10 شخصیت منفی برتر کمیکهای مارول
دنیای کمیکهای مارول برخلاف تصوری که ممکن است عموم مردم به خاطر فیلمهای اقتباسی از این دنیا داشته باشند، دنیایی پر از شخصیت های منفی و شرورهایی است که خواب را برای شخصیتهای مثبت داستان ...
دنیای کمیکهای مارول برخلاف تصوری که ممکن است عموم مردم به خاطر فیلمهای اقتباسی از این دنیا داشته باشند، دنیایی پر از شخصیت های منفی و شرورهایی است که خواب را برای شخصیتهای مثبت داستان حرام میکنند. ویلنهایی که نه تنها در دنیای مارول، بلکه در کل دنیای کمیکها هم جزو برترین آدم بدهای داستانها هستند.
کمی قبل 10 ویلن برتر کمیکهای دیسی را از دید خودمان برای شما معرفی کرده بودیم. حالا نوبت به رقیب دیرینهی کمیکهای دیسی رسیده است که با ویلنهای قدیمی و جذابی که دارد، عرض اندام کند. ویلنهایی که با وجود گروههای ابرقهرمانان متعدد و قدرتمندی که در دنیای مارول سعی در برقراری صلح و آرامش دارند، هنوز هم میتوانند حوادث و خرابیهای فجیع را به بار بیاورند و شرارت خود را به دنیا نشان دهند.
جاماندن هر کدام از این ویلنها از لیست برترینها، مطمئناً به مذاق کسی خوش نمیآید ولی برای انتخاب 10 ویلن برتر باید چنین انتخابی را انجام داد. برای همین تصمیم گرفتیم 10 ویلن برتر کمیکهای مارول را طبق تاریخ اولین حضورشان در دنیای کمیکها رتبه بندی کنیم.
آپوکالیپس
- اولین حضور: شمارهی 5 کمیکهای X-Factor (ژوئن 1986-حضور کوتاه) / شماره 6 کمیکهای X-Factor (جولای 1986-حضور کامل)
آپوکالیپس (Apocalypse) یکی از اولین جهشیافتههاییست که در سالهای پیش از شکل گیری کامل تمدن بشری به دنیا آمد. به خاطر ظاهر متفاوت و عجیبش در هنگام تولد، در همان دوران نوزادی رها شد. با این وجود او زنده ماند و از همان دوران کودکی آموخت که فقط کسانی که قدرت بقا را دارند باید زنده بمانند.
آپوکالیپس موجودی نامیراست که قدرت کنترل مولکولهای بدن موجودات زنده را دارد. این قابلیت به او اجازهی تغییر شکل، ظاهر و فیزیک بدن خودش یا هر فرد دیگری را به هر شکلی که نیاز دارد میدهد. با استفاده از همین ویژگی میتواند قدرت جهشیافتههای دیگر را تقلید کند و یا اندامهای اضافی برای بدنش خلق کند. علاوه بر هوش بالا و علوم مختلفی که در طول زندگی طولانیاش کسب کرده است، دسترسی او به تکنولوژی و علم سلستیالها (Celestial) برتری قابل توجی به او میدهد.
رو در رو قرار گرفتن با یکی از قدرتمندترین جهشیافتههایی که کرهی زمین به خود دیده است و خود را وارث حقیقی دنیا که حق زندگی را فقط برای قدرتمندترین موجودات میداند برای هر کسی میتواند ترسناک باشد.
تانوس
- اولین حضور: شمارهی 55 کمیکهای The Invincible Iron Man (فوریه 1973)
تانوس از نژاد تایتانهاست، با همان قدرتهایی که آنها دارند. هر چند قدرتهای او به کمک جهشیافتگیهایش و ابزاریهایی مثل دستکش بینهایت که در اختیار میگیرد بسیار بیشتر تقویت شدهاند. قدرت بدنی، سرعت، جاودانگی و آسیبناپذیری در کنار کنترل و تغییر ماده به اون این اجازه را میدهند که نه تنها از خطرات خارجی در امان باشد؛ بلکه به عنوان یک تایتان بتواند بدون آب، غذا و هوا زندگی کند و نگرانی بابت پیر شدن، بیماری و مرگ نداشته باشد.
با داشتن مقاومت بالا در برابر حملات ذهنی و روانی و همینطور توانایی جنگ تن به تن که اکثر تایتانها در آن کمنظیرند، میتواند هر ابرقهرمان یا حتی ویلن دیگری که در برابر بایستد را از سر راه بردارد. او سعی دارد با تعداد زیاد مرگهایی که رقم میزند، بتواند نظر معشوقهاش، مرگ را جلب کند. شاید به خاطر همین عشق باشد که هیچکس در دنیای مارول به اندازهی او عامل مرگ نبوده است!
