، جاذبه‌های زیادی به ارمغان می‌آورد. در هر صورت باید به این بازیگر افتخار کنید که عزم و آتش کافی را برای افزایش شدت آنچه در غیر این صورت ممکن است یک فیلم خانوادگی ورزشی الهام بخش معمولی بود می‌آورد. او خاطره انگیزترین بخش فیلمی است که در غیر این صورت ممکن است بدون حضور او تا حد زیادی فراموش شود.

The Book of Eli

کتاب الی یک اکشن مهیج نئو وسترن و پسا آخر الزمانی است. در این فیلم دنزل واشنگتن به عنوان قهرمان داستان بازی می‌کند. او همراه با کتاب مقدسی که معتقد است می‌تواند بشریت را نجات دهد در سراسر کشورش سفر می‌کند. علیرغم این که این فیلم فوق العاده بود، به طرز شگفت انگیزی در باکس آفیس شکست خورد.

قهرمان «کتاب الی» همان‌طور که احتمالا تا الان حدس زده‌اید، الی نام دارد؛ یک مرد نابینا و تنها که می‌خواهد کار عجیب و بزرگی انجام دهد: نوشتن دوباره انجیل مقدس. کتاب الی در یک دنیای پساآخر الزمانی روایت می‌شود و بیشتر آن شامل سفرهای الی در این سرزمین‌های نابودشده و ویران است. گری اولدمن و دنزل واشنگتن (به ترتیب شخصیت منفی و مثبت فیلم) عملکرد خیره‌کننده‌ای از خود بر جای گذاشته‌اند. در کنار این‌ها، میلا کونیس، جنیفر بیلز، ری استیونسون، مایکل گمبون، فرانسیس د لا تور، و ایوان جونز در فیلم The Book of Eli به ایفای نقش پرداخته‌اند. اگر بخواهید برای مدتی در یک دنیای آخر الزمانی به خوبی درک شده، وجود داشته باشید، این فیلم به درستی این کار را انجام خواهد داد.

Fences

آگوست ویلسون به عنوان نمایشنامه‌نویس، پیش از مرگش در سال 2006، قاطعانه معتقد بود که کارگردانی سیاه‌پوست اقتباس سینمایی از اثر ویژه او یعنی «حصارها» را هدایت می‌کند و در نهایت دنزل واشنگتن کسی بود که به عنوان کارگردان، تهیه‌کننده و ستاره اصلی دست به تولید این اثر سینمایی زد و در آخر نامزدی بهترین فیلم را از آکادمی اسکار از آن خود کرد. این فیلم بعد از اکران با استقبال گسترده منتقدان مواجه شد. منتقدان عملکرد عالی گروه بازیگری و فیلم‌نامه قدرتمند این اثر را مورد ستایش قرار دادند.

داستان فیلم روایتگر دشواری‌های زندگی سیاهپوستان آمریکا در دهه پنجاه میلادی است. شخصیت اصلی، تروی مکسون (دنزل واشنگتن)؛ با پولی که دولت بابت غرامت مجروحیت در جنگ به برادر کوچکترش پرداخت کرده خانه‌ای تهیه می‌کند و این شروع یک آشفتگی بزرگ است. دنزل واشنگتن برای این فیلم توانست نامزدی بهترین بازیگر نقش اصلی اسکار و گلدن گلوب را به دست آورد و وایولا دیویس نیز موفق به کسب اسکار و گلدن گلوب بهترین بازیگر نقش مکمل زن برای آن شد. این ساخته دنزل واشنگتن به خوبی روی جنبه‌های عاطفی شخصیت‌ها تمرکز کرده و بازیگران هم به بهترین شکل ممکن تجربه زندگی یک خانواده سیاه‌پوست و قربانی تبعیض نژادی را به تصویر می‌کشند.

Crimson Tide

جزر و مد سرخ اولین همکاری واشنگتن و کارگردان تونی اسکات است که چندین اثر از این همکاری مشترک در لیست بهترین فیلم های دنزل واشنگتن حضور دارد. این فیلم می‌تواند در کارنامه کاری دنزل واشنگتن نیز نقش مهمی داشته باشد چرا که مسیر درخشیدن او را هموارتر کرد. در این تریلر نظامی واشنگتن نقش افسر اول زیردریایی را بازی می‌کند که اختلافاتش با فرماندهش (جین هکمن) می‌تواند به معنای تفاوت بین صلح و جنگ هسته‌ای باشد. اولین همکاری واشنگتن با تونی اسکات بزرگ و فقید، Crimson Tide یکی از سرگرم‌کننده ترین فیلم‌های زیردریایی محور است که هالیوود تا به حال ساخته است.

