نقد فیلم Winnie the Pooh | خون و عسل
هر فیلمی با یک ایده شروع میشود؛ این ایدهها در ادامه پایهای به نام فیلمنامه را شکل میدهند که باید بتواند افراد بیشماری را به خود جذب کند. اما این ایده چه درام باشد، چه ...
هر فیلمی با یک ایده شروع میشود؛ این ایدهها در ادامه پایهای به نام فیلمنامه را شکل میدهند که باید بتواند افراد بیشماری را به خود جذب کند. اما این ایده چه درام باشد، چه کمدی یا پلیسی، هدف این است که مردم را با رویکرد خود سرگرم کند. در مورد فیلمهای ترسناک نیز داستان همینطور است. بنابراین فیلم وینی پو: خون و عسل قرار است شما را به وحشت بیندازد و باعث شود انواع احساساتی را تجربه کنید که ترجیح میدهید در جهان واقعی به سراغ شما نیاید؛ اما سوال اینجاست که آیا این اثر میتواند به چنین هدفی برسد؟! برای رسیدن به پاسخ در ادامه با نقد فیلم Winnie the Pooh همراه ویجیاتو باشید.
خلاصه داستان: یک فیلم ترسناک در مورد یک کتاب کودکانه که توسط دیزنی به شهرت رسیده؟۱ بله این اثر سینمایی دقیقا چنین چیزی است. در داستان این اثر کریستوفر رابین معروف در دوران کودکی خود با وینی پو، پیگلت و دوستانشان آشنا میشود، با آندو بازی میکند و همچنین برای آنها غذا تهیه میکند. اما با بزرگتر شدن او، این ملاقاتها و همچنین عرضه غذا به این دو فراموش میشود. در نتیجه این عمل کریستوفر، پو و دیگران به طور فزایندهای گرسنه و مستاصل میشوند.
وقتی کریستوفر به کالج میرود، دوستیها به کلی متوقف شده و این جدایی پو و دوستانش را کاملاً گیج و سرگردان میکند. در واقع، پو و پیگلت آنقدر ناامید شدهاند که تصمیم میگیرند برای زنده ماندن، انسانها را به عنوان غذای خود شکار کنند. در نتیجه این آغاز حمله خونین آنها برای کسب گوشت و خون بدن انسانها است.
سم دیگری از هالیوود
از کتاب کودکان گرفته تا کارتونهای دیزنی و اکنون فیلم ترسناک؛ شخصیت تخیلی وینیپو که در سال 1926 میلادی توسط آلن الکساندر میلن خلق شده است در خیال فانتزی خود هم به این موضوع فکر نمیکرد که روزی در کنار قاتلان نامداری چون مایکل مایرز و دیگران در دایره شرورهای ژانر وحشت اسلشر قرار گیرد. اما طبق قوانین ایالات متحده، حق چاپ 95 سال پس از انتشار منقضی میشود. بنابراین در سال 2021 که وینیپو و دوستانش وارد حوزه عمومی شدند، دیزنی دیگر انحصار تولید را از دست داد. در نتیجه انسانهای پول دوست موجود در هالیوود، این ماجرا را غنیمت شمرده و بلافاصله تصمیم گرفتند فیلم ترسناکی درباره وینیپو بسازند.
پس باید بدانید این سم خالص که نام یک اثر سینمایی را یدک میکشد، یک تقلید ترسناک کمیک نیست، بلکه یک اسلشر جدی با یک چشمک به شعور مخاطب است. اما شاید در نگاه اول ایده تبدیل دوست دوران کودکی به یک هیولای جهنمی، ایده بدی نباشد. اما این ایده کابوسوار متأسفانه فیلم «وینی پو: خون و عسل» را به یک اسلشر افتضاح بدل کرده است.
اما چرا؟! چون بودجه به وضوح کم است، بازیگران بی تجربه هستند و لباسها بسیار ناامیدکننده به نظر میرسند. چیزی که باقی میماند یک کمپین بازاریابی هوشمندانه و یک فیلم ترسناک بسیار کلیشهای و شلخته است.
همه چیز این فیلم آماتوری است
کافی است چند تریلر و تصویر ببینید تا متوجه شوید که این فیلم چه اثر ناجوری است. تولید این کار به صورت آماتوری انجام شده و اگر بخواهم مهربان با فیلم برخورد کنم باید بگویم که در بهترین حالت این اثر احتمالاً یکی از بدترین فیلمهای ترسناکی بود که در مدت طولانی دیدم. فقط این دلیل که یک فیلم ترسناک حاوی خشونت و خون فراوان است، آن را به فیلم خوبی تبدیل نمیکند.
