ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

فیلم و سریال

5 دنباله­‌ که آرزو می‌کردید از وجودشان خبر نداشتید

ما می‌دانیم چرا فیلم‌­ها دنباله دارند. این دنباله‌­ها پول بسیاری می­‌سازند پس به نظر منطقی می‌­آید که استودیوها دنبال راهی "منطقی" باشند که بتوانند داستان‌ها را کش دهند. مشکل اینجاست که بعضی اوقات بی‌خیال قسمت ...

پارسا اقتصادی
نوشته شده توسط پارسا اقتصادی | ۲۴ خرداد ۱۴۰۰ | ۲۲:۲۸

ما می‌دانیم چرا فیلم‌­ها دنباله دارند. این دنباله‌­ها پول بسیاری می­‌سازند پس به نظر منطقی می‌­آید که استودیوها دنبال راهی "منطقی" باشند که بتوانند داستان‌ها را کش دهند. مشکل اینجاست که بعضی اوقات بی‌خیال قسمت منطقی می‌­شوند و نتیجه می‌­شود چند دنباله که اصلا ارزش تماشاکردن هم ندارند. با ویجیاتو همراه باشید.

روانیِ آمریکایی 2: با بازی ناخواسته‌­ی میلا کونیس

برِت ایستن اِلیس این روزها عموما به غُرزدن در بابِ غرزدنِ جوانان نسل جدید معروف است. و البته او نویسنده‌­ی کتاب روانی آمریکایی نیز لقب می‌گیرد. رمانی خشن در نقد فرهنگ دهه 80 میلادی که در سال 2000 به غالب فیلمی طنز و خشن در­آمد. دنباله فیلم، روانیِ آمریکایی 2 اما فقط خشن است.

این دنباله با به قتل رسیدن پاتریک بِیت­من توسط دختر کوچکی که پرستارش آخرین قربانی پاتریک بوده، شروع می­‌شود. این‌­ها را همه همان دختر که حالا بزرگ شده روایت می‌­کند؛ با صدایی مانند راوی فیلم‌های غیراخلاقی. در زمان حال، این دختر که حالا دانشجوی جرم‌­شناسی است با بازی میلا کونیس (این فیلم متعلق به زمانی‌­ست که او معروف بود با صدایی نازک داد بزند "کِلسو!"). او آرزوی جایگاهی در FBI دارد؛ بنابراین شروع به کشتن هم‌کلاسی­‌ها و ارتباط با استادش می­‌کند؛ پروفسوری با بازی ویلیام شاتنر 71 ساله.

نهایتا، دختر روانی شناسایی می‌­شود و در انفجاری می‌­میرد. ولی نه واقعا، چون در صحنه­‌ پایانی مشخص می­‌شود او به نحوی جان سالم به در برده و برای FBI کار می­‌کند. بسیار عجیب است که کونیس بعد این فیلم هنوز هم می‌تواند بازی کند. وقتی بعدا از او در این باره پرسیده شد، کونیس گفت: «من نمی­‌دانستم فیلم روانیِ آمریکایی دو است. قرار بود فیلم دیگری باشد و بعد دوباره تدوین شد ولی اوه. نمی‌­دانم. خیلی بد به نظر می‌رسد».

در همین احوال، الیسِ بسیار خجالت­‌زده گفت که استودیو این ایده را داشته که روانیِ آمریکایی را به یک فرنچایز تبدیل کند: روانیِ آمریکایی در لس‌آنجلس، روانیِ آمریکایی در لاس­‌وگاس، روانیِ آمریکایی: عروسیِ هاواییایی و ... . پس اگر نکته مثبتی باشد، این است که این فیلم باعث شد استودیو بلای CSI (مراجعه کنید به CSI Franchise) را سر کتاب نیاورد.

ادامه‌­ی لابیرنتِ دیوید بووی

لابیرنت، فیلمی فانتزی از دهه‌ 80، درباره دختری بود که باید به مرکز یک ماز عظیم می‌رسید تا بتواند برادرِ نوزادش را از گابلین­‌شاه جارِث نجات دهد. دیوید بووی با مردانگی نه‌چندان‌پنهانش، نقش این شاه را بازی می­‌کند. داستان فیلم در واقع بهانه‌­ای بود برای وصل کردن یک مشت آهنگ که عروسک‌های باحال اجرایشان می­‌کردند، اما همچنان چهار جلد دنباله به سبک مانگا بین 2006 و 2010 برای این فیلم منتشر شد.

بازگشت به لابیرنت نشان می­‌دهد که جارث سال­ها از توبی، نوزادِ فیلم، جاسوسی می­‌کرده؛ احتمالا با دوربینی مخفی در دستشویی‌­اش. همچنین مخفیانه تمام آرزوهای توبی را با جادو برآورده می­‌کرده. برای مثال، او نمرات توبی را بهتر می­‌کرده: با استفاده از معجونی پیچیده به اسم "باج‌­خواهی از معلم در ازای نشر ندادنِ تصاویر برهنه."

