ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

اسطوره‌شناسی

همه چیز درباره جمشید؛ اولین پادشاه جهان اساطیر ایرانی

فهرست محتوا 1 ایزدی از جنس گیاه 2 جانشین تهمورث 3 حلقه زرین و شمشیر طلانشان 4 پادشاهی جمشید 5 پنجاه سال اول 6 پنجاه سال دوم 7 پنجاه سال سوم 8 وَرِ جَمکَرد 9 ...

پردیس احمدی
نوشته شده توسط پردیس احمدی | ۲۹ دی ۱۴۰۱ | ۲۲:۰۸

ایزدی از جنس گیاه

هوم یا هئومه (Haoma) گیاهی مقدس در اساطیر ایران باستان است که از دو نمود آسمانی و زمینی برخوردار است. هوم آسمانی، پسر اهورامزداست که تجلی مادی آن گیاهی درمان‌گر است که با دیوهای اهریمنی مانند بیماری، مبارزه می‌کند. فشردن هوم طبق مراسمی مخصوص در اساطیر ایرانی نوعی آیین قربانی کردن برای ایزدان بدون نیاز به ریختن خون محسوب می‌شود.

فشردن هوم آیین قربانی کردن برای ایزد هوم

هوم در دنیای معنوی یکی از ایزدان و در دنیای مادی یک گیاه درمان‌گر است. فشردن این گیاه (کوبیدن در هاون برای به دست آوردن شیره گیاه) نوعی قربانی غیرخونین محسوب می‌شود و قربانی شدن او موجب شکست شر می‌گردد. هوم ایزدی است که در مراسم قربانی کردن برای خودش، قربانی می‌شود تا مردم به زندگی برسند.

هوم یا گیاه دارویی افدرا

در روایتی هم هوم در حقیقت ایزدی در حال مرگ است که برای قدرت یافتن یا به دنیا آمدن ایزدی دیگر قربانی می‌شود که در هر دو حالت، کسانی که موفق به فشردن هوم می‌شوند عصاره آن را به سلامتی زندگی بی‌پایان و رستاخیز می‌نوشند.


جانشین تهمورث

پدر جمشید در متون پهلوی، ویوَنگهان (Vivanohân) معرفی شده است که در اساطیر ایرانی، موفق می‌شود گیاه هوم را فشرده و در پاداش، پسری به او بخشیده‌ می‌شود که درخشان، خوب، مهربان و دانا بود. طبق اساطیر ایرانی جمشید نگاهی هم‌چون خورشید دارد و در زمان پادشاهی او انسان‌ها و جانوران نمی‌مردند، گیاهان و رودها خشک نمی‌شدند و هیچ اثری از سرما، گرما، پیری، مرگ و حسادت که همگی از آفریده‌های دیوهای اهریمن بودند، وجود نداشت.

فرزند تهمورث، شاهی زیبا، دانا و قدرتمند

نام جمشید هم در اوستا و هم در شاهنامه ذکر شده است. این نام از دو جزء تشکیل شده: "جم" به معنای همزاد یا پادشاهی بزرگ، و "شید" به معنی درخشان (هم‌چون خور+شید)، که جمشید یعنی پادشاهی درخشان و نورانی.

جمشید؛ پادشاهی درخشان


حلقه زرین و شمشیر طلانشان

طبق اساطیر ایرانی جمشید به قدری شخصیتی محبوب و محترم دارد که اهورامزدا به او پیشنهاد می‌کند که دین مزدیسنایی (دین پرستش اهورامزدا) را در زمین و در میان انسان‌ها رواج دهد، اما جمشید از انجام چنین کاری اظهار ناتوانی کرده و آن را نمی‌پذیرد اما به اهورامزدا قول می‌دهد که گیتی ساخت او را رشد و گسترش داده، سرسبز کرده و از آن نگهبانی کند.

اورمزد، جمشید را پادشاه گیتی می‌کند

اهورامزدا با پذیرفتن پیشنهاد جمشید وظیفه مدنظرش را به زرتشت سپرده و برای اینکه به جمشید در محقق کردن قول‌هایش کمک برساند، حلقه‌ای زرین و شمشیر (در برخی روایات تازیانه‌ایی) طلایی به او می‌دهد که نشان پادشاهی او بر جهان شده و به این ترتیب اون بر سراسر گیتی سروری می‌یابد.