مطمئناً این یک فیلم پاپ کورنی است، اما جذابیت واشنگتن، چیزی است که در اجرای متعهدانه او غیر قابل انکار است. او در صحنه‌هایش با جین هکمن بسیار قوی است، البته این فیلم با بازیگرانی مانند ویگو مورتنسن و جیمز گاندولفینی که همگی Crimson Tide را به سطح یک تریلر جذاب می‌رسانند، یکی از آثار ماندگار دنزل واشنگتن است. در مجموع دیدن دو بازیگر قدرتمند مثل واشنگتن و هکمن در این فیلم هیجان‌انگیز است؛ و مکان محدود و مخاطرات بالا یک سواری شدیدا جذاب را ایجاد می‌کند.

Training Day

واشنگتن در دومین نقش برنده اسکار خود، شاید شرور‌ترین نقش خود را تا به امروز بازی کرد. در Training Day ایتن هاک نقش یک کارآگاه تازه کار را بازی می‌کند که اولین روز کارش با آلونزو هریس ( دنزل واشنگتن) یک کارآگاه فاسد و بی رحم است که شریک جوان خود را به یک سفر اودیسه وار تاریک می‌برد. واشنگتن با بازی درخشان خود از توانایی‌اش در اجرای نقش‌های شرورانه در یک فیلم جنایی هیجان‌انگیز پرده بر می‌دارد. او در تمام طول زمان اجرای خود کاریزماتیک و سرگرم‌کننده است و در عین حال کاملاً ترسناک است. بدون شک نقش واشنگتن در این فیلم آدم بدی بود، اما یکی از جذاب ترین آدم‌های بدی بود که تا به حال دیده بودیم.

به طور کلی روز تعلیم اثری درام پلیسی به کارگردانی آنتوان فوکوآ است که جزو بهترین فیلم‌های دنزل واشینگتن به‌حساب می‌آید. این فیلم به‌واسطه بازی عالی گروه بازیگری‌اش (به‌خصوص دنزل واشنگتن) و داستان فوق‌العاده جذابش، موفق به دریافت نظرات مثبت از سوی منتقدین و همچنین مخاطبان شد.

Philadelphia

اگرچه واشنگتن به راحتی می‌تواند یک فیلم کامل را به تنهایی رهبری کند، اما دیدن بازی او با یک بازیگر ماهر دیگر نیز بسیار سرگرم‌کننده است. در فیلادلفیا، واشنگتن و تام هنکس یک زوج درخشان را در یک درام دلخراش ساختند. هنکس نقش وکیلی را بازی می‌کند که وقتی شرکتش متوجه می‌شود که او همجنس‌گرا است و HIV دارد، اخراج می‌شود. واشنگتن نقش یک وکیل همجنسگرا هراسی را بازی می‌کند که برای دفاع از هنکس در شکایت علیه کارفرمایان سابقش آمده است. در حالی که هنکس برای بازی فوق‌العاده‌اش برنده اسکار شد، واشنگتن به همان اندازه مردی است که در طول داستان شفقت را یاد می‌گیرد.

The Tragedy of Macbeth

دنزل واشنگتن و ویلیام شکسپیر در این اثر دوباره باهم پیوند می‌خورند. این فیلم جدیدترین عنوان در فهرست بهترین فیلم های دنزل واشنگتن بوده و باید درباره آن گفت که شخص واشنگتن در سال 1993 در فیلم «هیاهوی زیادی درباره هیچ» اثر کنت برانا ظاهر شد و در برادوی در اجرای جولیوس سزار نقش بروتوس را بازی کرد. با این حال، به عنوان پادشاه محکوم اسکاتلند در فیلم تراژدی مکبث، نویسنده و کارگردان جوئل کوئن، واشنگتن را در این داستان بی پایان جذاب از غرور و فاجعه شخصی در مرکز صحنه قرار می‌دهد.

