فیلم های ماموریت غیرممکن از بدترین تا بهترین
فرنچایز «ماموریت غیرممکن» یا همان Mission: Impossible ممکن است یکی از بزرگترین فرانچایزهای اکشن تاریخ سینما باشد که یکی از بزرگترین ستارههای تمام دوران در آن بازی میکند، اما تمام این جذابیت از آغازی فروتنانه ...
فرنچایز «ماموریت غیرممکن» یا همان Mission: Impossible ممکن است یکی از بزرگترین فرانچایزهای اکشن تاریخ سینما باشد که یکی از بزرگترین ستارههای تمام دوران در آن بازی میکند، اما تمام این جذابیت از آغازی فروتنانه سرچشمه میگیرد. شاید بدانید که ماموریت غیرممکن ایده یک سریال تلویزیونی بود که در دهه شصت و هفتاد میلادی و سپس در دهه هشتاد پخش شد، اما خود فرانچایز فیلم M:I نه به عنوان یک نمایش اکشن، بلکه به عنوان یک تریلر جاسوسی مخاطره آمیز شروع شد که هیچ کس مطمئن به ادامهدار شدن آن نبود.
با این حال، در طول نزدیک به سه دهه، این فرانچایز فیلم از ریشههای فروتنانه خود به یکی از بزرگترین بلاکباسترهای اکشن در سراسر جهان تبدیل شده است و از نظر محبوبیت با فیلمهایی مانند جیمز باند و جیسون بورن رقابت میکند. البته، ایتن هانت، با بازی تام کروز، کاملاً نام آن دو جاسوس دیگر را نمیشناسد، اما با انتشار شش فیلم و دو فیلم دیگر، این مجموعه قطعاً کماکان باقی خواهد ماند. و با وجود شش فیلم در جعبه، این سوال را ایجاد میکند که کدام فیلم Mission: Impossible در واقع بهترین است و آیا هر یک از آنها واقعاً فیلم بد یا خوبی هستند. با در نظر گرفتن این موضوع، در این مطلب ویجیاتو همه فیلمهای ماموریت غیرممکن از بدترین به بهترین رتبهبندی شدهاند.
۶. مأموریت غیرممکن ۲
مأموریت غیرممکن ۲ به راحتی بزرگترین اثر پرت این مجموعه است، و این فقط به خاطر بلندی موهای تام کروز در فیلم نیست. باید بدانید این فیلم که چهار سال پس از اکران فیلم اصلی نمایش داده شد، اساساً فیلمی کاملاً متفاوت از فیلم اول بود و جان وو را در اوج فعالیت خود در هالیوود به سمت کارگردانی فیلمی کشاند که آنقدر باورنکردنی جان وویی است که فکر کردن به آن سخت است.
اگر کارگردان این فیلم را بشناسید حتما میدانید که جان وو قطعا یک سبک بصری خاص خودش دارد و او آن را تقریباً به صورت کامل به قسمت دوم فیلم ماموریت غیرممکن میآورد. اما برخلاف فیلمهای دیگر کارگردان یعنی Face/Off یا Hard Boiled، جایی که میل وو به اسلوموشن، فیلمبرداری خاص، و کارگردانی ملودرامیک در فیلمهای فوقالعاده او نقش اساسی دارد، در اینجا همه چیز را به طرز تاسفآوری بیروح میکند.
در واقع سبک گانفو آقای جان وو به این اثر کمکی نمیکند که این باعث میشود تام کروز در کل فرنچایز در این فیلم کمترین جذابیت را در قامت ایتن هانت داشته باشد، زیرا فیلم اول هنوز مشخص نکرده بود که او چه شخصیتی خارج از یک انسان فوق جاسوس است، و شیمی او با همبازیاش تاندی نیوتن در این فیلم گاهی واقعا ترسناک است. خود داستان نیز در تلاشی برای تطبیق با چرخشهای فیلم اول کمی پیچیده شده است و شخصیت شرور فیلم به جای تهدید کردن، به شکل مدام از داستان دور میشود. بنابراین، مأموریت غیرممکن ۲ احتمالاً تنها فیلم واقعاً بد این فرنچایز است که بعد از گذشت این همه سال بیشتر و بهتر از آن ساخته شده است.
۵. مأموریت غیرممکن
نسخه اصلی M:I که در سال 1996 منتشر شد، میتواند به جای رتبه پنج، در صدر فهرست قرار گیرد. همه چیز بستگی به نوع فیلم Mission: Impossible دارد که میخواهید. با این حال، در چارچوب فیلمهای اکشن پرفروشی که این مجموعه اکنون به آن تبدیل شده است، فیلم به رتبه پنجم سقوط میکند، فقط به این دلیل که در بیشتر موارد اصلاً اینطور نیست.
