چگونه زیرژانر فیلم های یافت شده ژانر وحشت را دگرگون کرد؟
سینمای مبتنی بر فیلم های یافت شده یک تکنیک فیلمسازی اصیل و رضایت بخش است که در همه ژانرها گسترده شده است. اما در چند سال گذشته، مخاطبان نسبت به زیرژانر فیلم های یافت شده ...
سینمای مبتنی بر فیلم های یافت شده یک تکنیک فیلمسازی اصیل و رضایت بخش است که در همه ژانرها گسترده شده است. اما در چند سال گذشته، مخاطبان نسبت به زیرژانر فیلم های یافت شده یا همان «Found Footage» بیتابتر شدهاند. یک انتقاد رایج به این سبک آن است که این دست آثار تنبل و کلیشهای هستند، زیرا معمولاً به بودجه، بازیگران یا گروه زیادی نیاز ندارند. ولی از زمان پیدایش این زیرژانر ما شاهد دگرگون شدن ژانر وحشت با این سبک آثار بودهایم. اما سوال مهم این است که چگونه سبک فیلم های یافت شده ژانر وحشت را دگرگون کرد؟! در ادامه با پاسخ به این پرسش همراه ویجیاتو باشید.
سینما چیزی است که باید دائما در حال تکامل باشد. با این اوصاف، به ندرت میتوان فیلمهایی را دید که از ساختار معمولی فیلمسازی که ما میشناسیم خارج شوند. اما در سال 1980 فیلم هولناکی با عنوان «Cannibal Holocaust» به بازار آمد و منتقدان و تماشاگران را شوکه کرد. بسیاری این فیلم را اولین اثر سبک فیلم های یافت شده در تاریخ سینما میدانند. به هر عنوان این اثر ما را با نوع جدیدی از فیلم آشنا کرد که در آن با وجود اینکه طرح داستانی است، ولی فیلم به گونهای ساخته شده است که انگار در حال تماشای یک فیلم واقعی هستید.
با نمایش این فیلم متفاوت راه برای تولید آثار جذابی مانند «پروژه جادوگر بلر» و «فعالیت ماوراء الطبیعه» هموار شد. از آن زمان، فیلمسازان از تکنیک فیلم یافت شده برای پخش در تمام ژانرهای فیلمسازی استفاده کردهاند. در این آثار حتی اگر میدانید چیزی که میبینید واقعی نیست، باز هم فیلمسازی فضایی خاص و بدیع در مقایسه با فیلمهای روایی معمولی ایجاد میکند. همچنین این سبک امکانات جدیدی را در اختیار فیلمسازان قرار داده و راههای بیشتری برای ساختن فیلم در عصر مدرن ایجاد کرده است. بنابراین، این یک تکنیک جدید است که دائما در حال تکامل است و امیدواریم که سایر فیلمسازان را برای ایجاد روشهای جدید فیلمسازی برای پیشرفت بیشتر شکل هنری سینما ترغیب کند.
اگر بخواهیم این تکینیک یا سبک را بر اساس مطالعات ژانر تعریف کنیم باید گفت: فیلم های پیداشده یا همان Found footage یک ژانر فیلم است که در آن تمام یا بخشی از اتفاقات داستان از طریق ویدئوهایی که توسط شخصیتهای داستان ضبطشده یا در حال ضبط است، روایت میشود. در این ژانر، یک یا چندین شخصیت در داستان، اقدام به فیلمبرداری میکنند و فیلم از طریق تصاویر همان دوربین روایت میشود. یکی از ایدههایی که در سبک ویدئوی پیداشده زیاد تکرار شدهاست، حضور عدهای فیلمساز جوان برای ساخت یک فیلم مستند است. در این سبک فیلمسازی برای نزدیکشدن به واقعگرایی، حوادث معمولاً در زمان واقعی رقم میخورد و دوربین در اکثر مواقع لرزان است.
تاکنون آثار زیادی در سبک فیلمهای پیداشده ساخته شدهاست اما با این حال، بیشتر آثار ساخته شده در این ژانر، فیلم ترسناک هستند. بنابراین تمرکز ما در این مطلب بر روی این ژانر و چگونگی دگرگونی آن با این سبک است. باید توجه داشت داستان سرایی اپیستولاری یا «نامهنگارانه» از همان طلوع ادبیات خوانندگان را در داستانهای زیادی غرق کرده است. این سبک از ادبیات داستانی با استفاده از نامههای شبیهسازی شده، یادداشتهای روزانه و اسناد دیگر برای ساختن داستانهای پیچیده با دیدگاههای متحولگونه به شهرت جالبی در دل تاریخ دست یافت.
