۱۰ فیلم برتر دیزنی که شخصیت منفی ندارند
دیزنی از اسکار تشنهی قدرت در The Lion King تا ساحرهی دریا در The Little Mermaid توانسته چندین ویلن و آنتاگونیست به یاد ماندنی را در فیلمهای خود به وجود آورد. این شخصیتها با نقشههای ...
دیزنی از اسکار تشنهی قدرت در The Lion King تا ساحرهی دریا در The Little Mermaid توانسته چندین ویلن و آنتاگونیست به یاد ماندنی را در فیلمهای خود به وجود آورد. این شخصیتها با نقشههای نابهکارانه و هر کاری از دستشان برمیآید نهایت تلاش خود را دارند تا جلوی پروتاگونیست را بگیرند و او را دچار چالش کنند.
در همین حال نیز برخی از فیلمهای ساخته شدهی دیزنی هستند که توانستهاند بدون داشتن یک ویلن بینندگان را سرگرم کنند. در این نوشتار به سراغ ۱۰ مورد از این دست ساختههای دیزنی میرویم تا ببینید بدون داشتن یک ویلن و آنتاگونیست مشخص نیز میتوان یک داستان جذاب را روایت کرد.
Queen of Katwe
به عنوان یک فیلم دربارهی یک دختر جوان که به دنبال استفاده از تواناییهای شطرنج خود برای دگرگون کردن سرنوشت خانوادهاش است، Queen Of Katwe نیاز به هیچ گونه درگیری ندارد. به جایش، داستان که نشان میدهد فیونا موتسی از یک محلهی فقیر نشین در کامپالا به نامزد استادی زنان میرسد یک ترکیب ساده از عزم، مهارت و خستگیناپذیری است. در طی این ماجرا، تنگدستی به عنوان دشمن راستین نمایان میشود.
هر چند Queen Of Katwe داستان کسی را دنبال میکند که بیشتر مردم جهان دربارهاش نمیدانند ولی هنوز هم میتواند به عنوان یک فیلم بیوگرافی نظرها را به خود جلب کند. این فیلم نه تنها یک بازگویی دقیق از روایتی راستین به شمار میآید بلکه اجراهای درخشان لوپیتا نیونگو و دیوید اویلوو را نیز در خود گنجانده است.
The Many Adventures of Winnie the Pooh
شاید به عنوان وفادارانهترین برگردان از آثار آلن الکساندر میلن، The Many Adventures of Winnie the Pooh بیشتر روی سرگردانیها تمرکز دارد تا داشتن یک آنتاگونیست. در طول فیلم، تنها چیزی که وینی و دوستانش دربارهی آن نگران هستند پیروزی برابر چالشهای کوچکی است که در هاندرد اکر وود سر بر میآورند.
به طور کلی، برخی ناسازگاریها بین این دوستان وجود دارد ولی هیچ کدامشان هیچوقت به شکل یک شرور در برابر دیگری نمیایستد. وینی نیز ظاهراً ترس از ووزلها و هفالومها دارد؛ البته که آنها موجوداتی درون سر و خیالاتش هستد و هیچگاه به راستی همانند تفکرات این خرس شکمو سر و کلهشان برای دزدیدن عسلهایش پیدا نمیشوند.
Finding Dory
در فیلم انیمیشنی Finding Dory، جراحماهیِ آبیِ سلطنتیِ رنگ به اندازهای چالش دارد که اضافه کردن یک ویلن ناعادلانه به نظر میرسد. او نه تنها گم شده بلکه مشکلات حافظهای نیز دارد که یعنی کلی طول میکشد تا بالأخره به یاد بیاورد که خانوادهاش در جِئول آو مورو بِی در کالیفرنا زندگی میکردند.
لذت Finding Dory در تماشای تلاش دوری در پیدا کردن راه خانهاش به کمک دوستان خود است، نه رویارویی او با کسی که موفقیت او را نمیخواهد. خوشخبتانه، نویسندگان مطمئن میشوند که موانع دیگری را بر سر راه این ماهی قرار دهند. با پیدا کردن راههایی برای پیروزی بر همهی این باتلاقهاست که دوری تبدیل به یکی از بهترین شخصیتهای نوشته شده توسط پیکسار میشود.