«من تمام کهکشان رو کف دستم دارم... آماده برای له شدن مثل یه تخممرغ! هر کسی با من مخالفت کنه باید بمیره... و اولین اونها هم ابرقهرمانهای زمینی هستن!» - تانوس
کینگپین
- اولین حضور: شمارهی 50 کمیکهای The Amazing Spider-Man (جولای 1967)
با وجود ویلنهایی با انواع قدرتهای ماورایی و نژادهای مختلفی که در دنیای کمیک بوکها وجود دارد، قرار گرفتن یک انسان در بین برترینِ آنها میتواند موجب تعجب باشد. اما هر انسانی که بتواند جایگاهی در این بین برای خود دست و پا کند، حتماً ویژگی خاصی دارد که کینگپین هم از این قاعده مستثنی نیست.
ویلسون فیسک مسیر خود را از یک آدم ناشناس و بدون جایگاه به سمت بزرگترین و قدرتمندترین جنایتکار دنیا هموار کرد، با هر روشی که نیاز به آن را احساس میکرد. با نفوذ و ثروتی که به دست آورده است، دست هیچ قانونمداری به او نمیرسد. رسیدن به چنین جایگاهی نشان دهندهی هوش فوق العاده بالای اوست. حالا با این موقعیتی که دارد، قاتلین و آدمکشهای زیادی را تحت کنترل خود دارد که باعث میشود کمتر کسی هوس مقابله با او را در سر خود بپروراند.
به غیر از هوش، این عضلات او هستند که خیلی به کمکش آمدهاند. شاید قدرتبدنی او ماورایی نباشد اما هنوز هم یکی از قویترین و مقاومترین بدنهایی است که میتوان برای یک انسان تصور کرد. آشنایی با انواع سبکهای مبارزه و استفاده از ابزارهای مختلف برای حفاظت از خود، نه تنها کار قهرمانهایی مثل دردویل و پانیشر را در شکست دادن او سخت میکند، حتی ابرقهرمانهایی مثل اسپایدرمن و کاپیتان آمریکا هم با چالشی جدی مواجه شوند.
«جنایت در حال افزایشه... و همینطور هم سود ما.» - کینگپین
گالاکتوس
- اولین حضور: شمارهی 48 کمیکهای Fantastic Four (مارس 1966)
گالاکتوس (Galactus) به عنوان نیروی زندهی طبیعت، وظیفهاش برقراری توازن بین جاودانی و مرگ در دنیای کمیکهای مارول است. این موجود بسیار عظیم الجثه که در فضا حرکت میکند، برای برطرف کردن گرسنگیاش سیارات را میبلعد. این موجود غول پیکر شکل ثابتی ندارد و هر نژادی که در جهان هستی زندگی میکند او را به شکلی و بیشتر به نزدیکترین شکل به نژاد خودشان، تصور میکنند.
برای چنین موجودی هر قدرتی را میتوان تصور کرد و از تلپورت، تلهپاتی، تبدیلات ماده، خلق حیات تا تغییر روح، خاطرات و احساسات جزو تواناییهای او دیده شده است. گالاکتوس جزو ویلنهاییست که هیچ ابرقهرمانی دوست ندارد به هیچ وجه در مقابلش قرار بگیرد. هر بار ایستادگی در برابر او برای هر کسی میتواند آخرین لحظات زندگیاش را رقم بزند.
دورمامو
- اولین حضور: شمارهی 126 کمیکهای Strange Tales (نوامبر 1964)
دورمامو (Dormammu) یکی از قدرتمندترین موجودات در جهان جادویی کمیکهای مارول است، تا جایی که «دکتر استرینج» او را بزرگترین دشمن خودش میداند که وقتی از قدرت کاملش استفاده کند کسی جلودارش نخواهد بود و میتواند کل هستی را از بین ببرد.
او در دنیایی تاریک که از بقیهی دنیای مارول جداست زندگی میکند و حتی گفته میشود که در خلق آن دخالت داشته است. جایی که قوانین دنیای عادی را نمیتوان برای آن تصور کرد. جایی که شیاطین و پلیدیها در آن سکونت دارند.
دورمامو با قدرت جادویی که با تکیه بر پرستش پیروانش آن را تقویت میکند، تقریباً توانایی انجام هر کار قابل تصوری را دارد. احضار ارواح و خلق موجودات شیطانی فقط بخشی از قدرت اوست که مطمئناً برای ابرقهرمانهایی که آشنایی با دنیای جادویی ندارند، میتواند تبدیل به بدترین کابوسشان شود.