اما این قالب به ناچار فیلمسازان مبتکری را جذب کرد که متوجه شدند میتوان آن را به ابزاری سینمایی برای القای وحشت تبدیل کرد. از هولوکاست آدمخوار گرفته تا پروژه جادوگر بلر، فیلمهای Found Footage با استفاده از ویدئوهای خانگی مصنوعی، سنتهای رسایی را زنده نگه داشتهاند. با این حال، با بیش از چهار دهه آزمایش این سبک، این ژانر نوآوری زیادی را به خود دیده است. شخصاً، فکر میکنم یکی از جالبترین شیوههای استفاده از این سبک که باعث دگرگونی ژانر وحشت و خود این تکنیک میشود، روند ادامهدار فیلمهای «Screenlife» است که در آن کل قصه در محدودههای صفحههای دیجیتال روایت میشود.
در حالی که این قالب کنجکاو اخیراً در رسانههای جریان اصلی محبوب شده است، در واقع قدیمیتر از آن چیزی است که اکثر مردم تصور میکنند، و به همین دلیل است که میخواهم نگاهی به تاریخ شگفتانگیز Screenlife مبتنی بر فیلم های یافت شده ترسناک داشته باشم. از آنجایی که این فیلمها آشکارا برای روایت داستانهای خود به فناوری دیجیتال تکیه میکنند، بنابراین این سبک قبل از پیدایش تصاویر دیجیتال با کیفیت بالا و وبکمهای آنلاین یک حقه نسبتا نادر بود.
قبل از دهه 2000 میلادی، تصویر صفحهنمایشهای دیجیتال معمولاً به درجهای کوتاه در رسانههای سنتی منتقل میشد، که اغلب با نتایج ناخواسته طنزآمیز همراه بود، زیرا فیلمسازان عادت به پرداختن به گرافیک رایانهای نداشتند. اما در سال 1997 فیلم مستند فرانسوی ساخته کریس مارکر با عنوان «Level Five» منتشر شد که داستان یک بیوه غمگین را روایت میکرد که تلاش میکرد پروژه بازی ویدیویی شوهر فقیدش را به پایان برساند و در این مستند فیلمسازان به شدت تصاویر دیجیتال را در فیلم گنجانده بودند. این دقیقاً یک فیلم Screenlife نبود، اما این تصویر تجربی نشانهای از چیزهایی بود که در راه است.
در سال 2000، اولین فیلم بلند سینمایی مبتنی بر تکنیک Screenlife در فیلم «Thomas in Love» ساخته پیر پل رندرز فرانسوی به مخاطبان ارائه شد که داستان مردی را روایت میکرد که زندگی عاشقانه خود را از طریق وبکم و رابطه مجازی با اشخاص دنبال میکرد. در حالی که این فیلم فرانسوی مستقل عمدتاً یک عاشقانه آینده نگر بود، مدت زیادی طول نکشید که فیلمسازان دوستدار ژانر از ایدههای آن به عنوان نقطه جهشی برای تولید ترسهای دیجیتال استفاده کردند.
فیلم «The Collingswood Story» ساخته مایکل کوستانزا که در سال 2002 اکران شد، اولین فیلم ترسناکی بود که روایتهای مبتنی بر وبکم را جدی گرفت و از دیدگاههای متحول برای چرخاندن نخی فراطبیعی در مورد رسانههای شوم و روابط از راه دور استفاده کرد. در حالی که این اثر دقیقاً یک تجربه پیشگام نبود، اما این فیلم ابتدایی توانست الگوی کلاسیکی برای فیلمهای ترسناک مینیمالیستی مانند Paranormal Activity از طریق استفاده از ویدیوهای lo-fi و دسکتاپهای شبیه سازی شده برجسته باشد و در نهایت به عنوان اولین فیلم واقعی ترسناک Screenlife طرفداران زیادی را به دست آورد.
پس از آن، این قالب تا حدود سال 2010 در یک خواب فرو رفت و سپس دوباره زنده شد، که دلیل آن افزایش محبوبیت رسانههای اجتماعی و فناوری پیشرفتهتر در سطح مصرف کننده است. آثاری مانند فیلم بحثبرانگیز Megan Is Missing (داستان هشداردهندهای که جنبه تاریک منحرف تعاملات آنلاین را بررسی میکند) و حتی فیلم V/H/S (که بخش خاطرهانگیز Screenlife به کارگردانی جو سوانبرگ را نشان میدهد) آثاری بودن که باعث شهرت بیشتر این سبک در بین مخاطبان شدند.
البته، بدون مطرح کردن نام تیمور بکمامبتوف، فیلمساز روسی-قزاق، هیچ بحثی در مورد این شاخه از فیلم ترسناک کامل نمیشود. این کارگردان مبتکر که بهخاطر هدایت آثاری مانند «Night Watch» و فیلم اکشن «Wanted» شناخته میشود، قهرمان مکرر فرمت Screenlife است و پس از تولید فیلم فوقالعاده موفق Unfriended در سال 2014 به شهرت وحشتناکی در این شاخه از فیلمسازی دست یافت. این فیلم به کارگردانی لوان گابریادزه، داستان گروهی از نوجوانان را روایت میکند که در حین چت آنلاین، قربانی روحیه انتقام جویانه میشوند و تصاویر فیلم از نرمافزارهای رایانهای واقعی برای نمایش آن استفاده میکنند.