Honey, I Shrunk the Kids
در فیلم Honey, I Shrunk the Kids شاهد این هستیم که خانواده تامسونها و سالینسکیسها، پس از این که وین سالینسکیس باعث میشود تا هنگام آزمایش دستگاه تازهاش بچههای هر دو خانواده کوچک شوند، با هم درگیر شوند. از آن جایی که هر دوی خانوادهها نگران بچههایشان هستند، هیچ کدام به عنوان آنتاگونیست قابل دستهبندی نیستند.
از همه مهمتر این است که در میانهی راه هر دو خانواده یک معاهدهی صلح امضا میکنند تا بپذیرند که با هم کار کنند. به این ترتیب، Honey, I Shrunk the Kids هیچ دشمن واقعی جز حشرات ندارد.
A Goofy Movie
در یکی از بهترین فیلمهای پدر و پسری دیزنی، میبینیم که گوفی تلاش میکند با پسر ۱۴ سالهاش، مکس گوف، در یک سفر ماهیگیری پیوند برقرار کند. مشکل این است که مکس با معشوقهاش، رکسان، برنامهی یک قرار را چیده بودند ولی به گوفی چیزی گفته نشده بود. در A Goofy Movie میبینیم که هر کدام از شخصیتها به طور مخفیانه تلاش دارد تا به هدفش برسد بدون این که تنها به خودش فکر کند.
نبودن یک ویلن این پیوند پدر و پسری را ارزشمندتر میکند. از آن جایی که این دو در برابر دردسرهای زندگی قرار گرفتهاند، پس مجبور میشوند که ایدههایشان را با هم ترکیب کنند تا بر چالشهای پیشرویشان پیروز شوند. به این ترتیب است که گوفی و پسرش در پایان ماجرایشان ارزش یکدیگر را بیشتر میفهمند و اوضاع به قدری خوب است که مکس گوف میتواند رکسان را به پدرش معرفی کند.
The Finest Hours
عنوان The Finest Hours یک سری نقص نمایان دارد تا نتواند به لیست برترین فیلمهای بقا راه پیدا کند ولی هنوز هم میشود از تماشای آن به لطف تنشی که به نمایش میکشد و همچنین بازیگرانی همچون کریس پاین و اریک بانا لذت برد. در این ساخته، اعضای ایستگاه گارد ساحلی چتم به یک مأموریت میروند تا اعضای یک کشتی نفتکش آسیب دیده را نجات دهند.
عدم وجود یک ویلن قابل درک است چرا که بیشتر فیلمهای بقا اصلاً به این دست شخصیتها نیاز ندارند. فیلمهای بقا بیشتر دربارهی تلاش انسان در برابر طبیعت هستند. در این مأموریت نجات نیز اوضاع هنگامی پیچیدهتر میشود که سر و کلهی یک طوفان که از تجربههای پیشین گارد ساحلی نیرومندتر است پیدا میشود. پیدا کردن یک راه برای پیروز شدن بر آن و انجام یک نجات موفق روایتی است که The Finest Hours ارائه میکند.
Inside Out
بیشتر رویدادهای Inside Out درون سر رایلی جریان دارند؛ جایی که پنج احساس این دختر جوان، یعنی شادی، ترس، خشم، بیزاری و اندوه، تصمیم میگیرند که او چه کاری انجام خواهد داد. با این که این احساسات به شکل چند شخصیت به نمایش کشیده میشوند ولی هیچ کدام از آنها به دنبال این نیستند که همهی دیگر احساسات را نابود کنند.
به طور کلی، انیمیشن Inside Out به شکلی عالی به بینندگان جوانتر نشان میدهد که احساسات چگونه کار میکنند. همچنین به آنها کمک میکند تا یاد بگیرند چطور در هر شرایطی از زندگی بر احساسات منفی پیروز شوند و مثبت بمانند. به علاوه، دیالوگها پر هستند از شوخیهای کوتاه تا حتی تیرهترین لحظات نیز احساساتی باشند.