گرین گابلین
- اولین حضور: شمارهی 14 کمیکهای The Amazing Spider-Man (جولای 1964)
نورمن آزبورن که زمانی یک تاجر ساده ولی قدرتمند و موفق بود با استفاده از فرمول Oz، قدرت بدنی خود را افزایش داد. در عوض این افزایش قدرت، ذهنش قربانی مادهی Oz شد. با این تغییرات، گرین گابلین تبدیل به کابوس روز و شب پیتر پارکر شد. این ویلن به کمک Oz حتی توانست از مرگ هم بازگردد و این بار نه تنها اسپایدرمن، بلکه کل اونجرز را هم دچار چالش کند.
این ویلن که ظاهری منحصر به فرد دارد و با بمبهای به شکل کدو تنبلِ هالووین و گلایدرش معروف است، باعث اتفاق افتادن تلخترین حادثهی زندگی اسپایدرمن شد. گوئن استیسی، اولین معشوقهی پیتر پارکر، با دخالت مستقیم او به پایان زندگیاش رسید که علاوه بر زندگی اسپایدرمن، حتی باعث تغییراتی در دنیای کمیکها را هم شد.
تقابلهای متعدد گرین گابلین با اسپایدرمن که باعث شکل گیری داستانهای جذابی بین این دو شخصیت شده است و همینطوری ویژگیهای ظاهری خاص و به یادماندنی این شخصیت، باعث میشود با یکی از متفاوتترین ویلنهای دنیای مارول رو به رو شویم که باعث دردسر عموماً اسپایدرمن و هر از چند گاهی بقیهی ابرقهرمانان مارول میشود.
«برای هر زندگی که نجات میدی... یک میلیون راه جدید برای مُردن هست.» - گرین گابلین
دارک فینیکس
- اولین حضور: شمارهی 1 کمیکهای The X-Men (سپتامبر 1963)
احتمالاً عجیبترین ویلنی که در این لیست شاهدش هستید، دارک فینیکس باشد. کسی یا بهتر است بگوییم نیرویی که با بلعیدن ستارههایی که در فضا وجود دارند، باعث مرگ تمام موجوداتی میشود که در منظومهی هر کدام از آنها زندگی میکنند.
این نیرو در واقع به جین گری، یکی از اعضای اولیهی X-Men، رسیده است. ماموریتی که در آن X-Men با بدشانسی مواجه میشوند و در لحظاتی که هیچ چیز طبق خواستهی آنها پیش نمیرود، نیروی فینیکس هویت جین گری را به خود میگیرد. با گرفتن این هویت، رابطهای غیرقابل گسست بین جین و نیروی فینیکس شکل میگیرد.
حالا یکی از قهرمان ناجی مردم زمین، به اسارت نیرویی درآمده که با بدی آلوده شده است. حتی مرگهایی که جین گری تجربه میکند نیز دارک فینیکس را از او جدا نمیکنند و این نیرو که توانایی نابودی خورشید را هم دارد برای همیشه با او همراه شده است. هنوز طلسم این نیروی شیطانی که کل جهان را تهدید میکند پابرجاست و تمام اقداماتی که شخصیتهای دیگر علیهش انجام میدهند فقط باعث فروکش کردن این خطر برای مدتی میشود.
لوکی
- اولین حضور: شمارهی 85 کمیکهای Journey into Mystery (اکتبر 1962)
وقتی یک خدا تبدیل به ویلن میشود، به اندازهی کافی دردسر ایجاد میشود. حالا اگر این خدا، خدای موذیگری و شیطنت هم باشد میتوان گفت یک رقیب کاملاً غیرقابل اطمینان خلق شده است. با وجود این که خیلیها از هویت او خبر دارند ولی باز هم با مهارتهایی که دارد باعث جلب اعتماد دیگران میشود.
هر چند لوکیِ کمیکهای مارول اصالتاً یکی از خدایان اسکاندیناوی نبوده و از نسل غولهای یخی یوتونهایم (Jötunheimr) است اما توانسته به جایگاه خدایی در ازگارد (Asgard) برسد. به عنوان یک غول یخی، تمام ویژگیهای فیزیکی نسل خود را دارد. هوش بالایی که خدای موذیگری دارد به او اجازه میدهد نقشههایی زیرکانه بکشد و عملاً تا وقتی که میتواند با فریب و سوء استفاده از افراد دیگر نقشههای خود را پیش ببرد، دیگر لزوم به استفاده از نبردهای تن به تن برای رسیدن به اهداف خودش نمیبیند. اعتماد به لوکی به احتمال زیاد شما را با لبخند او مواجه میکند، در حالی که یک خنجر در پشتتان فرو رفته است.