(طبق همین روایت، فردوسی در شاهنامه پادشاهان را "خداوند شمشیر و گاه و نگین" می‌نامد. نگین همان حلقه‌ی انگشتری است که اهورامزدا به جمشید می‌دهد تا به پاشاهی برسد و مهر شاهی در نگین این انگشتر کنده می‌شود).


پادشاهی جمشید

همان‌طور که گفتیم در پادشاهی جمشید آرامش و نعمت فراوان وجود داشت. نه باد گرمی می‌وزید و نه باد سردی، نه مرگ بود و نه دردی. کسی پیر و فرتوت نمی‌شد و پدر و فرزند هر دو چون جوانی پانزده ساله به نظر می‌رسیدند. (!)

جمشید بزرگ‌ترین پادشاه سلسله پیشدادیان

در دوران پادشاهی جمشید، همان‌گونه که به اورمزد قول داده بود، جهان آباد و سرشار از سعادت شده، مردم و حیوانات در شادی در کنار هم زندگی می‌کنند و شعله‌های سرخ آتش سراسر گیتی را فرامی‌گیرد. این دوران طبق تلاش جمشید و یاری اهورامزدا، در سه نوبت سی‌صدساله (در مجموع نهصدسال) به طول کشیده و در این دوران جمعیت و قلمرو مردم فناناپذیر هر روز گسترده‌تر می‌گردد.

پنجاه سال اول

همان‌طور که در مقاله اساطیر پنج‌شنبه گذشته بررسی کردیم هوشنگ شاه که پدربزرگ جمشید محسوب می‌شود موفق شد در اثر برخورد دو سنگ جرقه‌های آتش را کشف کند، یکی از مهم‌ترین دست‌آوردهای جمشید در اولین روزهای پادشاهیش این بود که توانست با استفاده از آتشی که پدربزرگش کشف کرده بود، سنگ آهن را به آهن تبدیل کرده و از آن سلاح جنگی بسازد.

جمشید موفق به تهیه آهن با استفاده از سنگ آهن و آتش یادگار پدربزرگش می‌شود

پنجاه سال دوم

پنجاه سال دوم پادشاهی جمشید، صرف عملیات ریسندگی و بافندگی جامه‌های مختلف با پنبه، پشم، ابریشم و غیره می‌شود که با افزایش جمعیت دام‌ها و برقراری ارتباط با انسان‌ها از محصولات دام‌ها تهیه می‌شود. این جامه‌ها در پنجاه سال سوم پادشاهی جمشید به شکل مشخصی به درد می‌خورند.

پنجاه سال سوم

طبق روایت شاهنامه جمشید در پنجاه سال سوم حکومت خود، مردم را به چند گروه تقسیم می‌کند: گروه اول "کاتوزیان" یعنی روحانیون؛ جمشید آنها را به شکاف‌های میان کوه‌ها و غارها جهت پرستش خداوند می‌فرستد.

گروه دوم "نیساریان" یا "ارتشتاریان" هستند که برای تشکیل ارتش آنها را از میان مردم دلیر و شجاع انتخاب می‌کند و به آنها تعلیمات جنگی داده و نحوه استفاده از سلاح‌هایی که خود موفق به ساخت آن از سنگ آهن شده بود را به آنان آموزش می‌دهد.

پادشاهی جمشید

گروه سوم "بُسودیان" مردمی که به کشاورزی، ماهی‌گیری و دام‌پروری می‌پردازند و وظیفه تهیه مواد غذایی و محصولات مورد نیاز برای تهیه جامه، سلاح و سایر ابزارآلات را بر عهده داشتند.

گروه چهارم "پیشه‌وران و صنعت‌گران" یا "آهتوخوشیان" هستند که با استفاده از محصولات بسودیان، به تهیه وسایل زندگی، کشاورزی و دام‌پروری و سلاح می‌پرداختند.

