معرفی کاپیتان آمریکا – رویای آمریکایی
سربازی از دل آمریکا که نه برای تبدیل به یک نماد یا قهرمان شدن بلکه فقط با هدف ایجاد صلح و از بین بردن شرارت به ارتش پیوست؛ چیزی که باور داشت «کار درست» است. ...
سربازی از دل آمریکا که نه برای تبدیل به یک نماد یا قهرمان شدن بلکه فقط با هدف ایجاد صلح و از بین بردن شرارت به ارتش پیوست؛ چیزی که باور داشت «کار درست» است. ولی با این وجود استیو راجرز با قبول انجام آزمایشات ساخت ابر سرباز بر روی خودش، تبدیل به یک قهرمان در طول جنگ جهانی دوم شد.
استیو راجرز یکی از بزرگترین قهرمانان دنیای کمیک بوکهای کمپانی مارول و تواناترین آنهاست که با رهبری گروه اونجرز تمام سعی خود را برای انجام هدفی که همیشه برای خودش ترسیم کرده انجام میدهد؛ یعنی صلح برای انسانها.
- اولین حضور: شماره 1 از کمیک بوکهای Captain America Comics (ماه مارس سال 1941)
- ناشر: مارول
- خالقان: جو سایمون و جک کربی
استیو راجرز در محلههای سطح پایین منهتن نیویورک به دنیا آمده. آن هم در خانوادهای فقیر که از ایرلند به آمریکا مهاجرت کرده بودند. مادر او سارا و پدرش جوزف نام داشتند. استیو در دوران کودکی پدر خودش را از دست داد. چند سال بعد و در دوران نوجوانی، مادرش نیز بر اثر بیماری از دنیا رفت. استیو حالا یک پسر بچه یتیم بود که با بدن ضعیف و لاغر رشته هنر را ادامه میدهد و حتی دستی در طراحی و نوشتن کمیک بوکها دارد.
وقتی که آدولف هیلتر جرقه جنگ جهانی دوم را میزند و بعد از آن آمریکا هم شروع میکند به حمایت از کشورهایی که در برابر ارتش نازیها مقاومت میکنند، استیو راجرز تصمیم میگیرد که وارد ارتش شده و برای برقراری صلح و توقف جنگ پا به میدان بگذارد.
هر چند خواسته او به خاطر ضعف فیزیکی و بدنیاش رد میشود و نمیتواند جایی در ارتش برای خود باز کند. با این وجود نظر یکی از مقامات ارتشی روی او جلب شده و از استیو به عنوان نمونهای آزمایشی برای پروژهای به اسم «پروژه: احیا» استفاده میشود.
در پروژه احیا که هدف آن ساخت یک ابر سرباز است، مادهای به بدن استیو راجرز تزریق میشود که او را تبدیل به یکی از بینقصترین نمونههای بشریت میکند. نیروی بدنی، چابکی، استقامت و هوش او به نقطه اوج میرسد.
موفقیت این آزمایش باعث میشود تا مسئولان ارتشی به فکر خلق نمونههای بیشتری همانند او بیافتند. هر چند با مرگ پژوهشگری که به فرمول این ماده رسیده بود تقریباً تمام امیدها برای این کار از بین رفت؛ چرا که فقط خود او بود که مواد تشکیل دهنده سرم ابر سرباز را میدانست و آنها را در جایی ننوشته بود.
همین مورد باعث میشود تا استیو راجرز هنوز هم به عنوان اولین و تنها نمونه موفق پروژه ساخت ابر سرباز شناخته شود و تمام آزمایشهایی که بعد از او انجام شدهاند نتیجه کاملاً مطلوبی نداشته باشند.
راجرز به عنوان یک ابر سرباز نقش نمادی از ارتش آمریکا در جنگ جهانی دوم را بازی میکند و برای روحیه دادن به سربازان هم میهنیاش لباس و نقابی به رنگ پرچم ایالات متحده آمریکا که طراحی آنها بر عهده خودش بوده را به تن میکند و هویت کاپیتان آمریکا را به خود میگیرد.