این فیلم به کارگردانی برایان دی پالما، یک فیلم مهیج جاسوسی واقعی با یک سکانس اکشن بزرگ در پایان و تمام تلههای یک اثر نوآر کلاسیک است. با توجه به کارگردان فیلم و سابقه او به عنوان یکی از بهترین کارگردانان نئو نوآر، احتمالاً جای تعجب ندارد، اما آمدن به فیلم اولی که تقریباً سه دهه دهه پیش تولید شده میتواند در مقایسه با روج کنونی این فرنچایز بسیار شوکه کننده باشد. توطئههای ثابت، شخصیتهای متفکر، وفاداریهای پرپیچ و خم، و احساس عمومی بیاعتمادی، یک فیلم نوآر مهیج فوقالعاده را میسازد، اما نه یک فیلم فوقالعاده اکشن مأموریت غیرممکن، آنطور که اکنون میشناسیم.
در واقع، سکانس اکشن پایانی این فیلم در قطاری با سرعت بالا که توسط هلیکوپتر تعقیب میشود، با بقیه خیابانهای مهآلود، سایههای تاریک، و زنان مرگبار داخل فیلم تا حدودی ناسازگار است. البته شامل صحنه نمادین سرقتی میشود، با یک تام کروز آویزان شد از طناب بالای کف یک سنسور حرکتی خاص. آن صحنه مثل همیشه، حتی امروز هم دلخراش و پرتنش است. بدون شک این اثر تا جایی که ممکن است برای طرفداران فیلمهای مدرنتر «ماموریت غیرممکن» احساس بیگانه بودن میکند.
این فیلم به شدت مورد توجه قرار نمیگیرد، و هر وقت میبینم مردم درباره فیلمهای «ماموریت غیرممکن» بحث میکنند و عمدتاً درباره فیلمهای پس از ۲۰۱۰ صحبت میکنند، من را آزار میدهد. باز هم، این فیلم بسیار متفاوت از لحن نسبتاً بلاکإاستری کنونی فرنچایز است، اما من از منحصربهفرد بودن آن که حتی تا به امروز پابرجاست قدردانی میکنم.
۴. مأموریت غیرممکن – ملت یاغی
اولین فیلمی که به چهارگانه کریستوفر مککواری از فیلمهای ماموریت غیرممکن تبدیل میشود، یک گنگباستر مطلق از یک فیلم اکشن است که هم فرنچایز و هم مککواری را در صدر ژانر اکشن جای میدهد و ساختمانی را میسازد که «پروتکل شبح» پایه آن را ساخته است. پنجمین فیلم از مجموعه ماموریت غیرممکن، ملت یاغی محصول 2015، یک فیلم اکشن/ماجراجویی بسیار رضایت بخش است. از منظر فنی بیرحمانه کارآمد است، سرعت خوبی دارد و در سرتاسر آن حس سرگرمی ساخته میشود، و بار دیگر طرحی معمولی با ریسک بالا دارد.
همه فیلمهای ماموریت غیرممکن دارای دیدگاهها و سبکهای کارگردانی شگفتآوری هستند، و سبک مککواری شامل اکشن واقعی و هیجانی است. سکانس آغازین فیلم با حضور تام کروز در حالی که در واقع از یک هواپیما آویزان است و به شکل واقعی خود بازیگر به کنار هواپیما بسته شده است، خودش یک سکانس فوق العاده بود.
این اثر، و هر فیلم بعد از آن در این لیست، واقعا آثاری عالی است. با این حال، جایی که ملت یاغی از کمبود کیفیت رنج میبرد، شخصیت شرور آن است، زیرا سولومون لین با بازی شان هریس بهعنوان بد بزرگ فیلم از جایی در میان داستان یک سقوط آزاد میکند و خط داستانی فیلم از ایتن هانت و گروهی که سرکش میشوند، کمی احساس خستگی به مخاطب تزریق میکند. فکر میکنم وقتی میخواهید داستان سرنگونی ایلومیناتی را در یک فیلم خلاصه کنید، این اتفاق میافتد.
با تمام آنچه گفته شد، این شکایات بیشتر شبیه چند ذره پرز روی یک کت کاملاً جدید است. نمیتوانم بگویم که در هیچ لحظهای از فیلم سرگرمی نداشتم، چون این اثر سراسرش سرگرمی است و واقعاً، این تمام کاری است که یک فیلم گاهی اوقات باید برای من انجام دهد. این قطعاً نشان میدهد که چرا کروز فکر میکرد که مککواری کارگردان خوبی برای قرار دادن آینده فرنچایز «ماموریت غیرممکن» است، احساسی که من کاملاً با آن موافقم. اگرچه این احساس فقط از این فیلم نیست، بلکه قسمتهای بعدی نیز در آن دخیل هستند.