جارث حتی خود را شیک­‌ترین مشاور دبیرستان­‌های جهان جا می‌­زند تا در آخر خودش را به توبی نشان دهد و به او بگوید که او "خاص" است. این­‌طور مسائل عموما باعث می­‌شوند بچه یک سال از مدرسه عقب بیفتد ولی اینجا، جارث توبی را جانشین خود در پادشاهی گابلین‌­ها کرد.

پروتاگنیست اصلی فیلم، سارا، در مانگا معلمی حدودا 30 ساله است. (سرنوشتی که مانگا هر جا بتواند، رقت­‌انگیز نشانش می‌دهد. اگر فکر می‌­کنید بزرگ شدن سارا یعنی کاهش عجیب بودن جارث در این دنباله، نگران نباشید. مشخص می­‌شود که او یک کپیِ نوجوان از سارا را در برجی زندانی کرده و او را مجبور می­کند که بهش عشق بورزد.)

نویسنده‌­ی اصلی باشگاه مشت‌­زنی دارد دو کامیک بوکِ به عنوان دنباله می‌­نویسد

باشگاه مشت‌زنی، کتابی مردمی که به فیلمی مردمی درباره‌ یکی که مبارزه می‌­کند، بعدِ بیست سال، یک سری کمیک بوک به عنوان دنباله دریافت کرد. در تعجّبید که چرا چاک پالنیک آن­ها را در غالب یک رمان منتشر نکرد؟ احتمالا به خاطر حرف ویراستارِ چاک در انتشارات رندوم هاوس: «این کار تمام آبروی او را نابود می‌­کند.»

مشخص می­‌شود که راویِ بی‌­نامِ کتاب ازدواج ناراحتی با مارلا سینگر کرده و شغل اداری حوصله‌­سربر دیگری دارد. اوضاع دوباره مسخره می‌­شود وقتی که مارلا داروهای سباستین را با آسپیرین عوض می­‌کند تا شخصیت "تایلر دِردِن­"ش بازگردد و حالی حسابی به او بدهد. چیزی که مارلا سال­‌هاست نمی‌­داند، این است که تایلر پنهانی ادامه­‌ای بر پراجکت مِیهِم برنامه‌­ریزی می­‌کرده به اسم برخیز یا بمیر (Rize and Die. Z یعنی آن­ها خطرناکند.) او حتی از داعش حمایت می­‌کرده و جنگ­‌هایی با هدف هولوکاست هسته­‌ای به وجود آورده است!

اوضاع به تدریج اوج می‌­گیرد، وقتی مارلا و زنِ مسنّ کوتوله‌­ای، گروهی از بچه­‌های مبارز را در خاورمیانه رهبری می­‌کنند و بعد خودِ چاک پالنیک ظاهر می­‌شود و توضیح می­‌دهد که پایان داستان چگونه است. متاسفانه، گروهی از هواداران خشمگین باشگاه مبارزه با پایان‌­بندیِ پالنیک مخالفت می­‌کنند و پایان­‌بندیِ خودشان را می‌­نویسند، به برخیز یا بمیر می­‌پیوندند و رابرت پاولسن را در کالبد زامبی­‌ای سوپر قدرتمند احیا می‌­کنند.

داستان به نوعی در باشگاه مبارزه‌­ی 3 ادامه پیدا می‌­کند. راوی (این‌­بار با نام بالتازار) به تایلر می‌پیوندد که در واقع نه خیالی در ذهن او، که نوعی "ویروس" است که نسل به نسل منتقل می‌­شود. یعنی همه‌­ی این­ مشکلات با چند واکسن حل می‌­شد.

پرندگان 2: لندز اِند به فیلم کلاسیک هیچکاک انفجار اضافه می‌­کند

فیلم پرندگان، ساخت 1963، داستانی کلاسیک است از حمله­ وحشت­‌آفرین یک مشت پرنده‌­ی روانی به یک شهر، و کارگردانی روانی به یک بازیگر زن. در 1994، شبکه‌­ی شوتایم دنباله‌­ای را پخش کرد به اسم پرندگان 2: لندز اند و پوستر فیلم کاملا کیفیت آن را به شما نشان می‌ دهد:

داستان کاملا جدید و ارجینال است؛ به جای ساحل غربی، این­‌بار وقایع فیلم در ساحل شرقی اتفاق می‌­افتند. یک خانواده­ چهار­نفره به جایی به اسم جزیره‌ مرغ‌­دریایی اسباب‌­کشی می‌­کنند تا کمی آرامش و سکوت داشته باشند، کاری که در دنیایی که مرغان­‌دریایی یک بار بی هیچ دلیلی کلی انسان را کشته‌­اند، سوال برانگیز است. این فیلم انگیزه‌­ی حمله­‌ی اجتناب­‌ناپذیر پرنده‌­ها نشانمان می‌­دهد: آن­‌ها از ما به خاطر تخریب محیط‌­زیست عصبانی‌­اند. احتمالا زنبورها و صخره­‌های مرجانی بعدی‌ها هستند.