«اودین پیر... به خاطر کاری که من کردم... به زودی دیگه ازگاردی وجود نخواهد داشت. دوران اودین و فرزندانش در حال اتمامه... آتش و آشوب در حال اومدنن. و منم ارباب آشوبم!» - لوکی
دکتر دووم
- اولین حضور: شمارهی 5 کمیکهای The Fantastic Four (جولای 1962)
به عقیدهی خیلیها دکتر دووم خطرناکترین انسانیست که میتواند سر راه هر ابرقهرمانی قرار بگیرد. کسی که خود را باهوشترین و با استعدادترین آدم روی کرهی زمین میداند و برتری هیچکس نسبت به خودش را تحمل نمیکند. او که حاکم کشور لاتوریاست (Latveria) از هیچ کاری دریغ نمیکند تا خود را از همه بالاتر نشان دهد.
از اختراع ماشین زمان، ساخت زرهی هم از جنس علم و هم از جنس جادو تا دزدیدن قدرتهای خداگونهی موجودات دیگر از کارهایی هستند که دکتر دووم انجامشان داده است. اگر بخواهیم به طور کلی او را توصیف کنیم باید دکتر دووم را شخصی معرفی کنیم که به دنبال تمام قدرتهای موجود در تمام هستی است.
دکتر دووم انسانیست که خود را هر چه بیشتر تبدیل به یک خدا میکند و به عقیدهی بسیاری از مخاطبان و طرفداران، میتوان او را برترین ویلنی دانست که خیلی از ابرقهرمانهای مارول در برابرش قرار گرفتهاند.
رد اسکال
- اولین حضور: شمارهی 7 کمیکهای Captain America Comics (اکتبر 1941)
شاید به اندازهی خیلی از ویلنهای لیست قوی و نیرومند نباشد و فقط صورت عجیبش باعث توجه شود ولی جان اشمیت یکی از منفورترین ویلنهایی است که میتوان تصور کرد. حتی گاهی ویلنهای دیگر هم از حضور او ابراز تنفر میکنند و از همکاری با او سر باز میزنند.
رد اسکال (Red Skull) فرماندهای از ارتش نازی در زمان جنگ جهانی دوم که عمدهی درگیریهایش با کاپیتان آمریکا بوده است. به عنوان یک نازی، مثل تقریباً هر نازیِ دیگری که در رسانهها به تصویر کشیده میشوند، خالقانِ رد اسکال هم بدترین ویژگیهای هر انسانی را در وجودش قرار دادهاند. فردی کاملاً بیرحم و خودخواه که فقط به فکر به دست آوردن و تسلط بر دنیاست و برای رسیدن به چنین خواستهای هیچ مرزی برای شرارت خود نمیبیند. کسی که به خواست خودش میخواهد بد شناخته شود و هر کاری هم که برای اثبات آن لازم باشد را انجام میدهد.
شما کدام ویلن از دنیای مارول را شایستهی حضور در لیست 10 ویلن برتر این کمیکها میدانید که از این لیست جا مانده است؟ کند و کاو بیشتر در دنیای مارول ویلنهایی خطرناکتر، زیرکتر، باهوشتر و حتی خاصتر را نمایان میکند. شاید یکی از آنها از نظر شما شایستگی بیشتری داشته باشد.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
اقا معلومه که شما ها از سایت SPIDEY. IR کپی میکنین???
آرسام جان؛
راستش لیستهای "تاپ" چیز خیلی عادی تو دنیای ژورنالیسمه و خیلی سایتهای چه ایرانی و چه خارجی رو میتونی پیدا کنی که همچین لیستهایی تو سایتهاشون داشته باشن.
تو مبحث کمیک هم مواردی مثل "10 قهرمان برتر" یا "10 ویلن برتر" خیلی رایجن، فکر نکنم کسی برای ساخت چنین لیستهایی نیاز داشته باشه تا کپی کنه، چون هر نویسندهای دوست داره شخصیتهایی که از نظر خودش و مخاطبین بهترن رو تو لیست جا بده :)
یک گریزی هم به شرور های دنیای دی سی بزنید و مقالات معرفی شخصیت های کامیک بوکی رو هم بیشتر کنید ممنونم ازتون
حتماً دوست عزیز. ممنون از این که نظر میدید. در هر حال ما با توجه به خواستههای مخاطبامون جلو میریم.
برای دیدن مطلب مربوط به ویلنهای برتر دیسی هم میتونید به لینک زیر سر بزنید.
http://vigiato.net/p/5277