جالب است بدانید در حالی که فیلم Unfriended با بودجه ناچیز 1 میلیون دلاری فیلمبرداری شد، بازگشت 62.9 میلیون دلاری فیلم در باکس آفیس نشان داد که فیلمهای Screenlife چیزی بیش از یک مد گذرا هستند، بنابراین جای تعجب نیست که به یک دنباله به زودی چراغ سبز داده شد و همچنین یک سری از فیلمهای کپی شده از روی این اثر نیز در سینما ظاهر شدند.
در ادامه همین مسیر فیلم Unfriended: Dark Web در سال 2018 وارد سینما شد و تهدیدات آنلاین باورپذیرتری مانند استالکرها و هکرها را جایگزین ترسهای ماوراء طبیعی نسل قبلی خود کرد. ممکن است این فیلم به موفقیت مالی مشابه فیلم اصلی دست نیافته باشد، اما این اثر نیز با وجود داشتن بیش از چند شباهت با آن فیلم، همچنان از جلوههای بصری دسکتاپ برای روایت داستانی کاملاً هیجان انگیز استفاده میکند. اما به طور طبیعی، فرنچایز Unfriended تنها یکی از چندین پروژه سبک Screenlife بود که توسط تیمور بکمامبتوف تولید شد.
برای مثال این فیلمساز در همان سال تولید دارک وب، فیلم «Searching» آنیش چاگانتی را نیز تهیه و تولید کرد که به محبوبیت این قالب فراتر از محافل ترسناک سنتی کمک کرد. فیلمی هیجانانگیز که به راحتی قابل هضم است و از رسانههای اجتماعی برای کشف یک معمای متقاعدکننده استفاده میکند. جستجو در حال حاضر یکی از موفقترین فیلمهای سبک Screenlife است که تا به حال ساخته شده، که عملکرد بهتری نسبت به فیلمهای قبلی خود دارد. بنابر موفقیت همین اثر، کمپانی یونیورسال بکمامبتوف را به امضای قراردادی مبتنی بر پنج فیلم در مورد یک سری پروژههای نامشخص در شاخه Screenlife سوق داد.
با تمام این گفتهها میتوان این گونه استدلال کرد که فیلم های یافت شده در این سالها به یک معدن بکر برای خلق ایدههای ناب تبدیل شده است. ابزاری همه کاره که به فیلمسازان کمهزینه اجازه میدهد تا با داستان سرایی بصری بازی کنند، بدون اینکه طرفداران ژانر را از خود دور کنند. حتی زمانی که این آزمایشهای سینمایی به طور کامل جواب نمیدهند، انکار جذابیتهای خلاقانه فیلمهای نامتعارف مانند «Open Windows» که هنگام تلاش برای ساخت نوع جدیدی از تریلرهای مبتنی بر فناوری در گیشه و بین منتقدان شکست میخورند، دشوار است.
اخیراً، همهگیری کووید-19 منجر به افزایش قابل توجهی در آثار مبتنی بر Screenlife شد، به طوری که استودیوها به دنبال محتوای ترسناک به راحتی در دسترس هستند که میتوان آن را به سادگی در سیستم عاملهای خانگی پخش کرد. از «Spree» یوجین کوتلیارنکو (یک طنز دست کم گرفته شده از اشتراکگذاریهای مدرن و فرهنگ پخش جریانی) گرفته تا «Host» راب ساویج، که به اولین موفقیت ویروسی یک اثر در همهگیری تبدیل شد. این روزها چنین آثاری بسیار زیاد شدهاند و این نشان از دگرگونی سبک و ژانری است که همیشه به دنبال نوآروی است.
در پایان باید گفت این فیلمهای عجیب و غریب که بدون کمک کمپینهای بازاریابی عظیم به میلیونها بیننده میرسند، بهعنوان سبکی که روز به روز دنبال پیشرفت است، داستانهای مدرنی را در مورد وحشتهای دنیایی که پر از نمایشگر است، روایت میکنند. و با وجود فیلمهایی مانند «Profile» اثر اخیر کارگردان تیمور بکمامبتوف، ثابت میشود هنوز هیجانهای بدیعی در داستانگویی بصری این شاخه وجود دارد. بنابراین، نمیتوانم منتظر بمانم تا ببینم فیلمسازان، فیلمهای ترسناک بافت شده مبتنی بر زیست مجازی را به کجا خواهند برد!
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.