۳. مأموریت غیرممکن ۳
شاید خیلیها بگویند هم قسمت اول ماموریت غیرممکن و هم ملت یاغی برای حضور در این رتبه گزینه بهتری هستند، و راستش را بخواهید، ملت سرکش یک فیلم اکشن بهتر و احتمالاً فیلمی با کارگردانی بهتر در کل است. با این حال، مأموریت غیرممکن ۳ ادعای این جایگاه را دارد زیرا این فیلمی است که در نهایت این مجموعه فیلم را به یک فرنچایز واقعی تبدیل میکند و نقشهای را نیز برای بقیه فیلمها ترسیم میکند.
این فیلم به راحتی تاریک ترین و از نظر احساسی قدرتمندترین فیلم فرنچایز است؛ و کارگردان جیجی آبرامز، که شرکت تولید «Bad Robot» او به تولید چهار فیلم بعدی ادامه میدهد، در نهایت پایههای باندی را برای بدلکاریهای عظیم و شرورهای آشفته ایجاد میکند که ماموریت غیرممکن را از دو فیلم کاملاً متفاوت به یک فرنچایز منسجم تبدیل میکند.
برجستهترین دستاورد آن تبدیل ایتن هانت به یک شخصیت واقعی و نه یک جاسوس مقوایی است، واقعیتی که با شهامت آن را نه در یک سکانس اکشن، بلکه در یک صحنه بازجویی طولانی بین تام کروز و شخصیت شرور دیوانه فیلم، یعنی فیلیپ سیمور هافمن به نمایش میگذارد. دومی که با روان پریشی فوق العاده مهار شده به تصویر کشیده شده است، بهترین شخصیت شرور این مجموعه است و هافمن در کنار فیلمی با داستان عمیقتر از بسیاری از این فیلمها، همراه با تام کروز بهترین بازیها را به نمایش میگذارند.
این فیلم به راحتی سیاه ترین فیلم این مجموعه است. حالا، من نمیگویم شوالیه تاریکی فرنچایز یا هر چیز دیگری است، اما لحن آن بسیار سردتر و ناامیدتر از دیگران به نظر میرسد. به سختی لحظه ای وجود دارد که اتان واقعاً احساس کند که اوضاع تحت کنترل اوست، و این فقط به وضعیت اسفناک شخصیت او و احساس خطر پیرامون شادی اندکی که با همسرش ایجاد کرده است میافزاید. و نکته اینجاست که تمام این موارد به دلیل حضور شخصیت شرور با بازی فیلیپ سیمور هافمن است که هنوز هم بد بزرگ مورد علاقه من در میان هر یک از این فیلم هاست.
به نظر من این فیلم حتی بیشتر از Mission: Impossible برایان دیپالما دست کم گرفته شده است. من حتی به تمام سکانسهای سرگرمکنندهای که دارد، مانند نفوذ به واتیکان اشاره نکردم، اما اکشن و اتمسفر فیلم عالی است؛ و این فیلم در واقع مبنایی برای انگیزههای صمیمیتر شخصیت ایتن هانت است که فیلمهای بعدی مانند Fallout آن را بازگرداندند.
۲. مأموریت غیرممکن – پروتکل شبح
اگر مأموریت غیرممکن ۳ طرح اولیه این فرنچایز را ایجاد کرد، پروتکل شبح نیز اساس کار کل فرنچایز را ایجاد میکند. این فیلم به کارگردانی برَد بِرد که به طور غیرقابل توضیحی تنها فیلم لایواکشن او در ژانر اکشن تا به امروز است، یک فیلم هیجان انگیز و پر از بدلکاری است که فرمول ماوریت غیرممکن را برای یک آینده پر از موفقیت به طور کامل ایجاد میکند.
از اجازه دادن به تام کروز برای بالا رفتن از بلندترین ساختمان جهان گرفته تا یک نقشه شیطانی تهدید کننده جهان تا یک سرقت مفصل در طول یک مهمانی شیک، این فیلم هم گذشته فرنچایز را به تصویر میکشد و هم آینده آن را میسازد. همچنین این اثر با سرعت فوقالعاده سرسامآوری حرکت میکند، اما موفق میشود کاراکتری را که در نهایت مخاطب دوست دارد به بهترین شکل به نمایش بگذارد.