واشنگتن یک مکبث به یاد ماندنی به ما می‌دهد. او که در ابتدا بر سر رسیدن به تاج و تخت پیشگویی شده برای خودش دچار تضاد شده بود، با این حال، با تشویق همسرش، لیدی مکبث (فرانسیس مک دورمند) به جاه طلبی خود تسلیم شد. در حالی که بازیگران دیگر نسخه‌های مردانه‌تری از این شخصیت به ما ارائه کرده‌اند یا به سمت یک برداشت آوانگارد متمایل شده‌اند، اما مکبث واشنگتن از نظر عاطفی به دلیل غرور خودش شکسته می‌شود. بنابراین اجرای او در این اثر بدون شک یکی از بهترین بازی‌های این ستاره است.

Glory

جالب است که به روزهای اولیه کار واشنگتن نگاه کنیم و او را در نقش‌های کوچکتر ببینیم. با این حال، حتی در نقش مکمل، واشنگتن با بازی برنده اسکار خود در Glory، نمایش را از همه می‌رباید. داستان جنگ داخلی داستان واقعی اولین شرکت داوطلب تمام سیاهپوستان را دنبال می‌کند، زیرا آنها با تعصبات ارتش اتحادیه خود و همچنین نبردهای وحشیانه از طرف کنفدراسیون‌ها روبرو شدند. در کنار بازی قدرتمند واشنگتن، مورگان فریمن و آندره براگر نیز در این فیلم حضور دارند.

این فیلم درباره تبعیضات سخت و شدید نژادی میان سیاهان و سفیدپوستان آمریکایی در زمان جنگ‌های داخلی این کشور است. قصه از آن جایی آغاز می‌شود که مسئولین شهر بوستون (از جبهه شمال) که مخالف برده‌داری هستند تصمیم می‌گیرند تا یگانی از سیاه پوستان تشکیل دهند که سیلاس تریپ (دنزل واشنگتن) نیز یکی از آن‌هاست. کارگردان این فیلم ادوارد زوئیک و نویسنده آن کوین ژار است. متیو برودریک، دنزل واشنگتن، کری الویس و مورگان فریمن از ستارگان این فیلم هستند.

Malcolm X

این همان نقشی است که دنزل واشنگتن برای آن مشهور است و دلیل خوبی هم دارد چرا که بسیاری از مردم آن را در بالاترین جایگاه لیست بهترین فیلم های دنزل واشنگتن می‌دانند. بیوگرافی حماسی اسپایک لی فقط یک تاریخچه سینمایی از رهبر کشته شده حقوق مدنی نیست، بلکه فرصتی برای واشنگتن است تا تمام جنبه‌های یک شخصیت ماندگار را بررسی کند. او همه بخش‌های مالکوم را به ما داد، از جستجوگر زندانی تا مبارزی دوباره متولد شده و فعال روشن‌فکر. این شاید یکی از بزرگ‌ترین اشتباهات تاریخ آکادمی اسکار باشد که او اسکار بهترین بازیگر مرد را برای این نقش دریافت نکرد.

تصور اینکه بازیگر دیگری بتواند نقش اصلی فیلم زندگینامه‌ای اسپایک لی را ایفا کند، سخت است. دنزل واشنگتن در این فیلم نقش شخصیتی تاریخی را در داستان سفر او برای تبدیل شدن به یکی از تأثیرگذارترین رهبران جنبش حقوق مدنی در آمریکا و جهان بازی می‌کند. لی به فیلم حس حماسی مناسبی می‌بخشد و به این مرد رفتاری سینمایی می‌دهد که هم در واقعیت و هم بزرگتر از زندگی است. از سوی دیگر واشنگتن یکی از بهترین بازی‌های دوران حرفه‌ای خود را در این نقش پیچیده و خیره کننده ارائه می‌دهد.

Devil In A Blue Dress

اگرچه واشنگتن در تعدادی از فیلم‌های بزرگ که به نماد تبدیل شده‌اند، بازی کرده است، اما او هنوز برخی از آثار را در کارنامه کاری خود دارد که دست کم گرفته می‌شوند. یکی از پروژه‌هایی که در این دسته قرار می‌گیرد، داستان جنایی شیطان در لباس آبی است. در این فیلم دنزل واشنگتن که در دهه 1940 در لس آنجلس اتفاق می‌افتد، نقش ایزی رالینز را بازی می‌کند، یک کهنه‌‌سرباز بی‌کار در جنگ جهانی دوم که برای تحقیق درباره ناپدید شدن یک زن استخدام می‌شود. این راز به زودی بیش از آنچه ایزی برای آن چانه زده بود نکاتی تاریک را فاش می‌کند. این فیلم کارل فرانکلین یک داستان نوآر گیرا است که عملکردی عالی از واشنگتن به ما می‌دهد، و همچنین چرخشی قابل توجه از دان چیدل، که نقش دوست مرگبار اما وفادارش مووس را بازی می‌کند.

