نقد فیلم Air | پیوند نایک و جردن
یک نمونه خوب پرترهسازی از طرف زوج بن افلک و مت دیمون؛ خوشبختانه فیلم «Air» از موضوع کتانی ورزشی مایکل جردن فراتر میرود و به یک موفقیت واقعی اما کوچک تبدیل میشود. برای آشنایی بیشتر ...
یک نمونه خوب پرترهسازی از طرف زوج بن افلک و مت دیمون؛ خوشبختانه فیلم «Air» از موضوع کتانی ورزشی مایکل جردن فراتر میرود و به یک موفقیت واقعی اما کوچک تبدیل میشود. برای آشنایی بیشتر با نقد فیلم Air همراه ویجیاتو باشید.
خلاصه داستان: در این فیلم سانی واکارو و شرکت نایک، مایکل جردن تازه کار در ورزش بسکتبال را برای یک همکاری ویژه دنبال کرده و شراکتی را ایجاد میکنند که دنیای ورزش و فرهنگ معاصر را متحول میکند.
برخی از مردم او را دوست ندارند و برخی دیگر او را به شدت دوست دارند، اما آقای بن افلک برای «آرگو» برنده جایزه اسکار شد و در اینجا او دوباره به یک فیلم دست مییابد که در چارچوب کارگردانی و تولید آن کاملاً کار میکند و میتواند یک چشم انداز کامل از دنیای تجارت را محقق کند. فیلم «Air»، فراتر از داستان فریبندهای که میگوید، چیزی را دارد که آن را به خوبی ارائه میکند و به ما این احساس را میدهد که همه چیز همان جایی است که باید باشد.
باید بدانید این اثر سینمایی نه فریب میدهد و نه میخواهد صرفاً یک فلاشبک از دهه هشتاد میلادی در آمریکا باشد، زیرا چیزی برای گفتن دارد و آن را بسیار جدی میگیرد. در واقع بن افلک موفق میشود پرترهای نه تنها از دنیای تجارت آمریکا، بلکه از کل محیط اجتماعی، یک دوره کامل و یک سیستم کامل که حول این شرکتها کار میکرد و رویاها، توهمها و افسانههایی مانند «مایکل جردن» را خلق میکرد، به تصویر بکشد. پس چه او را دوست داشته باشیم و چه نخواهیم ریختش را تماشا کنیم، این بن افلک که با جنیفر لوپز ازدواج کرده است، به خوبی میداند که چگونه کارگردانی کند.
داستان این فیلم ماجرای پشت صحنه آشفته قرارداد امضا شده با ستاره نوظهور NBA را روایت میکند. این معامله مایکل جردن را به اوج توانایی مالی رساند، نایک را به شرکتی تبدیل کرد که امروز لباس شما و دوستانتان را تامین میکند و قوانین حاکم بر ورزش و تبلیغات را برای همیشه تغییر داد. در این روند، چند مرد ناامید که در بحران میانسالی قرار داشتند از ورشکستگی نجات یافتند و حقیقت رویای آمریکایی را با مجموع کار، سرسختی و شانس به رخ مردم کشاندند.
اگرچه فیلم به کسانی که پول برایشان مهمترین چیز است ادای احترام میکند، اما این کار را منظم انجام میدهد: با طنز ملایم، بدون خودنمایی زیاد یا سرزنش اخلاقی. حتی افلک نژادپرستی را نیز نشانه میرود و نسبت به پویایی نژادی این معامله بزرگ بین نایک و خانواده جردن کور نیست. این یعنی او فاش میکند که چگونه یک مادر سیاه پوست در دهه 1980 آمریکا با مردان سفیدپوست کت و شلواری برخورد میکرد و پسرش نیز قوانین بازی آنها را زیر پا گذاشت.