یک سپر هم از طرف مقامات ایالات متحده آمریکا به کاپیتان آمریکا هدیه داده میشود که از جنس فلزی به نام ویبرانیوم بوده و علاوه بر مقاومت در برابر تخریب بالایی که دارد، میتواند مقدار زیادی انرژی را دفع، جذب و آزاد کند. همه این موارد باعث شده تا سپر کاپیتان آمریکا تبدیل به وسیلهای مفید هم در حمله و هم در دفاع شود.
در طول جنگ جهانی دوم، استیو راجرز با جیمز بارنز ملقب به باکی آشنا میشود. باکی خیلی زود تبدیل به سایدکیک کاپیتان آمریکا شده و در مأموریتهای زیادی او را همراهی میکند. باکی تنها شخصیت مشهور دنیای کمیکها نیست که در دوران جنگ جهانی در مسیر زندگی استیو راجرز قرار میگیرد.
در طول جنگ جهانی دوم شرورهایی مثل رد اسکال و بارون زیمو مقابل او و حتی ابرقهرمانی مثل ولوورین کنارش در جنگ شرکت داشتهاند.
در روزهای پایانی جنگ جهانی دوم، طی مأموریتی، کاپیتان آمریکا سوار بر یک هواپیما بود که نهایتاً این هواپیما در آبهای سرد قطب شمال سقوط کرده و همه را به این باور میرساند که کاپیتان آمریکا مُرده است. در حالی که این اتفاق صرفاً پردهای دیگر از زندگی پر ماجرای استیو راجرز در نقش کاپیتان آمریکا بوده.
به کمک سرم ابر سرباز تزریق شده به بدنش و همینطور وجود یخ و برف در منطقه سقوط، کاپیتان آمریکا از مرگ و همینطور پیر شدن جان سالم به در میبرد. سالها بعد بدن او پیدا میشود و دوباره زندگی او به جریان میافتد.
با توجه به تجربیات جنگی و ذهن استراتژیکش که در نبردها به کمک میآیند و همینطور تواناییهای بهبود یافتهاش، نه تنها عضوی از اونجرز میشود بلکه خیلی زود به عنوان رهبر آنها نیز ایفای نقش میکند.
البته تمام تواناییهای استیو راجرز محدود به قدرتهایی که از طریق سرم ابر سرباز به دست آورده و تجهیزاتی که با خود حمل میکند نیست. این باور و اعتقاد او به خوبی و عزم همیشگیاش برای انجام کار خوب است که او را از بقیه ابرقهرمانان متفاوتتر جلوه میکند. با هدفی که برای خود ترسیم کرده، کاپیتان آمریکا خودش را نماینده دولت ایالات متحده آمریکا نمیبیند، بلکه او رویایی که باید برای کل بشریت اعمال شده و در آن همه به خوبی و در صلح زندگی میکنند را به عنوان هدف خود میبیند.
بنابراین حتی وقتی دولت آمریکا در ماجرایی مثل خط داستانی جنگ داخلی از او میخواهد خود را تسلیم دولت کند و گوش به فرمان آنها باشد از این کار سر باز زده و ایدئولوژیای که باور دارد درست است را پیش میگیرد. شاید برای همین باور به خوبی باشد که او حتی شایسته برداشتن پتک تور است.
در طول زندگی مدرنش، کاپیتان آمریکا تقریباً با تمام شخصیتها و گروههای ابرقهرمانی دنیای کمیک بوکهای مارول ارتباط برقرار کرده و با آنها همکاری میکند. به نوعی میتوان او را نفر اول دنیای کمیک بوکهای مارول در نظر گرفت. خیلی از ابرقهرمانان از همکاری با او احساس غرور و افتخار کرده و به چشم یک سمبل و نماد به او نگاه میکنند.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
بیشتر به نظر میاد نماد بیشتر نماد اسرائیل باشه تا آمریکا!!!
انگار همیشه تلاشی وجود داشته که کاپیتان امریکا پر طرفدار ترین شخصیت دنیای مارول باشه. حالا نمیدونم واقعا اول هست یا نه!
هست