در اینجا هیچ چیز تسکین دهندهای به عنوان داستان برای گفتن وجود ندارد و فیلم اصلا با هیچ مخاطب یا حتی شخصیتی همدلی ایجاد نمیکند. حتی همانند گودزیلا رولاند امریش که از اساس کپی پارک ژوراسیک بود، کل ماجرای این فیلم نیز میتوانست به شکل بد کپی اسلشرها گوناگون باشد که از بدی زیاد گاهی خوب به نظر میرسند، اما اینجا چنین تعریفی نیز وجود ندارد. چرا که این اثر از بنیان نه فیلم است و نمیداند که چیست.
ایده وینیپو قاتل واقعاً آنقدر سورئال به نظر میرسد که باور کردنی نیست که ما در دنیایی زندگی میکنیم که در آن اکنون یک فیلم ترسناک بر اساس شخصیت کودکانه و نمادین او ساخته شده است. اگر یک روز به عنوان یک کودک خردسال به من گفته میشد که چنین ایدهای روزی به واقعیت تبدیل میشود، احتمالاً به چهره شخصی که این حرف را زده بود میخندیدم و به او میگفتم که دیوانه است. اما افسوس که اینجا هستیم…
شخصیت وینیپو همیشه در دوران کودکی در قلب من نزدیک و عزیز بوده است، بنابراین دیدن او در یک فیلم ترسناک که مردم را میکشد عجیب به نظر میرسد، در نتیجه مطمئناً بدترین تجربه من در جهان ژانر وحشت کنونی همین اثر است.
آیا این فیلم اسلشر قابل قبولی است؟
فیلم Winnie the Pooh به اندازه کافی داستان منسجم یا شخصیتهای دوستداشتنی ندارد تا بتواند با وحشیگریهای گاه و بیگاه خود بر مخاطب تأثیر بگذارد. یک اسلشر خوب باید یک قهرمان و شرور قابل درک داشته باشد و این اثر از بنیان چنین نکتهای را در خود ندارد. وقتی صحبت از این فیلم به میان میآید، در طول زمان زیر 90 دقیقهای آن لذت کمی وجود دارد. بنابراین، مشکل فیلم این است که لحظات خونین آن به دلیل داستانی نامنسجم و شخصیتهای نامناسب، فاقد هر گونه تأثیری است.
متأسفانه، فیلم نمیتواند تعادل مناسب بین یکی قصه خوب و نشانههای ژانر خود را پیدا کند، زیرا به نظر میرسد بیشتر به دنبال ارائه داستان و شخصیتهای بی معنا به مخاطب است تا آنچه را که مخاطبان میخواهند به اندازه کافی ارائه دهد. صادقانه بگویم، این فیلم واقعاً به دور از یک اثر ترسناک اسلشر است. در واقع این یک فیلم ژانر بسیار ناتوان است، در نتیجه به همین دلیل است که فیلم را همچنان باید ناامیدکننده نامید.
اگر به عنوان فیلمساز ژانر وحشت این شانس را دارید که وینیپو و دوستانش را به موجوداتی قاتل تبدیل کنید، حداقل انتظار مخاطب از شما این است که فیلم با این ایده کمی سرگرمکنندهتر و خلاقانهتر باشد. دو چیزی که تیم تولید این فیلم قطعا به اندازه کافی خوب ارائه نمیدهد.
در نهایت، تفاوت چندانی برای سازندگان فیلم ندارد که وینی پو، آدم بد بزرگ داستان است. واقعاً شرور بودن وینیپو چیزی جالب به این شخصیت اضافه نمیکند و از اساس شرور بودن آن فیلم را خیلی متفاوت از فیلمهای دیگر این ژانر نمیکند. این فیلم با داستان و رویکردش حتی از فیلمهای معمولی این ژانر سادهتر و سرراستتر است. به نظر میرسد واقعاً فیلمساز فکر میکند که مفهوم اصلی فیلم برای جالب بودن و جذب بینندگان کافی است، اما همچنین مطلقاً نمیداند که چگونه به درستی و خلاقانه از مفهوم بالقوه امیدوارکننده خود استفاده کند.
این فیلم همچنین توسط بازیگرانش باورپذیرتر یا جذابتر نمیشود. اما شاید بپرسید چرا؟ چون همه نقشها کاملاً افتضاح نوشته شدهاند، بنابراین شما واقعاً با هیچ یک از شخصیتها آشنا نمیشوید، اما بازیگران نیز در سطحی نیستند که اصلاً باعث شود کاراکترها خوب کار کنند. کیفیت بیشتر فیلم نیز کمی بیش از حد شلخته است تا واقعاً آن را یک فیلم سخیف بدانیم.