Inside Man

تریلر پر انرژی، هوشمندانه و سرقت بانکی اسپایک لی، یک فیلم ژانری هوشمند است که نه تنها با شرایط خاص خود به درستی بازی می‌کند، بلکه با زیرکی و مهارت موفق می‌شود از کلیشه‌های خود بهترین نتیجه را بیرون بیاورد. این فیلم هیجان انگیز می‌تواند در زمره آثار تریلر اکشن پرزد و خورد فهرست بهترین فیلم های دنزل واشنگتن قرار بگیرد و در واقع با وجود گذشت 15 سال از این اثر، Inside Man هنوز یک فیلم سرقتی دیدنی، پر زرق و برق و مدرن است. کاربرد ماهرانه فیلمنامه، تدوین غیر خطی و انبوهی از ابزارهای ساخت فیلم که در اختیار اسپایک لی بوده باعث می‌شود که Inside Man نه تنها در حرفه لی، بلکه در تاریخ فیلم‌های سرقتی برجسته باشد. فیلم‌های سرقتی خوب باید جلوتر و حتی باهوش تر از تماشاگران باشند، و Inside Man می‌داند چگونه این کار را انجام دهد.

مطمئناً یکی از بهترین همکاران واشنگتن در طول دوران حرفه‌ای خود اسپایک لی بوده است. تا به امروز، Inside Man سرگرم‌کننده ترین پروژه‌ای است که این دو هنرمند با هم کار کرده‌اند که به عنوان یکی از بهترین فیلم های دزدی محور از آن یاد می‌شود. دنزل واشنگتن نقش یک مذاکره کننده گروگان را بازی می‌کند که در موقعیت سرقت بانک قرار می‌گیرد. در آنجا با دزدی حیله گر (کلایو اوون) روبرو می‌شود که به نظر می‌رسد نقشه بزرگ تری در سر دارد. واشنگتن بدون دردسر در نقش اصلی بازی می‌کند و لی در این تریلر شیک و سرگرم‌کننده به فیلم‌های سرقت بزرگ گذشته ادای احترام می‌کند.

American Gangster

این فیلم که در ژانر گانگستری قرار گرفته به داستان واقعی زندگی فرانک لوکاس می‌پردازد؛ عضو یک گروه گانگستری که پس از کشته‌شدن رییس باند به شانس نخست ریاست گروه تبدیل شده اما فرانک لوکاس یک سیاه‌پوست است و در دهه ۱۹۶۰ میلادی، تبدیل‌شدن یک سیاهپوست به رییس یک باند خلافکاری تحت هیچ شرایطی اتفاق رایجی به نظر می‌رسد. این فیلم اثری متفاوت در لیست بهترین فیلم های دنزل واشنگتن به شمار می‌رود.

گانگستر آمریکایی داستانی شرورانه اما تلخ از دنیای جرم و جنایت است؛ تنها راهی که اسکات می‌تواند یک فیلم جنایی بسازد، حماسه سازی است. در مقیاس و وسعتی متعادل، اسکات داستان فرانک لوکاس، بزرگترین توزیع کننده هروئین در آن زمان را با نیتی سخت و بی‌رحمانه می‌سازد. بازیگران اصلی این اثر یعنی راسل کرو و دنزل واشنگتن نیز به لطف هدایت اسکات بازی‌های خارق‌العاده‌ای ارائه می‌دهند و میراث خود را در هالیوود تثبیت می‌کنند. حتی جالب است که جاش برولین و بقیه بازیگران مکمل نیز در این فیلم فوق‌العاده هستند.

ریدلی اسکات برای تولید فیلم گانگستر آمریکایی تا حد زیادی از فیلم‌هایی مانند «The Godfather»و «Scarface» وام گرفته و البته از ترانه‌های آثار گانگستری نیز به میزان فراوانی الهام گرفته است. به طور کلی این فیلم با روایت جذاب، عظمت بصری و حضور پویای دو بازیگر بزرگ تاریخ سینما، به بهترین شکل ممکن بیننده را با خود همراه می‌کند.