این روان بودن فیلم کمک میکند که هر دو بازیگر جدید پائولا پاتون و جرمی رنر به طرز شگفت انگیزی با تیم هماهنگ شوند، اگرچه به نظر هر دو بازیگر در حال حاضر این فرنچایز را ترک کردهاند. پروتکل شبح در نهایت به فیلمها یک تیم پایدار نیز میدهد، و سایمون پگ به عنوان دومین دستیار هانت در کنار وینگ ریمز (تنها بازیگر دیگری که در هر فیلم M:I ظاهر میشود) به طرز خارقالعادهای با هم کار میکنند.
ساختمانی که مأموریت غیرممکن – پروتکل شبح برای مخاطب میسازد همچنین نشان میدهد که ما در این فیلمها برای دیدن اکشن و بدلکاری تماشایی به پای آنها مینشینم، اما یک داستان سرایی شخصی نیز مهم است، بنابراین فیلم با نمایش یک داستان شخصی پیرامون ایتن هانت، هویت شخصیت او را به شکلی بهتر به مخاطب هدف نمایش میدهد. رتبه بندی سه فیلم برتر در این فهرست واقعاً دردناک بود، زیرا همه آنها به دلایل محکم قابل بالا پایین شدن هستند.
برای مثال از نظر شخصیت پردازی و ریسکهای شخصی، مأموریت غیرممکن ۳ بهترین است. با این حال، زمانی که صحبت از یک عامل سرگرمکننده محض و لجام گسیخته به میان می آید، پروتکل شبح تا کنون بی رقیب است و به همین دلیل همیشه یکی از سه عنوان مورد علاقه من در این سری خواهد بود. این همان فیلمی است که اغلب به آن باز میگردم و به طور کلی یکی از فیلمهای اکشن مورد علاقه من است.
۱. مأموریت غیرممکن – فالاوت
برای این فرنچایز مأموریت غیرممکن ۳ طرح اولیه را ایجاد کرد، پروتکل شبح هویت را پایهریزی کرد، و ملت یاغی اسکلت ساختمانی دوران جدید فرنچایر را بنا کرد؛ اما با تمام این تفاسیر این فیلم مأموریت غیرممکن – فالاوت بود که همه چیز را کامل کرد. این فیلم ممکن است توطئههای داستانی آشنایی داشته باشد، اما آنها را بهتر ارائه میدهد، حتی تا جایی که هانت و تیم را وادار میکند دوباره وارد یک پیچش داستانی جذاب شوند.
این فیلم که به لطف بدلکاری دیوانهکننده کروز و کارگردانی ویژه مککواری، برخی از مهیجترین اکشنهایی را که تا به حال در سینمای اکشن دیده شده است، ارائه میکند، با نمایش لحظهای آرام آغاز میشود، اما خیلی سریع به یک سکانس اکشن فوقالعاده تبدیل میشود و با تعقیب و گریز هلیکوپتری در اوج خود به پایان میرسد. اضافه شدن «بازو کاربردی» هنری کاویل به عنوان شخصیت منفی غافلگیرکننده فیلم تنها یک لایه خوشمزه برای این کیک چندلایه است، زیرا فیلم به طرز هوشمندانهای این بازیگر را ابتدا کمک دست قهرمان داستان به نمایش میگذارد.
این فیلم شاید همراه با مأموریت غیرممکن ۳ شخصیت محورترین فیلم فرنرچایز باشد، زیرا بر وزن و عمق انتخابهایی که ایتن هانت باید در هر ماموریت انجام دهد تمرکز میکند. اجرای عالی تام کروز حس واضحی از ناامیدی شخصی را به بسیاری از صحنهها اضافه میکند، که آنها را حتی جذابتر از حد معمول خود میکند. به طور کلی این فیلم واقعا یک الگوی محکم برای ساخت یک فیلم اکشن عالی است. من فکر میکنم که فیلم گاهی اوقات کمی سنگین میشود، و پیچش بزرگ در اواسط فیلم کمی قابل پیشبینی است. اما باز هم، این شکایات بسیار جزئی هستند.
در نتیجه باید گفت: این فیلم فقط یک نقطه برجسته از سری Mission: Impossible نیست. بلکه این فیلم در میان بهترین آثار اکشن دهه اخیر قرار میگیرد و این فرنچایز را به عنوان یکی از بهترینهای قرن بیست و یکم تا کنون تثبیت میکند. فیلمهای اکشن امروزی بسیار سرگرمکنندهتر یا پرحجمتر از این اثر نیستند، و همین نکتهای است که آن را به یک اثر تماشایی ضروری برای هر بینندهای تبدیل میکند، صرف نظر از اینکه معمولاً از فیلمهایی با مضمون جاسوسی لذت میبرد.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.