داستان فیلم قابل پیش بینی است زیرا احتمالاً کسی نیست که نداند بعدها مایکل جردن به مشهورترین بسکتبالیست تاریخ تبدیل شد و نایک در نتیجه قرارداد تاریخی و بی سابقه او به یکی از بزرگترین برندهای جهان پوشاک ورزشی؛ و با این آگاهی، غیبت تعلیق در سرتاسر فیلم اتفاقی معمولی است، زیرا فیلم میداند که تماشاگر ازقبل آگاه است این داستان چگونه به پایان میرسد. بنابراین، این فیلم اثر هیجانانگیزی مانند «Gone Baby Gone» یا «The Town» دیگر آثار شاخص بن افلک در مقام کارگردان نیست.
این فیلم شامل مجموعهای از بازیگران کاریزماتیک است که به مدت دو ساعت گفتگوی هوشمندانه را به صدا در میآورند و به یک نتیجه اجتناب ناپذیر نزدیک میشوند. و با این حال، فیلم «Air» موفق میشود بدون زحمت مقاومت ناپذیر و سرگرمکننده باشد. در واقعیت این همان فیلمی است که قبلاً نان و کره هالیوود بود و اکنون به طور فزایندهای در چشمانداز سینمایی امروزی نادر است. اما چرا؟ چون هیچ موضوع اجتماعی مهمی ندارد که برآمده از یک چک لیست دنیای مدرن باشد و به دنبال ایجاد تغییر در دنیای امروز هم نیست. این یک درام ساده، با مهارت گفته شده و حس خوبی است که احتمالاً برای پدر و مادر سن بالاتر شما نیز جذاب خواهد بود، و هیچ ایرادی در آن وجود ندارد.
به نوعی، «Air» شبیه یک «تد لاسو» با کمدی کمتر به نظر میرسد. خوشبختانه، افلک موفق میشود فیلم را از انحراف به قلمرو غیرقابل تحمل کمدیهای معمول هالیوود دور کند. او اکثر سکانسها را به اندازهای ثابت نگه میدارد که دوستداشتنی باشند، بدون اینکه تبدیل به یک فیلم بیمعنای چشمگیر دربارهی چند پسری شود که از استعداد مرد دیگری ثروتمند شدهاند. حتی شاید بتوان گفت این بامزهترین فیلم افلک تا به امروز است، و اعتبار آن را مدیون بازیهای فوقالعاده از بازیگرانش است، اما بیشتر تمجیدها باید به سمت فیلمنامه جمع و جور الکس کانوری باشد.
همچنین هیچ مشکلی در جنبههای فنی فیلم وجود ندارد. سرعت و ساختار همگی درست است، نماها مانند یک مستند قدیمی بسته شدهاند، و شما واقعا احساس میکنید که از همان ابتدا تا پایان به دهه 1980 منتقل شدهاید. بهعلاوه، حتی اگر چیزی در مورد دنیای ورزش یا حتی تبلیغات نمیدانید، فیلم Air کار خوبی انجام میدهد تا به شما کمک کند تا بفهمید همه چیز چگونه کار میکند و چه چیزی برای همه مناسب است. همچنین یک حس شوخ طبعی مناسب، اگر نگوییم بسیار برجسته، در فیلم وجود دارد که هر زمان که ظاهر شود از آن لذت خواهید برد.
پس در پایان باید گفت که آیا تماشای فیلم ارزشش را دارد یا نه؟! ساده بگویم «Air» فیلم کوچک خوبی است، اما شاید رویکردی داشته باشد که به مذاق همه خوش نیاید. و همچنین از آن دسته فیلمهای بلندی است که در سالهای نه چندان دور ممکن بود هیچ جایزه مهمی را در اسکار نبرده باشد اما نامزدیهای بی شماری به دست بیاورد.
اکنون زمانه تغییر کرده است و این فیلم اثری با کارگردانی پویا و روان است که کارگردان به طرز ماهرانهای داستان را میسازد و شخصیتها را شکل میدهد. اثری که از قبل میتوان آن را متعلق به مخاطبی دانست که حوصله بیشتر و علاقه خاصتری دارد. حتی اگر از طرفداران بسکتبال نیستید، دلایل زیادی برای تماشای فیلم وجود دارد.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.