طبق برخی روایات اساطیر ایرانی، جمشید دیوهای اهریمن را نیز به کار گرفته و آنها را وادار به ساخت خشت و دیوار از سنگ و گچ می‌کند تا خانه، کاخ و گرمابه به دست آنها ساخته شود.


وَرِ جَمکَرد

در این دوران نعمت و فراوانی آفریدگار به جمشید هشدار می‌دهد که زمستانی هراس‌انگیز در راه است که بر اثر آن همه مردمان، حیوانات و گیاهان روی زمین به کلی نابود خواهند شد و جمشید را وادار می‌کند که وَر یا دژی بسازد که به نام وَرِ جَمکَرد (دژ ساخته جَم) نام گرفت. در این دژ، جمشید رودهایی روان هستند و مرغزارها و چراگاه‌های زیادی وجود دارند که به لطف پروردگار فنا و آسیب‌ناپذیر هستند.

دژ ساخته جمشید: ور جمکرد

سپس جمشید از میان انسان‌ها مردان و زنانی که از همه برتر و نیکوترند، از میان جانوران آنانی که بزرگ‌تر و خوش‌نژادترند و از میان گیاهان آنهایی که بلندتر، خوش‌بوتر و خوش‌دانه‌تر هستند و از میان آتش‌ها آنانی که سوزان‌تر هستند را برداشته و از هر کدام جفتی به دژ می‌برد تا در زمان زمستان سخت با حمله‌ی ملکوس دیو (مالکو دیو، دیو زمستان، سیل و طوفان فاجعه انگیز) بتواند نژاد همه آفریده‌ها را حفظ کند.



تخت جمشید

همان‌طور که جمشید قول داده بود در زمان فرمان‌رواییش گیتی رواج یافت؛ بنایی و ساخت خانه، ایوان، کاخ و گرمابه به دستور جمشید و توسط دیوها انجام شد. سپس معادن و جستجوی فلزات و سنگ‌هایی زیبا و مقاوم از یک سو، ساخت بوهای خوش و عطرهای حیوانی مانند مُشک و عنبر و کشف گیاهانی مانند گلاب، عود، کافور و سایر گیاهان پزشکی در دوره فرمان‌روایی جمشیدشاه انجام شد.

جمشید به قول خود به اهورامزدا وفا کرده و گیتی را گسترش می‌دهد

بنابراین پس از بافتن پارچه، ساختن اسلحه، ابداعات و کشف خوراکی‌ها مردم به کارهای فرعی جامعه از قبیل ایجاد آداب و رسوم، مقررات و اصول اخلاقی روی آوردند و به همین دلیل است که در دوره جمشید، انسان به تکامل و شهرنشینی کامل دست می‌یابد.

به دستور جمشید تختی زرین برای او ساخته می‌شود تا دیوها او را به آسمان برند

به دستور جمشید و راهنمایی ایزدان کشتی‌سازی نیز شروع شده و به این وسیله سرزمین‌های بیشتری به ایران‌شهر افزوده شد و در نهایت طبق روایت‌های اساطیری، تختی زیبا برای جمشید‌شاه ساخته شد که هر وقت می‌خواست دیوی او را با تختش به آسمان حمل می‌کرد و به این ترتیب بود که در افسانه جمشید شاه یکی از آرزوهای بشر یعنی پرواز بر فراز آسمان به حقیقت می‌پیوندد.

اگر چه نام تخت جمشیدی که امروزه در استان فارس واقع است، در حقیقت "پارسه" به معنای شهر پارسیان است، اما صدها سال پس از حمله اسکندر و اعراب و زمانی که یاد و خاطره پادشاهان هخامنشی فراموش شده بود، مردمی که از نزدیکی ویرانه‌های پارسه گذر می‌کردند، تصاویر کنده‌کاری شدهٔ تخت شاهی را می‌دیدند که روی دست مردم بلند شده‌ است و از آنجا که نمی‌توانستند خط میخی کتیبه‌های حک شده روی سنگ‌ها را بخوانند، به اشتباه فکر کردند که این همان "اورنگ جمشید" است که فردوسی در شاهنامه خود از آن یاد کرده و به همین دلیل نام این مکان را تخت جمشید گذاشتند. بعدها که باستان‌شناسان توانستند خط میخی کتیبه را ترجمه کنند، فهمیدند که نام اصلی این مکان پارسه می‌باشد.