Frozen 2
با این که Frozen 2 ویلنی ندارد ولی نبود چنین شخصیتی را به شکلی منطقی توضیح میدهد. در این فیلم مشخص میکند که شاه رانرد از دنیا رفته ولی کارهایش باعث بروز یک کشمکش شده است. به این ترتیب، این شخصیت تنها به عنوان سکوی پرتاب استفاده میشود تا این که کسی باشد که پروتاگونیستها باید نگرانش باشند.
در واقع، حتی میتوان بحث کرد که کارهای پادشاه سودمند بودند تا زیانآور. اگر به خاطر تصمیم او در نابود کردن جنگل و ساخت یک سد نبود، ایدونا و اگنار هیچگاه با همدیگر رو به رو نمیشدند. به اضافه، کارهای رانرد آن قدر جدی نیستند که نتوان آنها را وارون کرد. پادشاه بیش از این که یک آنتاگونیست باشد یک عامل تأثیر روی جریان افتادن ماجرا به شمار میآید.
The Incredible Journey
فیلم The Incredible Journey یکی دیگر از ساختههای دیزنی است که نحوهی روایتش به گونهای است که جای زیادی برای حضور یک شخصیت آنتاگونیست باقی نمیگذارد. همچنین این ساخته یکی از آن دسته فیلمهای ساده است؛ چرا که در The Incredible Journey سه شخصیت باجرِ بول تریر، لواثِ لابرادور رتریور و تاویِ سیامی، ۳۰۰ مایل را پشت سر میگذارند تا به خانهشان بازگردند.
این روایت ماجراجویی، با حیواناتی که ارتباطات کمی با انسانها برقرار میکنند میدرخشد تا ذات رابطهی بین این سه حیوان در مرکز توجه قرار بگیرد. تازه، تصاویر زیبایی از طبیعت در The Incredible Journey به تصویر کشیده میشوند تا یک سینماتوگرافی که میتواند با پروژههای مدرن رقابت کند به وجود آید. به جز یک سری حیوان وحشی، هیچ چیزی وجود ندارد تا سفر پروتاگونیستها را به خطر بیندازد.
Brother Bear
فیلم انیمیشنی Brother Bear نه دربارهی سر و کله زدن با آدم بدها بلکه دربارهی جبران کردن اشتباهات است. این ساخته ماجرای کنای، یک بومی اهل آلاسکا که پس از کشتن یک خرس تبدیل به یکی از این حیوانات شده است را روایت میکند. به وسیلهی این تبدیل، او یاد میگیرد تا چگونه برای دیگر موجودات ارزش قائل شود.
در طی رویدادهای Brother Bear، کنای لحظاتی را تجربه میکند که هم شرورانه هستند و هم قهرمانانه. نخستین بخش فیلم، او را به طور نمایان به عنوان یک شخصیت انتقامجو و بیفکر نشان میدهد در حالی که در بخش دوم او صبر، خویشتنداری و ایستادگی را یاد میگیرد. هنگامی که کنای دوباره به یک انسان تبدیل میشود، او کاملاً یک شخصیت دگرگون شده به شمار میآید.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
ولی خرس برادر میشه گفت شخصیت منفی داشت. اول از همه خود پسره که مامان خرسه رو میکشه و طی مسیری که طی میکنه آدم/خرس بهتری میشه. و دوم برادرش که در طول این مدت سعی داشت اینا رو بکشه.
به معنای واقعی کلمه شخصیت منفی و خبیثی که میخوایم نیست ولی اون بار معنایی رو تا حدی به دوش میکشه و مثل در جستجوی دوری کاملا هم خالی از شخصیت منفی نیست
ولی یه منطق جالب رو تو اینطور انیمیشن ها دقت کردین ؟ یه شخصیت منفی میخواد دنیا رو نابود کنه میخنده بعد که کاراکتر اصلیا میان بگیرنش کاراکتر منفی از ترس سفید میشه میگه رحم کنید خب بدبخت دنیا رو نابود کنه که خودشم به فنا میره
بلاخره cbr مقاله درست حسابی هم درست میکنه.. ممنون برای ترجمه.
عالی