این یک اسلشری است که در آن از تاریک ترین تصاویر ممکن استفاده میشود. من تا به حال به اندازه کافی از این ژانر فیلمهای مختلف را دیدهام که بگویم این کار عمدتا تا حد امکان برای پنهان کردن بودجه کم انجام شده است. همچنین واضح است که ماسکها واقعاً قانعکننده یا ترسناک به نظر نمیرسند. در نهایت فقط یک مرد با پوشش خرسی با ماسکی که شما به آن نگاه میکنید باقی میماند. در واقع او هیچ کاری در فیلم انجام نمیدهد که باعث شود شما باور کنید که پو یک شخصیت واقعی است، که این خود بلافاصله تنش زیادی را از فیلم میگیرد.
حرف آخر: فیلم رو تماشا نکن!
در پایان، Winnie the Pooh: Blood and Honey فیلمی است که برای مخاطبان مختلف معنای متفاوتی از بد بودن خواهد داشت، اما تعداد بیشماری فیلم ترسناک بهتر وجود دارد که به پای چنین اثری ننشینید. این فیلم قابل دیدن نیست و من اصلا آن را توصیه نمیکنم. حتی زمانی که مفهوم وینیپو قاتل شما را بسیار کنجکاو میکند، در آن صورت من بازهم میگویم این احتمال وجود دارد که بیشتر از دیدن فیلم ناامید شوید.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
فقط خشن بود هیچی نداشت
یعنی فقط بخاطر وینی پو جلب توجه کرد مطمئنم اگه راجب وینی پو نبود یه نفر هم تماشاش نمیکرد.
به شخصه اصلا حال نمیکنم که اینجوری خاطرات بچگیمون رو نابود کنند ولی از شکستش برای طرفداراش ناراحتم
دیر بود که آقا امیر جان
۲۴ ساعت پیش دیدمش:/
یک امانی برای دیدن فیلم و نوشتن دربارش نمیدید به ما؟
حالا این که شوخی بود وگرنه از خریت خودم رفتم دیدمش
ولی واقعا سرعت گذاشتن خبر ها پایینه
من تا وقتی خبر هارو تو ویجی نبینم از صحتش مطلع نمیشم
تو سایت های دیگه زودتر میذارن
این مشکل رفع بشه خیلی از مشکلات سایت حل شده
اگه پیشنهاد یا اعتراضی داری میتونی به اقای بهتوئی بگی
http://vigiato.net/p/363861#comment-473964
چند ماه پیش گفتیم بهشون
حتی خون هم بعضی از سکانس ها از cgi استفاده کردند.(نهایتا از سس کچاپ)
.
.
(باورم نمیشه 400 مگ واسه این فیلم شاهکار هدر دادم.طرفدار فیلم های اسلشر هستم ولی اصلا این فیلم رو پیشنهاد نمیکنم)
سازنده فیلم:قبل:حاجی پوستر رو میدم بیرون معروف میشم
بعد:حاجی گند زدم
عرصه هنر روز به روز در حال رادیکال تر شدن برای فرار از پذیرش و اصلاح ضعف هاست.
اسلشر ها روز به روز به جای کار کردن روی داستان، شکنجه و تجاوز ها رو گسترش میدن و روز به روز در عرصه سینما انسان بودن بی معنی میشه.
فیلم های ابرقهرمانی به جای تمرکز روی داستان، با نگاه جنسی به زن و مرد و جلوه ویژه می چرخه.
آثار طنز به جای تمرکز روی داستان، به سمت فحش و فحاشی و ایده های مزخرف میرن.
آثار اکشن به حای تمرکز روی داستان به سمت جفتک اندازی های خلاقانه تر میرن و موقعیت های قهرمان vs هزاران نفر رو رقم می زنند.
آثار رمانتیک هم که نگو و نپرس؛ به جای تمرکز روی داستان به نگاه های جنسی + نگاه فمینیستی می پردازن.
و...
و مشکل همه ی اینها چیه؟ داستان.
چه سینمای ایران چه صدا و سیمای ایران چه هالیوود چه بالیوود چه نتفلیکس چه دیزنی پلاس و ...
چیزی که توی هنر فعلی روی مود هست؛ خزعبل گوییه و با ان اف تی قراره بدتر هم بشه.
دقیقا . و یه چیز دیگه رو هم اضافه کنم : فیلم ساز های بزرگ همه دارن به سمت ترند ها میرن ( مخصوصا فیلم های ابر قهرمانی ) و این موضوع اون ها رو به یک اثر کلیشه ای و زود گذر تبدیل میکنه . به عنوان مثال : دیگه کدوم فیلم ابر قهرمانی ای تونسته مثل نسخه اول فیلم مرد عنکبوتی بشه ؟
Good ending
تنها چیزی که میشه
به این فیلم نسبت داد:?
هر چی یک فیلم بدتر باشه بیشتر دلم میخواد برم ببینم چجوری گند زده ?
یه مرض خاصی هست، نه؟؟?
مرض خوبی هم هست، لذت میبرم ازش?
دقیقا منم همین طوری ام ?
کلا هر بازی یا فیلم بد که هست رو میرم سراغش ?