جشن نوروز

جشن نوروز که بزرگترین عید ایرانیان است، به نام عید جمشیدشاه می‌باشد که توسط او بنا گذاشته شد. جمشید شاه اولین روز فروردین ماه را هرمز روز و در اصل "اُورمَزد روز" نامید و سال را به 12 ماه تقسیم کرد. پس از جشن تاج‌گذاری جمشیدشاه، چون اول فروردین ماه بود آن روز را اول "سال نو" خواندند که برای ما به نام عید نوروز به جا مانده است.

روز تاج‌گذاری جمشید، نوروز

به فر کیانی یکی تخت ساخت
چه مایه بدو گوهر اندر نشاخت
که چون خواستی دیو برداشتی
ز هامون به گردون برافراشتی
چو خورشید تابان میان هوا
نشسته برو شاه فرمانروا
به جمشید بر گوهر افشاندند
مر آن روز را روز نو خواندند
سر سال نو هرمز فروردین
بر آسوده از رنج روی زمین
چنین جشن فرخ از آن روزگار
به ما ماند از آن خسروان یادگار

شاهنامه فردوسی

بعد از رفتن جمشید توسط دیوها به آسمان، او دچار غرور و خودبینی می‌شود که در نهایت ظلم و ستم به مردم باعث شد فَر شاهنشاهی از جمشید جدا شده و مردم ناخواسته به ضحاک می‌پیوندند و پادشاهی جمشید نیز به پایان می‌رسانند.

تصاویر استفاده شده در این مقاله آثار هنرمندان ایرانی در مجموعه کامیک Jamshid، نوشته اشکان ره‌گذر هستند.

مجموعه چهارگانه کامیک جمشید
دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (30 مورد)
  • amirhosin214
    amirhosin214 | ۱ بهمن ۱۴۰۱

    حتما قسمت بعدی ضحاک جمشید و.....؟ :)

    • پردیس احمدی
      پردیس احمدی | ۱ بهمن ۱۴۰۱

      ضریب هوشی خواننده‌های مقالات ویجیاتو: 10/10

  • Sr
    Sr | ۳۰ دی ۱۴۰۱

    دوستان فقط یک سوال برام پیش اومد، مگه کیومرث اولین پادشاه نبود؟

    • پردیس احمدی
      پردیس احمدی | ۱ بهمن ۱۴۰۱

      ببینید طبق اساطیر ایرانی گیومرد یا کیومرث اولین انسان خلق شده توسط پروردگار هستش که سراسر زمین بهش تعلق داره اما وظیفه فرمانروایی و .. نداره صرفن یکی از مخلوقات اهورامزدا و ایزدانش محسوب میشه که از او در حمله اهریمن مشی و مشیانه باقی میمونن و فرزندان اونا مثل هوشنگ و تهمورث صرفن انسان‌های موثری از سلسله پیشدادیان بودند که موفق شدن با اهریمن و لشکریانش مبارزه کنن. جمشید اما از جانب اهورامزدا به عنوان پیغمبری انتخاب میشه که ابراز ناتوانی در انجام این وظیفه میکنه (که این وظیفه به زرتشت سپرده میشه) و عوضش میگه من زمین رو فراخ، سرسبز و یک‌پارچه میکنم که اهورامزدا اون رو اولین پادشاه واقعی معرفی میکنه.

      • LM.Bingo.Design
        LM.Bingo.Design | ۶ بهمن ۱۴۰۱

        چرا بیشتر ادیان و تفکر ها و افسانه ها داستانشون سناریویی شبیه به هم داره؟

  • mohamad7234
    mohamad7234 | ۳۰ دی ۱۴۰۱

    خیلی عالی بود ممنون که سعی میکنید با همین مقدار اطلاعات کم خط داستانی جذاب درست کنید و امثال این مقاله ها در اینترنت خیلی کم پیدا میشن.
    پ.ن:اون کامیک جمشید هم محصول هورخش استودیو هست که آثار خوبی در این زمینه داره.

