همه چیز درباره سریال پرطرفدار The Bear
سریال The Bear صنعت غذا را از دریچه دید یک سرآشپز جوان با استعداد به نام کارمی با بازی«جرمی آلن وایت» بررسی می کند که پس از مرگ برادر بزرگترش مایکی با بازی «جان برنتال» ...
سریال The Bear صنعت غذا را از دریچه دید یک سرآشپز جوان با استعداد به نام کارمی با بازی«جرمی آلن وایت» بررسی می کند که پس از مرگ برادر بزرگترش مایکی با بازی «جان برنتال» به شیکاگو بازمی گردد. این سریال در واقع تلاش های کارمی را نشان می دهد که سعی دارد به واسطه رسیدگی به ساندویچ فروشی خانوادگی، با غم خود از خودکشی برادرش کنار بیاید.
نگاهی به فصل اول
فصل اول که به پربینندهترین سریال کمدی در تاریخ FX تبدیل شد، بینندگان را با یک گروه مختلف از شخصیتها آشنا کرد: کارمی (جرمی آلن وایت)، آشپزی برنده جایزه که به زادگاهش شیکاگو، برای اداره رستوران برادر فقیدش مایکی، به نام The Beef، بازمیگردد. ریچی (ایبون ماس-باکرچ)، بهترین دوست مایکی که همانند عضوی از خانواده آنها بوده است نیز در رستوران مذکور مششغول به کار است. سیدنی (آیو ادبیری)، آشپزی که به گروه بیف می پیوندد تا زیر نظر کارمی تحصیل کند. مارکوس (لیونل بویس)، یک نانوای نان با مهارت درست کردن شیرینی. تینا (Liza Colón-Zayas)، یک آشپز سرسخت اما دوست داشتنی. و شوگر (ابی الیوت)، خواهر بزرگتر کارمی و مایکی که در تلاش است تا با شرایط کنار بیاید.
پایان فصل اول به چه صورت بود؟
قسمت پایانی فصل اول که در ژوئن ۲۰۲۲ پخش شد، نشان داد که کارمی بیش از سیصدهزار دلار در قوطی های گوجه فرنگی در آشپزخانه The Original Beef پیدا کرده است. حال گروه گرد هم آمدند تا پول را جمع کنند و تصمیم گرفتند تا ساندویچی را به نفع یک رستوران جدید به نام The Bear ببندند.
نگاهی به فصل دوم سریال The Bear
شخصیت های اصلی این سریال در ابتدا مانند یک تیم فوتبال قدیمی که با روندی یکنواخت سعی در پیشرفت داشتند، دور هم جمع شده بودند. اما با نزدیکتر شدن به پایان فصل اول و همچنین شروع فصل دوم سریال The Bear همهچیز تغییر کرد. مانند یک داستان ورزشی بزرگ، این فصل بازیکنان کلیدی خود را به سفرهای توسعه مهارت و رشد شخصی می فرستد. کشمکشها، تردیدها و مونتاژهای آموزشی جدیدی وجود دارد و همه به سمت یک بازی بزرگ یعنی افتتاحیه رستوران The Bear میروند.
نگاهی به پیشرفت سیدنی
از بسیاری جهات، فصل دوم اکنون داستان همکار کارمی، یعنی سیدنی (آیو ادبیری) است. سیدنی شخصیتی نگران و بی سر و صدا در حال جوشیدن دارد که می ترسد قبل از اینکه حرفه اش فرصتی برای شروع پیدا کند، شکست بخورد. او همچنین از قضاوت پدرش با بازی (رابرت تاونسند) میترسد، پدری که به قول کارمی، به سختی از او حمایت میکند، زیرا «او نمیداند که این شغل پول زیادی نمیدهد، چیزی به حساب نمیآید و اصلا منطقی نیست.» (در فصل دوم در رابطه خلاقانه کارمی و سیدنی، صمیمیت افلاطونی زیادی وجود دارد.)