فیلم قاعدتاً در همان دنیای فیلم هیچکاک قرار دارد. چون تیپی هِدرِن، ستاره‌ نسخه‌ 1963، حاضر می‌­شود و ماجرای اصلی را تعریف می‌­کند و متاسفانه در کامِئوی شخصیتی متفاوت چنین حرکتی انجام می‌دهد. هدرین خیلی از اینکه دوباره ستاره‌­ی فیلم نبود، خوشحال نبود. در حرف­­­‌های (مبهم و تهدید­آمیز)ش گفت: «به نظر من اشتباه بود که این کار را کردند. ولی این فیلم کمک کرده که غذای شیرها و ببرهایم را بدهم».

اما یک بهبود خیلی بزرگ در این دنباله وجود دارد: پایان غیرقابل توضیحِ پر از انفجار فیلم؛ انگار که پرنده‌­ها تمام این مدت TNT می‌­خورده‌­اند. همچنین، کارگردان فیلم هم از بودن در این فیلم خوشحال نبود، پس نهایتا اسمش در تیتراژ اَلن اسمیتی آمده؛ نام مستعاری برای فیلم‌­سازانِ پشیمان. او البته با کمال میل اسمش را در هالووین: رستاخیز گذاشت که خیلی چیز­ها را توضیح می‌­دهد.

دنباله­‌ی درخشش، کاملا دیوانه­‌وار خواهد بود

در دکتر خواب، می‌فهمیم که دَنی تُرانس سال­‌های سختی را سپری کرده است. بعد اینکه پدرش توسط یک هتل تسخیر شده و تلاش کرده دَنی را به قتل برساند.

استاد/سرآشپزِ جن‌­گیر، دیک هالوران که در کتاب هنوز نمرده به دنی یاد می­‌دهد که چطور همه­‌ی اشباح هتل را درون سرش زندانی کند، چیزی که برای سلامت روانی‌­اش خوب نیست. دنی، بعد از سپری کردن سال­‌ها بی­‌خانمانی و مست‌بودن، هوشیاری‌­اش را به‌­دست می‌­آورد و در آسایشگاهی شروع به کار می­‌کند. آن­جا، قدرت­‌های سرکوب­شده‌­ی پروفسور ایکسی‌­اش دوباره فعال می­‌شوند و با آن­ها به مردم کمک می­‌کند که در آرامش بمیرند. برای همین است که کتاب دکتر خواب نامیده شده است.

دن با دختر بچه‌­ای به اسم آبرا، رابطه‌­ای فراذهنی برقرار می‌­کند. دختری که مادر و پدرش به خاص بودن او شک کرده‌­اند آن هم از زمانی که با گریه 11 سپتامبر را پیش‌­بینی کرده بود. و اینجاست که اوضاع عجیب می­‌شود. بله، تا الان عجیب نبودند؛ می‌فهمیم گروهی شبه‌­نامیرا به اسم "افرادِ واقعی" وجود دارد. آن­ها می­‌گردند و ذهن دیگر فرامَردها نابود می­‌کنند که تا ابد زندگی کنند، و می­‌خواهند همین کار را با آبرا هم بکنند.

در نهایت دن می‌­فهمد که پدرش به مادرش خیانت کرده و در واقع، او عموی آبرا است. پس همه‌­ی تلاشش را می‌­کند که او را نجات دهد. چگونه این کار را می‌­کند؟ با آزادکردن اشباح درون کله­‌اش و قاعدتا نابود کردن گروهِ افراد واقعی.

ویجیاتو شخصیت‌های کمیک‌بوکی را به شما معرفی می‌کند:

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (3 مورد)
  • hamoonk
    hamoonk | ۲۵ خرداد ۱۴۰۰

    به نظرم Psycho II می تونست توی لیست باشه فیلم یک (ساخته هیچکاک) یکی از بهترین فیلم هایی بود که دیدم ولی سایکو دو قشنگ هرچی خاطره داشتیم باهاش رو زیرگرفت =| انقدر بد بود =|

  • MRJoker
    MRJoker | ۲۴ خرداد ۱۴۰۰

    "در نهایت دن می‌­فهمد که پدرش به مادرش خیانت کرده و در واقع، او عموی آبرا است"
    من چرا تو فیلم متوجه این نشدم
    کجای فیلم دقیقا؟

    • Amirggsain
      Amirggsain | ۲۵ خرداد ۱۴۰۰

      منم ? بعدم دن سفید دوست بود و آبرا سیاه پوست مگه میشه ؟ ?چجوری عموش بود ؟

مطالب پیشنهادی