  • LOTR fan
    LOTR fan | ۳۰ دی ۱۴۰۱

    عالی مثل همیشه (:

  • POOR KING is alive
    POOR KING is alive | ۳۰ دی ۱۴۰۱

    ایده بسیار و پتانسیل فراوونی درش هست که تبدیل به کمیک و بازی بشن و بفروش برن نه اینکه همش یا تو فرهنگ شرق غرق باشیم یا تو فرهنگ غرب غوطه ور بشیم

    کافیه با کمی تفاوت ایجاد کردن و الهام گرفتن بسط بدیم این نماد هارو
    و برای گسترشش به افرادی که تاثیرگذار هستند نیازمندیم

  • freddy
    freddy | ۳۰ دی ۱۴۰۱

    بنظر من مقاله ها می تونن کامل تر باشن

    • پردیس احمدی
      پردیس احمدی | ۱ بهمن ۱۴۰۱

      من سعی میکنم به مرور تمامی اطلاعاتی که میتونم رو تهیه کنم اما همونطور که در اساطیر نورس یه مسیری رو طی کردیم و داستان‌هاشون رو گفتیم و بعد از اتمام داستان ها به بررسی نکات شخصیتی و اطالاعات تک تک خدایانشون پرداختیم در اساطیر ایران هم فکر کردم که اول داستان کلی رو ارائه بدیم بعد بریم سراغ جزئیات. در هر صورت اگر منابعی جز مواردی که قبلن توی کامنتا ذکر کردم، پیشنهاد دارید ممنون میشم بهم معرفی کنید

      • freddy
        freddy | ۳ بهمن ۱۴۰۱

        من کتاب های استاد جنیدی رو در رابطه با شاهنامه پیشنهاد میدم

  • Os Reza2008 x
    Os Reza2008 x | ۳۰ دی ۱۴۰۱

    با حضور ضحاک
    برای قسمت بعد فول هایپم
    تشکر فراوان از خانم احمدی بابت مقاله های جذاب اساطیر ایران

  • Ali-Khaligh
    Ali-Khaligh | ۳۰ دی ۱۴۰۱

    واقعا حال کردم مثل همیشه عالی خداقوت :)

  • freddy
    freddy | ۳۰ دی ۱۴۰۱

    پس عجایب هفتگانه جمشید کو

    • پردیس احمدی
      پردیس احمدی | ۳۰ دی ۱۴۰۱

      جام جم، عجایب هفت‌گانه و رفتن فر ایزدی از جمشید رو پنجشنبه آینده منتظرش باشید :)

  • Man
    Man | ۲۹ دی ۱۴۰۱

    نمی‌دونم چرا، اما هرچی بیشتر سعی میکنم درباره اساطیر ایران بخونم بیشتر حس میکنم از اساطیر ایران خوشم نمیاد.

    • freddy
      freddy | ۳۰ دی ۱۴۰۱

      اساطیر آسی ها رو بخون اونا هم ایرانیه ولی شکل و هوای جالبی داره

    • KOUWNENTZ
      KOUWNENTZ | ۳۰ دی ۱۴۰۱

      این همه بهت دیس دادن چون از اساطیر خودشون خوشت نمیاد
      بعد هر ماه هزارتا کامنت به نظر هم احترام بزاریم می دن بیرون :/
      راستش به نظر من هم اساطیر ایران اونقدر که فکر می کردم جالب نیست.

      • Ashi
        Ashi | ۳۰ دی ۱۴۰۱

        مشکل اینجاست که شما فکر میکنید دیس لایک معادل فحشه
        درصورتی که فقط اعلام نظر مخالفه!

      • یونس
        یونس | ۳۰ دی ۱۴۰۱

        فحش ک دار که ندادن
        سایت یه دکمه گذاشته واسه مخالفت با کامنت مورد نظر
        انگشتمون روش فشار بدیم قرمز میشه/:
        اگ میخواید نظرات بقیه و نشنوید و حتی موافق و مخالف بودن با نظر شما و نشنوید
        به شما سکوت و معرفی میکنم