تمرین و پیشرفت مهارت
یکی دیگر از قسمتهای برجسته، شیرینیپز مارکوس (لیونل بویس) را به کپنهاگ میبرد تا در معبدی با غذاهای ویژه، کارآموزی کند. قسمت دیگری، فعالیت ریچی (ایبون ماس) دوستداشتنی در کمپ و کار در اتاق ناهار خوری یک رستوران سه ستاره شیکاگو را دنبال میکند. هر دو قسمت دارای نوعی فلسفه رشد از طریق تکرار هستند. مارکوس می آموزد که عظمت در آشپزخانه نه تنها به مهارت بلکه باز بودن برای تجربه بستگی دارد. ریچی می آموزد که چیزی که به نظر می رسد پوچ است در واقع با ارزش های فردی خودش در ارتباط است.
چه چیزی The Bear را از بقیه سریال ها متمایز میکند؟
زمان عجیبی است که برنامه ای در تلویزیون بسازید که جاهطلبیها و اخلاق کاری و غذاخوریهای عالی را تمجید کند. به نوعی سریال The Bear با تأکید بر کار گروهی و مراقبت، نسخهای از کاری را که «تد لاسو» به عنوان سریالی ورزشی انجام داد را انجام میدهد. (البته با شربت کمتر و اسید بیشتر.) این موضوع نشان می دهد که راه بهتری برای انجام این بازی وجود دارد. شما می توانید بدون سمی بودن برنده شوید. «تو می تونی نابغه باشی بدون اینکه آدم تندخویی باشی.» البته اینکار آسان نخواهد بود. فصل با خرابکاری کارمی به پایان می رسد و به نظر می رسد این افسانه را می پذیرد که برای موفقیت باید همیشه ناراضی باشد.
جمع بندی سریال The Bear
با این حال، گاهی اوقات آسیب به پایه می رسد. ما این را در طولانیترین اپیزود دومین فصل میبینیم. فلاشبکی که در جشن خانوادگی خشمگین برزاتو از سنت کریسمس ایتالیایی آمریکایی، اتفاق میافتد. توهین ها همانند چاقو و چنگال آشپزخانه پرتاب میشوند. یک بشقاب نیز شکسته است. در نهایت، مادر کارمی، دونا (جیمی لی کرتیس) که مست است و احساس میکند به خاطر آماده کردن شام، مفصل از او قدردانی نشده است، خانوادهاش را نفرین میکند و ماشینش را از دیوار خانه عبور میدهد. در آخرین لحظات، کارمی به یک بشقاب کانولی مرتفع و نامتجانس خیره شده است.
این اتفاق دوباره در حالی که The Bear آماده باز شدن است تکرار میشود. مارکوس یک آیتم جدید برای منو به کارمی و سیدنی ارائه میکند: یک کانولی خوش طعم، الهام گرفته از تمایل کارمی به «پس گرفتن» ظرف پس از فاجعه کریسمس که آن را برای او خراب کرده بود. مارکوس می گوید: «این یکی کمی از همه ما را در بر میگیرد.»
«تو چیزی هستی که می خوری.»
هر تجربهای که در زندگی کسب میکنید، هر خاطرهای، هر آسیبی، چه بخواهید و چه نخواهید، بخشی از وجود شما میشود. میتوانید چیزهای بد را تا زمانی درون خود نگه دارید که در رودهتان منجمد شوند و در کوچه پس کوچه ای شما را به مشکلی جدی طرف کنند. یا می توانید آن را به چیزی جدید تبدیل کنید، شاید دیگر شیرین نباشد، اما با طعم و غنا و عمق. پس تروما را رها کنید و کانولی را بردارید.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
این چه سریال معروفیه که من اسمشو نشنیدم تا حالا🗿
والا آدم یه دستشویی میره میاد می بینه یه سریال محبوب ترین سریال جهان شده و تو همین چند دقیقه ای که نبوده رکورد شکن ترین سریال کمپانی سازندش شده.
اصلا نمیدونم چرا من هنوز تو دوران قبل اومدن ماهی مرکب موندم.