    • پردیس احمدی
      پردیس احمدی | ۳۰ دی ۱۴۰۱

      متاسفانه چیزی که از اساطیر ایرانی برامون باقی مونده خیلی کم و محدود هستش برای همین رنگ و لعاب اساطیر نورس و یونان و مصر رو نداره. من سعیم رو دارم میکنم که تا جایی که میشه برای خواننده ها جذابش کنم و نکاتی که شاید برای مرحله آشنایی یکم بورینگ هستن رو به نحوی جالب‌تر بگم. اما خودمم کلن یه حس ترسی دارم نسبت به اساطیر ایرانی. نمیدونم شاید چون ریشه در فرهنگ و زبان مادریمون دارن خیلی بهشون بیشتر از یورمنگاندر یا هیولاهای اساطیر دیگه احساس نزدیکی میکنم که میترسوننم :))

      • Doosty
        Doosty | ۱ بهمن ۱۴۰۱

        من هم موافقم که از واژه‌های بیگانه بی‌مورد استفاده کردن به زبان کشور آسیب میزنه ولی هرکسی می‌تونه هر گونه که دلش می‌خواد حرف بزنه. تازه دیدگاه من و شما هم مشکل داره و توش پر از واژه‌های بیگانه‌ است!

        جدا : به راستی، بی شوخی
        عجیب : شگفت، شگفت انگیز ، شگرف
        سعی : کوشش، پشتکار، تلاش
        معرفی : شناساندن، آشنا سازی، شناسایی
        بلکه : ولی، چه، وانگه
        خارجی : بیگانه، انیرانی، بیرونی، فرنگی
        نظیر : مانند، همتا، همانند، همسان
        توجیه : روشنگری، درست انگاری، زوایش
        احتمالی : شایدی
        خبر : آگاهی، آگهی، پیام
        واضح : آشکار، هویدا، روشن، نمایان
        عمل : کنش، کردار، کار
        مشخص : پیدا، آشکار، روشن، نمایان، هویدا
        تکلیف : کار
        !!

        • پردیس احمدی
          پردیس احمدی | ۲ بهمن ۱۴۰۱

          این کامنت میتونه به عنوان کامنت برتر تمام مقالاتی که تاحالا نوشتم انتخاب بشه :))

        • پردیس احمدی
          پردیس احمدی | ۲ بهمن ۱۴۰۱

          دوست عزیز ببینید علت خشم شما رو که متوجه نمیشم اول از همه ایرادی که به استفاده از لغات انگلیسی دارید ازم میگیرید توی جواب کامنتاس که خب بحثش از متن اصل مقاله جداست. دوم اینکه من از اولین مقاله اساطیر ایرانی نوشتم تاکید کردم که هر نوع کم و کاستی و اشتباهی رو بهم گوشزد کنید که بتونم با کمک شماها مقالات بهتری بنویسم. از اون مقاله هم که دوستان گفتن عکسا نامربوطه یا مطالب ناقصه دارم سعی میکنم رفته رفته مقالات بهتری بنویسم اما خب قطعن باز هم نمیتونم یه مقاله جامع و کامل بنویسم چرا که این کار نیازمند سالها مطالعه است. خلاصه که دعوام نکنید به جاش گوشزد کنید بهم اشتباهاتمو که هر سری مقالات بهتری منتشر کنم.

      • LM.Bingo.Design
        LM.Bingo.Design | ۶ بهمن ۱۴۰۱

        خوبه یه فردوسی داریم.

    • sliter
      sliter | ۱۳ شهریور ۱۴۰۳

      اساطیر ایران خصوصا اون هوایی که به شاهنامه ربط دارن بخش اساطیریش رو باید گذرا دونست و بخش پهلوانی هست که تورو عاشق خودش می‌کنه از پادشاهی فریدون به بعد تا پادشاهی دارا

  • danicraft25
    danicraft25 | ۲۹ دی ۱۴۰۱

    خب مثل اینکه قسمت بعدی درمورد کاوه و ضحاکه?

    • پردیس احمدی
      پردیس احمدی | ۳۰ دی ۱۴۰۱

      باهوش کی بودید شما؟:)))

  • jiqjwhs8enqjo
    jiqjwhs8enqjo | ۲۹ دی ۱۴۰۱

    مثل همیشه عالی و جالب بود
    و مثل همیشه خسته نباشید?

مطالب پیشنهادی